گنجور

در اخلاق و مقامات دین

اما کذب در اخلاق و مقامات دین، آن است که ادعای صفاتی چند کند، چون: خوف از خدا و رجا و صبر و شکر و تسلیم و رضا و معرفت و زهد و امثال اینها، و اسم آنها را بر خود ببندد و از حقیقت و آثار آنها بی خبر باشد و در او از لوازم آنها اثری نباشد و چنین شخصی نیز کاذب است مثلا ملاحظه می کنیم که چنانچه کسی از پادشاهی قهار، یا امیری صاحب اقتدار به جهت خیانتی که از او سر زده یا تقصیری که مرتکب شده خائف شود چهره او زرد، و نفس او سرد، و خواب و خوراک بر او دشوار، و عیش و تنعم براو ناگوار، خاطر او پریشان، و اعضا و جوارح او مضطرب و لرزان می شود بلکه بسا باشد که ترک اهل دنیا و عیال و مال و منال خود می کند و در ولایات غربت به تنهائی و مشقت می سازد و این همه از خوف و بیم آن کسی است که از او ترسیده و این خوف، خوف صادق، و صاحب آن خائف است.

و اما کسی که دعوی ترس از پروردگار، و خوف از کژدم و مار جهنم می کند، هیچ اثری از آن در وجنات احوالش ظاهر نه بلکه شب و روز به خورد و خواب مشغول، و عمر او به عیش و عشرت مصروف، هر ساعتی چندین تقصیر از او صادر، و هر روزی معصیتی را مرتکب می گردد و چنین شخصی کاذب، و اسم خوف را بر خود بسته است .

و مخفی نماند که این مقامات و مراتب را نهایتی متصور نیست تا ممکن باشد احدی به نهایت آنها برسد بلکه از آنها هر کسی را یک نصیبی داده اند.

و از این سبب بود که: «خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم چون حضرت روح القدس را به صورت اصلی او دید که پرهای او از مشرق تا مغرب را فروگرفته بیهوش گشته به زمین افتاد و چون به هوش آمد، جبرئیل به صورت اول عود نمود، فرمود: ای جبرئیل من هیچ مخلوقی را به این عظمت تصور نمی کردم عرض کرد: پس چه خواهی گفت اگر اسرافیل را ببینی که قائمه عرش الهی را به دوش گرفته و پاهای او آسمان ها و زمینها را شکافته و با وجود این، از عظمت خدا به قدر گنجشک کوچکی می گردد» و این و امثال این که از اعاظم ملائکه مقربین و انبیای مرسلین منقول است همه از قوت معرفت ایشان است به عظمت و جلال خداوند و حال آنکه آنچه ایشان یافته اند قطره های است از دریای بی منتهای عظمت الهی، و بالاتر از آن مراتب غیرمتناهیه است.

نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم
نه در ذیل وصفش رسد دست فهم
نه ادراک در کنه ذاتش رسد
نه فکرت به غور صفاتش رسد
که خاصان در این ره فرس رانده اند
به لا احصی از تک فرو مانده اند

بلکه احدی را طاقت و قوت درک عظمت حقیقت آن جناب نیست و چنانچه نور جلال و عظمت او بر موجودات امکان تابد. بنیاد هستی ایشان را از هم بریزد.

آتش فکنی یکسره در خرمن هستی
روزی ز پس پرده اگر رخ بنمائی
پر عنبر سارا کنی این حقه گردون
گر یک گره از طره مشکین بگشائی

و از این جهت است که در اخبار وارد است که «بنده به حقیقت ایمان نمی رسد تا اینکه همه مردم را در شناخت خدا احمق بیند» و در حدیثی دیگر است که «احدی به حقیقت ایمان نمی رسد تا اینکه همه مردم را در جنب معرفت خدا چون شتران ملاحظه نماید» پس بنده صادق در جمیع مقامات دین عزیز و نایاب است و از علامت صدق در این مقام، آن است که تحمل همه شداید و مصایب را نماید و زبان به اظهار آنها نگشاید عمر خود را به طاعت و عبادت صرف نماید و آنها را از خلق بپوشاند.

