گنجور

فصل - توحید و اقسام آن

ضد صفت شرک، توحید است و از برای آن اقسامی چند است:

اول توحید در ذات: یعنی ذات خدا را منزه داشتن از ترکیب خارجی و عقلی و صفات او را عین ذات مقدسش دانستن

دوم توحید در وجوب وجود: یعنی واجب الوجود را منحصر کردن در خدا و نفی شریک از برای او در صفت واجبیت وجود کردن و در این علم بحث از این دو قسم نمی شود.

سوم توحید در تأثیر و ایجاد: یعنی موثر در وجود را منحصر در پروردگار دانستن که فاعلی و منشأ اثری به غیر از او نیست و این قسم توحیدی است که در اینجا گفتگو از آن می شود.

مراتب توحید و اثرات آن و از برای این توحید همچنان که گفته‌اند چهار مرتبه است: «قشر قشر و «قشر» و «لب و «لب لب».

مرتبه اول: که «قشر قشر» است، آن است که آدمی به زبان، کلمه توحید را بگذراند و لیکن دل او از معنی آن غافل بلکه منکر معنی آن باشد، مثل توحید منافقین و فایده ای بر این مترتب نمی شود مگر اینکه صاحب آن را در دنیا از شمشیر شریعت محافظت می نماید.

مرتبه دوم: که «قشر» باشد آن است که اعتقاد قلبی نیز به معنی کلمه توحید داشته باشد و تکذیب این کلمه را نکند، همچنان که شأن اکثر عوام مسلمین است و همین قدر توحید اگر چه باعث صفای قلب و شرح صدر نگردد و لیک صاحب خود را از عذاب آخرت محافظت می کند، هرگاه معاصی موجب ضعف اعتقاد نشود.

مرتبه سوم: که «لب» باشد عبارت است از آنکه این معنی بر او منکشف و ظاهر گردد به واسطه نوری که از جانب حق سبحانه و تعالی بر او تجلی کند پس اگر چه درعالم چیزهای بسیار مشاهده کند و لیکن همه را صادر از یک مصدر می بیند و کل را مستند به واحد حق ملاحظه می کند و این مرتبه مقام مقربین است.

مرتبه چهارم: که «لب لب» باشد آن است که به غیر از یک موجود نبیند و شریکی از برای خدا در وجود قرار ندهد و این مرتبه را اهل معرفت فناء فی الله و فناء فی التوحید گویند، زیرا که صاحب آن، خود را فانی دانسته و این مرتبه غایت وصول در توحید است.

و چنان تصور نکنی که وصول به این مرتبه ممکن نیست و با وجود ملاحظه آسمان و زمین و سایر مخلوقات متکثره و موجودات کثیره موجود را منحصر در یکی دانستن معقول نمی باشد، زیرا که هرگاه از برای دل شدت استغراق در لجه عظمت و جلال واحد حق و غلبه انوار جمال و کمال وجود مطلق حاصل شود و اشعه اشراقات نور واجب الوجود بر آن احاطه کند و آتش محبت و انس، در کانون ضمیرش افروخته گردد و سایر موجودات ضعیفه از نظر بصیرتش غایب می شوند، و بالمره از غیر یک وجود، غافل و ذاهل می گردد.

نگویم در آن کس بجز یار نی
ولی غیر او کس پدیدار نی
در آن پرتو افکن یکی نور بود
که از غیر او دیده ها کور بود

همچنان که کسی که مشغول مکالمه سلطانی و مستغرق ملاحظه مسطوت او گردد بسیار می شود که از مشاهده غیر، غافل می شود و عاشقی که محو جمال معشوق باشد غیر او را نمی بیند و همچنان که ستارگان در روز موجودند و لیکن چون نور آنها در جنب نور خورشید ضعیف و مضمحل است به نظر نمی آیند و از اینجا ظاهر می شود که کسی را که غیر یک وجود ملحوظ و [دچار] کثرت مشاهده است در مرتبه توحید ناقص و هنوز نور وجود صرف در روزن او پرتو نیفکنده است آری:

