گنجور

اقسام عدالت و درجات عدول

و بدان که علمای اخلاق عدول را سه قسم گفته اند: اول: عادل اکبر، و آن شریعت الهیه است که از جانب حق سبحانه و تعالی صادر شده، که محافظت مساوات میان بندگان را نماید.

دوم: عادل اوسط، و آن سلطان عادل است، که تابع شریعت مصطفویه بوده باشد، و آن خلیفه ملت و جانشین شریعت است

سوم: عادل اصغر، و آن طلا و نقره است که محافظت مساوات در معاملات را می نماید و در کتاب الهی اشاره به این سه عادل شده می فرماید: «و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس» یعنی «ما فرستادیم قرآن را که مشتمل است بر احکام شریعت، و ترازوی عدل را که مردم به واسطه آنها بر حد وسط بایستند و از حد خود تجاوز نکنند، و فرستادیم آهن را که در آن است عذاب شدید و منفعت بسیار از برای مردمان» پس قرآن عبارت است از شریعت پروردگار، و میزان اشاره به درهم و دینار، و آهن اشاره به شمشیر سلطان عادل است که مردم را به راه راست وابدارد و از جور و تعدی در جمیع امور محافظت نماید.

و ضد عادل که جابر باشد نیز بر سه وجه است: اول: جابر اعظم، و آن کسی است که از حکم شریعت بیرون رود، و از حکم صاحب شرع سرباز زند، و متابعت شرع را ننماید و او را کافر دانند.

دوم: جابر اوسط، و آن شخصی است که از اطاعت سلطان عادل و احکام او سر پیچد، و آن را یاغی و طاغی خوانند

سوم: جابر اصغر، و آن کسی است که به حکم درهم و دینار نایستد و مساوات آن را ملاحظه نکند، بلکه زیادتر از آنچه حق او است بردارد و آنچه حق دیگران است کمتر بدهد و او را دزد خائن گویند.

بدان که عدالت بر سه قسم است: اول آنکه میان بندگان و خالق ایشان است، و بیان آن این است که دانستی عدالت عبارت است از عمل به مساوات به قدر امکان و چون دانستی که حق سبحانه و تعالی بخشنده حیات و عطا کننده جمیع کمالات است، آنچه هر زنده به آن محتاج، از او آماده، و خوان نعمت و احسان و روزی از برای هر کسی نهاده، آنچه از نعمتهای بیکران او هر ساعتی می رسد زبانها از تعداد آن عاجز، و آنچه از عطاهای بی پایانش هر لحظه حاصل می شود، از حد و حصر و بیان متجاوز است، و آنچه از مراتب عالیه درجات متعالیه و سرور و بهجت و عیش و راحت، که در عالم آخرت مهیا نموده، به مراتب غیرمتناهیه بالاتر و بهتر، نه چشمی مثل آن دیده و نه گوشی شنیده، و نه به خاطری خطور کرده

پس، البته حقی واجب از برای خدا بر بندگان ثابت است، که باید به ازای آن عدالت فی الجمله حاصل شود، زیرا که از هر که فیضی و نعمتی به دیگری رسد، و او در مقابل نوع مکافاتی به عمل نیاورد، البته ظالم و جابر خواهد بود، و لیکن مکافات نسبت به اشخاص مختلف می شود و مکافات احسان پادشاه دعای بقای دولت، و نشر محامد و شکر نعمت اوست، و مکافات مخدوم اطاعت و سعی در خدمت او، و دیگر مکافات، به دادن مال و قضای حاجت اوست، و ساحت کبریائی حضرت آفریدگار از احتیاج به اعانت و سعی ما منزه، و عرصه جلالش از ضرورت اعمال و افعال، مقدس است و لیکن، بر بندگان واجب است کسب معرفت و تحصیل محبت او، و سعی در بجا آوردن فرمان، و جد در اطاعت پیغمبران او و انقیاد احکام شریعت و امتثال آداب دین و ملت، هر چند که توفیق این ها نیز از جمله نعمتهای اوست.

از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به در آید و لیکن، چنانچه بنده آنچه را در آن مدخلیتی و اختیاری دارد از وظایف طاعات و دوری از معاصی و سیئات به جا آورد، از «جور مطلق»، خارج می شود، اگر چه اصل اختیار و قدرت هم نعمت او، بلکه وجود و حیات از فیض موهبت اوست.

