گنجور

فصل - اخلاص

ضد ریا، اخلاص است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیر خدا، و پرداختن نیت از ما سوی الله و هر عبادتی که قصد در آن به این حد نباشد از اخلاص عاری است پس کسی که طاعت می کند اگر به قصد ریا یعنی وانمودن به مردم و حصول قدر و منزلت در نزد ایشان باشد آن مرائی مطلق است و اگر به قصد قربت باشد، و لیکن با آن، غرض دنیوی دیگری غیر از ریا نیز به آن ضمیمه باشد، مثل اینکه در روزه نیز قصد پرهیز بکند یا در آزاد کردن بنده ای که خریدار نداشته باشد، قصد فرار از خراجات یا خلاصی از شرارت و بد خلقی او را نیز بکند یا در حج، نیت خلاصی از بعضی گرفتاریهای وطن یا شر دشمنان کند یا در تحصیل علم، قصد عزت و برتری نماید یا در وضو و غسل، نیت خنک شدن یا پاکیزگی کند یا در تصدق به سائل، نیت خلاصی از «ابرام» او کند، و نحو اینها اگر چه در این وقت، آن شخص، مرائی نباشد، و لیکن عمل او از اخلاص خارج است.

پس، اخلاص آن است که عمل او از جمیع این شوائب و اغراض خالی باشد و از جهت محض تقرب به خدا بوده باشد و بالاترین مراتب اخلاص آن است که در عمل، قصد عوضی اصلا نداشته باشد، نه در دنیا و نه در آخرت و صاحب آن، همیشه چشم از اجر در دو عالم پوشیده، و نظر او به محض رضای حق مقصور است و بجز او مقصودی و مطلوبی ندارد و این مرتبه، اخلاص صد یقین است و نمی رسد به آن مگر کسانی که «مستغرق» لجه بحر عظمت الهی گشته، واله و حیران محبت او باشند و ایشان را التفاتی نه به دنیا و نه به آخرت باشد.

گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است
اسیر قید تو از هر دو عالم آزاد است

و رسیدن به این مرتبه میسر نیست مگر اینکه از همه خواهشهای نفسانی دست برداری و پشت پا بر هوا و هوس زنی و دل خود را مشغول فکر و صفات و افعال پروردگار خودنمایی و وقت خود را به مناجات او صرف کنی، تا أنوار جلال و عظمت او بر ساحت دل تو پرتو افکند و محبت و أنس با او در دل تو جای گیرد.

و پست ترین مرتبه اخلاص که آن را اخلاص اضافی نامند، آن است که در عمل خود قصد وصول به ثواب، و خلاصی از عقاب داشته باشد و بسا طاعت و عبادت که آدمی در ادای آنها خود را به تعب می افکند و آن را خالص از برای خدا پندارد و حال آنکه در آن خطا کرده و به آفت آن هم برنخورده همچنان که از شخصی حکایت می کنند که گفت: سی سال نماز خود را که در مسجد در وصف اول خوانده بودم قضا کردم به جهت اینکه یک روز به جهت عذری به مسجد دیر آمدم و در صف اول جا نبود، در صف دوم ایستادم در نفس خود خجالتی یافتم از اینکه مردم مرا در صف دوم ملاحظه می کردند دانستم که در این سی سال، دیدن مردم مرا در صف اول، باعث اطمینان خاطر من بود و من به آن شاد بودم و به آن آگاه نبوده ام.

