گنجور

فصل - مفاسد اقسام ریا و احکام آنها

چون، اقسام ریا را دانستی بدان که قسم اول، که ریا در ایمان باشد بدترین اقسام ریا، و از افراد کافر است بلکه بدتر از کفر و شدیدتر از آن است.

و اما قسم دوم، که ریا در عبادات بوده باشد، همه انواع آن حرام، و از گناهان عظیمه است و صاحب آن مغضوب درگاه پروردگار، و ممنوع از وصول به سعادات و علاوه بر آن، موجب بطلان عبادت، و فساد آن است، خواه در اصل عبادات باشد یا در «وصف لازم» آن و فرقی نیست در بطلان عبادت به قصد ریا میان اینکه قصد او ریای محض باشد و هیچ نیت قربت نداشته باشد، یا اینکه هر دو با هم ضم باشد و بالاشتراک باعث بر عمل باشند بلکه اگر قصد قربت هم راجح باشد و شایبه ای از دریا در آن باشد باز عبادت فاسد است و صاحب آن از عهده تکلیف خود برنیامده است بلکه حال او بدتر از کسی است که عبادت را ترک نموده باشد، چون این شخص، علاوه بر گناه ترک عبادت، گناه ریا را نیز دارد.

کلید در دوزخ است آن نماز
که در چشم مردم گذاری دراز
اگر جز به حق می رود جاده ات
در آتش فشانند سجاده ات

و همچنین فرقی نیست در فساد عبادت به قصد ریا، میان اینکه در ابتدای عبادت قصد ریا داشته باشد یا آنکه آن قصد، در اثناء عارض شود پس اگر ابتدا به قصد قربت و خلوص داخل عبادتی شد و لیکن در اثنای آن ریا در قصد حاصل شد همه آن عبادت باطل، و اعاده آن لازم است، خواه فعل تتمه عبادت به جهت ریای محض باشد که اگر به اطلاع مردم نمی بود نمی کرد یا به جهت قربت و ریا هر دو با هم باشد یا به جهت قربت باشد اما در آن شایبه ریا باشد، مثل اینکه متوجه نماز شب شد به محض رضای خدا و اگر هیچ کس آن را نمی دید باز آن را به جا می آورد لیکن به جهت اطلاع کسی بر آن در اثناء، فرح و سرور و انبساط از برای او حاصل شد به واسطه حصول منزلت از برای او در دل آن شخص بیننده اما این در عملی است که به فساد بعضی از آن، همه آن باطل می شود اما هرگاه عملی باشد که صحت بعض اجزای آن، موقوف بر صحت بعضی دیگر نباشد مثل قرائت قرآن و امثال آن، پس ریائی که در اثناء حاصل می شود همین عملی که بعد از ریا واقع شده باطل می شود و آنچه سابق بر آن بوده باطل نمی گردد و هرگاه کسی عبادتی به قصد اخلاص و قربت انجام دهد و در اثنای آن نیز شایبه ریائی واقع نشود و لیکن بعد از آنکه از آن فارغ شود چنانچه کسی بر آن مطلع شود شکفته خاطر و مسرور گردد به واسطه امید حصول مرتبه از برای او در نزد آن کس، عمل او فاسد نمی شود و از ثواب آن هم چیزی کم نمی گردد، اگر خود باعث اظهار آن نشده باشد.

اما این سرور و نشاط از جمله امراض نفسانیه است و آن را ریاء خفی نامند و صاحب آن توقع تعظیم و احترام از آن که مطلع شده دارد و اگر آن شخص تقصیری در احترام او کند در دل خود استبعاد می نماید و اگر نفس این شخص، از مرض خالی می بود و مطلقا شایبه ریا در او نمی بود این سرور از برای او حاصل نمی شد و اطلاع کسی بر عبادت او و عدم اطلاع بر آن، نزد او یکسان می بود و دل خالی از جمیع شوائب ریا آن است که: تفاوتی نزد او نباشد میان آنکه انسانی بر عبادت او مطلع شود یا چارپائی و مادامی که فرق میان این دو بیابد، از توقع تعظیم و احترام خالی نخواهد بود و این توقع اگر چه موجب فساد عمل یا کمی ثواب آن نشود اما نفس را هلاک می کند و اگر آن تعظیم نیز به عمل آید بسا باشد که موجب کمی اجرا گردد.

همچنان که از حضرت امیرالمومنین علیه السلام مروی است که: «خدای تعالی در روز قیامت به قرآن خوانان خواهد فرمود که آیا در دنیا چیزها را به شما ارزان نفروختند؟ آیا ابتدا به سلام بر شما نکردند؟ آیا قضای حوایج شما را ننمودند؟ پس امروز شما ثوابی ندارید و در دنیا به ثواب خود رسیده اید» و این در صورتی بود که خود، اظهار آن عبادت را نکرده باشد اما اگر خود اظهار آن را کرده باشد بدون قصد صحیحی پس بعضی از علما می گویند که از ثواب آن عبادت چیزی کم نمی شود اگر چه به جهت آن اظهاری که به قصد ریا کرده معصیتی از برای او حاصل باشد.

و بعضی دیگر گفته اند که علاوه بر معصیت، ثواب آن عبادت نیز نقصان می یابد و مقتضای بعضی از اخبار نیز این است.

اما اگر در اظهار آن، قصد صحیحی داشته باشد مانند ترغیب مردم به عمل خیر، یا نحو آن، باکی در اظهار آن نیست، بلکه بسا باشد که اظهار آن افضل باشد به شرطی که مطلقا شایبه ریائی در آن نباشد و مفسده دیگر هم بر آن مترتب نگردد، مثل هتک آبروی فقیری در اظهار تصدق و اگر چنین نباشد و محتمل احتمال ریا باشد، زنهار، که پیرامون اظهار آن نگردد و این موضع خطر و محل لغزش است، چون خلوص نیت از جمیع شوایب ریا در اظهار عمل میسر نیست مگر از برای ارباب نفوس قدسیه و صاحبان قلوب قویه و بسیاری از اهل علم و عمل هستند که خود را خالی از ریا پندارند و در مقام اظهار اعمال خود برمی آیند و حال اینکه شیطان ایشان را فریفته و به هلاکت انداخته.

و بدان که همچنان که اظهار عمل به قصد صحیح ضرر ندارد و از ثواب عمل چیزی کم نمی کند همچنین فرح و سرور و شکفتگی و انبساط از بروز عمل، و اطلاع مردم بر آن بعد از آنکه خود، آن را پنهان بجا آورده باشد هرگاه به جهت صحیحی باشد در آن باکی نیست، زیرا می تواند شد که از کسی عمل نیکی در خفا صادر گردد و چون پروردگار، آن را ظاهر سازد شاد شود، به واسطه آنکه از آن، لطف خدا را نسبت به خود استنباط کرده که معاصی او را پوشیده و طاعات او را ظاهر گردانیده نه از راه مدح مردم و حصول اعتبار در نزد ایشان و از پرده پوشی و لطف خدا به او در دنیا چنان تصور کند که در آخرت نیز با او چنین سلوک خواهد شد، و به این جهت شاد و فرحناک گردد و گاه باشد که شادی و فرح او به جهت همین باشد که چنین تصور کند که چون کسی بر عبادت او مطلع شد او نیز رغبت در آن عبادت می کند و متابعت او را می نماید.

و به این سبب نیز اجر دیگر حاصل می گردد و می تواند شد که فرح او به جهت رغبت مطلعین از عبادت باشد، یعنی به این شاد شود که دیگران هم به اجر و ثوابی رسیدند.