مروی است که «به موسی بن عمران علیه السلام وحی رسید که چون من بنده ای از بندگان خود را دوست دارم او را مبتلا می سازم به بلائی که کوهها توانائی تحمل آن را نداشته باشند، تا بینم در دعوای بندگی و محبت، صادق است یا نه! پس اگر او را صادق و صابر یافتم او را ولی و حبیب خود قرار می دهم و اگر بی صبر و جزعناک دیدم که به هر جا زبان شکوه می گشاید او را مخذول و منکوب می سازم و هیچ باک ندارم».

دروغ در اعمال و رفتار: و اما کذب در کردار و اعمال آن است که در ظاهر اعمالی از او سرزند که دلالت کند بر خوبی در باطن او، و باطن او از آن بی خبر بوده باشد، یعنی باطن او موافق ظاهر نباشد و صدق در آن، این است که باطن و ظاهر یکسان و مطابق بود یا باطن از ظاهر بهتر و آراسته تر باشد و این مرتبه از صدق، اشرف و افضل از صدق در گفتار است.فایده - مفاسد و آفات زبان: بدان که بسیاری از آفات مذکوره در این مقام و در سابق بر این، از غیبت و بهتان و دروغ و شماتت و سخریت و جدال و مراء و مزاح و تکلم به «مالایعنی» و فحش و غیر اینها، از مفاسد زبان است و ضرر این عضو به انسان، بیشتر از سایر اعضا است و آفات آن افزون تر از آفات سایر جوارح است و مفاسد این عضو، اگر چه از معاصی ظاهره است، که شأن علم اخلاق گفتگوی از آنها نیست و لیکن هر یک از اینها منجر به اخلاق رذیله و ملکات فاسده می گردد، زیرا رسوخ ملکات و اخلاق در نفس، به واسطه تکرار اعمال و افعال است پس طالب معالی اخلاق را لازم است که محافظت نفس و اعضا هر دو را بنماید و چنانکه مذکور شد عمده اعضائی که مصدر افعال ذمیمه است که مودی به اخلاق رذیله است، زبان است و آن بهترین آلات شیطان است در گمراه کردن بنی نوع انسان، چون این عضو است فسیح المیدان و وسیع الجولان، مجال آن بی حد و بی نهایت، و استعمال آن در غایت سهولت، و سرکشی آن از سایر اعضا بیشتر است پس هرکه آن را مطلق العنان ساخت، شیطان او را به وادی ضلالت رسانید و به سر منزل خذلان و هلاکت کشانید پس محافظت آن و مراقبت احوال آن واجب و لازم است و کسی از شر زبان نجات نمی یابد مگر آن را به قید شریعت، مقید سازد، و عنان آن را کشیده رها نکند، مگر در سخنی که نفع لازمی از برای دنیا و آخرت داشته باشد.

