گنجور

عجله و شتابزدگی و مذمت آن

صفت هفتم عجله و شتابکاری است، که آدمی به مجرد اینکه امری به خاطر او خطور کند اقدام بر آن نماید بدون آنکه اطراف آن را ملاحظه نماید، و در عاقبت آن تأمل کند و این از کم دلی و ضعف نفس است و از راههای بزرگ شیطان است و آن لعین، بسیاری از فرزندان آدم را با این صفت به هلاکت رسانیده.

و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که فرمودند: «شتابکاری از جانب شیطان است، و تأنی در کارها از جانب خداوند منان» و در روایات وارد است که «چون عیسی بن مریم علیه السلام متولد شد همه شیاطین به پیش ابلیس که رئیس ایشان است رفتند و گفتند امروز همه بتها سرنگون شده ابلیس گفت: البته حادثه ای واقع شده است بایستید تا تفحص کنیم پس به پرواز آمد و مشرق و مغرب را طوف کرد و چیزی نیافت، تا رسید به موضعی که عیسی متولد شده بود دید ملائکه دور او را گرفته اند، پس برگشت به نزد لشکر خود و گفت: امشب پیغمبری به دنیا آمده است، و هیچ زنی آبستن نشده و وضع حمل او نگردید مگر اینکه من در نزد او حاضر بودم بجز این شخص، و امید برگیرید از اینکه بعد از این دیگر کسی بت پرستی کند، و لیکن راه فرزندان آدم را به شتابکاری و سبکی و بی وقعی بزنید» و اخبار در مذمت این صفت از حد متجاوز است و سر در شدت مذمت آن، آن است که عمل هر کس باید به بصیرت و بینائی باشد، و عاقبت آن را ملاحظه کند، و این موقوف است بر تأمل و تأنی و این صفت مانع تأمل است.

و مکرر به تجربه رسیده است که هر امری که بی تأمل از آدمی سرزد باعث خسران و زیان، و فاعل آن نادم و پشیمان می شود و هر کاری که به تثبت و تأنی کرده می شود هیچ پشیمانی در آن نیست و همین در مذمت این صفت بس است که هر عجول سبکی در نظرها خوار و در دلها بی وقع و بی اعتبار است و کسی که اندک تأمل نماید می فهمد که باعث کلی، در فروختن دین به دنیا، و معاوضه کردن نعیم آخرت و پادشاهی ابد به مزخرفات این عاریت سرا، شتابکاری و عجله است، زیرا که چون نفس انسانی از «عالم امر برخاسته و در سلسله ایجاد، اقرب مخلوقات است به موجد کل، پس بالاترین لذات از برای او لذت غلبه و برتری و استیلا و سروری است، که از صفات کمالیه حضرت آفریدگار است و هر کسی پیوسته طالب استعلا و بزرگی است و چنین نیست که این طلب از او ناپسندیده و مذموم باشد، بلکه هر بنده باید در تحصیل پادشاهی باشد که زوال از برای آن نیست و سعادتی را طلبد که آخری نداشته باشد و بقائی جوید که فنائی به آن راه نیابد و عزتی خواهد که در عقبش ذلت نباشد و غنائی کسب کند که به فقر نینجامد و کمالی جوید که از نقص عاری باشد..

و همه اینها از صفات خدائی، و طالب آن طالب علو و کمال است و چگونه چنین طلبی ناپسندیده می باشد؟ پس مذمتی که در طلب ریاست و استیلاء رسیده است به واسطه اشتباهی است که کرده و غلطی که از او واقع شده در فهمیدن ریاست به فریب شیطان لعین، زیرا که چون به واسطه سجده نکردن بر آدم، آن لعین مطرود درگاه، و از عالم امر رانده شد حسد او را بر این داشت که در صدد اغوای فرزندان او برآید، و ایشان را نیز همچون خودش از عالم امر، و بارگاه قرب، دور افکند