دوم: عدالتی که در میان مردم است، و از بعضی نسبت به بعضی دیگر حاصل می شود، از ادا کردن حقوق و رد امانات، و انصاف دادن در معاملات، و تعظیم بزرگان، و احترام پیران، و فریادرسی مظلومان و دستگیری ضعیفان.

و مقتضای این قسم از عدالت، آن است که آدمی به حق خود راضی بوده و ظلم به احدی را روا نداشته باشد، و به قدر استطاعت و امکان، حقوق برادران دینی خود را به جا آورد، و هر کسی را از ابنای نوع خود به مرتبه ای که لایق او باشد بشناسد و بداند که هر کسی را از جانب پروردگار حقی لازم است، و به ادای آن بشتابد و در حدیث «نبوی وارد است که از برای برادران مومن بر یکدیگر سی حق است که آدمی بریء الذمه نمی شود مگر با بجا آوردن آنها، و یا آنکه از او عفو نماید و از تقصیر او در اداء حقش در گذرد.

اول: اگر گناهی در حق او از برادر مومن سر زند، یا تقصیری از او صادر شود از او بگذرد.

دوم: اگر غریب باشد دلداری او کند و با او مهربانی نماید

سوم: چنانچه بر عیبی از او واقف باشد بپوشاند

چهارم: اگر لغزشی از او به وجود آید چشم از او بپوشاند

پنجم: اگر عذر خواهی نماید عذر او را بپذیرد

ششم: اگر کسی غیبت برادر مومنی را کند او را منع نماید

هفتم: آنچه خیر او را بداند به او برساند و پند و نصیحت از او باز نگیرد

هشتم: دوستی او را محافظت کند و شرایط دوستی را به جا آورد

نهم: حقوق او را منظور داشته باشد

دهم: اگر مریض باشد او را عیادت کند

یازدهم: به جنازه او حاضر شود

دوازدهم: هر وقت او را بخواند اجابت کند

سیزدهم: اگر هدیه ای از برای او فرستد قبول کند

چهاردهم: اگر با او نیکی کند مکافات کند

پانزدهم: اگر نعمتی از او برسد شکر آن را به جا آورد

شانزدهم: یاری او را نماید

هفدهم: ناموس و عرض او را در اهلش محافظت کند

هیجدهم: حاجت او را برآورد

نوزدهم: آنچه از او سوال نماید رد ننماید

بیستم: اگر عطسه کند تحیت او نماید

بیست و یکم: گمشده او را راه نمائی کند

بیست و دوم: سلام او را جواب گوید

بیست و سوم: با او به گفتار نیک تکلم نماید

بیست و چهارم: نعمتهای او را نیکو شمارد

بیست و پنجم: قسمهای او را تصدیق کند

بیست و ششم: با او دوستی کند و از دشمنی او احتراز کند

بیست و هفتم: او را یاری کند، خواه ظالم باشد یا مظلوم، و یاری او در وقت ظالم بودن این است که او را از ظلم ممانعت کند و در وقت مظلوم بودن، آنکه او را اعانت کند.

بیست و هشتم: او را تسلیم دشمن نکند و خوار نگرداند او را به تنها گذاردنش.

بیست و نهم: از برای او دوست داشته باشد آنچه را از برای خود دوست داشته باشد از نیکیها.

