گنجور

معالجه عملی مرض ریا

و اما علاج عملی ریا، آن است که خود را عادت دهد به پنهان داشتن عبادات و در هنگام عبادت، در به روی مردم ببندد همچنان که معاصی خود را از مردم پنهان می دارد تا دل او قانع شود به اطلاع خدا بر عبادات او، و نفس او دیگر خواهش آگاهی مردم را به اعمال او نکند.

و مخفی نماند که کسی که عبادت را به جهت طمع از مردم، و حب مدح ایشان به جا نیاورد و مطلقا ریا در نظر او نباشد بلکه به جهت امر الهی به عبادت پردازد باز بسیار می شود که شیطان مردود، دست از او برنمی دارد و در صدد معارضه با او برمی آید، خصوصا در اثنای عبادت پس چیزهایی به خاطر او می رساند و توهمات و افکار به دل او می افکند تا اینکه اندک میلی به ریا از برای او پیدا می شود و دل او را مضطرب می گرداند و اگر در آن وقت آن کس خود کراهت از آن حالت داشته باشد و با نفس خود مجادله نماید و بر آن متغیر گردد بر او گناهی نیست، و عبادت او فاسد نمی شود و باید که اگر چنین وسوسه ای از شیطان حاصل شود به آن التفات نکرد و متوجه آن نشد و دل را مشغول عبادت گردانید و حضور قلب در عبادت را از دست نداد و به مجادله شیطان و معارضه با آن نپرداخت، زیرا می شود که شیطان از ریا کردن کسی مأیوس باشد اما توهم ریا را به خاطر او بگذراند، به جهت این که او در صدد معارضه و مجادله دفع آن توهم برآید و از حضور قلب باز ماند و اگر آدمی پی دفع آن توهم رود و مشغول جواب شیطان گردد، شیطان به مطلوب خود می رسد و دست از آن شخص برنمی دارد و اما هرگاه ملتفت آن نگردد و به قوت قلب، متوجه عبادت شود از او مأیوس می شود و دیگر پیرامون او نمی گردد.

پس سزاوار مومن آن است که همیشه در دل خود ریا را مکروه داشته باشد و خاطر خود را به قصد قربت قرار بدهد و چنان در نزد مخمر کند که امثال این توهمات و خطرات از وساوس شیطان لعین است و التفات به آنها نکند و به همان چیز که خاطر خود را به آن قرار داده اکتفا نماید بلکه در عبادت و اخلاص بیفزاید تا شیطان ناامید گردد و چون شیطان بنده را به این نوع شناخت دیگر متعرض او نمی شود.

آنچه مذکور شد تخصیص به ریا ندارد بلکه باید در جمیع عقاید و صفات و ملکات، به این طریق بوده باشد، مثلا می شود که از برای آدمی یقین کامل به خدا و صفات کمالیه او و پیغمبر او و اوصیای پیغمبر او، و امر معاد حاصل شود و دل خود را بر این قرار دهد و خاطر خود را جمع کند و از تشکیک و توهم کراهت داشته باشد و شیطان در بعضی از اوقات بعضی وساوس را در دل او افکند و خاطر او را مشوش سازد، باید مشغول جواب و رد شیطان، و معارضه او نگردد، بلکه به همان یقین سابق خود اکتفا نموده و اعتقاد کند که این توهمات و وساوس، از شیطان است و اصلی ندارد و اعتباری به آنها نیست و بگذرد.

و اگر مشغولی مجاهده با شیطان شود شیطان به رغبت می افتد و به تدریج عقاید او را فاسد می سازد و چون چند دفعه چنین کند شیطان دست از سر او می کشد و همچنین در حسد و کینه و رضا و توکل و امثال اینها.