پس ایشان را به شتابکاری فریب داده، و در نظر ایشان ریاست عاجله فانی، و سروری و بزرگی چند روزه را که به انواع آلام مشوب است جلوه داد و ایشان را از سلطنت ابد و پادشاهی مخلد که از همه کدورات مصفا، و از زوال و فنا مبراست محروم ساخت و مسکین و مخذول فرزند آدم، چون عجول و شتابکار خلق شده بود شیطان لعین از این راه برآمد و به عجله که مقتضای طبع انسان بود، متوسل شده و متاع حاضر را در نظر او زینت داده و در باب آخرت به امیدواری از خدا او را مغرور کرد و آن بینوای بیچاره نیز فریب او را خورده به طلب دنیا و مزخرفات آن مشغول گردید و سلطنت و پادشاهی بی زوال را از دست داد و مسکین بخت برگشته فکر نکرد که ریاست دنیا و پادشاهی آن، سروری و کمال نیست، بلکه عین نقص و وبال است و فریب دشمن مطرود دیرینه خود را خورد، سبحان الله تعالی.

لعاب عنکبوتان مگس گیر
همائی را نگر چون گرد نخجیر

پس هر که به حقیقت امر، جاهل، و از خدعه آن مردود، غافل است به وساوس او فریفته می گردد و سروری و پادشاهی موبد را به متاع خسیس چند روزه دنیا می فروشد، و چه ارزان می فروشد آری:

زیانکاران که جنس جان فروشند
چنین جنسی عجب ارزان فروشند

و اما کسی که از باطن کار آگاه، و توفیق ربانی او را همراه است، با ریسمان آن ملعون به چاه نمی رود و پیروی آن را نمی کند و چون آن ملعون از افراد انسان به یک و دو اکتفا نکرد و دام مکر و حیله را در راه همه کس گسترد، به این جهت خداوند عالم پیغمبران و رسولان فرستاد تا ایشان را از خدعه آن مکار خبردار سازند و دل ایشان را از این خانه مجازی بپردازند و «صلای دعوت پروردگار را در دهند و بندگان را به جانب مملکت حقیقی و وطن اصلی بخوانند.

پس پیغمبران آمدند و دامن همت بر میان زدند و یک تنه به دعوت خلق برخاستند و به آواز بلند که اقطار عالم را فراگرفت ندا کردند: «یا ایها الذین آمنوا ما لکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثاقلتم الی الارض ارضیتم بالحیوة الدنیا من الآخرة فما متاع الحیوة الدنیا فی الآخرة الا قلیل» خلاصه معنی آنکه «ای طایفه ای که به خدا و پیغمبر او گرویده اید چه شده است شما را که چون به شما امر می شود که کوچ کنید در راه خدا، سنگین می شوید و خود را به زمین می چسبانید؟ آیا دل خوش کرده اید به زندگانی دنیا، و از آخرت گذشته اید؟ پس بدانید که متاع چند روزه دنیا در پیش آخرت نیست مگر چیز کم و بی قدری» و زبان به مذمت دنیا و اهل آن گشودند و مردم را وعده و وعید کردند و به زبان حال با هر یک از فرزندان آدم گفتند:

بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن
حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی

پس غرض کلی از بعثت انبیا خواندن خلق است به مملکت بی پایان، تا در آنجا بر تخت پادشاهی نشینند و تاج سروری بر سر نهند و به زندگی ای فایز گردند که مرگ ندارد و به عزتی رسند که ذلت در قفایش نیست و شیطان ایشان را به شتاب می اندازند و ایشان را به سروری دنیا می خواند و چون می داند که این را بقائی نیست و این چند روزی هم که هست از همّ و غمّ و نزاع و کدورت خالی نیست تا به این سبب از یاد آخرت غافل شوند، و از فکر تحصیل ملک باقی بیرون روند بلکه از زهد و سبکباری در دنیا که پادشاهی نقد است باز مانند و بنده غضب و شهوت خود گردند و به پرستش شکم و فرج خود مشغول شوند پس چون چارپایی شود که افسار او در دست شکم و فرجش باشد و او را به هر طویله و آخوری که خواهند بندند.