و اگر پرده از روی کار برافتد و به دقایق امور هر کس رسیده شود چه بسیار کم عملی بماند که از همه آفات سالم باشد و چون روز قیامت شود، و دیده ها بینا گردد اکثر مردم اعمال حسنه خود را خواهند دید، که همه آنها بجز از سیئه و معصیت نیست چنانچه خدای تعالی می فرماید «و بدا لهم سیئات ما عملوا» یعنی «ظاهر شود از برای ایشان بدیهای آنچه کرده اند» «و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون» یعنی «و پیدا شود از جانب خدا از برای آنها آنچه را گمان نمی کردند» «قل هل ننبئکم بالاخسرین أعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» یعنی «بگو که می خواهید خبر دهم شما را از زیانکارترین مردم از حیثیت اعمال؟ آنچنان کسانی هستند که سعی ایشان در زندگانی دنیا ضایع شد، و چنان پندارند که عمل می کنند» پس چون روز قیامت درآید، و غش اعمال ظاهر گردد، بجز روسیاهی و ندامت چیزی نماند.

و مخفی نماند که آفاتی که سرچشمه اخلاص را تیره و مکدر می سازند و نیت را مشوب و آلوده می گردانند، درجات مختلفه دارند بعضی در نهایت ظهور و جلا هستند، که اشتباهی در آن نیست، چون ریای ظاهر، و عمل به قصد خودنمایی در پیش مردمان و بعضی، فی الجمله خفایی دارد، مثل اینکه در حضور مردمان عبادت را نیکوتر از خلوت به جا آوری، و بیشتر سعی در خضوع و خشوع کنی، به قصد اینکه تو مرجع مردمانی، و آنچه از تو مشاهده می کنند فرا می گیرند در این عمل، مردم به تو اقتدا کنند و ایشان نیز سعی نمایند و اگر این عمل از برای خدا بودی، در خلوت ترک نکردی، چون اگر این قدر خضوع در عبادات را خوب می دانی، و از برای مردمان ترک آن را نمی پسندی، چگونه خود را در خلوت ترک می کنی؟ و از برای خود ترک آن را می پسندی؟ و نیز، از هر کسی عبادت بسیار ترک می شود، و معاصی بی شمار سر می زند، تو اصلا به فکر آنها نمی افتی، و در صدد اصلاح ایشان برنمی آیی، چگونه شد که در این وقت به محض احتمال اینکه شاید مرا متابعت کنند، این قدر بر ایشان مشفق و مهربان شدی؟ و از این دقیق تر آنکه چون به این تدلیس شیطان برخوردی، آن لعین، مکری لطیف تر سرکند، و گوید حال که به جهت اقتدای مردم به تو، عبادت را در حضور ایشان در نهایت خشوع به جا می آوری باید در خلوت نیز چنین نمایی، تا حالت خلوت و حضور یکسان باشد، و نیت تو مشوب نباشد پس در خلوت نیز به تحسین عبادت پردازی و اگر دیده بینا داشته باشی، می بینی که این نیز از فریب شیطان لعین است و در مجمع و خلوت، هر دو قصد تو خالص نیست و خواهی گفت:

دزد می آید نهان در مسکنم
گویدم که پاسبانی می کنم

چون هنوز تو ملتفت خلقی، و خضوع خلوتی تو، به جهت خضوع مجمع است، و خضوع مجمع، نه به جهت قربت است و هنگامی نیت تو خالص است که اصلا ملتفت به خلق نباشی، و وجود و عدم جمیع مخلوقات در حال عبادت، نزد تو یکسان باشد و تفاوتی میان اطلاع بهایم بر طاعت تو، و اطلاع انسان بر آن نبوده باشد.

آن را روا بود که زند لاف مهر دوست
کز دل به در کند همه مهری و کینه ای

پس مادامی که از برای بنده در احوال و اعمال او، به جهت مشاهده کسی تفاوت حاصل می شود، از ملاحظه چهارپایی از اخلاص خالص خالی است و باطن او به شوائب آلوده است.

