گنجور

حکمتهای نهفته در صورت انسان

و بعد از آن تأمل کن در روی آدمی ببین که آفریدگار چگونه آن را زینت داده است به آنچه از برای آن ضروری و در کار است از جبهه و جبین و ابرو و محاسن و بینی و دهان .

و محاسن را حسن مرد و قبح زن کرد و از برای بینی دو سوراخ گشوده و قوه شامه را در آن قرار داده تا به واسطه آن روایح نیک و بد را از هم امتیاز دهد و از آن سوراخها هوای صاف و خنک را به دل جذب و هوای حار و متعفن را دفع نماید، و فضلاتی که در دماغ حاصل می شود از آنها دفع شود و چون دفع فضلات موجب سد منفذ می شد و جذب و دفع هوا متعسر می گردید چنان قرار داده که پیوسته یکی از دو سوراخ به جهت استنشاق هوا، و دیگری محل دفع فضلات باشد و از این جهت، غالبا یک از این دو مفتوح، و دیگری فی الجمله مسدود است و دهان را گشاده و زبان را در آن نهاده و آن را ترجمان دل کرد، و کیفیت تکلم را به لغتهای مختلفه به آن آموخته، و مخرج هر حرفی را به آن نشان داده، و دهان را مرکب از دو فک گردانید، و از برای آنها مفصلی قرار داده، به نوعی که فک زیرین مانند آسیا گردش می کند و طعام را خرد می نماید و فک بالا را ساکن کرد، به خلاف آسیا که سنگ بالا در گردش است حکمت در این آن است که کاسه سر، که محل دماغ و حواس است، بر فک بالا قرار دارد، چنانچه اگر آن متحرک بود حواس مضطرب و مغشوش می گشت.

و در این دو فک دندانهای بسیار نصب کرد، چون در منظوم، با صفهای آراسته و سرهای مساوی و ترتیب نسق و لون حسن و بیخ محکم، و شکلهای آن را به مقتضای مصلحت مختلف گردانید، بعضی را پهن و عریض، چون دندانهای آسیا، تا غذا به سبب آنها جائیده گردد و بعضی را تیز تا هر چه محتاج به پاره کردن باشد با آنها پاره کند، مانند دندانهای پیش که آنها را رباعیات گویند و بعضی را متوسط میان اینها، تا آنچه محتاج به شکستن باشد به آنها بشکند، و چون جائیدن غذا موقوف به این بود که در زیر دندانها گردش کند، و آنچه جائیده شده به فضای دهن آمده، و آنچه نجائیده به زیر دندان آید، زبان را دلالت نمود که در آن وقت اطراف و جوانب دهان «طوف کند، و غذا را از میان دهان به زیر دندان نقل کند، و در حلقوم قوه بلع را خلق نمود، تا بعد از جائیدن طعام آن را بلع کند، و چون اکثر غذاها خشک بود و بلع آن ممکن نبود، در زیر زبان چشمه ای جاری آفرید، تا آب از آن به قدر احتیاج به دهان آید، و غذا به وسیله آن خمیر شده بلع شود و در اقصای دهان حنجره را خلق کرده، و حنجره ها را در تنگی و گشادگی و همواری و زبری و بلندی و کوتاهی مختلف گردانید، تا به آن واسطه صداهائی که بیرون می آید مختلف باشد، و مشتبه به یکدیگر نگردند و بعد از آن گردن را کشید و سر را بر آن سوار کرد، و آن را مرکب ساخت از هفت مهره مجوف منطبقه بر یکدیگر، و چون بیشتر منفعت گردن بر حرکت کردن است مفاصل و مهره های آن را روان خلق کرد، و آنها را به رگ و پی بسیار بر هم بسته محکم گردانید.