و مخفی نماند که همچنان که سرور و نشاط و شکفتگی و انبساط بر اطلاع کسی بر عملی که در پنهان صادر شده به وجه صحیح می تواند شد که به وجه صحیحی رغبت کسی در عبادت و شوق و میل او به آن در حضور جمعی حاصل شود که در خلوت چنین نباشد یا در حضور ایشان زیادتر شود از خلوت، زیرا آدمی چون جمعی از اهل ایمان را مشاهده کند که به رغبت تمام و خضوع و خشوع، مشغول عبادت خدا باشند آن حالت در نفس وی تأثیر می کند و موجب شوق و رغبت به عبادت می شود مثلا کسی که عادت او نماز شب نباشد و شبی با جماعتی به سر برد که نماز شب بخوانند، پس چون ایشان به نماز شب برخیزند در دل او نیز رغبتی و شوقی پیدا شود و ببیند که جمعی رو به درگاه خدا آورده اند او نیز میل به درگاه الهی نماید، این ریا نخواهد بود، بلکه هیجان رغبت و زوال غفلت خواهد بود به مشاهده عمل دیگران و بسا باشد که او را در منزل خود موانع و عوایقی باشد که در آن مجمع نباشد و به این سبب در آن مجمع به عبادت میل کند و شیطان در امثال این مواضع به وسوسه می آید و به دل آدمی می اندازد که معلوم است که این عبادت تو به جهت ریا است، پس ترک آن بهتر است و این از جمله مکرهای شیطان است که باید از آن غافل نگردند و لیکن در فرق گذاشتن میان اینکه این شوق و رغبت او برای خداست یا به قصد ریا، نهایت اشکال است و امتحان در این مقام به این نحو می توان نمود که: با خود فرض کنی که اگر در موضعی باشی که توانی جماعتی را مشاهده کنی که مشغول عبادت اند و لیکن ایشان تو را نبینند، اگر رغبت و شوق تو کمتر است از وقتی که ایشان تو را می بینند معلوم می شود که این شوق از روی ریا است و الا به جهت تقرب به خداست.

و اما قسم سوم که ریای درغیر عبادات باشد پس دانستی که بر دو نوع است: یکی در مباحات، یعنی: کسی عمل مباحی را مرتکب شود یا ترک کند به جهت تحصیل جاه، و اعتبار در نزد مردم، یا دفع مذمت و ناخوش آمدن ایشان، مثل اینکه از چرکینی جامه خود مضایقه نداشته باشد و لیکن به جهت اینکه مردم او را پاکیزه و نظیف دانند جامه خود را نظیف کند و از این قبیل است تزیین لباس به جهت حضور مجامع و مانند آن و این قسم از ریا، مباح و جایز است، بلکه گاه می شود که ممدوح می گردد مروی است که «روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم خواست که به مجمع اصحاب حاضر شود، نظر به خم آبی می کرد و عمامه و موهای مبارک خود را می آراست شخصی دید عرض کرد شما نیز چنین می کنید؟ فرمود: بلی، به درستی که خدا دوست دارد که بنده از برای برادران خود زینت کند وقتی که به سوی ایشان بیرون می آید» «و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام شخصی از اهل مدینه را دید که از برای عیال خود چیزی خریده بود برداشته به خانه می برد، آن مرد چون حضرت را دید خجل شد حضرت فرمود: این را به جهت عیال خود خریده ای، به خدا قسم که اگر از خوف مذمت کردن اهل مدینه نمی بود من نیز دوست داشتم که برای عیال خود چیزی بخرم و خود بردارم به جهت ایشان ببرم» و نوع دوم از ریا در غیر عبادات، در معاصی ای است که از آدمی سر می زند، یعنی پنهان داشتن گناهان خود از مردم و کراهت از اطلاع ایشان بر آنها و این نوع از ریا جایز، بلکه اظهار نمودن معاصی و قبایح خود حرام است و آنچه گفته اند که مقتضای اخلاص آن است که ظاهر و باطن آدمی یکی باشد مراد آن است که باطن او به نوعی باشد که در ظهور آن مطلقا قبحی نباشد.

معنی آن، آن چیزی است که یکی از اکابر گفته است که بر تو باد به عمل علانیه، یعنی عملی چون ظاهر گردد، مطلقا شرم و خجلت نداشته باشد.

چنان که بزرگی گفته که هرگز عملی نکرده ام که مضایقه از اطلاع مردم بر آن داشته باشم، مگر مواقعه با اهل خودم و دفع بول و غایط.

و لیکن دست هر کس به این مرتبه عظمی نمی رسد، بلکه غیر اهل عصمت و طهارت، و قلیلی از برگزیدگان محفل قرب حضرت رب العزه، سایر اشخاص از گناهان ظاهری و باطنی خالی نیستند خصوصا از افکار باطله و وساوس شیطانیه، و آروزهای کاذبه، که پروردگار بر همه مطلع، و از مردمان پنهان است و سعی در اخفای آنها و کراهت ظهور آنها جایز، بلکه راجح و واجب است و لیکن باید غرض تو از پوشانیدن آنها این نباشد که: مردمان اعتقاد ورع و تقوی و صلاح تو نیز داشته باشند بلکه باید غرض آن باشد که حق سبحانه و تعالی امر به اخفای معاصی و نهی از اظهار آنها فرموده.

چنان که از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «هر که مرتکب چیزی از اعمال ناشایست گردد باید بپوشاند آن را از مردمان تا خدا او را بپوشاند» یا غرض آن باشد که اگر معصیت تو بر مردم ظاهر شود زبان به مذمت و خبث تو خواهند گشود و چون تو بر آن مطلع شوی متفرق الحواس و پریشان خاطر می گردی و حضور قلب تو تمام می شود و به این سبب، از تحصیل مراتب علم باز می مانی یا غرض آن باشد که مبادا اظهار معاصی و فاش شدن آن، باعث شود که دفع گناهان از نظر مردم تمام شود، و بر گناه، دلیر گردند تا مردمان متابعت او کنند.

و به این جهت است که باید معاصی را از اهل و عیال و اولاد خود پنهان داشت تا دلیر نگردند.

یا باعث بر کراهت از ظهور معصیت، محض حیا و شرمندگی باشد، زیرا حیا نیز از اخلاق فاضله و صفات شریفه و شعبه ای است از ایمان و کسی که گناهی از او صادر شود و باکی از ظهور آن نداشته باشد جمع میان گناهکاری و بی حیایی کرده و حال او بسیار بدتر است از گناهکار صاحب حیا و بسیار باشد که ریا مشتبه به حیا می شود و آدمی به واسطه ریا از ظهور گناهان و قبایح خود مضایقه می کند و چنان می پندارد که سبب آن حیا است همچنان که بسا باشد که ضعف نفس و صغر آن نیز به حیا مشتبه می شود چون حیا نیست مگر در آنچه شرعا یا عقلا یا عرفا قبیح بوده باشد پس آنچه چنین نباشد و بر آدمی ارتکاب آن دشوار باشد سبب آن ضعف نفس است نه حیا و شرم مثل وعظ کردن، و امامت نمودن از برای کسی که قابل باشد و امر به معروف و نهی از منکر در جایی که عذری صحیح باشد که موجب حیا گردد.

فایده: تا ریا ریشه کن نشده عبادات لازم است در خلوت انجام شود.

فائده: مذکور شد که عبادتی که به قصد ریا باشد فاسد و موجب عصیان و سخط خداوند منان است پس کسی که از خود مطمئن نباشد و بالمره ریشه ریا را از زمین دل خود نکنده باشد لازم است که عبادت خود را در خلوت به جا آورد و اگر در اثنای آن کسی مطلع شد و شیطان او را به ریا افکند و نتوانست که دفع آن کند آن عبادت را اعاده کند.