نمی بینی که شیطان از برای افساد کار بندگان، بعضی اوقات ایشان را به وسواس در نیت یا قرائت یا طهارت یا امثال اینها می افکند اگر چه دفعه کسی کسی اعتنا نکند و به آنچه از شرع رسیده اکتفا کند دست از او برمی دارد و اگر از پی او برود هر روز وسواس او متزاید می شود، تا به جایی می رسد که از عبادت باز می ماند و به هیچ عمل خود مطمئن نمی شود و مثال این، مثل کسی است که خواهد به مجلس علمی یا وعظی یا نماز جماعتی حاضر شود و شخص فاسق خیالی خواهد او را باز دارد و او را از آن مجلس محروم سازد و در راه به او دچار شود و خواهد او را فریب دهد و از آن عقیده برگرداند پس اگر آن شخص بایستد و با آن فاسق رد و بدل نماید و آنچه او گوید جواب دهد مطلب آن فاسق به عمل می آید و از آن مجلس محروم می شود و همه روزه آن فاسق به این طمع، سر راه او را می گیرد اما اگر مطلقا ملتفت او نشد و گوش به سخن او نکرد و به تعجیل از پی کار خود رفت و چند دفعه چنین کرد، آن فاسق، مأیوس می شود و دست از او برمی دارد.