پس چه مغرور و بی عقل فرزند آدم که مملوک شهوت خود می شود و چنان پندارد که پادشاه است و بنده خواهش نفس می گردد و چنان گمان می کند که خداوند است معاذ الله و از آنچه مذکور شد معلوم شد که منشأ خسران در دنیا و آخرت عجله و شتابکاری است.

و چون بدی این صفت را دانستی پس بدان که طریق علاج آن، آن است که یاد فساد و سوء عاقبت آن کنی و متذکر آن شوی که باعث سبکی و خفت و بی قدری و ذلت در نظر مردمان است و موجب ندامت و پشیمانی است پس متذکر شرافت ضد آن، که وقار و طمأنینه است گردی و بدانی که این صفت انبیاء و اولیاء است پس با خود قرار دهی که دیگر هیچ فعلی را بی تأمل نکنی و طمأنینه و سکون را در باطن و ظاهر، در جمیع احوال، افعال و حرکات و سکنات، شعار خود سازی و خواهی نخواهی خود را چندی بر این بداری تا عادت تو شود و صفت خبیثه عجله از تو دفع شود و وقار و طمأنینه از برای تو حاصل گردد.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صفت هفتم عجله و شتابکاری است، که آدمی به مجرد اینکه امری به خاطر او خطور کند اقدام بر آن نماید بدون آنکه اطراف آن را ملاحظه نماید، و در عاقبت آن تأمل کند و این از کم دلی و ضعف نفس است و از راههای بزرگ شیطان است و آن لعین، بسیاری از فرزندان آدم را با این صفت به هلاکت رسانیده.
هوش مصنوعی: عجله و شتابکاری به معنای اقدام سریع به یک کار به محض اینکه به ذهن فرد خطور کند، بدون اینکه به عواقب و جوانب آن فکر کند، است. این نوع رفتار نشانه کم‌حوصلگی و ضعف شخصیت است و یکی از ترفندهای بزرگ شیطان به شمار می‌رود. شیطان با این ویژگی، بسیاری از انسان‌ها را به خطر انداخته است.
و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که فرمودند: «شتابکاری از جانب شیطان است، و تأنی در کارها از جانب خداوند منان» و در روایات وارد است که «چون عیسی بن مریم علیه السلام متولد شد همه شیاطین به پیش ابلیس که رئیس ایشان است رفتند و گفتند امروز همه بتها سرنگون شده ابلیس گفت: البته حادثه ای واقع شده است بایستید تا تفحص کنیم پس به پرواز آمد و مشرق و مغرب را طوف کرد و چیزی نیافت، تا رسید به موضعی که عیسی متولد شده بود دید ملائکه دور او را گرفته اند، پس برگشت به نزد لشکر خود و گفت: امشب پیغمبری به دنیا آمده است، و هیچ زنی آبستن نشده و وضع حمل او نگردید مگر اینکه من در نزد او حاضر بودم بجز این شخص، و امید برگیرید از اینکه بعد از این دیگر کسی بت پرستی کند، و لیکن راه فرزندان آدم را به شتابکاری و سبکی و بی وقعی بزنید» و اخبار در مذمت این صفت از حد متجاوز است و سر در شدت مذمت آن، آن است که عمل هر کس باید به بصیرت و بینائی باشد، و عاقبت آن را ملاحظه کند، و این موقوف است بر تأمل و تأنی و این صفت مانع تأمل است.