و این درعبادتی ممکن است که میان خود و خداست و ربطی به غیر ندارد و اما آنچه البته مردمان باید بر آن مطلع بشوند مثل امامت و فتوی و حکم و قضا و تدریس و وعظ و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر و قضای حوایج اخوان و امثال اینها پس خطر آنها بسیار، همچنان که ثواب آنها نیز بی شمار است پس کسی که از جهت علم و دانش، اهلیت و قابلیت این مناصب جلیله را داشته باشد اگر صاحب نفس قدسی و دل قوی باشد که مطلقا اعتنا به رضای مردم نکند، و وسوسه شیطان لعین او را نفریبد، و پرتو انوار عظمت و جلال خداوند چنان بر دل او تابیده باشد که او را از التفات به خلق باز داشته و چشم از دست مردم دوخته باشد که مطلقا شایبه ریا و خاطرجوئی اهل دنیا پیرامون خاطر او نگردد، سزاوار او آن است که دامن همت بر میان زند و شغلهای این مناصب را به انجام رساند اگر نفس او ضعیف باشد و ایمان او خفیف باشد و دل او مانند ریسمانی که در برابر باد آویخته باشد هر دم به طرفی رو به آورد، زنهار، هزار زنهار، که قدم در این وادی ننهد و دامن خود را از این منصبها برچیند و خود و خلق را هلاک نسازد آری:

مرغ پر نارسته چون پران شود
لقمه هر گربه دران شود

و از این جهت بود که بسیاری از علمای سلف به قدر قوه، از این مناصب می گریختند و پیرامون آنها نمی گشتند و به این سبب، اخبار بسیار در خطر این مناصب، و کثرت آفات آنها وارد شده و آنچه در تخویف و تهدید وعده و وعید شده و در حق علمای بی عمل رسیده، در فتنه علم، و غائله آن کافی است.

از عیسی بن مریم علیه السلام مروی است که فرمود «ای علمای بد! روزه می گیرید و نماز می گزارید و تصدق می کنید ولی به جا نمی آورید آنچه را که مردم را به آن می خوانید و درس می دهید و ارشاد می نمایید امری را که به عمل نمی آورید پس چه بد چیزی است آنچه حکم می کنید توبه شما به گفتار و آرزو است و کردار شما هوا و هوس است و چه سود می بخشد شما را که بدنهای خود را پاکیزه کنید و حال آنکه دلهای شما کثیف و چرک آلود است حق را به شما می گویم مانند غربال می باشید که آرد پاکیزه از آن بیرون می رود و نخاله در آن باقی می ماند همچنین حکمت و نصیحت از دهان شما می ریزد ولی غل و غش در سینه های شما بجا می ماند ای بندگان دنیا چگونه به آخرت می رسد کسی که خواهش او از دنیا به سر نیامده و رغبت او از دنیا منقطع نگشته؟ حق را به شما می گویم، به درستی که دلهای شما گریه می کند از اعمال شما، دنیا را در زیر زبان خود گذارده اید و عبادت را در زیر قدمهای خود نهاده اید به حق با شما سخن می گویم، به جهت اصلاح دنیای خود، آخرت خود را فاسد کردید پس صلاح دنیا در پیش شما دوست تر است از اصلاح آخرت پس کیست پست تر و خسیس تر از شما اگر بدانید؟ وای بر شما، تا کی به مردم راه می نمایید و خود در محله حیرت زدگان ایستاده اید؟ گویا شما اهل دنیا را امر می کنید که دنیا را بیفکنند که شما بردارید قرار نگیرید مهلا، مهلا، وای بر شما چه سود می بخشد خانه تاریک را که چراغ بر بالای آن نهید و اندرون آن موحش و تیره باشد همچنین چه سود می دهد شما را که نور علم در دهان شما باشد و باطنهای شما از آن خالی و ظلمانی بوده باشد ای بندگان دنیا نزدیک شده است که دنیا شما را از بیخ برکند و بررو دراندازد و بینی های شما را بر زمین بمالد و گناهان شما گریبان شما را بگیرد و شما را به پادشاه جزا دهنده برهنه و تنها بسپارد پس شما را در موقف فضیحت و رسوایی بدارد و جزای اعمال بد شما را به شما برساند» و هر که از امثال ما از کسانی که امر می کنند به آنچه نمی کنند در این کلام تأمل کند پشت او شکسته می شود و رگ دل او قطع می گردد پس زنهار، ای عالم تا از خود فارغ نشوی به دیگران نپرداز قدم بر مسند مناصب شرعیه مگذار که خود و دیگران را فاسد می کنی علاوه بر این، تا آدمی از خود فارغ نگردد سخن او در دیگری اثر نمی کند.

نکوهش نکو نبود آن را که هست
ز مستی گران سر به زندان مست
ندارد دمت در درونم اثر
که دارم ز حال درونت خبر
تو ای خواجه هستی چو محتاج پند
نباشد به کس پند تو سودمند

با وجود آنکه اندک لغزشی از علماء، قبیح تر است از گناهان بزرگ از عوام الناس، پس با وجود کثافت باطن خود، چه بسیار قبیح است که دیگران را آداب و سنن آموزند و علامت مخلص صادق که شایسته این مناصب است آن است که هرگاه دیگری یافت شود که از او شایسته تر باشد و میل مردم را به او بسیار یابد و مردم را به او راغب تر بیند شاد و فرحناک گردد و از میل ایشان به دیگری که با او مساوی باشد مطلقا تفاوتی در حال او به هم نرسد و اگر اعاظم مملکت و اکابر ولایت و بزرگان ذوی الاقتدار در مجمع او حاضر شوند، یا در نماز به او اقتدا کنند، یا در پای منبر وعظ او نشینند اصلا کلام او تفاوت ننماید و حال او با نبودن ایشان یکسان باشد، بلکه به همه بندگان خدا به یک چشم نظر کند.

