گنجور

عدالت و فضیلت آن

و مخفی نماند که ضد ظلم به این معنی، عدالت به معنی اخص است و آن عبارت است از بازداشتن خود از ستم به مردمان، و دفع ظلم دیگران به قدر امکان از ایشان و نگاهداشتن هر کسی را بر حق خود.

و همچنان که اشاره به آن شده غالبا مراد از عدالتی که در اخبار و آیات ذکر می شود، این معنی است و شرافت این صفت از حیز وصف بیرون، و فضیلت آن از حد شرح و بیان افزون است تاجی است وهاج، که تارک مبارک هر پادشاهی به آن مزین گشت به منصب والای ظل اللهی سرافراز می گردد و خلعتی است پرقیمت، که قامت هر سلطانی به آن آراسته شد از میان همه خلایق به مرتبه جلیله عالم پناهی ممتاز می شود و در دار الضرب عنایت پروردگار، این سکه مبارکه را به نام نامی هر نامداری زدند تا قیام قیامت نام نیک او زینت بخش صفحه روزگار، و در دفتر خانه مکرمت آفریدگار، این توقیع وقیع را به اسم سامی هر کامکاری رقم کردند، ابد الدهر اسم همایون او دره التاج تارک سلاطین ذوی الاقتدار است.

و چگونه شرافت صفتی را بیان توان نمود که انتظام نظام بنی نوع انسان که اشرف انواع اکوان است به آن منوط، و قوام سلسله هستی بنی آدم، که افضل ابنای عالم است به آن مربوط چه حضرت خداوند متعال، و پادشاه لم یزل و لا یزال، عز شأنه، و عظم سلطانه چون به معماری قدرت کامله، و سرکاری حکمت شامله، در مرز و بوم عالم امکان، شهرستان هستی را بنا نهاد و به محصلی امر «کن»، صحرانشینان بادیه عدم را به آنجا کوچانید هر طایفه را در جهتی، و هر قومی را در محلی جای داد و در محله بالا، هفت گنبد لاجوردی سموات سبع را افراشته، خیل افلاکیان را در آنجا مقام فرمود و در محله سفلی، خانه هفت طبقه ارضین را بنا کرده، فرقه خاکیان را در آنجا سکنی داده، و به جهت بنی نوع انسان که با هر دو طایفه آشنا و مربوط، و با هر دو فرقه منسوب و مخلوط است، محله وسطی را تعیین و در آنجا از عناصر اربع، درهای چهار باغ گذارد صحن و ساحت ربع مسکون و چهار جوی دریاچه سبعه ابحر را طرح ریخته آدم أبو البشر را با ایل و الوس به آنجا فرستاد و جمله مادیات را به خدمت ایشان مأمور ساخت خورشید درخشان را به رتبه خوان سالاری سرافراز، و ماه تابان را به منصب مشعلداری ممتاز، ابر آزادی را راویه سقائی بر دوش نهاد، و باد بهاری را جاروب فراشی به دست داد.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

و این طایفه را چون جامه حیاتشان تار و پود شهوات بافته، و تار حیاتشان به رشته طول امل تافته است و این معنی هر یکی را در تحصیل مراد به ارتکاب صد گونه فساد داعی، و از تحریف شان از جاده مستقیم انصاف ساعی است و از این جهت ناپاکان بی باک را بر مال عجزه، چشم طمع باز، و اقویا را به گریبان ضعفا دست تعدی دراز می گردد و به این سبب امر معیشت تباه، و دست از دامن مقصود که تعمیر خانه آخرت است کوتاه می شود لهذا ناچار است از سرکرده مطاعی، و فرماندهی لازم الاتباعی، که فقراء و زیردستان در کنف حمایتش از شر اشرار ایمن و محفوظ، و در سر سفره عدالتش از نعمت آسوده گی بهره مند و محفوظ باشند.

و بنابراین، حضرت حکیم علی الاطلاق از غایت مرحمت و اشفاق بر خلق، هر کشوری سروری، و بر اهل هر دیاری سالاری گماشته و سررشته نظام مهام هر جماعتی را در کف کفایت صاحب دولتی گذاشته، که شب و روز با دیده محبت بیدار نگاهبان اوضاع روزگار بوده و نگذارد که دست تعدی جور کیشان، گونه احوال درویشان را به ناخن ستم خراشد و زور بازوی زبردستی اهل فساد، به تیشه بیداد نخل مراد زیردستان را درهم تراشد.