و بدان که آن قصدی که با قربت ممزوج، و غرضی که با اخلاص مخلوط است، اگر ریا باشد، یعنی از غرضهای دنیویه باشد، که راجع به حب جاه یا طمع به مال است، عبادت را فاسد می کند، خواه آن قصد، غالب بر قربت باشد یا مساوی آن، یا از آن ضعیف تر باشد و علاوه بر این که عمل باطل می شود، به جهت ریا، عذاب علیحده بر آن مترتب می گردد و اگر آن عبادت از واجبات باشد، عذابی دیگر به جهت ترک آن عبادت نیز ثابت می شود مگر اینکه قضایی باشد قابل قضا کردن باشد که آن را قضا کند و اگر از مقاصد صحیحه شرعیه باشد، که به حسب شریعت مقدسه رجحانی داشته باشد، مثل تعلیم غیر، یا اقتدای غیر به او و امثال اینها، عبادت را فاسد نمی کند، و از اجر و ثواب، چیزی که نمی گردد.

معالجه عملی مرض ریا: و اما علاج عملی ریا، آن است که خود را عادت دهد به پنهان داشتن عبادات و در هنگام عبادت، در به روی مردم ببندد همچنان که معاصی خود را از مردم پنهان می دارد تا دل او قانع شود به اطلاع خدا بر عبادات او، و نفس او دیگر خواهش آگاهی مردم را به اعمال او نکند.فصل - اخلاص از مقامات مقربین است: بدان که اخلاص، مقامی است رفیع از مقامات مقربین، و منزلی است منیع از منازل راه دین بلکه کبریت احمر و اکسیر اعظم است هر که توفیق وصول به آن را یافت به مرتبه عظمی فایز گردید و هر که موید بر تحصیل آن گردید، به موهبت کبری رسید چگونه چنین نباشد، و حال آنکه آن، سبب تکلیف بنی نوع انسان است چنانکه حق سبحانه می فرماید «و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین» یعنی «بندگان، مأمور به اوامر إلهیه نگردیدند، مگر به آن جهت که عبادت کنند خدای را در حالتی که خالص کننده باشند، از برای او دین را» و لقای پروردگار، که غایت مقصود و منتهای مطلوب است، به آن بسته است همچنان که می فرماید: «فمن کان یرجو لقاء ربه فیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا» یعنی «هر که آرزوی ملاقات پروردگار خود داشته باشد پس باید عمل صالح به جا آورد و در عبادت پروردگار خود، احدی را شریک نسازد» و در بعضی از اخبار قدسیه وارد شده است که «اخلاص، سری است از اسرار من، به ودیعت می گذارم آن را در دل هر یک از بندگان خود، که آن را دوست داشته باشم» و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «هیچ بنده ای نیست که چهل روز عملی را به اخلاص از برای خدا به جا آورد، مگر اینکه چشمه های حکمت از دل او بر زبانش جاری می گردد» و فرمود که «عمل را از برای خدا خالص کن، تا اندک آن، ترا کفایت کند» و از حضرت امیرالمومنین علیه السلام مروی است که «چندان در قید بسیاری عمل مباشید و در قید آن باشید که به درجه قبول برسد». آری:

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ضد ریا، اخلاص است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیر خدا، و پرداختن نیت از ما سوی الله و هر عبادتی که قصد در آن به این حد نباشد از اخلاص عاری است پس کسی که طاعت می کند اگر به قصد ریا یعنی وانمودن به مردم و حصول قدر و منزلت در نزد ایشان باشد آن مرائی مطلق است و اگر به قصد قربت باشد، و لیکن با آن، غرض دنیوی دیگری غیر از ریا نیز به آن ضمیمه باشد، مثل اینکه در روزه نیز قصد پرهیز بکند یا در آزاد کردن بنده ای که خریدار نداشته باشد، قصد فرار از خراجات یا خلاصی از شرارت و بد خلقی او را نیز بکند یا در حج، نیت خلاصی از بعضی گرفتاریهای وطن یا شر دشمنان کند یا در تحصیل علم، قصد عزت و برتری نماید یا در وضو و غسل، نیت خنک شدن یا پاکیزگی کند یا در تصدق به سائل، نیت خلاصی از «ابرام» او کند، و نحو اینها اگر چه در این وقت، آن شخص، مرائی نباشد، و لیکن عمل او از اخلاص خارج است.
هوش مصنوعی: اخلاص به معنای خالص کردن نیت از هر چیز غیر از خداوند است. اگر کسی عبادتی انجام دهد که در آن نیتش به جز برای خدا باشد، آن عمل فاقد اخلاص است. به عنوان مثال، اگر کسی اعمال عبادی خود را به منظور نمایش به دیگران یا به دست آوردن احترام و منزلت در میان مردم انجام دهد، این نوع نیت ریا محسوب می‌شود. حتی اگر نیت او قربت به خدا باشد ولی به آن، قصد دنیوی دیگری نیز اضافه شده باشد، مانند روزه گرفتن به منظور سلامتی، یا آزاد کردن بنده‌ای با هدف فرار از مشکلاتش، این عمل نیز از اخلاص خالی است. به طور کلی، هرگاه یک هدف غیر الهی به عبادت اضافه شود، آن عمل دیگر خالص نیست.
پس، اخلاص آن است که عمل او از جمیع این شوائب و اغراض خالی باشد و از جهت محض تقرب به خدا بوده باشد و بالاترین مراتب اخلاص آن است که در عمل، قصد عوضی اصلا نداشته باشد، نه در دنیا و نه در آخرت و صاحب آن، همیشه چشم از اجر در دو عالم پوشیده، و نظر او به محض رضای حق مقصور است و بجز او مقصودی و مطلوبی ندارد و این مرتبه، اخلاص صد یقین است و نمی رسد به آن مگر کسانی که «مستغرق» لجه بحر عظمت الهی گشته، واله و حیران محبت او باشند و ایشان را التفاتی نه به دنیا و نه به آخرت باشد.
هوش مصنوعی: اخلاص به این معناست که عمل انسان از هرگونه ناپاکی و هدف غیرالهی خالی باشد و صرفاً به نیت نزدیک شدن به خدا انجام شود. بالاترین سطح اخلاص زمانی است که فرد هیچ‌گونه توقعی از پاداش، نه در دنیا و نه در آخرت، نداشته باشد. چنین شخصی همواره چشم‌پوشی از پاداش‌ها را دارد و تنها به رضا و خشنودی حق توجه می‌کند و برایش هیچ هدف و مقصودی جز خداوند وجود ندارد. این جایگاه اخلاص، یقین کامل است و به آن مقام جز افرادی نمی‌رسند که در عمق عظمت الهی غرق شده و به محبت او مبهوت و حیران هستند و توجهی به دنیا و آخرت ندارند.
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است
اسیر قید تو از هر دو عالم آزاد است
هوش مصنوعی: کسی که در کوی توست، به بهشت و نعمت‌های آن نیاز ندارد و می‌تواند از همه چیز بی‌نیاز باشد. همچنین، کسی که تحت تسلط و محبت توست، از تمام محدودیت‌ها و دنیای اطرافش رها و آزاد است.