سی ام: و از برای او مکروه شمارد آنچه از برای خود مکروه می شمارد از بدیها

سیم: از اقسام عدالت، عدالتی است که میان زندگان و ذوی الحقوق ایشان است از اموات، مثل اینکه قروض مردگان خود را ادا کنند، و وصیتهای ایشان را به جا آورند و ایشان را یاد کنند به تصدق و دعا.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و بدان که علمای اخلاق عدول را سه قسم گفته اند: اول: عادل اکبر، و آن شریعت الهیه است که از جانب حق سبحانه و تعالی صادر شده، که محافظت مساوات میان بندگان را نماید.
هوش مصنوعی: علمای اخلاق به سه نوع عدالت اشاره کرده‌اند. نوع اول، عدالت بزرگ است که به شریعت الهی اطلاق می‌شود که از سوی خداوند متعال نازل شده و وظیفه‌اش حفظ برابری میان بندگان است.
دوم: عادل اوسط، و آن سلطان عادل است، که تابع شریعت مصطفویه بوده باشد، و آن خلیفه ملت و جانشین شریعت است
هوش مصنوعی: دومین ویژگی، عادل اوسط است که به معنی سلطان عادل می‌باشد. این شخص باید از شریعت اسلام پیروی کند و در واقع نماینده ملت و جانشین شریعت به حساب می‌آید.
سوم: عادل اصغر، و آن طلا و نقره است که محافظت مساوات در معاملات را می نماید و در کتاب الهی اشاره به این سه عادل شده می فرماید: «و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس» یعنی «ما فرستادیم قرآن را که مشتمل است بر احکام شریعت، و ترازوی عدل را که مردم به واسطه آنها بر حد وسط بایستند و از حد خود تجاوز نکنند، و فرستادیم آهن را که در آن است عذاب شدید و منفعت بسیار از برای مردمان» پس قرآن عبارت است از شریعت پروردگار، و میزان اشاره به درهم و دینار، و آهن اشاره به شمشیر سلطان عادل است که مردم را به راه راست وابدارد و از جور و تعدی در جمیع امور محافظت نماید.
هوش مصنوعی: سوم: عادل اصغر، طلا و نقره است که محافظت از مساوات در معاملات را به عهده دارد. در کتاب الهی به این سه اشاره شده است و گفته می‌شود: «ما کتاب و ترازوی عدل را نازل کردیم تا مردم به قسط و انصاف بایستند و آهن را برای عذاب شدید و منافع برای مردم نازل کردیم». بنابراین، قرآن نمایانگر احکام شریعت خداوند است، ترازوی عدل اشاره به درهم و دینار دارد و آهن نماد شمشیر سلطان عادل است که مردم را به راه راست هدایت کرده و از ظلم و تجاوز در تمامی امور محافظت می‌کند.
و ضد عادل که جابر باشد نیز بر سه وجه است: اول: جابر اعظم، و آن کسی است که از حکم شریعت بیرون رود، و از حکم صاحب شرع سرباز زند، و متابعت شرع را ننماید و او را کافر دانند.
هوش مصنوعی: نوعی ظلم و اجحاف وجود دارد که به سه دسته تقسیم می‌شود. اولین دسته، ظالمی است که از دستورات دینی تجاوز کرده و به قوانین الهی احترام نمی‌گذارد. او به نوعی مخالف با خدا و شریعت به حساب می‌آید و از نظر دین، کافر شناخته می‌شود.
دوم: جابر اوسط، و آن شخصی است که از اطاعت سلطان عادل و احکام او سر پیچد، و آن را یاغی و طاغی خوانند
هوش مصنوعی: دوم: جابر اوسط به فردی اشاره دارد که از دستورها و قوانین سلطان عادل تبعیت نمی‌کند و به همین دلیل او را یاغی و طاغی می‌نامند.
سوم: جابر اصغر، و آن کسی است که به حکم درهم و دینار نایستد و مساوات آن را ملاحظه نکند، بلکه زیادتر از آنچه حق او است بردارد و آنچه حق دیگران است کمتر بدهد و او را دزد خائن گویند.
هوش مصنوعی: سوم: جابر اصغر کسی است که به ارزش درهم و دینار اهمیت نمی‌دهد و به برابری آن‌ها توجه نمی‌کند. او بیشتر از آنچه که حقش است می‌گیرد و کمتر از آنچه که حق دیگران است می‌دهد. این رفتار او را دزد خائن می‌نامند.