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام در سخنان خود اشاره کردند که شتابزدگی از نشانه‌های شیطان و آرامش در کارها از خداوند است. همچنین روایت شده که وقتی عیسی بن مریم متولد شد، تمام شیاطین به ابلیس رفتند و گفتند که همه بت‌ها فرو ریخته‌اند. ابلیس از آن‌ها خواست که منتظر بمانند تا موضوع را بررسی کنند. او به سفرهایی به شرق و غرب پرداخت ولی چیزی نیافت تا اینکه به محل تولد عیسی رسید و دید که ملائکه دور او را احاطه کرده‌اند. او به لشکر خود بازگشت و گفت که پیغمبری به دنیا آمده و تنها کسی که در کنار مادرش نبوده، عیسی است. ابلیس سپس به شیاطین گفت که باید تلاش کنند تا فرزندان آدم را به شتاب و بی‌توجهی وادارند، زیرا این صفات مانع تفکر و تأمل در کارها می‌شود. در نتیجه، بهترین کار این است که عمل هر فرد با بصیرت و آگاهی انجام شود و به عواقب آن توجه داشته باشد.
و مکرر به تجربه رسیده است که هر امری که بی تأمل از آدمی سرزد باعث خسران و زیان، و فاعل آن نادم و پشیمان می شود و هر کاری که به تثبت و تأنی کرده می شود هیچ پشیمانی در آن نیست و همین در مذمت این صفت بس است که هر عجول سبکی در نظرها خوار و در دلها بی وقع و بی اعتبار است و کسی که اندک تأمل نماید می فهمد که باعث کلی، در فروختن دین به دنیا، و معاوضه کردن نعیم آخرت و پادشاهی ابد به مزخرفات این عاریت سرا، شتابکاری و عجله است، زیرا که چون نفس انسانی از «عالم امر برخاسته و در سلسله ایجاد، اقرب مخلوقات است به موجد کل، پس بالاترین لذات از برای او لذت غلبه و برتری و استیلا و سروری است، که از صفات کمالیه حضرت آفریدگار است و هر کسی پیوسته طالب استعلا و بزرگی است و چنین نیست که این طلب از او ناپسندیده و مذموم باشد، بلکه هر بنده باید در تحصیل پادشاهی باشد که زوال از برای آن نیست و سعادتی را طلبد که آخری نداشته باشد و بقائی جوید که فنائی به آن راه نیابد و عزتی خواهد که در عقبش ذلت نباشد و غنائی کسب کند که به فقر نینجامد و کمالی جوید که از نقص عاری باشد..
هوش مصنوعی: تجربه نشان داده که هر اقدامی که بدون تأمل و فکر انجام شود، به ضرر و زیان می‌انجامد و فرد در نهایت احساس ندامت خواهد کرد. در مقابل، اقداماتی که با دقت و تأمل صورت می‌گیرند، موجب پشیمانی نمی‌شوند. این مسأله به خوبی نشان می‌دهد که افراد عجول در نظرها کم‌ارزش و در دل‌ها بی‌اعتبار هستند. کسانی که کمی تأمل می‌کنند، متوجه می‌شوند که شتاب‌زدگی می‌تواند منجر به از دست دادن ارزش‌های بزرگ مانند دین و نعمت‌های آخرت شود. انسان‌ها از عالم معنویت برخاسته‌اند و در جستجوی لذتی هستند که ناشی از بزرگی و سروری باشد؛ این احساس به هیچ وجه نکوهش‌پذیر نیست. هر فرد باید به دنبال به‌دست آوردن سلطنتی باشد که زوال‌پذیر نباشد و سعادت ابدی را جستجو کند که هیچ پایانی نداشته باشد. او باید به دنبال عزتی باشد که با ذلت همراه نباشد و ثروتی به دست آورد که منجر به فقر نشود و کمالی را طلب کند که از نقص به دور باشد.
و همه اینها از صفات خدائی، و طالب آن طالب علو و کمال است و چگونه چنین طلبی ناپسندیده می باشد؟ پس مذمتی که در طلب ریاست و استیلاء رسیده است به واسطه اشتباهی است که کرده و غلطی که از او واقع شده در فهمیدن ریاست به فریب شیطان لعین، زیرا که چون به واسطه سجده نکردن بر آدم، آن لعین مطرود درگاه، و از عالم امر رانده شد حسد او را بر این داشت که در صدد اغوای فرزندان او برآید، و ایشان را نیز همچون خودش از عالم امر، و بارگاه قرب، دور افکند
