اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و اما علاج کراهت از مذمت نیز از آنچه مذکور شد، معلوم می شود و خلاصه آن، آنکه آن شخص که تو را مذمت می کند اگر در آن مذمت صادق است، و غرض او پند و نصیحت است، پس چه جای کراهت و دشمنی است بلکه سزاوار آن است که از مذمت او شاد شوی و او را دوست خود دانی و سعی کنی در ازاله آن صفت مذمومه از خود و چه قبیح است که کسی عداوت کند با کسی که او را هدایت و نصیحت می کند.
هوش مصنوعی: اگر شخصی تو را نکوهش میکند و در این نکوهش راستگوست و هدفش نصیحت و پند دادن به توست، پس هیچ دلیلی برای کراهت و دشمنی با او وجود ندارد. برعکس، باید از انتقادات او خوشحال شوی و او را دوست خود بدانی و سعی کنی آن ویژگیهای نامطلوب را از خود دور کنی. قطعاً زشت است که با کسی که تو را به راه حق هدایت میکند و نصیحتت میکند دشمنی کنی.
به نزد من آن کس نکو خواه توست
که گوید فلان چاه در راه توست
هوش مصنوعی: کسی که برای تو خوب و دوست داشتنی است، باید به من بگوید که فلان چاه در مسیر تو قرار دارد.
چه خوش گفت آن مرد دارو فروش
شفا بایدت داروی تلخ نوش
هوش مصنوعی: مرد داروساز به زیبایی اشاره کرده است که برای بهبودی نیاز است گاهی از داروهای تلخ استفاده کنیم. یعنی برای رسیدن به بهبودی و سلامت، ممکن است لازم باشد دشواریها و تلخیها را تحمل کنیم.
و اگر قصد او ایذا و نکوهش تو است باز سزاوار نیست که تو آن را مکروه شماری و بغض آن شخص را به خود راه دهی، زیرا اگر تو به آن عیب جاهل بودی او تو را آگاهانید و اگر غافل بودی تو را متذکر ساخت و اگر متذکر آن بودی، قبح آن را به تو نموده به هر تقدیر نفع او به تو رسیده نه ضرر و اگر در آن مذمتی که کرده دروغ گفته باشد و تو از آن بری باشی، پس اولا، بدان که مذمت و افترای او کفاره گناهان تو است و به عوض آن ثوابهای او از نامه اعمالش به دیوان تو نقل می شود، و چه از این بهتر که بی آنکه زحمتی کشی گناهان تو ساقط، و ثواب از برای تو حاصل می شود، و آنکه مذمت تو را کرده مورد غضب الهی گردد علاوه بر این، به تجربه ثابت، و اخبار و آثار شاهد است بر اینکه هر که میان خود و خدا از عیبی خالی باشد، به عیب گوئی دیگران مرتبه او ساقط نمی شود و مذمت کسی به او ضرر نمی رساند چنان که مشهور است که: «سر بی گناه، به پای دار نمی رود» بلکه، غالب آن است که آن عیب گو در نظرها بی وقع، و در میان مردم رسوا می گردد.
هوش مصنوعی: اگر کسی قصد آزار یا سرزنش تو را دارد، نباید آن را زشت بشماری و به او کینه بورزی. چرا که اگر او تو را از عیب خود آگاه کرده، در واقع به تو کمک کرده است. اگر هم غافل بودی، او تو را متوجه کرده و اگر آگاه بودی، به تو یادآور شده که آن عیب زشت است. در هر صورت، نفعی برای تو دارد. اگر او در مذمت تو دروغ بگوید و تو از آن عیب بینصیب باشی، باید بدانی که این سرزنش، کفاره گناهان تو میشود و ثوابهای او به تو منتقل خواهد شد. این شرایط به تو اجازه میدهد که بدون هیچ زحمتی از گناهانت خلاص شوی و ثواب به دست آوری، در حالی که او مورد خشم خدا قرار میگیرد. همچنین، تجربه و اخبار نشان میدهد که کسی که خود را از عیب پاک میداند، از سرزنش دیگران آسیب نخواهد دید و او به خودی خود در نظر مردم بیاعتبار میشود.
آری، کسی که خداوند عالم او را پاک داند، به عیب گفتن ناپاکی، معیوب نمی شود و از مذمت دیگران پست و مذموم نمی گردد و آن ذم و پستی به مذمت کننده راجع می شود.
هوش مصنوعی: بله، کسی که خداوند او را پاک و پاکدامن میداند، با بیان عیوب دیگران گناهکار و ناپاک نمیشود و از نظر دیگران هم پایین نمیآید. در واقع، افرادی که عیبجویی میکنند، خودشان زیر سوال میروند و مورد سرزنش قرار میگیرند.