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اما کذب در اخلاق و مقامات دین، آن است که ادعای صفاتی چند کند، چون: خوف از خدا و رجا و صبر و شکر و تسلیم و رضا و معرفت و زهد و امثال اینها، و اسم آنها را بر خود ببندد و از حقیقت و آثار آنها بی خبر باشد و در او از لوازم آنها اثری نباشد و چنین شخصی نیز کاذب است مثلا ملاحظه می کنیم که چنانچه کسی از پادشاهی قهار، یا امیری صاحب اقتدار به جهت خیانتی که از او سر زده یا تقصیری که مرتکب شده خائف شود چهره او زرد، و نفس او سرد، و خواب و خوراک بر او دشوار، و عیش و تنعم براو ناگوار، خاطر او پریشان، و اعضا و جوارح او مضطرب و لرزان می شود بلکه بسا باشد که ترک اهل دنیا و عیال و مال و منال خود می کند و در ولایات غربت به تنهائی و مشقت می سازد و این همه از خوف و بیم آن کسی است که از او ترسیده و این خوف، خوف صادق، و صاحب آن خائف است.
هوش مصنوعی: کذب در اخلاق و دین به این معناست که شخصی ادعا کند که دارای ویژگی‌هایی مانند ترس از خدا، امید، صبر، شکرگزاری، تسلیم، رضایت، شناخت و زهد است، در حالی که واقعاً از این مفاهیم بی‌خبر است و هیچ نشانی از آنها در وجودش دیده نمی‌شود. چنین فردی در واقع کاذب است. مثلاً می‌توانیم ببینیم که وقتی کسی از پادشاهی ظالم یا امیری قدرتمند به خاطر خیانت یا اشتباهی که انجام داده، می‌ترسد، چهره‌اش زرد می‌شود، نفسش تنگ می‌شود، خواب و خوراکش دشوار می‌گردد و حالت خوشی برایش ممکن نیست. افکارش پریشان و بدنش مضطرب می‌شود، تا جایی که ممکن است از خانواده و زندگی مادی‌اش دوری کند و به سختی و تنهایی در جایی دیگر زندگی کند. این رفتارها به خاطر ترس او از کسی است که از او می‌ترسد و این ترس واقعاً حس واقعی است و شخص ترسیده، واقعاً در معرض خطر است.
و اما کسی که دعوی ترس از پروردگار، و خوف از کژدم و مار جهنم می کند، هیچ اثری از آن در وجنات احوالش ظاهر نه بلکه شب و روز به خورد و خواب مشغول، و عمر او به عیش و عشرت مصروف، هر ساعتی چندین تقصیر از او صادر، و هر روزی معصیتی را مرتکب می گردد و چنین شخصی کاذب، و اسم خوف را بر خود بسته است .
هوش مصنوعی: کسی که خود را ترسان از خدا و عقوبت‌های آخرت معرفی می‌کند، در واقع رفتار و حالاتش نشان‌دهنده این نگرانی نیست. او در ملل و خواب غرق شده و وقتش را صرف خوشی و تفریح می‌کند. به طور مداوم اشتباهاتی از او سر می‌زند و هر روز مرتکب گناهی می‌شود. بنابراین، او در ادعای ترس از خدا، دروغگو است و فقط اسم ترس را به دوش کشیده است.
و مخفی نماند که این مقامات و مراتب را نهایتی متصور نیست تا ممکن باشد احدی به نهایت آنها برسد بلکه از آنها هر کسی را یک نصیبی داده اند.
هوش مصنوعی: این مقامات و درجات هیچ‌گاه انتهایی ندارند و هیچ‌کس نمی‌تواند به نهایت آن‌ها دست یابد. بلکه هر کسی به اندازه ظرفیت و شایستگی‌اش از این درجات بهره‌مند می‌شود.
و از این سبب بود که: «خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم چون حضرت روح القدس را به صورت اصلی او دید که پرهای او از مشرق تا مغرب را فروگرفته بیهوش گشته به زمین افتاد و چون به هوش آمد، جبرئیل به صورت اول عود نمود، فرمود: ای جبرئیل من هیچ مخلوقی را به این عظمت تصور نمی کردم عرض کرد: پس چه خواهی گفت اگر اسرافیل را ببینی که قائمه عرش الهی را به دوش گرفته و پاهای او آسمان ها و زمینها را شکافته و با وجود این، از عظمت خدا به قدر گنجشک کوچکی می گردد» و این و امثال این که از اعاظم ملائکه مقربین و انبیای مرسلین منقول است همه از قوت معرفت ایشان است به عظمت و جلال خداوند و حال آنکه آنچه ایشان یافته اند قطره های است از دریای بی منتهای عظمت الهی، و بالاتر از آن مراتب غیرمتناهیه است.