بدان که عدالت بر سه قسم است: اول آنکه میان بندگان و خالق ایشان است، و بیان آن این است که دانستی عدالت عبارت است از عمل به مساوات به قدر امکان و چون دانستی که حق سبحانه و تعالی بخشنده حیات و عطا کننده جمیع کمالات است، آنچه هر زنده به آن محتاج، از او آماده، و خوان نعمت و احسان و روزی از برای هر کسی نهاده، آنچه از نعمتهای بیکران او هر ساعتی می رسد زبانها از تعداد آن عاجز، و آنچه از عطاهای بی پایانش هر لحظه حاصل می شود، از حد و حصر و بیان متجاوز است، و آنچه از مراتب عالیه درجات متعالیه و سرور و بهجت و عیش و راحت، که در عالم آخرت مهیا نموده، به مراتب غیرمتناهیه بالاتر و بهتر، نه چشمی مثل آن دیده و نه گوشی شنیده، و نه به خاطری خطور کرده
هوش مصنوعی: عدالت به سه نوع تقسیم می‌شود. اولین نوع، ارتباط میان بندگان و خالق آن‌هاست. عدالت در این زمینه به معنای اعمال برابری و انصاف تا جایی که ممکن است، است. خداوند به عنوان آفریننده حیات و بخشنده همه کمالات، نیازهای هر موجود زنده را فراهم کرده و نعمت‌ها و موهبت‌های خود را برای همه قرار داده است. خیر و برکاتی که هر ساعت به ما می‌رسد، آن‌قدر زیاد و متنوع است که هیچ زبانی قادر به شمارش آن‌ها نیست. همچنین، عطایای بی‌پایانی که در هر لحظه به ما می‌رسند، فراتر از حد و اندازه هستند. در دنیا پس از مرگ، خداوند جایگاهی عالی و پر از شادی و آسایش مهیا کرده که هیچ چشمی چیزی مشابه آن ندیده و هیچ گوشی نشنیده و هیچ ذهنی به آن فکر نکرده است.
پس، البته حقی واجب از برای خدا بر بندگان ثابت است، که باید به ازای آن عدالت فی الجمله حاصل شود، زیرا که از هر که فیضی و نعمتی به دیگری رسد، و او در مقابل نوع مکافاتی به عمل نیاورد، البته ظالم و جابر خواهد بود، و لیکن مکافات نسبت به اشخاص مختلف می شود و مکافات احسان پادشاه دعای بقای دولت، و نشر محامد و شکر نعمت اوست، و مکافات مخدوم اطاعت و سعی در خدمت او، و دیگر مکافات، به دادن مال و قضای حاجت اوست، و ساحت کبریائی حضرت آفریدگار از احتیاج به اعانت و سعی ما منزه، و عرصه جلالش از ضرورت اعمال و افعال، مقدس است و لیکن، بر بندگان واجب است کسب معرفت و تحصیل محبت او، و سعی در بجا آوردن فرمان، و جد در اطاعت پیغمبران او و انقیاد احکام شریعت و امتثال آداب دین و ملت، هر چند که توفیق این ها نیز از جمله نعمتهای اوست.
هوش مصنوعی: به طور کلی، خداوند حق مسلمی بر بندگان خود دارد که باید در مقابل آن، به گونه‌ای عدالت برقرار شود. زیرا اگر کسی نعمتی به دیگری هدیه دهد و او در مقابل هیچ کاری نکند، قطعاً ظالم تلقی خواهد شد. البته نوع پاداش‌ها بسته به افراد متفاوت است. مثلاً پاداش احسان پادشاه، دعای طول عمر دولت و گسترش خوبی‌ها و شکرگزاری نسبت به نعمت‌های اوست. برای خدمت‌گزار نیز پاداش در اطاعت و تلاش برای خدمت به اوست و دیگران باید به او کمک مالی و پاسخگویی به نیازهایش بپردازند. اما خداوند به هیچ گونه کمک یا تلاشی از سوی ما احتیاج ندارد و عظمت او فراتر از نیاز به اعمال بندگانش است. با این حال، بر بندگان واجب است که به کسب معرفت و محبت خدا بپردازند، تلاش کنند تا دستورات او را انجام دهند، در پیروی از پیامبران او کوشا باشند و احکام شریعت و آداب دین و ملت را رعایت کنند. هرچند توفیق در این موارد نیز خود از نعمت‌های خداوند است.
از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به در آید و لیکن، چنانچه بنده آنچه را در آن مدخلیتی و اختیاری دارد از وظایف طاعات و دوری از معاصی و سیئات به جا آورد، از «جور مطلق»، خارج می شود، اگر چه اصل اختیار و قدرت هم نعمت او، بلکه وجود و حیات از فیض موهبت اوست.