و رسیدن به این مرتبه میسر نیست مگر اینکه از همه خواهشهای نفسانی دست برداری و پشت پا بر هوا و هوس زنی و دل خود را مشغول فکر و صفات و افعال پروردگار خودنمایی و وقت خود را به مناجات او صرف کنی، تا أنوار جلال و عظمت او بر ساحت دل تو پرتو افکند و محبت و أنس با او در دل تو جای گیرد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به این درجه، باید از تمام خواسته‌های نفسانی خود چشم‌پوشی کنی و به آرزوها و تمایلات بی‌جا توجه نداشته باشی. باید دل خود را مشغول تفکر در صفات و اعمال خداوند کنی و زمانت را به دعا و مناجات با او اختصاص دهی، تا نور عظمت و جلال خدا بر دل تو تابیده و محبت و نزدیکی به او در دل تو جا بگیرد.
و پست ترین مرتبه اخلاص که آن را اخلاص اضافی نامند، آن است که در عمل خود قصد وصول به ثواب، و خلاصی از عقاب داشته باشد و بسا طاعت و عبادت که آدمی در ادای آنها خود را به تعب می افکند و آن را خالص از برای خدا پندارد و حال آنکه در آن خطا کرده و به آفت آن هم برنخورده همچنان که از شخصی حکایت می کنند که گفت: سی سال نماز خود را که در مسجد در وصف اول خوانده بودم قضا کردم به جهت اینکه یک روز به جهت عذری به مسجد دیر آمدم و در صف اول جا نبود، در صف دوم ایستادم در نفس خود خجالتی یافتم از اینکه مردم مرا در صف دوم ملاحظه می کردند دانستم که در این سی سال، دیدن مردم مرا در صف اول، باعث اطمینان خاطر من بود و من به آن شاد بودم و به آن آگاه نبوده ام.
هوش مصنوعی: پست‌ترین نوع اخلاص که به آن اخلاص اضافی گفته می‌شود، زمانی است که فرد در انجام اعمال خود به ثواب و رهایی از عذاب فکر می‌کند. بسیاری از عبادات و طاعات ممکن است انسان را به زحمت بیندازند و او گمان کند که این کارها خالص برای خداوند است، در حالی که اشتباهی در این زمینه مرتکب شده و از آسیب آن غافل مانده است. به‌عنوان مثال، شخصی گفته است که سی سال نمازهای خود را که در ردیف اول مسجد خوانده، قضا کرده است؛ زیرا یک روز به دلیل عذری در ردیف دوم ایستاده و از اینکه مردم او را در ردیف دوم می‌دیدند، احساس خجالت کرده است. او فهمید که در این سی سال، احساس رضایت از دیده شدن در ردیف اول برایش مهم بود و به این موضوع آگاه نبود.
و اگر پرده از روی کار برافتد و به دقایق امور هر کس رسیده شود چه بسیار کم عملی بماند که از همه آفات سالم باشد و چون روز قیامت شود، و دیده ها بینا گردد اکثر مردم اعمال حسنه خود را خواهند دید، که همه آنها بجز از سیئه و معصیت نیست چنانچه خدای تعالی می فرماید «و بدا لهم سیئات ما عملوا» یعنی «ظاهر شود از برای ایشان بدیهای آنچه کرده اند» «و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون» یعنی «و پیدا شود از جانب خدا از برای آنها آنچه را گمان نمی کردند» «قل هل ننبئکم بالاخسرین أعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» یعنی «بگو که می خواهید خبر دهم شما را از زیانکارترین مردم از حیثیت اعمال؟ آنچنان کسانی هستند که سعی ایشان در زندگانی دنیا ضایع شد، و چنان پندارند که عمل می کنند» پس چون روز قیامت درآید، و غش اعمال ظاهر گردد، بجز روسیاهی و ندامت چیزی نماند.