تا نگشتند اختران از ما نهان
دان که پنهان است خورشید جهان
شرک و اقسام آن: صفت سیم شرک است و آن عبارت است از اینکه غیر از خدا دیگری را هم مصدر امری و منشأ اثری داند، و چنان داند که از غیر پروردگار هم کاری متمشی می شود پس اگر به عقیده آن غیر را بندگی و عبادت کند آن را شرک عبادت گویند و اگر آن را عبادت نکند و لیکن اطاعت کند او را در چیزی که رضای خدا در آن نیست آن را شرک طاعت گویند، و اول را شرک جلی و دوم را شرک خفی نامند و اشاره به این شرک است قول خدای تعالی که می فرماید: «و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون» یعنی «ایمان نمی آورند بیشتر ایشان به خدا مگر اینکه مشرک اند» و شبهه ای نیست در اینکه صفت شرک، اعظم بواعث هلاک و موجب خلود در عذاب دردناک و سبب حشر در زمره کفار است.فصل - علائم ترقی در مراتب توحید: بدان که از علامات ترقی از مرتبه اول و دوم توحید و وصول به مرتبه سیم آن است که آدمی در جمیع امور خود توکل بر خدا کند و همه امور خود را به او واگذارد و دیده از همه وسایط بپوشاند، زیرا که بعد از آنکه بر او روشن شد که به غیر از خدا احدی منشأ هیچ اثری نیست، و دانست که مبدأ هر موجودی و منشأ هر فعلی، از خلق و رزق و عطا و منع و غنا و فقر و مرض و صحت و ذلت و عزت و حیات و ممات و غیر اینها حق سبحانه و تعالی است و اوست منفرد و مستقل به جمیع اینها و انباز و شریکی از برای او در هیچ اثری نیست دیگر در هیچ امری ملتفت به غیر او نمی شود، بلکه بیم او از خدا و امیدش به او و وثوق و اعتمادش بر اوست و کسی را که این مرتبه حاصل نشده و دل او از شوائب شرک خالی نیست و به سبب وساوس شیطانیه ملتفت به وسایط ظاهریه می گردد، همچنان که با آمدن باران اعتماد به نمو زراعت و نباتات می کند.