هوش مصنوعی: هرچند به دست و زبان انسان، شکرگزاری از نعمت‌ها ممکن است، اما اگر فرد در زمینه‌هایی که در اختیار دارد، مانند انجام عبادات و دوری از کارهای ناپسند، کوشا باشد، از بندگی مطلق رهایی می‌یابد. در عین حال، اساسی‌ترین نعمت‌ها مانند اختیار و حیات نیز از الطاف الهی هستند.
دوم: عدالتی که در میان مردم است، و از بعضی نسبت به بعضی دیگر حاصل می شود، از ادا کردن حقوق و رد امانات، و انصاف دادن در معاملات، و تعظیم بزرگان، و احترام پیران، و فریادرسی مظلومان و دستگیری ضعیفان.
هوش مصنوعی: عدالت در جامعه به معنای رعایت حقوق یکدیگر، برگرداندن امانت‌ها، انصاف در معاملات، ارج نهادن به بزرگان و احترام به افراد مسن، کمک به مظلومان و حمایت از افراد ضعیف است.
و مقتضای این قسم از عدالت، آن است که آدمی به حق خود راضی بوده و ظلم به احدی را روا نداشته باشد، و به قدر استطاعت و امکان، حقوق برادران دینی خود را به جا آورد، و هر کسی را از ابنای نوع خود به مرتبه ای که لایق او باشد بشناسد و بداند که هر کسی را از جانب پروردگار حقی لازم است، و به ادای آن بشتابد و در حدیث «نبوی وارد است که از برای برادران مومن بر یکدیگر سی حق است که آدمی بریء الذمه نمی شود مگر با بجا آوردن آنها، و یا آنکه از او عفو نماید و از تقصیر او در اداء حقش در گذرد.
هوش مصنوعی: این نوع عدالت به این معناست که هر فرد باید به حقوق خود راضی باشد و به هیچ‌کس ظلم نکند. او باید در حد توان خود حقوق کسانی که هم‌دین او هستند را رعایت کند و هر شخص را در جایگاهی که شایسته‌اش است بشناسد. همچنین درک کند که هر فردی نزد خدا حقی بر عهده دارد و باید تلاش کند تا آن حق را ادا کند. در یک حدیث آمده است که بر هر مومن برادرش 30 حق دارد که آدمی نمی‌تواند از زیر بار مسؤولیت آن‌ها شانه خالی کند مگر اینکه آن حقوق را ادا کند یا اینکه برادرش او را عفو کند و از کوتاهی‌اش در ادای این حقوق بگذرد.
اول: اگر گناهی در حق او از برادر مومن سر زند، یا تقصیری از او صادر شود از او بگذرد.
هوش مصنوعی: نخست: اگر برادر مؤمنی در حق او گناهی مرتکب شد یا اشتباهی از او سر زد، باید او را ببخشد.
دوم: اگر غریب باشد دلداری او کند و با او مهربانی نماید
هوش مصنوعی: دوم: اگر کسی بیگانه باشد، باید او را دلگرمی بدهد و با او محبت کند.
سوم: چنانچه بر عیبی از او واقف باشد بپوشاند
هوش مصنوعی: سوم: اگر شخصی از عیبی در او باخبر باشد، باید آن را پنهان کند.
چهارم: اگر لغزشی از او به وجود آید چشم از او بپوشاند
هوش مصنوعی: چهارم: اگر خطایی از او سر بزند، باید از او چشم‌پوشی کند.
پنجم: اگر عذر خواهی نماید عذر او را بپذیرد
هوش مصنوعی: پنجم: اگر کسی عذرخواهی کرد، باید عذر او را بپذیریم.
ششم: اگر کسی غیبت برادر مومنی را کند او را منع نماید
هوش مصنوعی: ششم: اگر کسی در مورد برادر مؤمنش غیبت کند، باید او را از این کار باز دارد.
هفتم: آنچه خیر او را بداند به او برساند و پند و نصیحت از او باز نگیرد
هوش مصنوعی: نکته هفتم این است که باید آنچه را که به نفع اوست به او بگویید و از ارائه پند و نصیحت به او دریغ نکنید.
هشتم: دوستی او را محافظت کند و شرایط دوستی را به جا آورد
هوش مصنوعی: دوستی باید از او مراقبت کند و به شرایط friendship احترام بگذارد.
نهم: حقوق او را منظور داشته باشد
هوش مصنوعی: نهم: باید به حقوق او توجه شود.
دهم: اگر مریض باشد او را عیادت کند
هوش مصنوعی: اگر کسی بیمار باشد، باید به عیادت او برود.
یازدهم: به جنازه او حاضر شود