پس سلاطین عدالت شعار، و خواقین معدلت آثار از جانب مالک الملک برای رفع ستم و پاسبانی عرض و مال اهل عالم، معین گشته، از کافه خلایق ممتاز، و از این جهت به شرف خطاب ظل اللهی سرافراز گردیده اند، تا امر معاش و معاد زمره عباد در انتظام، و سلسله حیاتشان را قوام بوده باشد.

و از این جهت در آیات بسیار و اخبار بی شمار، امر به عدل و داد و مدح و ترغیب بر آن شده، چنان که حضرت پروردگار جل شأنه می فرماید: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان» یعنی «به درستی که پروردگار، امر می کند به عدالت و نیکوئی با یکدیگر کردن و دیگر می فرماید: «ان الله یأمرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل» یعنی «به درستی که خدا امر می فرماید شما را که امانتهای مردم را به صاحبانش رد نمائید و چون در میان مردم حکم کنید به عدل و راستی حکم نمایید» و از حضرت فخر کاینات، مروی است که «عدالت کردن در یک ساعت بهتر است از عبادت هفتاد سال، که جمیع روزهای آن را روزه بدارد و همه شبهای آن را به عبادت و طاعت احیا نماید» و نیز آن حضرت فرموده که «هر صاحب تسلطی داخل صبح شود و قصد ظلم با احدی نداشته باشد حق تعالی جمیع گناهان او را می آمرزد» و از حضرت امیرالمومنین علیه السلام مروی است که «هیچ ثوابی نزد خدای عظیم تر نیست از ثواب سلطانی که به صفت عدل موصوف، و مردی که شیوه او نیکوئی و معروف باشد» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «عدالت در کام پادشاهی که شیرینی آن را یافته باشد از شهد و شکر شیرین تر، و در مشامش از مشک اذفر و عنبر خوشبوتر است» و نیز از آن سرور مأثور است که «پادشاه عادل، بی حساب داخل بهشت گردد» .

گویند: «یکی از سلاطین را شوق طواف خانه خدا و گذاردن حج بر خاطر غلبه کرد، عازم سفر حجاز گردید، چون ارکان دولت بر این داعیه مطلع گشته عرض کردند که اگر با حشم و سپاه عزیمت این راه نمائید تهیه اسباب آن معتذر، و اگر مخفف توجه فرمائید خطر کلی متصور است علاوه بر اینکه چون مملکت از وجود پادشاه خالی گردد، انواع خلل در بنیان ملک حاصل گردد و رعیت پایمال شوند سلطان گفت: چون این سفر میسر نمی شود چه کنم که ثواب حج دریابم؟ گفتند: در این ولایت عالمی هست که سالها مجاور حرم بوده و ادراک سعادت چندین حج نموده، شاید ثواب حجی از او توان خرید سلطان خود به نزد آن عالم رفته و فیض صحبت او را دریافته، اظهار مطلب نمود عالم گفت: ثواب حجهای خود را به تو می فروشم سلطان گفت: هر حجی به چند؟ گفت: ثواب هر قدمی که در آن زده ام به تمام دنیا سلطان گفت: من زیاده از قدری اندک از دنیا ندارم و آن خود بهای یک قدم نمی شود، پس این سودا چگونه میسر می شود؟ عالم گفت: آسان است، ساعتی که در دیوان دادخواهی به عدالت پردازی، و کار بیچارگان سازی و در دیوان دادخواهی، به عدالت پردازی ثواب آن را به من ده تا من ثواب شصت حج خود را به تو ارزانی دارم و در این معامله هنوز من صرفه برده خواهم بود» و اگر کسی دیده بصیرت بگشاید و به نظر حقیقت بنگرد می بیند که لذت سلطنت و حکمرانی، و شیرینی شهریاری و فرماندهی، در عدل و دادخواهی و کرم و فریادرسی است.