هوش مصنوعی: به همین دلیل، حضرت خاتم انبیاء (ص) وقتی فرشته روح القدس را به شکل واقعی‌اش دید که پرهایش از شرق تا غرب را پوش داده بود، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و بی‌هوش شد و به زمین افتاد. پس از اینکه هوش خود را به دست آورد، جبرئیل به شکل اولیه‌اش بازگشت و گفت: «ای جبرئیل، من هیچ مخلوقی را به این اندازه عظيم تصور نمی‌کردم.» جبرئیل پاسخ داد: «اگر اسرافیل را ببینی که عرش الهی را بر دوش گرفته و پاهایش آسمان‌ها و زمین‌ها را شکافته، با وجود این، از عظمت خداوند به اندازه یک گنجشک کوچک هم احساس کوچکی می‌کند.» این موضوع و موارد مشابه نشان‌دهنده شناخت عمیق آنها از عظمت و جلال خداوند است. در حالی که آنچه آنها یافته‌اند تنها قطره‌ای از دریای بی‌پایان عظمت الهی است و بالاتر از آن، مراتب غیرقابل تصوری وجود دارد.
نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم
نه در ذیل وصفش رسد دست فهم
هوش مصنوعی: نه اندیشه‌های ما قادر به درک عظمت و ذات او هستند و نه توصیف‌های ما می‌توانند به عمق و زیرچشمی فهم او دست یابند.
نه ادراک در کنه ذاتش رسد
نه فکرت به غور صفاتش رسد
هوش مصنوعی: نه عقل و دانش قادر به درک عمق ذات او هستند و نه تفکر می‌تواند به رازهای صفاتش پی ببرد.
که خاصان در این ره فرس رانده اند
به لا احصی از تک فرو مانده اند
هوش مصنوعی: خاصان و برگزیدگان در این مسیر مانند اسبان ماهر راندگان را به جایی رسانده‌اند که شمارش آن ممکن نیست و از این راه تنها عده‌ای کمتر موفق مانده‌اند.
بلکه احدی را طاقت و قوت درک عظمت حقیقت آن جناب نیست و چنانچه نور جلال و عظمت او بر موجودات امکان تابد. بنیاد هستی ایشان را از هم بریزد.
هوش مصنوعی: هیچ کسی توانایی درک عظمت و حقیقت آن بزرگوار را ندارد و اگر نور جلال و عظمت او بر موجودات بتابد، بنیان وجود آن‌ها را متزلزل خواهد کرد.
آتش فکنی یکسره در خرمن هستی
روزی ز پس پرده اگر رخ بنمائی
هوش مصنوعی: اگر یکباره بر آتش زندگی‌ام بدمی، روزی در پس پرده زندگی‌ام، چهره‌ات را نشان می‌دهی.
پر عنبر سارا کنی این حقه گردون
گر یک گره از طره مشکین بگشائی
هوش مصنوعی: اگر یک گره از موهای سیاه او را باز کنی، تمام عطر و زیبایی دنیا را بر افراشته‌ای.
و از این جهت است که در اخبار وارد است که «بنده به حقیقت ایمان نمی رسد تا اینکه همه مردم را در شناخت خدا احمق بیند» و در حدیثی دیگر است که «احدی به حقیقت ایمان نمی رسد تا اینکه همه مردم را در جنب معرفت خدا چون شتران ملاحظه نماید» پس بنده صادق در جمیع مقامات دین عزیز و نایاب است و از علامت صدق در این مقام، آن است که تحمل همه شداید و مصایب را نماید و زبان به اظهار آنها نگشاید عمر خود را به طاعت و عبادت صرف نماید و آنها را از خلق بپوشاند.
هوش مصنوعی: این متن اشاره به این دارد که فرد مؤمن واقعی باید در نظر خود، مردم را در معرفت خداوند ناتوان و احمق ببیند. به عبارت دیگر، ایمان واقعی به این معناست که انسان درک عمیق‌تری از خدا داشته باشد و دیگران را از این دیدگاه محدود ارزیابی کند. همچنین، نشانه صداقت یک فرد مؤمن این است که در برابر مشکلات و مصیبت‌ها صبور باشد و هرگز از طاعت و عبادت دست برندارد، در حالی که هر آنچه بر او می‌گذرد را از دیگران پنهان کند.
مروی است که «به موسی بن عمران علیه السلام وحی رسید که چون من بنده ای از بندگان خود را دوست دارم او را مبتلا می سازم به بلائی که کوهها توانائی تحمل آن را نداشته باشند، تا بینم در دعوای بندگی و محبت، صادق است یا نه! پس اگر او را صادق و صابر یافتم او را ولی و حبیب خود قرار می دهم و اگر بی صبر و جزعناک دیدم که به هر جا زبان شکوه می گشاید او را مخذول و منکوب می سازم و هیچ باک ندارم».
هوش مصنوعی: روزی به موسی بن عمران خبر داده شد که خداوند می‌فرماید: هنگامی که من یکی از بندگان خود را دوست داشته باشم، او را به مصیبتی دچار می‌کنم که حتی کوه‌ها نمی‌توانند آن را تحمل کنند. هدف این است که ببینم آیا این بنده در مسیر بندگی و محبت به من، صادق است یا نه. اگر او را صادق و صابر بیابم، او را به عنوان دوست و ولی خود انتخاب می‌کنم. اما اگر او را بی‌صبر و ناله‌کننده ببینم که به هر سو شکایت می‌کند، او را به حال خود رها کرده و بی‌توجهی می‌کنم.