هوش مصنوعی: اگر حقیقت امور هر کس نمایان شود، بسیار کم عمل نیکویی باقی می‌ماند که از خطاها و آفت‌ها مصون باشد. در روز قیامت که چشم‌ها به حقیقت باز می‌شود، اکثریت مردم اعمال نیک خود را خواهند دید، اما در واقع همه آن‌ها به جز گناه و معصیت نیستند. خداوند می‌فرماید که بر آنها بدی‌های اعمالشان نمایان می‌شود و از جانب خداوند آنچه را که هرگز گمان نمی‌کردند، برایشان آشکار می‌شود. سپس خداوند می‌فرماید که آیا می‌خواهید به شما بگویم کیستند زیانکارترین مردم در اعمال؟ این افراد کسانی هستند که تلاش‌هایشان در زندگی دنیا بی‌هیچ ارزشی مبدل می‌شود و در عین حال فکر می‌کنند که عمل خوبی انجام می‌دهند. بنابراین، وقتی روز قیامت فرا برسد و واقعیت اعمال آشکار شود، جز پشیمانی و شرمساری چیزی باقی نخواهد ماند.
و مخفی نماند که آفاتی که سرچشمه اخلاص را تیره و مکدر می سازند و نیت را مشوب و آلوده می گردانند، درجات مختلفه دارند بعضی در نهایت ظهور و جلا هستند، که اشتباهی در آن نیست، چون ریای ظاهر، و عمل به قصد خودنمایی در پیش مردمان و بعضی، فی الجمله خفایی دارد، مثل اینکه در حضور مردمان عبادت را نیکوتر از خلوت به جا آوری، و بیشتر سعی در خضوع و خشوع کنی، به قصد اینکه تو مرجع مردمانی، و آنچه از تو مشاهده می کنند فرا می گیرند در این عمل، مردم به تو اقتدا کنند و ایشان نیز سعی نمایند و اگر این عمل از برای خدا بودی، در خلوت ترک نکردی، چون اگر این قدر خضوع در عبادات را خوب می دانی، و از برای مردمان ترک آن را نمی پسندی، چگونه خود را در خلوت ترک می کنی؟ و از برای خود ترک آن را می پسندی؟ و نیز، از هر کسی عبادت بسیار ترک می شود، و معاصی بی شمار سر می زند، تو اصلا به فکر آنها نمی افتی، و در صدد اصلاح ایشان برنمی آیی، چگونه شد که در این وقت به محض احتمال اینکه شاید مرا متابعت کنند، این قدر بر ایشان مشفق و مهربان شدی؟ و از این دقیق تر آنکه چون به این تدلیس شیطان برخوردی، آن لعین، مکری لطیف تر سرکند، و گوید حال که به جهت اقتدای مردم به تو، عبادت را در حضور ایشان در نهایت خشوع به جا می آوری باید در خلوت نیز چنین نمایی، تا حالت خلوت و حضور یکسان باشد، و نیت تو مشوب نباشد پس در خلوت نیز به تحسین عبادت پردازی و اگر دیده بینا داشته باشی، می بینی که این نیز از فریب شیطان لعین است و در مجمع و خلوت، هر دو قصد تو خالص نیست و خواهی گفت:
هوش مصنوعی: آفاتی که موجب می‌شوند انسان در نیت و عملش خلوص نداشته باشد، درجات مختلفی دارند. برخی از آن‌ها به وضوح و روشنی خود را نشان می‌دهند، مانند ریا و نمایاندن عبادت به خاطر جلب توجه دیگران. اما برخی دیگر به طور نسبی پنهان‌تر هستند؛ مثلاً وقتی در جمع مردم سعی می‌کنی عبادت را بهتر از وقتی که تنها هستی انجام دهی، چون می‌خواهی آن‌ها از تو یاد بگیرند و از تو پیروی کنند. اگر واقعاً نیتت برای خداوند باشد، چرا در خلوت اینقدر خود را کنترل نمی‌کنی؟ اگر می‌دانی که خضوع در عبادت خوب است، چرا آن را در خلوت ترک می‌کنی؟ همچنین، وقتی می‌بینی که دیگران در حال ارتکاب گناه هستند، چرا در اصلاح آن‌ها تلاشی نمی‌کنی، ولی به محض اینکه احتمال بدهی ممکن است کسی از تو پیروی کند، این‌قدر برایشان دلسوز می‌شوی؟ اینجا شیطان می‌تواند به طور زیرکانه تو را فریب دهد و بگوید که باید در خلوت هم مانند جمع با خشوع عبادت کنی تا نیتت خالص بماند. اما اگر با دقت نگاه کنی، متوجه خواهی شد که این هم یک نوع فریب است و در هر دو حالت، نیت تو خالص نیست.