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون، اقسام ریا را دانستی بدان که قسم اول، که ریا در ایمان باشد بدترین اقسام ریا، و از افراد کافر است بلکه بدتر از کفر و شدیدتر از آن است.
هوش مصنوعی: وقتی که انواع ریا را شناختی، باید بدانید که اولین نوع، ریا در ایمان است که بدترین نوع ریا به شمار می‌رود و متعلق به افرادی است که کافر هستند، بلکه این نوع از کفر نیز بدتر و شدیدتر است.
و اما قسم دوم، که ریا در عبادات بوده باشد، همه انواع آن حرام، و از گناهان عظیمه است و صاحب آن مغضوب درگاه پروردگار، و ممنوع از وصول به سعادات و علاوه بر آن، موجب بطلان عبادت، و فساد آن است، خواه در اصل عبادات باشد یا در «وصف لازم» آن و فرقی نیست در بطلان عبادت به قصد ریا میان اینکه قصد او ریای محض باشد و هیچ نیت قربت نداشته باشد، یا اینکه هر دو با هم ضم باشد و بالاشتراک باعث بر عمل باشند بلکه اگر قصد قربت هم راجح باشد و شایبه ای از دریا در آن باشد باز عبادت فاسد است و صاحب آن از عهده تکلیف خود برنیامده است بلکه حال او بدتر از کسی است که عبادت را ترک نموده باشد، چون این شخص، علاوه بر گناه ترک عبادت، گناه ریا را نیز دارد.
هوش مصنوعی: در مورد ریا در عبادات، هر گونه ریا حرام و از گناهان بزرگ به شمار می‌رود. فردی که دچار ریا می‌شود، مورد خشم خداوند قرار می‌گیرد و از رسیدن به سعادت محروم می‌شود. علاوه بر این، عبادت او نیز باطل و فاسد خواهد بود، چه در اصل عبادت و چه در خصوصیات آن. فرقی ندارد که شخص فقط قصد ریا داشته باشد یا اینکه نیت قربت نیز داشته باشد، در هر صورت عبادت او باطل است. حتی اگر نیت قربت بر ریا غالب باشد، وجود شائبه ریا باعث فساد عبادت می‌شود و فرد از انجام وظیفه‌اش ناکام مانده است. وضعیت او بدتر از کسی است که عبادت را به طور کلی ترک کرده است، زیرا او علاوه بر گناه ترک عبادت، مرتکب گناه ریا نیز شده است.
کلید در دوزخ است آن نماز
که در چشم مردم گذاری دراز
هوش مصنوعی: نمازی که فقط برای نمایش و جلب توجه دیگران انجام شود، به جای اینکه به قلب انسان آرامش بدهد، راهی به جهنم می‌شود. این عمل هیچ ارزشی ندارد و فقط ظاهرسازی است.
اگر جز به حق می رود جاده ات
در آتش فشانند سجاده ات
هوش مصنوعی: اگر مسیر زندگی‌ات به غیر از حق باشد، در آتش و بلایایی مانند آتش‌فشان گرفتار خواهی شد.
و همچنین فرقی نیست در فساد عبادت به قصد ریا، میان اینکه در ابتدای عبادت قصد ریا داشته باشد یا آنکه آن قصد، در اثناء عارض شود پس اگر ابتدا به قصد قربت و خلوص داخل عبادتی شد و لیکن در اثنای آن ریا در قصد حاصل شد همه آن عبادت باطل، و اعاده آن لازم است، خواه فعل تتمه عبادت به جهت ریای محض باشد که اگر به اطلاع مردم نمی بود نمی کرد یا به جهت قربت و ریا هر دو با هم باشد یا به جهت قربت باشد اما در آن شایبه ریا باشد، مثل اینکه متوجه نماز شب شد به محض رضای خدا و اگر هیچ کس آن را نمی دید باز آن را به جا می آورد لیکن به جهت اطلاع کسی بر آن در اثناء، فرح و سرور و انبساط از برای او حاصل شد به واسطه حصول منزلت از برای او در دل آن شخص بیننده اما این در عملی است که به فساد بعضی از آن، همه آن باطل می شود اما هرگاه عملی باشد که صحت بعض اجزای آن، موقوف بر صحت بعضی دیگر نباشد مثل قرائت قرآن و امثال آن، پس ریائی که در اثناء حاصل می شود همین عملی که بعد از ریا واقع شده باطل می شود و آنچه سابق بر آن بوده باطل نمی گردد و هرگاه کسی عبادتی به قصد اخلاص و قربت انجام دهد و در اثنای آن نیز شایبه ریائی واقع نشود و لیکن بعد از آنکه از آن فارغ شود چنانچه کسی بر آن مطلع شود شکفته خاطر و مسرور گردد به واسطه امید حصول مرتبه از برای او در نزد آن کس، عمل او فاسد نمی شود و از ثواب آن هم چیزی کم نمی گردد، اگر خود باعث اظهار آن نشده باشد.
هوش مصنوعی: تفاوتی وجود ندارد که آیا فرد در ابتدا عبادت را با نیت ریا آغاز کرده است یا اینکه این نیت در حین انجام آن ایجاد شده باشد، زیرا در هر دو حالت عبادت باطل است و باید دوباره انجام شود. حتی اگر فرد در ابتدا تنها قصد تقرب و خلوص داشته باشد، اما در میانه کار دچار نیت ریا شود، تمام آن عبادت بی‌اعتبار خواهد بود. این موضوع شامل رفتارهایی می‌شود که تنها به خاطر ریا انجام می‌شوند و اگر هم کسی به آن‌ها واقف نبود، انجام نمی‌شدند، یا اگر هم به نیت قربت و ریا باشد، در هر صورت باطل خواهد بود. همچنین اگر فردی برای نماز شب تنها به خاطر رضای خدا توجه داشته باشد، ولی در میانه متوجه شود که دیگران او را می‌بینند و به خاطر آن خوشحال شود، عبادت او باطل خواهد بود. اما اگر عملی به نحوی باشد که صحت برخی از اجزای آن به صحت بخش‌های دیگر وابسته نباشد، مانند قرائت قرآن، فقط بخشی که بعد از رخ دادن نیت ریا صورت می‌گیرد باطل می‌شود و سایر قسمت‌ها معتبر باقی می‌مانند. اگر کسی عبادتی را با نیت خالص و قربت انجام دهد و در خلال آن دچار شایبه ریا نشود، اما پس از پایان کار نسبت به آن اطلاعی به دست آید و بر اثر آن خوشحال شود، عمل او نیز فاسد نخواهد شد و از ثواب آن کاسته نمی‌شود، به شرط آنکه خود او باعث افشای این موضوع نشده باشد.
اما این سرور و نشاط از جمله امراض نفسانیه است و آن را ریاء خفی نامند و صاحب آن توقع تعظیم و احترام از آن که مطلع شده دارد و اگر آن شخص تقصیری در احترام او کند در دل خود استبعاد می نماید و اگر نفس این شخص، از مرض خالی می بود و مطلقا شایبه ریا در او نمی بود این سرور از برای او حاصل نمی شد و اطلاع کسی بر عبادت او و عدم اطلاع بر آن، نزد او یکسان می بود و دل خالی از جمیع شوائب ریا آن است که: تفاوتی نزد او نباشد میان آنکه انسانی بر عبادت او مطلع شود یا چارپائی و مادامی که فرق میان این دو بیابد، از توقع تعظیم و احترام خالی نخواهد بود و این توقع اگر چه موجب فساد عمل یا کمی ثواب آن نشود اما نفس را هلاک می کند و اگر آن تعظیم نیز به عمل آید بسا باشد که موجب کمی اجرا گردد.
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی ناشی از مسائل دینی، نوعی بیماری روحی به شمار می‌رود که به آن ریای خفی می‌گویند. شخصی که دچار این حالت است، انتظار دارد که دیگران او را محترم بشمارند و اگر کسی در احترام به او کوتاهی کند، در دل خود نسبت به آن احساس نارضایتی می‌کند. اگر آن فرد از این بیماری پاک باشد و هیچ نشانه‌ای از ریا در او وجود نداشته باشد، هیچ وقت از دانستن دیگران درباره عبادت‌هایش خوشحال نمی‌شود و برایش فرقی ندارد که کسی از عبادت او باخبر باشد یا نه. وقتی که او تفاوتی بین اطلاع دیگران و عدم اطلاع قائل باشد، همیشه انتظار احترام و تعظیم خواهد داشت. این انتظار حتی اگر تأثیری بر عمل او یا کمبود پاداش نداشته باشد، در روح او تباهی ایجاد می‌کند و حتی اگر مردم به او احترام بگذارند، ممکن است بر کیفیت عمل او تأثیر منفی بگذارد.