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که آب دریا به خاطر ناپاکی یک سگ آلوده شود؟ یا اینکه چطور خورشید به خاطر دود یک آتش خاموش گردد؟
ای بریده آن لب و حلق و دهان
کان کند پف سوی ماه آسمان
هوش مصنوعی: ای کسی که لب و دهان و گلویت تکهتکه شده، تویی که میتوانی به آسمان نگاه کنی و به سوی ماه پف دهید.
تف به رویش بازگردد بی شکی
تف سوی گردون نیابد مسلکی
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو اهانت کند و تو به او پاسخ ندهی، هیچگاه به جایی نخواهی رسید و در زندگیات مسیر درستی پیدا نخواهی کرد.
و آنچه مذکور شد معالجه علمی است.
هوش مصنوعی: آنچه بیان شد یک روش درمانی علمی است.
اما علاج عملی آنکه چون کسی مدح او را گوید روی از آن گرداند و سخن او را قطع کند، بلکه با او درشتی و نکوهش کند، و آنچه مقصود او است به عمل نیاورد و در خصوص مذمت کننده، بر خلاف این، رفتار کند تا به تدریج این صفت نقص، از او زایل شود و مدح و ذم در نظر او مساوی گردد به این معنی که از راه قوت نفس، و بصیرت در دین، هیچ یک از مدح و ذم و نیک و بد در وی تأثیر نکند، نه از راه جهل و حماقت و بی دینی و بی حمیتی، چنانچه بعضی از اجلاف و اوباش و اجامره بازار هستند و چنین شخصی در این ازمنه، وجود «عنقا» دارد و بسا باشد که کسی دعوی این حالت کند و از روی ریا و تدلیس، عوام الناس را بفریبد و چنان نماید که مدح و ذم در نظر او مساوی است، و حال اینکه چنین نیست، بلکه گاه باشد که بر خود آن شخص مشتبه شود و صاحب این حالت را علاماتی است، مانند اینکه: همنشینی و اختلاط با مرد بدگوی، بر وی گرانتر نباشد از اختلاط و همنشینی با مرد مدح گوی و سعی و نشاطاش در قضای حوائج ثانی بیشتر نباشد از سعی در قضای حوائج اول و ذلت و عزت هیچ یک در نظر او تفاوت نداشته باشد و بالجمله در جمیع جهات مساوی باشند و بسا باشد که آدمی از این مرتبه ترقی کند و مدح و ثنا را مکروه، و مذمت خود را دوست داشته باشی و این صفت، اگر چه نادر الوجود است و لیکن تحصیل آن ممکن است، زیرا کسی که عاقل، و بر نفس خود مهربان باشد و بداند که مدح گوئی، دین او را تباه می کند و پشت او را می شکند البته آن را مکروه دارد و مدح گو را دشمن می گردد و چون دانست که مذمت او، او را به عیوبش آگاه می کند و باعث رفع درجات، و محو سیئات او می گردد، لامحاله مذمت خود را راغب، و بدگو را دوست می دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی درباره شما ستایش کند، بهتر است که رویتان را برگردانید و صحبت او را قطع کنید. حتی میتوانید با او به تندی رفتار کنید و به خواستههایش توجهی نکنید. اما در مورد کسانی که شما را سرزنش میکنند، باید برعکس رفتار کنید. با این کار به تدریج این صفت ناپسند از شما دور میشود و ستایش و سرزنش در نظرتان برابر خواهد شد، به این معنا که با قدرت نفس و شناخت درست دینتان، هیچکدام از ستایشها یا سرزنشها برایتان تاثیری نخواهد داشت. این وضعیت بیشتر در افراد با دانش، و با ایمان وجود دارد و ممکن است برخی افراد فقط به نمایشی این مورد را ادعا کنند و سعی کنند دیگران را فریب دهند. افرادی که از این حالت برخوردارند، نشانههایی دارند. برای مثال، بودن با کسانی که بدگو هستند برایشان سخت نیست و تلاششان در رفع نیازهای دیگران با تلاش برای رفع نیازهای خود برابر است. به طور کلی، در همه چیز برایشان تفاوتی ندارد. در برخی موارد، ممکن است فردی بتواند فراتر از این حالت برود و حتی ستایش را ناخوشایند بداند و از سرزنش خوشش بیاید. اگرچه این حالت نادر است، اما ممکن است به دست بیاید. فردی عاقل و با احساس مسئولیت به خودش میداند که ستایش دیگران ممکن است دینش را زیر سؤال ببرد و موجب خودسردیاش شود، پس از ستایش بیزار میشود و از سرزنش که او را به عیوبش آشنا میکند، استقبال میکند.