هوش مصنوعی: تمام این ویژگی‌ها مربوط به صفات الهی است و کسی که به دنبال آن‌هاست، در حقیقت، به دنبال علو و کمال است. پس چگونه می‌تواند این طلب ناپسند به شمار آید؟ مذمتی که در طلب رهبری و تسلط آمده، ناشی از اشتباه فرد در فهم مفهوم رهبری است که به خاطر فریب شیطان لعنتی به وجود آمده است. زیرا این شیطان به خاطر عدم سجده بر آدم، از درگاه الهی طرد شد و حسد او باعث شد تا به اغوای فرزندان آدم بپردازد و آن‌ها را نیز مانند خود از عالم امر و نزدیکی به خدا دور کند.
پس ایشان را به شتابکاری فریب داده، و در نظر ایشان ریاست عاجله فانی، و سروری و بزرگی چند روزه را که به انواع آلام مشوب است جلوه داد و ایشان را از سلطنت ابد و پادشاهی مخلد که از همه کدورات مصفا، و از زوال و فنا مبراست محروم ساخت و مسکین و مخذول فرزند آدم، چون عجول و شتابکار خلق شده بود شیطان لعین از این راه برآمد و به عجله که مقتضای طبع انسان بود، متوسل شده و متاع حاضر را در نظر او زینت داده و در باب آخرت به امیدواری از خدا او را مغرور کرد و آن بینوای بیچاره نیز فریب او را خورده به طلب دنیا و مزخرفات آن مشغول گردید و سلطنت و پادشاهی بی زوال را از دست داد و مسکین بخت برگشته فکر نکرد که ریاست دنیا و پادشاهی آن، سروری و کمال نیست، بلکه عین نقص و وبال است و فریب دشمن مطرود دیرینه خود را خورد، سبحان الله تعالی.
هوش مصنوعی: ایشان را به شتاب واداشته و قداست و بزرگی دنیا را که پایدار نیست و مملو از انواع مشکلات است، در نظرشان زیبا جلوه داد. بدین ترتیب، آنها را از سلطنت ابدی و پادشاهی بی‌زوال که پاک و دور از زوال است، محروم کرد. انسان به طور طبیعی عجول خلق شده و شیطان هم از این ویژگی استفاده کرده و به او القا کرد که بهره‌برداری از نعمت‌های دنیوی را برگزینند. او را به امید اینکه خدا او را یاری خواهد کرد، فریب داد و این انسان بیچاره نیز گول آن را خورد و به دنبال دنیا و مسایل زودگذر آن رفت و سلطنت پایدار را از دست داد. او متوجه نشد که ریاست دنیا و پادشاهی آن واقعیتی نیست جز نقص و آفت، و به دام فریب دشمن قدیمی خود افتاد. سبحان الله تعالی.
لعاب عنکبوتان مگس گیر
همائی را نگر چون گرد نخجیر
هوش مصنوعی: به دقت به وب‌های عنکبوت توجه کن که چگونه مگس‌ها را به دام می‌اندازند، مثل دایره‌ای که شکارچی در طبیعت برپا می‌کند.
پس هر که به حقیقت امر، جاهل، و از خدعه آن مردود، غافل است به وساوس او فریفته می گردد و سروری و پادشاهی موبد را به متاع خسیس چند روزه دنیا می فروشد، و چه ارزان می فروشد آری:
هوش مصنوعی: هر کس که به حقیقت موضوع نادان باشد و از فریب آن مرد آگاه نباشد، به وسوسه‌های او گرفتار می‌شود و مقام و پیشوایی خود را به خاطر چیزهای ناچیز و زودگذر دنیا می‌فروشد، و واقعاً با چه قیمت ارزان و بی‌ارزشی این کار را انجام می‌دهد.
زیانکاران که جنس جان فروشند
چنین جنسی عجب ارزان فروشند
هوش مصنوعی: زیانکارانی که جان خود را به فروش می‌رسانند، عجیب است که این کالا را با قیمت بسیار پایینی عرضه می‌کنند.