عدل و کرم خسروی است، ورنه گدائی بود
بهر دو ویرانه ده، طبل و علم داشتن

گویند وقتی که اسکندر ذوالقرنین عزم جهانگیری نمود، آثار تفکر از ناصیه خاطرش پیدا، و غبار تکدر از آئینه ضمیرش هویدا می گردید ارسطو که وزیر آن حضرت بود و ظهیر آن دولت، در مقام استفسار برآمده عرض کرد: منت خدای را که امور ملک و سلطنت منتظم است و خزائن موفور، و ممالک معمور، سبب گرفتگی خاطر مبارک چیست؟ فرمود: هر چه به نظر تأمل می نگرم این عمر کوتاه و عرصه محقر دنیا را قابل آن نمی بینم که سوار شوم و به تسخیر آن توجه نمایم و مرا شرم می آید که سر همت به این سراچه فانی فرود آورم.

ارسطو گفت: در این چه شک که این محقر کالا، نه در خور همت والا است، سزاوار آن است که وسعت ممالک عالم باقی را هم ضمیمه ممالک محروسه گردانید و سلطنت بی زوال آن جهانی را نیز وجهت همت فرمایید و چنانچه به ضرب تیغ جهانگشا، ملک دنیا را به قبضه اقتدار درمی آوری، به برکت عدل عالم آرا، دارالملک جهان بقا را نیز مسخر گردانی».

خلاصه اینکه فواید بسیار اخرویه و مثوبات جزیله صفت خجسته عدل و دادخواهی بالاترین فواید و از فواضل باقیان صالحات است.

گر عدل کردی در این ملک و مال
به مال و به ملکی رسی بی زوال
خدا مهربان است و بس دادگر
ببخشا و بخشایش حق نگر