همچنان که از حضرت امیرالمومنین علیه السلام مروی است که: «خدای تعالی در روز قیامت به قرآن خوانان خواهد فرمود که آیا در دنیا چیزها را به شما ارزان نفروختند؟ آیا ابتدا به سلام بر شما نکردند؟ آیا قضای حوایج شما را ننمودند؟ پس امروز شما ثوابی ندارید و در دنیا به ثواب خود رسیده اید» و این در صورتی بود که خود، اظهار آن عبادت را نکرده باشد اما اگر خود اظهار آن را کرده باشد بدون قصد صحیحی پس بعضی از علما می گویند که از ثواب آن عبادت چیزی کم نمی شود اگر چه به جهت آن اظهاری که به قصد ریا کرده معصیتی از برای او حاصل باشد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، خداوند به افرادی که قرآن می‌خوانند می‌گوید: آیا در دنیا به شما کم‌تر از حق‌تان فروخته شد؟ آیا ابتدائاً به شما سلام نکردند؟ آیا نیازهایتان را برآورده نکردند؟ بنابراین، امروز شما هیچ پاداشی ندارید و در دنیا به پاداش خود رسیده‌اید. این سخن در مورد کسانی است که نیازی به نشان دادن عبادت خود نداشتند. اما اگر شخصی عبادت خود را به نمایش بگذارد، حتی اگر نیتش صحیح نباشد، برخی از علما معتقدند که پاداش او کم نخواهد شد، هرچند که به خاطر نیت ریا، گناهی نیز بر دوش او باشد.
و بعضی دیگر گفته اند که علاوه بر معصیت، ثواب آن عبادت نیز نقصان می یابد و مقتضای بعضی از اخبار نیز این است.
هوش مصنوعی: برخی دیگر بیان کرده‌اند که علاوه بر گناه، پاداش عبادت نیز کاهش پیدا می‌کند و این مطلب با توجه به برخی از روایات نیز تأیید می‌شود.
اما اگر در اظهار آن، قصد صحیحی داشته باشد مانند ترغیب مردم به عمل خیر، یا نحو آن، باکی در اظهار آن نیست، بلکه بسا باشد که اظهار آن افضل باشد به شرطی که مطلقا شایبه ریائی در آن نباشد و مفسده دیگر هم بر آن مترتب نگردد، مثل هتک آبروی فقیری در اظهار تصدق و اگر چنین نباشد و محتمل احتمال ریا باشد، زنهار، که پیرامون اظهار آن نگردد و این موضع خطر و محل لغزش است، چون خلوص نیت از جمیع شوایب ریا در اظهار عمل میسر نیست مگر از برای ارباب نفوس قدسیه و صاحبان قلوب قویه و بسیاری از اهل علم و عمل هستند که خود را خالی از ریا پندارند و در مقام اظهار اعمال خود برمی آیند و حال اینکه شیطان ایشان را فریفته و به هلاکت انداخته.
هوش مصنوعی: اگر کسی قصد خوبی مانند ترغیب دیگران به انجام کارهای خیر را داشته باشد، بیان آن چیزی نیست که نگران‌کننده باشد و ممکن است این بیان حتی بهتر باشد، به شرط اینکه هیچ شائبه‌ای از ریا در کار نباشد و عواقب منفی دیگری نیز به دنبال نداشته باشد، مانند آسیب به آبروی یک فرد فقیر در حین کمک به دیگران. اما اگر احتمال ریا در کار وجود داشته باشد، باید از بیان آن پرهیز کرد زیرا این یک موقعیت خطرناک و لغزنده است. خالص نگه‌داشتن نیت از هر گونه ریا در اظهار عمل برای افراد با روحیات عالی و قلب‌های قوی ممکن است، اما بسیاری از اهل علم و عمل تصور می‌کنند که عاری از ریا هستند در حالی که ممکن است شیطان آنها را فریب داده باشد و به مسیر هلاکت بکشاند.
و بدان که همچنان که اظهار عمل به قصد صحیح ضرر ندارد و از ثواب عمل چیزی کم نمی کند همچنین فرح و سرور و شکفتگی و انبساط از بروز عمل، و اطلاع مردم بر آن بعد از آنکه خود، آن را پنهان بجا آورده باشد هرگاه به جهت صحیحی باشد در آن باکی نیست، زیرا می تواند شد که از کسی عمل نیکی در خفا صادر گردد و چون پروردگار، آن را ظاهر سازد شاد شود، به واسطه آنکه از آن، لطف خدا را نسبت به خود استنباط کرده که معاصی او را پوشیده و طاعات او را ظاهر گردانیده نه از راه مدح مردم و حصول اعتبار در نزد ایشان و از پرده پوشی و لطف خدا به او در دنیا چنان تصور کند که در آخرت نیز با او چنین سلوک خواهد شد، و به این جهت شاد و فرحناک گردد و گاه باشد که شادی و فرح او به جهت همین باشد که چنین تصور کند که چون کسی بر عبادت او مطلع شد او نیز رغبت در آن عبادت می کند و متابعت او را می نماید.
هوش مصنوعی: بدان که وقتی عملی با نیت خالص انجام می‌شود، نشان دادن آن به دیگران هیچ ضرری ندارد و تأثیری بر پاداش عمل ندارد. همچنین اگر کسی بعد از انجام دادن عمل نیک، خوشحال و شاد باشد و این شادی به خاطر آگاهی دیگران از عمل او باشد، اگر دلیل آن خالص و صحیح باشد، جای نگرانی نیست. ممکن است عملی نیک به طور مخفی انجام شود و سپس خداوند آن را آشکار کند و فرد از این بابت شاد شود، زیرا این را نشانه‌ای از لطف خدا به خود می‌داند که گناهانش را پنهان کرده و اعمال نیکش را نمایان کرده است. این فرد ممکن است اینطور تصور کند که خداوند در دنیا با او چنین لطفی داشته است و در آخرت نیز با او به همین شکل رفتار خواهد کرد و به همین خاطر خوشحال و شاداب باشد. گاهی اوقات این شادی به این دلیل است که او تصور می‌کند اگر کسی از عبادت او مطلع شود، ممکن است به آن عبادت رغبت پیدا کند و پیرو او شود.
و به این سبب نیز اجر دیگر حاصل می گردد و می تواند شد که فرح او به جهت رغبت مطلعین از عبادت باشد، یعنی به این شاد شود که دیگران هم به اجر و ثوابی رسیدند.
هوش مصنوعی: به همین دلیل، پاداش دیگری هم به دست می‌آید و ممکن است خوشحالی او به خاطر آگاهی دیگران از عبادت باشد، یعنی او از این که دیگران نیز به پاداش و ثواب رسیده‌اند خوشحال می‌شود.
و مخفی نماند که همچنان که سرور و نشاط و شکفتگی و انبساط بر اطلاع کسی بر عملی که در پنهان صادر شده به وجه صحیح می تواند شد که به وجه صحیحی رغبت کسی در عبادت و شوق و میل او به آن در حضور جمعی حاصل شود که در خلوت چنین نباشد یا در حضور ایشان زیادتر شود از خلوت، زیرا آدمی چون جمعی از اهل ایمان را مشاهده کند که به رغبت تمام و خضوع و خشوع، مشغول عبادت خدا باشند آن حالت در نفس وی تأثیر می کند و موجب شوق و رغبت به عبادت می شود مثلا کسی که عادت او نماز شب نباشد و شبی با جماعتی به سر برد که نماز شب بخوانند، پس چون ایشان به نماز شب برخیزند در دل او نیز رغبتی و شوقی پیدا شود و ببیند که جمعی رو به درگاه خدا آورده اند او نیز میل به درگاه الهی نماید، این ریا نخواهد بود، بلکه هیجان رغبت و زوال غفلت خواهد بود به مشاهده عمل دیگران و بسا باشد که او را در منزل خود موانع و عوایقی باشد که در آن مجمع نباشد و به این سبب در آن مجمع به عبادت میل کند و شیطان در امثال این مواضع به وسوسه می آید و به دل آدمی می اندازد که معلوم است که این عبادت تو به جهت ریا است، پس ترک آن بهتر است و این از جمله مکرهای شیطان است که باید از آن غافل نگردند و لیکن در فرق گذاشتن میان اینکه این شوق و رغبت او برای خداست یا به قصد ریا، نهایت اشکال است و امتحان در این مقام به این نحو می توان نمود که: با خود فرض کنی که اگر در موضعی باشی که توانی جماعتی را مشاهده کنی که مشغول عبادت اند و لیکن ایشان تو را نبینند، اگر رغبت و شوق تو کمتر است از وقتی که ایشان تو را می بینند معلوم می شود که این شوق از روی ریا است و الا به جهت تقرب به خداست.