فصل - علاج ریا: بدان که اصل ماده مرض ریا، یا طمع در مال و منافع مردمان است، یا محبت مدح و ستایش ایشان و لذت بردن از آن، یا کراهت از مذمت و ملامت ایشان که می خواهد به واسطه آن، آنچه می نماید به مردم از افعال حسنه و اوصاف جمیله، ایشان او را ثنا گویند و از صلحا و اخیارش خوانند و از این راه، کسب اعتبار و تحصیل مرتبه و مقدار کرده، خود را در نزد وضیع و شریف، مکرم و معزز سازد و تسخیر دلهای عوام و خواص نموده به این وسیله به استیفای مشتهیات و مستلذات نفس شومش پردازد و مرادات و تمنیاتش به أسهل وجهی به حصول پیوندد.فصل - اخلاص: ضد ریا، اخلاص است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیر خدا، و پرداختن نیت از ما سوی الله و هر عبادتی که قصد در آن به این حد نباشد از اخلاص عاری است پس کسی که طاعت می کند اگر به قصد ریا یعنی وانمودن به مردم و حصول قدر و منزلت در نزد ایشان باشد آن مرائی مطلق است و اگر به قصد قربت باشد، و لیکن با آن، غرض دنیوی دیگری غیر از ریا نیز به آن ضمیمه باشد، مثل اینکه در روزه نیز قصد پرهیز بکند یا در آزاد کردن بنده ای که خریدار نداشته باشد، قصد فرار از خراجات یا خلاصی از شرارت و بد خلقی او را نیز بکند یا در حج، نیت خلاصی از بعضی گرفتاریهای وطن یا شر دشمنان کند یا در تحصیل علم، قصد عزت و برتری نماید یا در وضو و غسل، نیت خنک شدن یا پاکیزگی کند یا در تصدق به سائل، نیت خلاصی از «ابرام» او کند، و نحو اینها اگر چه در این وقت، آن شخص، مرائی نباشد، و لیکن عمل او از اخلاص خارج است.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و اما علاج عملی ریا، آن است که خود را عادت دهد به پنهان داشتن عبادات و در هنگام عبادت، در به روی مردم ببندد همچنان که معاصی خود را از مردم پنهان می دارد تا دل او قانع شود به اطلاع خدا بر عبادات او، و نفس او دیگر خواهش آگاهی مردم را به اعمال او نکند.
هوش مصنوعی: برای درمان ریا، انسان باید به این عادت کند که عبادات خود را مخفی نگه دارد و در زمان عبادت، از نمایش آن به مردم خودداری کند، مشابه به اینکه گناهان خود را از دیگران پنهان می‌کند. این کار به او کمک می‌کند تا به این نتیجه برسد که تنها خداوند بر عبادات او آگاه است و دیگر تمایلی به جلب توجه مردم به اعمالش نداشته باشد.
و مخفی نماند که کسی که عبادت را به جهت طمع از مردم، و حب مدح ایشان به جا نیاورد و مطلقا ریا در نظر او نباشد بلکه به جهت امر الهی به عبادت پردازد باز بسیار می شود که شیطان مردود، دست از او برنمی دارد و در صدد معارضه با او برمی آید، خصوصا در اثنای عبادت پس چیزهایی به خاطر او می رساند و توهمات و افکار به دل او می افکند تا اینکه اندک میلی به ریا از برای او پیدا می شود و دل او را مضطرب می گرداند و اگر در آن وقت آن کس خود کراهت از آن حالت داشته باشد و با نفس خود مجادله نماید و بر آن متغیر گردد بر او گناهی نیست، و عبادت او فاسد نمی شود و باید که اگر چنین وسوسه ای از شیطان حاصل شود به آن التفات نکرد و متوجه آن نشد و دل را مشغول عبادت گردانید و حضور قلب در عبادت را از دست نداد و به مجادله شیطان و معارضه با آن نپرداخت، زیرا می شود که شیطان از ریا کردن کسی مأیوس باشد اما توهم ریا را به خاطر او بگذراند، به جهت این که او در صدد معارضه و مجادله دفع آن توهم برآید و از حضور قلب باز ماند و اگر آدمی پی دفع آن توهم رود و مشغول جواب شیطان گردد، شیطان به مطلوب خود می رسد و دست از آن شخص برنمی دارد و اما هرگاه ملتفت آن نگردد و به قوت قلب، متوجه عبادت شود از او مأیوس می شود و دیگر پیرامون او نمی گردد.
هوش مصنوعی: کسی که عبادت را به خاطر جلب نظر مردم یا به امید تمجید آنها انجام نمی‌دهد و واقعاً قصدش فقط عبادت خداوند است، ممکن است در حین عبادت با وسوسه‌های شیطان مواجه شود. شیطان تلاش می‌کند تا او را تحت تأثیر قرار دهد و او را به سمت اندکی تمایل به ریا هدایت کند. اگر این فرد در آن لحظه نسبت به این وضعیت ناخوشنود باشد و با نفس خود مبارزه کند، گناهی بر او نیست و عبادتش باطل نمی‌شود. در چنین مواقعی بهتر است که به وسوسه‌ها توجه نکند و تمام تمرکزش را بر عبادت بگذارد تا حضور قلب خود را حفظ کند. اگر فرد به وسوسه‌های شیطانی توجه کند، احتمالاً از حالت تمرکز خود خارج می‌شود و اما اگر با قوت قلب به عبادت ادامه دهد، شیطان ناامید خواهد شد و دیگر به او نزدیک نمی‌شود.