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و مخفی نماند که ضد ظلم به این معنی، عدالت به معنی اخص است و آن عبارت است از بازداشتن خود از ستم به مردمان، و دفع ظلم دیگران به قدر امکان از ایشان و نگاهداشتن هر کسی را بر حق خود.
هوش مصنوعی: ضد ظلم به معنای واقعی خود، همان عدالت است و این به این معنی است که انسان باید از ظلم به دیگران خودداری کند و تا حد امکان از ستمگری دیگران نیز جلوگیری کند و از حقوق هر فرد حمایت کند.
و همچنان که اشاره به آن شده غالبا مراد از عدالتی که در اخبار و آیات ذکر می شود، این معنی است و شرافت این صفت از حیز وصف بیرون، و فضیلت آن از حد شرح و بیان افزون است تاجی است وهاج، که تارک مبارک هر پادشاهی به آن مزین گشت به منصب والای ظل اللهی سرافراز می گردد و خلعتی است پرقیمت، که قامت هر سلطانی به آن آراسته شد از میان همه خلایق به مرتبه جلیله عالم پناهی ممتاز می شود و در دار الضرب عنایت پروردگار، این سکه مبارکه را به نام نامی هر نامداری زدند تا قیام قیامت نام نیک او زینت بخش صفحه روزگار، و در دفتر خانه مکرمت آفریدگار، این توقیع وقیع را به اسم سامی هر کامکاری رقم کردند، ابد الدهر اسم همایون او دره التاج تارک سلاطین ذوی الاقتدار است.
هوش مصنوعی: عدالت به عنوان یکی از صفات ارزشمند در متون دینی و اخلاقی مورد توجه قرار گرفته است. این صفت به نوعی تجلی قدرت و بزرگی است و کسانی که به عدالت پایبند باشند، به مقام‌های عالی دست می‌یابند. عدالت به عنوان یک ویژگی برجسته، به افراد و حکمرانان اعتبار و شرافت می‌بخشد و آنها را در چشم دیگران متمایز می‌سازد. درست همان‌طور که سکه‌های باارزشی به نام شخصیت‌های بزرگ ضرب می‌شوند، نام نیک و عدالت افراد نیز در تاریخ به یادگار می‌ماند و همواره به عنوان نشانی از عظمت آن‌ها شناخته می‌شود. در واقع، عدالت نه‌تنها صفتی انسانی بلکه نشانه‌ای از احترام و مقام در پیشگاه الهی است که باید پاس داشته شود.
و چگونه شرافت صفتی را بیان توان نمود که انتظام نظام بنی نوع انسان که اشرف انواع اکوان است به آن منوط، و قوام سلسله هستی بنی آدم، که افضل ابنای عالم است به آن مربوط چه حضرت خداوند متعال، و پادشاه لم یزل و لا یزال، عز شأنه، و عظم سلطانه چون به معماری قدرت کامله، و سرکاری حکمت شامله، در مرز و بوم عالم امکان، شهرستان هستی را بنا نهاد و به محصلی امر «کن»، صحرانشینان بادیه عدم را به آنجا کوچانید هر طایفه را در جهتی، و هر قومی را در محلی جای داد و در محله بالا، هفت گنبد لاجوردی سموات سبع را افراشته، خیل افلاکیان را در آنجا مقام فرمود و در محله سفلی، خانه هفت طبقه ارضین را بنا کرده، فرقه خاکیان را در آنجا سکنی داده، و به جهت بنی نوع انسان که با هر دو طایفه آشنا و مربوط، و با هر دو فرقه منسوب و مخلوط است، محله وسطی را تعیین و در آنجا از عناصر اربع، درهای چهار باغ گذارد صحن و ساحت ربع مسکون و چهار جوی دریاچه سبعه ابحر را طرح ریخته آدم أبو البشر را با ایل و الوس به آنجا فرستاد و جمله مادیات را به خدمت ایشان مأمور ساخت خورشید درخشان را به رتبه خوان سالاری سرافراز، و ماه تابان را به منصب مشعلداری ممتاز، ابر آزادی را راویه سقائی بر دوش نهاد، و باد بهاری را جاروب فراشی به دست داد.
هوش مصنوعی: چگونه می‌توان شرافت انسانی را بیان کرد در حالی که نظم و ترتیب زندگی بشر که بهترین و برترین مخلوقات هستند، به آن وابسته است؟ قوام زندگی انسان‌ها و جایگاه آن‌ها در این جهان با عظمت به همین موضوع مرتبط است. خداوند متعال، که پادشاهی پایدار است و سلطنتی عظیم دارد، با قدرت و حکمت بی‌نظیر خود، این جهان را خلق کرد. او با فرامین خود، انسان‌ها را از عدم به وجود آورد و به هر گروهی مکانی اختصاص داد. در آسمان‌ها، هفت گنبد لاجوردی بنا کرد و روحانیان را در آن قرار داد و در زمین، خانه‌ای هفت طبقه برای انسان‌ها ساخت. به خاطر انسان‌ها، که با هر دو گروه آسمانی و زمینی ارتباط دارند، مکان مرکزی را انتخاب کرد و آنجا را با چهار عنصر و باغ‌های چهارگانه سامان داد. او آدم، پدر بشریت را با خانواده‌اش به این مکان فرستاد و تمام مادیات را به خدمت آن‌ها درآورد. خورشید را به مقام رهبری و ماه را به عنوان چراغ راه قرار داد و ابرها و باد را برای خدمت به انسان‌ها معرفی کرد.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