هوش مصنوعی: این متن بیان می‌کند که وقتی فردی در جمع مؤمنان مشغول عبادت می‌شود، می‌تواند به شوق و رغبت او نسبت به عبادت افزوده شود. مشاهده دیگران که به خضوع و خشوع متوجه خدا هستند، تأثیر مثبتی بر روحیه فرد دارد و می‌تواند او را به انجام عبادت ترغیب کند. حتی اگر کسی عادت به نماز شب نداشته باشد، ممکن است در جمعی که به عبادت مشغول‌اند، رغبتش افزایش یابد و بخواهد به آن‌ها بپیوندد. به خصوص در مواقعی که ممکن است فرد در تنهایی خود دچار موانع شود. اما شیطان ممکن است او را وسوسه کند که این رغبتش از روی ریا است و بهتر است ترک کند. شناخت اینکه آیا میل به عبادت از روی اخلاص است یا ریا، چالش بزرگی است. روش امتحان کردن این است که فرض کنیم اگر در مکانی باشیم که دیگران ما را نمی‌بینند، آیا همچنان شوق عبادت در دل‌مان باقی می‌ماند یا نه. اگر در آن صورت شوق کمتر شود، نشان می‌دهد که ممکن است انگیزه‌اش ریا بوده باشد، وگرنه این شوق واقعاً از عشق به خداست.
و اما قسم سوم که ریای درغیر عبادات باشد پس دانستی که بر دو نوع است: یکی در مباحات، یعنی: کسی عمل مباحی را مرتکب شود یا ترک کند به جهت تحصیل جاه، و اعتبار در نزد مردم، یا دفع مذمت و ناخوش آمدن ایشان، مثل اینکه از چرکینی جامه خود مضایقه نداشته باشد و لیکن به جهت اینکه مردم او را پاکیزه و نظیف دانند جامه خود را نظیف کند و از این قبیل است تزیین لباس به جهت حضور مجامع و مانند آن و این قسم از ریا، مباح و جایز است، بلکه گاه می شود که ممدوح می گردد مروی است که «روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم خواست که به مجمع اصحاب حاضر شود، نظر به خم آبی می کرد و عمامه و موهای مبارک خود را می آراست شخصی دید عرض کرد شما نیز چنین می کنید؟ فرمود: بلی، به درستی که خدا دوست دارد که بنده از برای برادران خود زینت کند وقتی که به سوی ایشان بیرون می آید» «و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام شخصی از اهل مدینه را دید که از برای عیال خود چیزی خریده بود برداشته به خانه می برد، آن مرد چون حضرت را دید خجل شد حضرت فرمود: این را به جهت عیال خود خریده ای، به خدا قسم که اگر از خوف مذمت کردن اهل مدینه نمی بود من نیز دوست داشتم که برای عیال خود چیزی بخرم و خود بردارم به جهت ایشان ببرم» و نوع دوم از ریا در غیر عبادات، در معاصی ای است که از آدمی سر می زند، یعنی پنهان داشتن گناهان خود از مردم و کراهت از اطلاع ایشان بر آنها و این نوع از ریا جایز، بلکه اظهار نمودن معاصی و قبایح خود حرام است و آنچه گفته اند که مقتضای اخلاص آن است که ظاهر و باطن آدمی یکی باشد مراد آن است که باطن او به نوعی باشد که در ظهور آن مطلقا قبحی نباشد.
هوش مصنوعی: قسمت سوم ریا مربوط به اعمال غیرعبادی است که دو نوع دارد. نوع اول در موارد مباح است، به این معنی که فرد ممکن است عملی مباح را به خاطر کسب اعتبار یا دفع ناپسندی از دیگران انجام دهد یا ترک کند. به عنوان مثال، ممکن است فردی لباس کثیف خود را پاک کند تا در نظر مردم به عنوان فردی پاکیزه شناخته شود، یا به خاطر حضور در جمع، لباس خود را زینت کند. این نوع ریا مجاز و گاهی حتی پسندیده است. به عنوان نمونه، پیامبر اسلام (ص) زمانی که می‌خواست به جمع اصحاب خود برود، خود را آراسته می‌کرد و فرموده بود که خداوند دوست دارد بندگانش به خاطر برادرانشان زیبا ظاهر شوند. همچنین امام جعفر صادق (ع) در مورد کسی که برای خانواده‌اش چیزی خریده بود، اشاره کرد که اگر به خاطر ترس از سرزنش دیگران نبود، خودش نیز دوست داشت برای خانواده‌اش چیزی بخرد. نوع دوم ریا در غیر عبادات به مخفی‌کاری گناهان مربوط می‌شود؛ یعنی کسی نمی‌خواهد که دیگران از گناهان او مطلع شوند و از این خوف دارد. در اینجا ریا جایز نیست و برعکس، ابراز گناهان و اعمال ناپسند حرام است. به همین دلیل، این مفهوم وجود دارد که باید ظاهر و باطن انسان هماهنگ باشد، به گونه‌ای که باطنش به هیچ وجه قبحی نداشته باشد.
معنی آن، آن چیزی است که یکی از اکابر گفته است که بر تو باد به عمل علانیه، یعنی عملی چون ظاهر گردد، مطلقا شرم و خجلت نداشته باشد.
هوش مصنوعی: معنایش این است که یکی از بزرگان گفته است باید به کارهای علنی بپردازی، به این معنی که هر عملی که انجام می‌دهی، هیچ گونه شرم و خجالتی نداشته باشد.
چنان که بزرگی گفته که هرگز عملی نکرده ام که مضایقه از اطلاع مردم بر آن داشته باشم، مگر مواقعه با اهل خودم و دفع بول و غایط.
هوش مصنوعی: آن بزرگوار گفته است که هیچ عملی انجام نداده‌ام که بخواهم مردم از آن بی‌خبر باشند، جز در موارد خاصی مانند مسائل خصوصی خودم و نیازهای طبیعی مثل ادرار و مدفوع.
و لیکن دست هر کس به این مرتبه عظمی نمی رسد، بلکه غیر اهل عصمت و طهارت، و قلیلی از برگزیدگان محفل قرب حضرت رب العزه، سایر اشخاص از گناهان ظاهری و باطنی خالی نیستند خصوصا از افکار باطله و وساوس شیطانیه، و آروزهای کاذبه، که پروردگار بر همه مطلع، و از مردمان پنهان است و سعی در اخفای آنها و کراهت ظهور آنها جایز، بلکه راجح و واجب است و لیکن باید غرض تو از پوشانیدن آنها این نباشد که: مردمان اعتقاد ورع و تقوی و صلاح تو نیز داشته باشند بلکه باید غرض آن باشد که حق سبحانه و تعالی امر به اخفای معاصی و نهی از اظهار آنها فرموده.
هوش مصنوعی: به این مرتبه عالی، کمتر کسی می‌رسد؛ غیر از آن تعداد محدودی که معصوم و پاک هستند و بعضی از برگزیدگان درگاه خداوند. سایر افراد به طور کامل از گناهان ظاهری و باطنی خالی نیستند، به ویژه از افکار نادرست و وسوسه‌های شیطانی و آرزوهای بی‌اساس. خداوند به همه چیز آگاه است و از چشم مردم پنهان است. پنهان کردن این افکار و کراهت از ظهور آن‌ها نه‌تنها جایز است، بلکه بهتر و واجب است. اما هدف از پنهان کردن نباید این باشد که مردم درباره تقوا و صلاح تو دچار توهم شوند؛ بلکه باید هدف این باشد که خداوند متعال به پنهان‌کاری در برابر معاصی فرمان داده و از آشکار کردن آن‌ها نهی کرده است.