هوش مصنوعی: یازدهم: به جسد او حاضر شود.
دوازدهم: هر وقت او را بخواند اجابت کند
هوش مصنوعی: دوازدهم: هر زمان که او درخواست کند، باید پاسخ مثبت داد.
سیزدهم: اگر هدیه ای از برای او فرستد قبول کند
هوش مصنوعی: سیزدهم: اگر هدیه‌ای برای او ارسال کند، باید آن را بپذیرد.
چهاردهم: اگر با او نیکی کند مکافات کند
هوش مصنوعی: چهاردهم: اگر با او احسان شود، باید جبران کند.
پانزدهم: اگر نعمتی از او برسد شکر آن را به جا آورد
هوش مصنوعی: پانزدهم: اگر نعمتی از جانب او به ما برسد، باید از آن سپاسگزاری کنیم.
شانزدهم: یاری او را نماید
هوش مصنوعی: شانزدهم: به او کمک کند.
هفدهم: ناموس و عرض او را در اهلش محافظت کند
هوش مصنوعی: هفدهم: او باید از آبرو و حرمت اعضای خانواده‌اش به خوبی دفاع کند.
هیجدهم: حاجت او را برآورد
هوش مصنوعی: هجده: خواسته او را برآورده کرد.
نوزدهم: آنچه از او سوال نماید رد ننماید
هوش مصنوعی: نوزدهم: هر سوالی از او بپرسند، نباید جوابش را رد کند.
بیستم: اگر عطسه کند تحیت او نماید
هوش مصنوعی: اگر کسی عطسه کند، باید به او خوشامد گفت یا تحیت کرد.
بیست و یکم: گمشده او را راه نمائی کند
هوش مصنوعی: بیست و یکم: شخص گمشده را هدایت کند.
بیست و دوم: سلام او را جواب گوید
هوش مصنوعی: به بیست و دومین مورد: سلام او را پاسخ بده.
بیست و سوم: با او به گفتار نیک تکلم نماید
هوش مصنوعی: بیست و سوم: با او به زبان خوش و خوب صحبت کند.
بیست و چهارم: نعمتهای او را نیکو شمارد
هوش مصنوعی: در اینجا به اهمیت قدردانی از نعمت‌ها و خوشبختی‌های زندگی اشاره شده است. یعنی باید توانایی شکرگزاری و قدردانی از زحمات و نعمت‌هایی که داریم را تقویت کنیم و به خوبی آنها را درک کنیم.
بیست و پنجم: قسمهای او را تصدیق کند
هوش مصنوعی: بیست و پنجم: او باید از طریق قسم‌هایش تأیید شود.
بیست و ششم: با او دوستی کند و از دشمنی او احتراز کند
هوش مصنوعی: بیست و ششم: با او دوستی برقرار کند و از درگیری یا دشمنی با او پرهیز کند.
بیست و هفتم: او را یاری کند، خواه ظالم باشد یا مظلوم، و یاری او در وقت ظالم بودن این است که او را از ظلم ممانعت کند و در وقت مظلوم بودن، آنکه او را اعانت کند.
هوش مصنوعی: بیست و هفتم: باید به او کمک کرد، چه ظالم باشد و چه مظلوم. کمک به او در زمانی که ظالم است به این معناست که او را از ظلم کردن باز داریم، و زمانی که مظلوم است، باید به او یاری برسانیم.
بیست و هشتم: او را تسلیم دشمن نکند و خوار نگرداند او را به تنها گذاردنش.
هوش مصنوعی: بیست و هشتم: او را در برابر دشمن تسلیم نکند و اجازه ندهد خوار و ذلیل شود یا او را به حال خود رها کند.
بیست و نهم: از برای او دوست داشته باشد آنچه را از برای خود دوست داشته باشد از نیکیها.
هوش مصنوعی: بیست و نهم: او باید برای دیگران همان چیزهایی را بخواهد که برای خودش می‌خواهد، به ویژه در مورد کارهای خوب و نیکی‌ها.
سی ام: و از برای او مکروه شمارد آنچه از برای خود مکروه می شمارد از بدیها
هوش مصنوعی: سی ام: و او آنچه را که برای خود ناخوشایند می‌داند، از بدی‌ها نیز برای دیگران ناخوشایند می‌داند.
سیم: از اقسام عدالت، عدالتی است که میان زندگان و ذوی الحقوق ایشان است از اموات، مثل اینکه قروض مردگان خود را ادا کنند، و وصیتهای ایشان را به جا آورند و ایشان را یاد کنند به تصدق و دعا.
هوش مصنوعی: سیم نوعی از عدالت است که به حقوق زندگان و همچنین حقوق مربوط به اموات می‌پردازد. به عنوان مثال، این عدالت شامل پرداخت بدهی‌های مردگان، انجام وصیت‌های آن‌ها و یادآوری آن‌ها از طریق صدقه و دعا می‌شود.