و اما کسی که از باطن کار آگاه، و توفیق ربانی او را همراه است، با ریسمان آن ملعون به چاه نمی رود و پیروی آن را نمی کند و چون آن ملعون از افراد انسان به یک و دو اکتفا نکرد و دام مکر و حیله را در راه همه کس گسترد، به این جهت خداوند عالم پیغمبران و رسولان فرستاد تا ایشان را از خدعه آن مکار خبردار سازند و دل ایشان را از این خانه مجازی بپردازند و «صلای دعوت پروردگار را در دهند و بندگان را به جانب مملکت حقیقی و وطن اصلی بخوانند.
هوش مصنوعی: کسی که به درستی از وضعیت درونی امور آگاه باشد و به کمک توفیق الهی بتواند پیش برود، هرگز به دام فریب آن فرد بدخواه نمی‌افتد و از او پیروی نمی‌کند. چون آن شخص بدخواه، برای فریب دادن مردم، دام‌های خود را به گونه‌ای گسترده که شامل همه افراد می‌شود، خداوند متعال، پیامبران و فرستادگان خود را فرستاد تا مردم را از فریب او آگاه کنند و دل‌هایشان را از این دنیا و حقیقت ناپایدار جدا سازند و آن‌ها را به سوی سرزمین حقیقی و وطن اصیل‌شان دعوت کنند.
پس پیغمبران آمدند و دامن همت بر میان زدند و یک تنه به دعوت خلق برخاستند و به آواز بلند که اقطار عالم را فراگرفت ندا کردند: «یا ایها الذین آمنوا ما لکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثاقلتم الی الارض ارضیتم بالحیوة الدنیا من الآخرة فما متاع الحیوة الدنیا فی الآخرة الا قلیل» خلاصه معنی آنکه «ای طایفه ای که به خدا و پیغمبر او گرویده اید چه شده است شما را که چون به شما امر می شود که کوچ کنید در راه خدا، سنگین می شوید و خود را به زمین می چسبانید؟ آیا دل خوش کرده اید به زندگانی دنیا، و از آخرت گذشته اید؟ پس بدانید که متاع چند روزه دنیا در پیش آخرت نیست مگر چیز کم و بی قدری» و زبان به مذمت دنیا و اهل آن گشودند و مردم را وعده و وعید کردند و به زبان حال با هر یک از فرزندان آدم گفتند:
هوش مصنوعی: پیامبران آمده و عزم خود را جزم کردند و به تنهایی به دعوت مردم پرداختند. با صدای بلند پیام دادند: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چه شده است که وقتی به شما گفته می‌شود در راه خدا حرکت کنید، سنگین می‌شوید و به زمین می‌چسبید؟ آیا از زندگی دنیوی راضی هستید و به آخرت توجهی ندارید؟ بدانید که زندگی دنیوی فقط مدت کوتاهی است و در مقابل آخرت ارزشی ندارد.» آنها دنیا و متعلقات آن را مذمت کرده و به مردم هشدار دادند و با هر یک از فرزندان آدم به زبان حال گفتند.
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن
حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
هوش مصنوعی: بال‌های خود را باز کن و از درخت طوبی آواز سر ده. چه خوب نیست که تو، این پرنده، در قفسی زندانی باشی.
پس غرض کلی از بعثت انبیا خواندن خلق است به مملکت بی پایان، تا در آنجا بر تخت پادشاهی نشینند و تاج سروری بر سر نهند و به زندگی ای فایز گردند که مرگ ندارد و به عزتی رسند که ذلت در قفایش نیست و شیطان ایشان را به شتاب می اندازند و ایشان را به سروری دنیا می خواند و چون می داند که این را بقائی نیست و این چند روزی هم که هست از همّ و غمّ و نزاع و کدورت خالی نیست تا به این سبب از یاد آخرت غافل شوند، و از فکر تحصیل ملک باقی بیرون روند بلکه از زهد و سبکباری در دنیا که پادشاهی نقد است باز مانند و بنده غضب و شهوت خود گردند و به پرستش شکم و فرج خود مشغول شوند پس چون چارپایی شود که افسار او در دست شکم و فرجش باشد و او را به هر طویله و آخوری که خواهند بندند.