پس سزاوار مومن آن است که همیشه در دل خود ریا را مکروه داشته باشد و خاطر خود را به قصد قربت قرار بدهد و چنان در نزد مخمر کند که امثال این توهمات و خطرات از وساوس شیطان لعین است و التفات به آنها نکند و به همان چیز که خاطر خود را به آن قرار داده اکتفا نماید بلکه در عبادت و اخلاص بیفزاید تا شیطان ناامید گردد و چون شیطان بنده را به این نوع شناخت دیگر متعرض او نمی شود.
هوش مصنوعی: مؤمن باید در دل خود از ریا بیزار باشد و نیتش را خالص بسازد. او باید به شک و تردیدهایی که ناشی از وسوسه‌های شیطانی است توجهی نکند و فقط بر آنچه که در نظرش مهم است تمرکز کند. همچنین باید در عبادت خود و خالصی نیت بیشتر تلاش کند تا شیطان از او ناامید شود. در این حالت، شیطان دیگر به او نزدیک نخواهد شد.
آنچه مذکور شد تخصیص به ریا ندارد بلکه باید در جمیع عقاید و صفات و ملکات، به این طریق بوده باشد، مثلا می شود که از برای آدمی یقین کامل به خدا و صفات کمالیه او و پیغمبر او و اوصیای پیغمبر او، و امر معاد حاصل شود و دل خود را بر این قرار دهد و خاطر خود را جمع کند و از تشکیک و توهم کراهت داشته باشد و شیطان در بعضی از اوقات بعضی وساوس را در دل او افکند و خاطر او را مشوش سازد، باید مشغول جواب و رد شیطان، و معارضه او نگردد، بلکه به همان یقین سابق خود اکتفا نموده و اعتقاد کند که این توهمات و وساوس، از شیطان است و اصلی ندارد و اعتباری به آنها نیست و بگذرد.
هوش مصنوعی: آنچه بیان شد به معنای خاصی محدود نمی‌شود، بلکه باید در تمام باورها، ویژگی‌ها و صفات نیز به همین شکل عمل کرد. به عنوان مثال، ممکن است فردی به خدا و صفات کامل او، پیامبر و جانشینان او، و مسئله معاد یقین کامل داشته باشد و دل خود را بر این امر استوار کند و از شک و تردید پرهیز نماید. در بعضی مواقع، شیطان ممکن است وسوسه‌هایی در دل او ایجاد کند و او را دچار اضطراب کند. در این صورت، فرد نباید مشغول پاسخگویی به شیطان یا مقابله با او شود، بلکه باید به همان اطمینان و یقین قبلی خود اکتفا کرده و معتقد باشد که این وسوسه‌ها از شیطان است و هیچ اعتبار و حقیقتی ندارند و به سادگی از آنها عبور کند.
و اگر مشغولی مجاهده با شیطان شود شیطان به رغبت می افتد و به تدریج عقاید او را فاسد می سازد و چون چند دفعه چنین کند شیطان دست از سر او می کشد و همچنین در حسد و کینه و رضا و توکل و امثال اینها.
هوش مصنوعی: اگر فردی در تلاش باشد تا با شیطان مبارزه کند، شیطان به تدریج بر او تسلط پیدا می‌کند و عقاید او را خراب می‌کند. اگر این وضعیت چند بار تکرار شود، شیطان دیگر به او توجهی نمی‌کند. این وضعیت همچنین شامل حسد، کینه، راضی بودن و توکل و مواردی از این دست نیز می‌شود.
نمی بینی که شیطان از برای افساد کار بندگان، بعضی اوقات ایشان را به وسواس در نیت یا قرائت یا طهارت یا امثال اینها می افکند اگر چه دفعه کسی کسی اعتنا نکند و به آنچه از شرع رسیده اکتفا کند دست از او برمی دارد و اگر از پی او برود هر روز وسواس او متزاید می شود، تا به جایی می رسد که از عبادت باز می ماند و به هیچ عمل خود مطمئن نمی شود و مثال این، مثل کسی است که خواهد به مجلس علمی یا وعظی یا نماز جماعتی حاضر شود و شخص فاسق خیالی خواهد او را باز دارد و او را از آن مجلس محروم سازد و در راه به او دچار شود و خواهد او را فریب دهد و از آن عقیده برگرداند پس اگر آن شخص بایستد و با آن فاسق رد و بدل نماید و آنچه او گوید جواب دهد مطلب آن فاسق به عمل می آید و از آن مجلس محروم می شود و همه روزه آن فاسق به این طمع، سر راه او را می گیرد اما اگر مطلقا ملتفت او نشد و گوش به سخن او نکرد و به تعجیل از پی کار خود رفت و چند دفعه چنین کرد، آن فاسق، مأیوس می شود و دست از او برمی دارد.
هوش مصنوعی: شیطان بعضی اوقات سعی می‌کند تا بندگان را از طریق وسوسه در نیت یا قرائت یا طهارت و موارد مشابه دچار تردید کند. اگر شخصی به این وسوسه‌ها اهمیت ندهد و به آنچه که از دین آمده است اکتفا کند، شیطان نتواند به او آسیبی بزند. اما اگر کسی به وسوسه‌های شیطان توجه کند و دنبال آنها برود، این وسواس روز به روز بیشتر می‌شود و در نهایت فرد ممکن است از عبادت باز بماند و نسبت به اعمال خود احساس عدم اطمینان کند. به عنوان مثال، فردی که می‌خواهد به یک مجلس علمی یا نماز جماعت برود، تحت تأثیر یک فرد فاسد قرار می‌گیرد که سعی دارد او را از این مراسم باز دارد. اگر آن فرد با او گفتگو کند و به سخنانش توجه نماید، در نهایت از آن مجلس محروم خواهد شد. اما اگر به این صحبت‌ها توجهی نکند و به مسیر خود ادامه دهد، بعد از مدتی آن فرد فاسد ناامید می‌شود و دست از او برمی‌دارد.