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ضد صفت شرک، توحید است و از برای آن اقسامی چند است:
هوش مصنوعی: ضد صفت شرک، توحید است و این مفهوم دارای چند نوع مختلف می‌باشد.
اول توحید در ذات: یعنی ذات خدا را منزه داشتن از ترکیب خارجی و عقلی و صفات او را عین ذات مقدسش دانستن
هوش مصنوعی: توحید در ذات به معنای این است که خداوند را از هر گونه ترکیب خارجی و عقلانی پاک و مستقل بدانیم و ویژگی‌های او را همانند ذات مقدسش در نظر بگیریم.
دوم توحید در وجوب وجود: یعنی واجب الوجود را منحصر کردن در خدا و نفی شریک از برای او در صفت واجبیت وجود کردن و در این علم بحث از این دو قسم نمی شود.
هوش مصنوعی: دومین نوع توحید، توحید در وجوب وجود است که به معنای خاص بودن واجب الوجود به خداوند و عدم وجود شریک برای او در ویژگی واجب الوجودی است. در این بحث، به تفکیک این دو بخش پرداخته نمی‌شود.
سوم توحید در تأثیر و ایجاد: یعنی موثر در وجود را منحصر در پروردگار دانستن که فاعلی و منشأ اثری به غیر از او نیست و این قسم توحیدی است که در اینجا گفتگو از آن می شود.
هوش مصنوعی: توحید در تأثیر و ایجاد به این معناست که فقط خداوند را به عنوان منبع واقعی وجود و تاثیر می‌شناسیم و هیچ موجود یا عاملی دیگری نمی‌تواند به تنهایی بر ایجاد و تاثیرات موثر باشد. این نوع توحید موضوعی است که در اینجا به آن پرداخته می‌شود.
مراتب توحید و اثرات آن و از برای این توحید همچنان که گفته‌اند چهار مرتبه است: «قشر قشر و «قشر» و «لب و «لب لب».
هوش مصنوعی: مراتب توحید و تأثیرات آن به چهار دسته تقسیم می‌شود: لایه‌های سطحی، لایه‌های میانی، جوهر و لایه‌های عمیق‌تر.
مرتبه اول: که «قشر قشر» است، آن است که آدمی به زبان، کلمه توحید را بگذراند و لیکن دل او از معنی آن غافل بلکه منکر معنی آن باشد، مثل توحید منافقین و فایده ای بر این مترتب نمی شود مگر اینکه صاحب آن را در دنیا از شمشیر شریعت محافظت می نماید.
هوش مصنوعی: مرتبه اول «قشر قشر» به حالتی اشاره دارد که فردی فقط با زبان کلمه توحید را بیان می‌کند، اما دل او از معنای آن غافل و حتی ممکن است منکر آن باشد. این وضعیت مشابه حالت منافقین است و هیچ فایده‌ای برای او در پی نخواهد داشت، جز اینکه او را در دنیا از آسیب شریعت حفظ کند.
مرتبه دوم: که «قشر» باشد آن است که اعتقاد قلبی نیز به معنی کلمه توحید داشته باشد و تکذیب این کلمه را نکند، همچنان که شأن اکثر عوام مسلمین است و همین قدر توحید اگر چه باعث صفای قلب و شرح صدر نگردد و لیک صاحب خود را از عذاب آخرت محافظت می کند، هرگاه معاصی موجب ضعف اعتقاد نشود.
هوش مصنوعی: در مرتبه دوم، فرد باید به مفهوم کلمه توحید با قلبش اعتقاد داشته باشد و این کلمه را انکار نکند. این حالت بیشتر برای عموم مسلمانان صدق می‌کند. اینکه فرد به این توحید باور داشته باشد، هرچند که نتواند قلبش را پاک کند یا روحش را روشن کند، اما در صورتی که آدمی به گناه مبتلا نشود، او را از عذاب آخرت محافظت می‌کند.
مرتبه سوم: که «لب» باشد عبارت است از آنکه این معنی بر او منکشف و ظاهر گردد به واسطه نوری که از جانب حق سبحانه و تعالی بر او تجلی کند پس اگر چه درعالم چیزهای بسیار مشاهده کند و لیکن همه را صادر از یک مصدر می بیند و کل را مستند به واحد حق ملاحظه می کند و این مرتبه مقام مقربین است.
هوش مصنوعی: مرتبه سوم که به «لب» معروف است، به حالتی اشاره دارد که فرد به وسیله نوری که از سوی خدا به او می‌تابد، معنای حقیقی را درک می‌کند. در این حالت، فرد ممکن است در جهان چیزهای زیادی ببیند، اما همه آنها را از یک منبع واحد می‌داند و هر چیزی را به خداوند نسبت می‌دهد. این سطح از درک، مرتبه‌ای ویژه و نزدیک به درگاه الهی محسوب می‌شود.
مرتبه چهارم: که «لب لب» باشد آن است که به غیر از یک موجود نبیند و شریکی از برای خدا در وجود قرار ندهد و این مرتبه را اهل معرفت فناء فی الله و فناء فی التوحید گویند، زیرا که صاحب آن، خود را فانی دانسته و این مرتبه غایت وصول در توحید است.
هوش مصنوعی: مرتبه چهارم به حالت خاصی اشاره دارد که در آن فرد تنها یک وجود را می‌بیند و هیچ شریک و همتایی برای خدا در وجود نمی‌شناسد. افرادی که به این مرتبه می‌رسند، خود را در خداوند فانی می‌دانند و آن را به عنوان اوج و نهایت در مفهوم یکتاپرستی می‌شناسند.
و چنان تصور نکنی که وصول به این مرتبه ممکن نیست و با وجود ملاحظه آسمان و زمین و سایر مخلوقات متکثره و موجودات کثیره موجود را منحصر در یکی دانستن معقول نمی باشد، زیرا که هرگاه از برای دل شدت استغراق در لجه عظمت و جلال واحد حق و غلبه انوار جمال و کمال وجود مطلق حاصل شود و اشعه اشراقات نور واجب الوجود بر آن احاطه کند و آتش محبت و انس، در کانون ضمیرش افروخته گردد و سایر موجودات ضعیفه از نظر بصیرتش غایب می شوند، و بالمره از غیر یک وجود، غافل و ذاهل می گردد.
هوش مصنوعی: نگران نباش که رسیدن به این سطح ناممکن است. با وجود اینکه آسمان، زمین و سایر موجودات متنوع را می‌بینی، نمی‌توان همه‌چیز را تنها در یک چیز خلاصه کرد. وقتی دل انسان به شدت در عظمت و جلال وجود واحد غرق می‌شود و جلوه‌های زیبایی و کمال وجود مطلق بر او سایه می‌افکند، و شعله عشق و نزدیکی در درونش روشن می‌شود، دیگر موجودات ضعیف برای او ناپیدا می‌شوند و تمام توجهش به جز یک وجود غافل و بی‌خبر می‌گردد.
نگویم در آن کس بجز یار نی
ولی غیر او کس پدیدار نی
هوش مصنوعی: نمی‌گویم که جز محبوب هیچ‌کس دیگری وجود ندارد، اما واقعاً جز او کسی در دسترس نیست.
در آن پرتو افکن یکی نور بود
که از غیر او دیده ها کور بود
هوش مصنوعی: در آن فضا نوری وجود داشت که باعث می‌شد چشم‌ها از دیدن هر چیز دیگر ناتوان شوند.
همچنان که کسی که مشغول مکالمه سلطانی و مستغرق ملاحظه مسطوت او گردد بسیار می شود که از مشاهده غیر، غافل می شود و عاشقی که محو جمال معشوق باشد غیر او را نمی بیند و همچنان که ستارگان در روز موجودند و لیکن چون نور آنها در جنب نور خورشید ضعیف و مضمحل است به نظر نمی آیند و از اینجا ظاهر می شود که کسی را که غیر یک وجود ملحوظ و [دچار] کثرت مشاهده است در مرتبه توحید ناقص و هنوز نور وجود صرف در روزن او پرتو نیفکنده است آری:
هوش مصنوعی: زمانی که کسی در مکالمه‌ای عمیق و پرشور غرق می‌شود، به احتمال زیاد از محیط اطرافش غافل می‌شود. همچنین عاشقی که مجذوب زیبایی معشوقش است، نمی‌تواند غیر او را ببیند. مشابه ستاره‌ها که در روز وجود دارند، اما نورشان در برابر نور خورشید کمرنگ و ناپیدا می‌شود، این نشان‌دهنده این است که اگر کسی تنها به یک وجود توجه کند و مشغول چیزهای دیگر باشد، در مرحله‌ای ناقص از وحدت به سر می‌برد و هنوز روشنایی حقیقی وجود در دلش تابیده نشده است.
تا نگشتند اختران از ما نهان
دان که پنهان است خورشید جهان
هوش مصنوعی: اینگونه بدان که وقتی ستاره‌ها از دید ما پنهان شد، خورشید جهان نیز در حال پنهان شدن است.