هوش مصنوعی: هدف اصلی از نازل شدن پیامبران، هدایت مردم به دنیای بی‌پایان است، جایی که آنها می‌توانند به مقام پادشاهی برسند و تاج سروری بر سر بگذارند. در اینجا زندگی‌ای دارند که هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد و به عزتی دست می‌یابند که هیچ گونه ذلتی در پی نخواهد داشت. در عوض، شیطان تلاش می‌کند تا آن‌ها را به سمت جاذبه‌های دنیوی سوق دهد، بااینکه می‌داند این لذات و خوشی‌ها موقتی و بی‌دوام‌اند و در نهایت تنها گرانی، درگیری و ناخشنودی به بار می‌آورند. به همین خاطر، مردم از یاد آخرت غافل می‌شوند و به دنبال مال و مکنت زودگذر می‌روند. این باعث می‌شود که به دنیا وابسته و در دام هوس‌ها گرفتار شوند و به طوری به زندگی مادی مشغول شوند که مانند حیوانی می‌شوند که تحت کنترل خواهش‌های خود قرار دارد و به راحتی به هر جایی که می‌خواهند، کشیده می‌شوند.
پس چه مغرور و بی عقل فرزند آدم که مملوک شهوت خود می شود و چنان پندارد که پادشاه است و بنده خواهش نفس می گردد و چنان گمان می کند که خداوند است معاذ الله و از آنچه مذکور شد معلوم شد که منشأ خسران در دنیا و آخرت عجله و شتابکاری است.
هوش مصنوعی: فرزند آدم چقدر مغرور و نادان است که به بندگی شهوات خود درمی‌آید و فکر می‌کند که پادشاه است. او به خواسته‌های نفس خود فرمان می‌دهد و گمان می‌کند که خدای متعال است، در حالی که این تفکر کفر است. از مطالب گفته شده معلوم می‌شود که عجله و شتابزدگی، منبع خسارت و زیان در دنیا و آخرت است.
و چون بدی این صفت را دانستی پس بدان که طریق علاج آن، آن است که یاد فساد و سوء عاقبت آن کنی و متذکر آن شوی که باعث سبکی و خفت و بی قدری و ذلت در نظر مردمان است و موجب ندامت و پشیمانی است پس متذکر شرافت ضد آن، که وقار و طمأنینه است گردی و بدانی که این صفت انبیاء و اولیاء است پس با خود قرار دهی که دیگر هیچ فعلی را بی تأمل نکنی و طمأنینه و سکون را در باطن و ظاهر، در جمیع احوال، افعال و حرکات و سکنات، شعار خود سازی و خواهی نخواهی خود را چندی بر این بداری تا عادت تو شود و صفت خبیثه عجله از تو دفع شود و وقار و طمأنینه از برای تو حاصل گردد.
هوش مصنوعی: وقتی که به بدی صفت عجله پی بردی، بدان که راه حل آن این است که به فساد و عواقب بد آن فکر کنی و به یاد بیاوری که این صفت باعث سبکی، بی‌قدری و ذلت در نظر دیگران می‌شود و در پایان موجب پشیمانی خواهد شد. سپس باید به شرافت مقابله با آن فکر کنی، که آرامش و وقار است و این خصوصیت مربوط به انبیاء و اولیاء است. بنابراین باید تصمیم بگیری که هیچ کاری را بدون تأمل انجام ندهی و آرامش را در تمام حالات، اعم از افعال، حرکات و رفتارهای خود، سرلوحه قرار بدهی. خواهی نخواهی باید مدتی خود را ملزم به اینکار کنی تا به عادت تبدیل شود و صفت ناپسند عجله از تو دور شود و به جای آن آرامش و وقار در تو شکل بگیرد.