دزد می آید نهان در مسکنم
گویدم که پاسبانی می کنم
هوش مصنوعی: دزد به آرامی وارد خانه‌ام می‌شود و من به او می‌گویم که من در حال نگهبانی از اینجا هستم.
چون هنوز تو ملتفت خلقی، و خضوع خلوتی تو، به جهت خضوع مجمع است، و خضوع مجمع، نه به جهت قربت است و هنگامی نیت تو خالص است که اصلا ملتفت به خلق نباشی، و وجود و عدم جمیع مخلوقات در حال عبادت، نزد تو یکسان باشد و تفاوتی میان اطلاع بهایم بر طاعت تو، و اطلاع انسان بر آن نبوده باشد.
هوش مصنوعی: چون هنوز به حضور دیگران توجه داری و فروتنی‌ات به خاطر جمع است، در حالی که این نوع خضوع ربطی به نزدیکی به خدا ندارد. نیت تو زمانی خالص است که اصلاً به دیگران توجه نداشته باشی و وجود و عدم تمامی مخلوقات برای تو در حال عبادت یکسان باشد. همچنین نباید تفاوتی بین آگاهی حیوانات از عبادت تو و آگاهی انسان‌ها نسبت به آن وجود داشته باشد.
آن را روا بود که زند لاف مهر دوست
کز دل به در کند همه مهری و کینه ای
هوش مصنوعی: این گفته درست است که اگر کسی به عشق و محبت دوستش افتخار کند، باید از دلش تمام محبت‌ها و کینه‌ها را بیرون کند.
پس مادامی که از برای بنده در احوال و اعمال او، به جهت مشاهده کسی تفاوت حاصل می شود، از ملاحظه چهارپایی از اخلاص خالص خالی است و باطن او به شوائب آلوده است.
هوش مصنوعی: زمانی که رفتار و حالات فرد به دلیل دیدن دیگران تغییر کند، نشان‌دهنده این است که آن فرد از خلوص واقعی به دور است و باطن او تحت تأثیر ناپاکی‌ها قرار دارد.
و بدان که آن قصدی که با قربت ممزوج، و غرضی که با اخلاص مخلوط است، اگر ریا باشد، یعنی از غرضهای دنیویه باشد، که راجع به حب جاه یا طمع به مال است، عبادت را فاسد می کند، خواه آن قصد، غالب بر قربت باشد یا مساوی آن، یا از آن ضعیف تر باشد و علاوه بر این که عمل باطل می شود، به جهت ریا، عذاب علیحده بر آن مترتب می گردد و اگر آن عبادت از واجبات باشد، عذابی دیگر به جهت ترک آن عبادت نیز ثابت می شود مگر اینکه قضایی باشد قابل قضا کردن باشد که آن را قضا کند و اگر از مقاصد صحیحه شرعیه باشد، که به حسب شریعت مقدسه رجحانی داشته باشد، مثل تعلیم غیر، یا اقتدای غیر به او و امثال اینها، عبادت را فاسد نمی کند، و از اجر و ثواب، چیزی که نمی گردد.
هوش مصنوعی: اگر نیت کسی که قصد انجام عمل عبادی دارد، به نوعی با ریا آمیخته باشد و این ریا ناشی از نیت‌های دنیوی مانند حب جاه یا طمع به مال باشد، این موضوع باعث باطل شدن عبادت می‌شود. حتی اگر این نیت کمتر از نیت خالص باشد یا با آن برابر باشد، باز هم عبادت را باطل می‌کند. علاوه بر اینکه گناهی جداگانه برای ریا در نظر گرفته می‌شود، اگر عبادت از واجبات باشد، عذاب دیگری هم به خاطر ترک آن عبادت برای فرد در نظر خواهد بود، مگر اینکه بتواند آن را قضا کند. در صورتی که نیت‌های او از مقاصد صحیح شرعی باشد و در شریعت اهمیت خاصی داشته باشد، مانند تعلیم دیگران یا اقتداء به دیگران، این نیت‌ها عبادت را باطل نمی‌کنند و فرد از پاداش و ثواب آن بهره‌مند خواهد شد.