چنان که از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «هر که مرتکب چیزی از اعمال ناشایست گردد باید بپوشاند آن را از مردمان تا خدا او را بپوشاند» یا غرض آن باشد که اگر معصیت تو بر مردم ظاهر شود زبان به مذمت و خبث تو خواهند گشود و چون تو بر آن مطلع شوی متفرق الحواس و پریشان خاطر می گردی و حضور قلب تو تمام می شود و به این سبب، از تحصیل مراتب علم باز می مانی یا غرض آن باشد که مبادا اظهار معاصی و فاش شدن آن، باعث شود که دفع گناهان از نظر مردم تمام شود، و بر گناه، دلیر گردند تا مردمان متابعت او کنند.
هوش مصنوعی: بر اساس روایتی از پیامبر اکرم (ص)، هر کسی که مرتکب عملی ناپسند شود، باید آن را از دید مردم پنهان کند تا خدا نیز او را بپوشاند. اگر گناه تو برای دیگران نمایان شود، آنها به سرزنش و بدگویی درباره تو خواهند پرداخت و این موضوع باعث می‌شود که تو دچار سردرگمی و نگرانی شوی و تمرکز ذهنی‌ات را از دست بدهی. این وضعیت ممکن است مانع از پیشرفت تو در کسب علم شود. همچنین، اگر گناهان آشکار شوند، ممکن است باعث شوند که دیگران به راحتی به ارتکاب گناه روی بیاورند و با جسارت به آن ادامه دهند، چون به تدریج ناپسندی آن در نظر مردم کاهش می‌یابد.
و به این جهت است که باید معاصی را از اهل و عیال و اولاد خود پنهان داشت تا دلیر نگردند.
هوش مصنوعی: به همین دلیل باید گناهان را از خانواده و فرزندان خود مخفی نگه داشت تا دلیر و جسور نشوند.
یا باعث بر کراهت از ظهور معصیت، محض حیا و شرمندگی باشد، زیرا حیا نیز از اخلاق فاضله و صفات شریفه و شعبه ای است از ایمان و کسی که گناهی از او صادر شود و باکی از ظهور آن نداشته باشد جمع میان گناهکاری و بی حیایی کرده و حال او بسیار بدتر است از گناهکار صاحب حیا و بسیار باشد که ریا مشتبه به حیا می شود و آدمی به واسطه ریا از ظهور گناهان و قبایح خود مضایقه می کند و چنان می پندارد که سبب آن حیا است همچنان که بسا باشد که ضعف نفس و صغر آن نیز به حیا مشتبه می شود چون حیا نیست مگر در آنچه شرعا یا عقلا یا عرفا قبیح بوده باشد پس آنچه چنین نباشد و بر آدمی ارتکاب آن دشوار باشد سبب آن ضعف نفس است نه حیا و شرم مثل وعظ کردن، و امامت نمودن از برای کسی که قابل باشد و امر به معروف و نهی از منکر در جایی که عذری صحیح باشد که موجب حیا گردد.
هوش مصنوعی: این متن به این موضوع می‌پردازد که گاهی اوقات احساس شرمندگی و حیا ممکن است به عنوان دلیلی برای خودداری از انجام گناه تلقی شود. حیا یک صفت نیکو و جزء ایمان است و وقتی کسی مرتکب گناهی می‌شود بدون اینکه نگران اثرات آن باشد، نشان‌دهنده بی‌حیایی اوست که وضعیتش از گناهکاران با حیا بدتر است. همچنین، گاهی اوقات ظاهراً آدمی به خاطر احساس حیا از بروز گناهان و رفتارهای ناپسند خود جلوگیری می‌کند، در حالی که این ممکن است ناشی از ریاکاری باشد. علاوه بر این، ممکن است کمبود اعتماد به نفس و ضعف شخصیتی نیز به اشتباه به نام حیا شناخته شود. در واقع، حیا تنها در مواردی که اعمال به لحاظ شرعی یا عقلانی و اجتماعی ناپسند باشد وجود دارد و اگر انجام کارهایی چون وعظ یا امامت بر او دشوار باشد، می‌تواند ناشی از ضعف نفس باشد نه حیا.
فایده: تا ریا ریشه کن نشده عبادات لازم است در خلوت انجام شود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ریا به طور کامل از بین نرفته است، عبادت‌ها باید در خلوت و به دور از چشم دیگران انجام شود.
فائده: مذکور شد که عبادتی که به قصد ریا باشد فاسد و موجب عصیان و سخط خداوند منان است پس کسی که از خود مطمئن نباشد و بالمره ریشه ریا را از زمین دل خود نکنده باشد لازم است که عبادت خود را در خلوت به جا آورد و اگر در اثنای آن کسی مطلع شد و شیطان او را به ریا افکند و نتوانست که دفع آن کند آن عبادت را اعاده کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی عبادت را تنها برای نشان دادن به دیگران انجام دهد، این عبادت خراب می‌شود و موجب نارضایتی خداوند خواهد شد. بنابراین، افرادی که از خلوص نیت خود مطمئن نیستند و هنوز به طور کامل با ریا مبارزه نکرده‌اند، بهتر است عبادت‌های خود را در تنهایی و خلوت انجام دهند. اگر در حین عبادت کسی متوجه آنان شود و وسوسه‌های شیطانی آنها را به سمت ریا ببرد و نتوانند با آن مقابله کنند، باید آن عبادت را دوباره انجام دهند.
و این درعبادتی ممکن است که میان خود و خداست و ربطی به غیر ندارد و اما آنچه البته مردمان باید بر آن مطلع بشوند مثل امامت و فتوی و حکم و قضا و تدریس و وعظ و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر و قضای حوایج اخوان و امثال اینها پس خطر آنها بسیار، همچنان که ثواب آنها نیز بی شمار است پس کسی که از جهت علم و دانش، اهلیت و قابلیت این مناصب جلیله را داشته باشد اگر صاحب نفس قدسی و دل قوی باشد که مطلقا اعتنا به رضای مردم نکند، و وسوسه شیطان لعین او را نفریبد، و پرتو انوار عظمت و جلال خداوند چنان بر دل او تابیده باشد که او را از التفات به خلق باز داشته و چشم از دست مردم دوخته باشد که مطلقا شایبه ریا و خاطرجوئی اهل دنیا پیرامون خاطر او نگردد، سزاوار او آن است که دامن همت بر میان زند و شغلهای این مناصب را به انجام رساند اگر نفس او ضعیف باشد و ایمان او خفیف باشد و دل او مانند ریسمانی که در برابر باد آویخته باشد هر دم به طرفی رو به آورد، زنهار، هزار زنهار، که قدم در این وادی ننهد و دامن خود را از این منصبها برچیند و خود و خلق را هلاک نسازد آری:
هوش مصنوعی: این موضوع در عبادت بین فرد و خداوند مطرح می‌شود و ارتباطی با دیگران ندارد. اما مسائلی وجود دارد که مردم باید در مورد آن آگاهی داشته باشند، مانند امامت، فتوا، حکم و قضا، تدریس، وعظ، ارشاد، امر به معروف و نهی از منکر و برآوردن نیازهای دیگران. خطر این موارد بسیار بالا است و پاداش آن نیز بی‌شمار است. فردی که دارای علم و استعداد برای این مسئولیت‌های بزرگ باشد، اگر دارای روحی پاک و دل قوی باشد و به رضایت مردم اهمیتی ندهد و تحت تأثیر وسوسه‌های شیطان قرار نگیرد، می‌تواند این مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرد. اما اگر روح او ضعیف و ایمانش کم باشد و دلش ناپایدار باشد، باید با احتیاط از ورود به این حوزه‌ها دوری کند تا خود و دیگران را به خطر نیندازد.
مرغ پر نارسته چون پران شود
لقمه هر گربه دران شود
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که آسیب‌دیده و نتوانسته به درستی پرواز کند، به راحتی در دامن گربه‌ها گرفتار می‌شود و طعمه آن‌ها می‌شود.
و از این جهت بود که بسیاری از علمای سلف به قدر قوه، از این مناصب می گریختند و پیرامون آنها نمی گشتند و به این سبب، اخبار بسیار در خطر این مناصب، و کثرت آفات آنها وارد شده و آنچه در تخویف و تهدید وعده و وعید شده و در حق علمای بی عمل رسیده، در فتنه علم، و غائله آن کافی است.