در عجایب خلقت گوش: و چون عجایب چشم را دیدی، گوش هوش بدار، و شمه ای از حکمتهای گوش را بشنو، که چگونه خدای تعالی آن را شکافته، و در اندرون قرار داده، که به وسیله آن امتیاز صداهای مختلفه می کند، و آدمی را از ما فی الضمیر دیگران به واسطه آن آگاه می سازد و بر دو سوراخ گوش بلندی چون صدف خلق کرد، که آن را از سرما و گرما و غیر آنها محافظت نماید و در منفذ آن گردشهای بسیاری مقرر کرد، تا اگر حیوانی قصد گوش کند به سهولت داخل نتواند شد، و با وجود این در آنجا چرکی متعفن خلق کرد، که حشرات موذی از آن متنفر گردند و داخل گوش نشوند.عجایب دستگاه گوارش: پس تفکر کن در عجایب معده، و آلاتی که از برای اکل و هضم و طبخ غذا خلق کرده، و ملاحظه کن، بر سر حلقوم طبقاتی قرار داده که در وقت فرو بردن طعام گشوده می شود و بعد از بلع سر به هم آورده و فشرده می گردد، تا غذا از دهلیز مری به معده وارد شود و معده را چون دیگی آفریده، و در آن حرارتی خلق فرمود که به سبب آن غذا پخته شود، و به آن حرارت و حرارتی که از جگر و سپُرز [طحال] و صلب و پیه محیط به معده از اطراف، به معده می رسد، غذا در معده پخته می شود، و شبیه می گردد به آب کشک غلیظ، و آن را «کیلوس» می گویند و چون باید صافی و خالص آن به جگر بالا رود، و در آنجا بعد از طبخ دیگر تقسیم به اعضا شود، خداوند حکیم رءوف در سمت معده رگهائی آفرید، که آنها را «ماساریقا» گویند، و لطیف کیلوس از دهان ماساریقا داخل آنها می شود، و ماساریقا متصل است به رگی دیگر که آن را باب الکبد گویند، که یک طرف آن به جگر نفوذ کرده است، و از سر آن رگهای بسیار مانند مو منشعب گشته، و در اجزای جگر منتشر است، و آنها را عروق لیفیه [مویرگ] خوانند پس خالص کیلوس به ماساریقا و از آنجا به باب الکبد و از آن به عروق لیفیه می ریزد و از آنجا جگر آن را می‌مکد و به خود جذب می کند و آن را طبخ دیگر می دهد، و از این طبخ چهار چیز از کیلوس حاصل می شود:

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و بعد از آن تأمل کن در روی آدمی ببین که آفریدگار چگونه آن را زینت داده است به آنچه از برای آن ضروری و در کار است از جبهه و جبین و ابرو و محاسن و بینی و دهان .
هوش مصنوعی: پس از آن، به دقت به ویژگی‌های ظاهری انسان نگاه کن و ببین که خداوند چگونه او را آراسته است با عناصر ضروری و کاربردی مانند پیشانی، ابرو، ریش، بینی و دهان.
و محاسن را حسن مرد و قبح زن کرد و از برای بینی دو سوراخ گشوده و قوه شامه را در آن قرار داده تا به واسطه آن روایح نیک و بد را از هم امتیاز دهد و از آن سوراخها هوای صاف و خنک را به دل جذب و هوای حار و متعفن را دفع نماید، و فضلاتی که در دماغ حاصل می شود از آنها دفع شود و چون دفع فضلات موجب سد منفذ می شد و جذب و دفع هوا متعسر می گردید چنان قرار داده که پیوسته یکی از دو سوراخ به جهت استنشاق هوا، و دیگری محل دفع فضلات باشد و از این جهت، غالبا یک از این دو مفتوح، و دیگری فی الجمله مسدود است و دهان را گشاده و زبان را در آن نهاده و آن را ترجمان دل کرد، و کیفیت تکلم را به لغتهای مختلفه به آن آموخته، و مخرج هر حرفی را به آن نشان داده، و دهان را مرکب از دو فک گردانید، و از برای آنها مفصلی قرار داده، به نوعی که فک زیرین مانند آسیا گردش می کند و طعام را خرد می نماید و فک بالا را ساکن کرد، به خلاف آسیا که سنگ بالا در گردش است حکمت در این آن است که کاسه سر، که محل دماغ و حواس است، بر فک بالا قرار دارد، چنانچه اگر آن متحرک بود حواس مضطرب و مغشوش می گشت.
هوش مصنوعی: خداوند زیبایی‌ها را در مرد قرار داد و زشتی‌ها را به زن بخشید. او برای بینی دو سوراخ ایجاد کرد و حس بویایی را در آن قرار داد تا بتواند بوی‌های خوب و بد را از هم تشخیص دهد. از این سوراخ‌ها، هوای تازه و خنک به داخل کشیده و هوای داغ و متعفن را خارج می‌کند. همچنین، او فضولات بینی را از این سوراخ‌ها خارج می‌کند تا گرفتگی منافذ ایجاد نشود و جذب و دفع هوا به آسانی انجام گیرد. به این ترتیب، همیشه یکی از این سوراخ‌ها برای استنشاق و دیگری برای دفع فضولات استفاده می‌شود، و بنابراین غالباً یکی از سوراخ‌ها باز و دیگری کمی مسدود است. دهان را باز گذاشته و زبان را در آن قرار داد و به زبان، معنای دل را آموخت. همچنین طرز صحبت کردن به زبان‌های مختلف را به آن یاد داد و برای هر حرف، مکان خاصی مشخص کرد. دهان را از دو فک تشکیل داد و بین آنها مفصلی قرار داد، به گونه‌ای که فک پایینی مانند آسیاب حرکت کند و غذا را خرد کند، در حالی که فک بالایی ثابت می‌ماند. این طراحی به خاطر این بود که جمجمه، محل مغز و حس‌ها است و اگر فک بالا متحرک بود، حواس در اختیار نمی‌بودند و اختلال پیدا می‌کردند.
و در این دو فک دندانهای بسیار نصب کرد، چون در منظوم، با صفهای آراسته و سرهای مساوی و ترتیب نسق و لون حسن و بیخ محکم، و شکلهای آن را به مقتضای مصلحت مختلف گردانید، بعضی را پهن و عریض، چون دندانهای آسیا، تا غذا به سبب آنها جائیده گردد و بعضی را تیز تا هر چه محتاج به پاره کردن باشد با آنها پاره کند، مانند دندانهای پیش که آنها را رباعیات گویند و بعضی را متوسط میان اینها، تا آنچه محتاج به شکستن باشد به آنها بشکند، و چون جائیدن غذا موقوف به این بود که در زیر دندانها گردش کند، و آنچه جائیده شده به فضای دهن آمده، و آنچه نجائیده به زیر دندان آید، زبان را دلالت نمود که در آن وقت اطراف و جوانب دهان «طوف کند، و غذا را از میان دهان به زیر دندان نقل کند، و در حلقوم قوه بلع را خلق نمود، تا بعد از جائیدن طعام آن را بلع کند، و چون اکثر غذاها خشک بود و بلع آن ممکن نبود، در زیر زبان چشمه ای جاری آفرید، تا آب از آن به قدر احتیاج به دهان آید، و غذا به وسیله آن خمیر شده بلع شود و در اقصای دهان حنجره را خلق کرده، و حنجره ها را در تنگی و گشادگی و همواری و زبری و بلندی و کوتاهی مختلف گردانید، تا به آن واسطه صداهائی که بیرون می آید مختلف باشد، و مشتبه به یکدیگر نگردند و بعد از آن گردن را کشید و سر را بر آن سوار کرد، و آن را مرکب ساخت از هفت مهره مجوف منطبقه بر یکدیگر، و چون بیشتر منفعت گردن بر حرکت کردن است مفاصل و مهره های آن را روان خلق کرد، و آنها را به رگ و پی بسیار بر هم بسته محکم گردانید.
هوش مصنوعی: در این متن به توصیف ساختار و عملکرد دندان‌ها و دهان پرداخته شده است. دندان‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که انواع مختلفی از وظایف را انجام دهند؛ برخی عریض و پهن هستند تا غذا را آسیاب کنند و برخی دیگر تیز هستند تا بتوانند غذاهای سخت را پاره کنند. همچنین، دندان‌ها به شکلی متوسط نیز وجود دارند که وظیفه شکستن غذا را بر عهده دارند. در روند غذاخوردن، زبان نقش مهمی دارد و با حرکت خود، غذا را به زیر دندان‌ها منتقل می‌کند. پس از جویدن، نیاز به قوه بلع وجود دارد که برای این منظور ساختاری در حلق ایجاد شده است. برای کمک به بلع غذا، در زیر زبان چشمه‌ای آب وجود دارد که برای نرم کردن غذا به کار می‌رود. همچنین، حنجره به گونه‌ای طراحی شده که صداهای مختلفی را تولید کند. در نهایت، گردن و سر نیز به شکلی ساخته شده‌اند که قابلیت حرکت را تسهیل کند و این ساختارها با پیوندهای محکمی به هم متصل شده‌اند.