هوش مصنوعی: به همین دلیل بود که بسیاری از علمای پیشین از پست‌های حکومتی و مسئولیت‌ها فراری بودند و به آنها نزدیک نمی‌شدند. به همین خاطر، گزارش‌های زیادی در مورد خطرات این گونه مناصب و مشکلاتی که به همراه دارند، وجود دارد. همچنین، از تهدیدها و وعده‌هایی که در مورد علمای بی‌عمل شده است، در موضوع فتنه علم و مشکلات مربوط به آن به اندازه کافی هشدار داده شده است.
از عیسی بن مریم علیه السلام مروی است که فرمود «ای علمای بد! روزه می گیرید و نماز می گزارید و تصدق می کنید ولی به جا نمی آورید آنچه را که مردم را به آن می خوانید و درس می دهید و ارشاد می نمایید امری را که به عمل نمی آورید پس چه بد چیزی است آنچه حکم می کنید توبه شما به گفتار و آرزو است و کردار شما هوا و هوس است و چه سود می بخشد شما را که بدنهای خود را پاکیزه کنید و حال آنکه دلهای شما کثیف و چرک آلود است حق را به شما می گویم مانند غربال می باشید که آرد پاکیزه از آن بیرون می رود و نخاله در آن باقی می ماند همچنین حکمت و نصیحت از دهان شما می ریزد ولی غل و غش در سینه های شما بجا می ماند ای بندگان دنیا چگونه به آخرت می رسد کسی که خواهش او از دنیا به سر نیامده و رغبت او از دنیا منقطع نگشته؟ حق را به شما می گویم، به درستی که دلهای شما گریه می کند از اعمال شما، دنیا را در زیر زبان خود گذارده اید و عبادت را در زیر قدمهای خود نهاده اید به حق با شما سخن می گویم، به جهت اصلاح دنیای خود، آخرت خود را فاسد کردید پس صلاح دنیا در پیش شما دوست تر است از اصلاح آخرت پس کیست پست تر و خسیس تر از شما اگر بدانید؟ وای بر شما، تا کی به مردم راه می نمایید و خود در محله حیرت زدگان ایستاده اید؟ گویا شما اهل دنیا را امر می کنید که دنیا را بیفکنند که شما بردارید قرار نگیرید مهلا، مهلا، وای بر شما چه سود می بخشد خانه تاریک را که چراغ بر بالای آن نهید و اندرون آن موحش و تیره باشد همچنین چه سود می دهد شما را که نور علم در دهان شما باشد و باطنهای شما از آن خالی و ظلمانی بوده باشد ای بندگان دنیا نزدیک شده است که دنیا شما را از بیخ برکند و بررو دراندازد و بینی های شما را بر زمین بمالد و گناهان شما گریبان شما را بگیرد و شما را به پادشاه جزا دهنده برهنه و تنها بسپارد پس شما را در موقف فضیحت و رسوایی بدارد و جزای اعمال بد شما را به شما برساند» و هر که از امثال ما از کسانی که امر می کنند به آنچه نمی کنند در این کلام تأمل کند پشت او شکسته می شود و رگ دل او قطع می گردد پس زنهار، ای عالم تا از خود فارغ نشوی به دیگران نپرداز قدم بر مسند مناصب شرعیه مگذار که خود و دیگران را فاسد می کنی علاوه بر این، تا آدمی از خود فارغ نگردد سخن او در دیگری اثر نمی کند.
هوش مصنوعی: عیسی بن مریم علیه السلام فرمود: «ای دانشمندان بد! شما روزه می‌گیرید، نماز می‌خوانید و صدقه می‌دهید، اما آنچه را که به مردم می‌آموزید خودتان عمل نمی‌کنید. پس این رفتار بسیار ناپسند است. توبه شما تنها به حرف و آرزو محدود شده و آنچه انجام می‌دهید بر اساس هوس‌هاست. چه فایده‌ای دارد که بدنتان را پاک نگه دارید وقتی که دل‌هایتان آلوده و کثیف است؟ شما مانند غربالی هستید که تنها آرد پاک را از خود عبور می‌دهد و زباله‌ها را در خود نگه می‌دارد. حکمت و نصیحت شما از دهانتان خارج می‌شود، اما ناپاکی‌ها در دل‌هایتان باقی می‌ماند. چگونه کسی می‌تواند به آخرت برسد درحالی‌که هنوز از دنیا دل نکنده است؟ حقیقت این است که دل‌هایتان از کارهای شما می‌گرید. شما دنیا را در دهان خود دارید و عبادت را زیر پا گذاشته‌اید. به درستی می‌گویم که برای اصلاح دنیایتان آخرت خود را خراب کرده‌اید، و اصلاح دنیا برای شما از اصلاح آخرت مهم‌تر است. وای بر شما، تا کی به مردم راه می‌زنید و خود در حیرت ایستاده‌اید؟ گویی به دنیا می‌گویید دنیا را رها کند تا شما آن را بگیرید. فایده‌ای ندارد که چراغی بر خانه تاریک بیفکنید در حالی‌که درون آن تیره است. همچنین چه فایده‌ای دارد که نور علم بر زبان شما باشد درحالی‌که دل‌هایتان خالی از آن است؟ ای بندگان دنیا، نزدیک است که دنیا شما را از ریشه بکند و بر زمین بیفکند و گناهانتان شما را در برابر خدا عریان و تنها قرار دهد و جزای بدی‌هایتان را به شما خواهد داد. هر که به این کلمات بیندیشد، از رفتار خود ناراحت خواهد شد. ای عالم، تا زمانی که نتوانی خود را اصلاح کنی، به دیگران نپرداز، زیرا با این کار خود و دیگران را فاسد می‌کنی. سخن شما در دیگری زمانی اثر خواهد کرد که ابتدا خود را اصلاح کنید.»
نکوهش نکو نبود آن را که هست
ز مستی گران سر به زندان مست
هوش مصنوعی: سرزنش خوب نیست برای کسی که از شادی و مستی سرش گیج است و همچنان به زندان دل خود گرفتار شده است.
ندارد دمت در درونم اثر
که دارم ز حال درونت خبر
هوش مصنوعی: وجود تو در درونم تأثیر ندارد، اما من از حال درونت آگاه هستم.
تو ای خواجه هستی چو محتاج پند
نباشد به کس پند تو سودمند
هوش مصنوعی: تو ای آقا، مانند کسی هستی که به نصیحت دیگران نیازی ندارد، پس نصیحت تو برای کسی مفید نیست.
با وجود آنکه اندک لغزشی از علماء، قبیح تر است از گناهان بزرگ از عوام الناس، پس با وجود کثافت باطن خود، چه بسیار قبیح است که دیگران را آداب و سنن آموزند و علامت مخلص صادق که شایسته این مناصب است آن است که هرگاه دیگری یافت شود که از او شایسته تر باشد و میل مردم را به او بسیار یابد و مردم را به او راغب تر بیند شاد و فرحناک گردد و از میل ایشان به دیگری که با او مساوی باشد مطلقا تفاوتی در حال او به هم نرسد و اگر اعاظم مملکت و اکابر ولایت و بزرگان ذوی الاقتدار در مجمع او حاضر شوند، یا در نماز به او اقتدا کنند، یا در پای منبر وعظ او نشینند اصلا کلام او تفاوت ننماید و حال او با نبودن ایشان یکسان باشد، بلکه به همه بندگان خدا به یک چشم نظر کند.
هوش مصنوعی: دست‌اندرکاران علم و دانش، اگر چه خطاهایشان از گناهان بزرگ مردم عادی بیشتر زشت و ناپسند به نظر می‌رسد، اما با وجود این که خودشان از نظر باطنی پاک نیستند، واقعاً ناپسند است که بخواهند دیگران را به آداب و سنن آشنا کنند. علامت یک فرد راستین و شایسته در این مناصب آن است که اگر کسی را یافت که از او بهتر است و مردم به او بیشتر تمایل دارند، باید شاد و خوشحال شود و از این که مردم به شخص دیگری که با او برابر است، تمایل نشان می‌دهند، هیچ گونه ناراحتی احساس نکند. حتی اگر شخصیت‌های مهم و بزرگ در جمع او حاضر شوند، یا در نماز به او اقتدا کنند، یا پای منبر او بنشینند، باید این شخص هیچ تغییری در روحیه خود احساس نکند و با حالتی یکسان به همه بندگان خدا نگاه کند.