هوش مصنوعی: انواع پدیده‌های طبیعی و cosmic به فعالیت مشغولند تا تو بتوانی روزی به دست‌آوری و از غفلت و بی‌توجهی دور بمانی.
و این طایفه را چون جامه حیاتشان تار و پود شهوات بافته، و تار حیاتشان به رشته طول امل تافته است و این معنی هر یکی را در تحصیل مراد به ارتکاب صد گونه فساد داعی، و از تحریف شان از جاده مستقیم انصاف ساعی است و از این جهت ناپاکان بی باک را بر مال عجزه، چشم طمع باز، و اقویا را به گریبان ضعفا دست تعدی دراز می گردد و به این سبب امر معیشت تباه، و دست از دامن مقصود که تعمیر خانه آخرت است کوتاه می شود لهذا ناچار است از سرکرده مطاعی، و فرماندهی لازم الاتباعی، که فقراء و زیردستان در کنف حمایتش از شر اشرار ایمن و محفوظ، و در سر سفره عدالتش از نعمت آسوده گی بهره مند و محفوظ باشند.
هوش مصنوعی: این گروه، زندگی‌شان را با خواسته‌های نفسانی بافته‌اند و تارهای حیاتشان به آرزوهای طولانی گره خورده است. این وضعیت هر یک از آنان را در پی دستیابی به مقاصد خود به ارتکاب انواع فسق وادار می‌کند و موجب انحرافشان از راه انصاف می‌شود. از این رو، افراد ناپاک بی‌پروا، به اموال ضعیفان طمع می‌ورزند و قوی‌ترها به تضعیف ضعیفان اقدام می‌کنند. این شرایط باعث خراب شدن وضعیت معیشت می‌شود و افراد را از هدف اصلی خود که بهبود زندگی در آخرت است دور می‌کند. به همین دلیل، نیاز به رهبری وجود دارد که مورد اطاعت باشد و بتواند فقرا و زیر دستان را در برابر شرور محافظت کند و در سفره عدالت، آنان را از آسایش و نعمت بهره‌مند سازد.
و بنابراین، حضرت حکیم علی الاطلاق از غایت مرحمت و اشفاق بر خلق، هر کشوری سروری، و بر اهل هر دیاری سالاری گماشته و سررشته نظام مهام هر جماعتی را در کف کفایت صاحب دولتی گذاشته، که شب و روز با دیده محبت بیدار نگاهبان اوضاع روزگار بوده و نگذارد که دست تعدی جور کیشان، گونه احوال درویشان را به ناخن ستم خراشد و زور بازوی زبردستی اهل فساد، به تیشه بیداد نخل مراد زیردستان را درهم تراشد.
هوش مصنوعی: به همین دلیل، حضرت حکیم به خاطر رحمت و محبت بسیار به خلق، در هر کشور یک سرپرست و در هر منطقه یک رهبر تعیین کرده و مدیریت هر گروهی را به افراد شایسته سپرده است. این افراد شب و روز با محبت و دلسوزی در مراقبت از شرایط و اوضاع جامعه فعالیت می‌کنند تا از ظلم و تعدی افراد زورگو و تبهکار بر مردم آسیب نبیند و حقوق ضعفا و نیازمندان محفوظ بماند.
پس سلاطین عدالت شعار، و خواقین معدلت آثار از جانب مالک الملک برای رفع ستم و پاسبانی عرض و مال اهل عالم، معین گشته، از کافه خلایق ممتاز، و از این جهت به شرف خطاب ظل اللهی سرافراز گردیده اند، تا امر معاش و معاد زمره عباد در انتظام، و سلسله حیاتشان را قوام بوده باشد.
هوش مصنوعی: بنابراین پادشاهان عدالت‌خواه و فرمانروایان با انصاف از سوی خداوند برای جلوگیری از ظلم و محافظت از زندگی و مال مردم برگزیده شده‌اند. این افراد از میان تمام مردم متمایز شده‌اند و به همین دلیل به مقام خاصی نائل آمده‌اند تا زندگی دنیوی و آخرتی بندگان خدا به سامان برسد و حیات آن‌ها برقرار بماند.
و از این جهت در آیات بسیار و اخبار بی شمار، امر به عدل و داد و مدح و ترغیب بر آن شده، چنان که حضرت پروردگار جل شأنه می فرماید: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان» یعنی «به درستی که پروردگار، امر می کند به عدالت و نیکوئی با یکدیگر کردن و دیگر می فرماید: «ان الله یأمرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل» یعنی «به درستی که خدا امر می فرماید شما را که امانتهای مردم را به صاحبانش رد نمائید و چون در میان مردم حکم کنید به عدل و راستی حکم نمایید» و از حضرت فخر کاینات، مروی است که «عدالت کردن در یک ساعت بهتر است از عبادت هفتاد سال، که جمیع روزهای آن را روزه بدارد و همه شبهای آن را به عبادت و طاعت احیا نماید» و نیز آن حضرت فرموده که «هر صاحب تسلطی داخل صبح شود و قصد ظلم با احدی نداشته باشد حق تعالی جمیع گناهان او را می آمرزد» و از حضرت امیرالمومنین علیه السلام مروی است که «هیچ ثوابی نزد خدای عظیم تر نیست از ثواب سلطانی که به صفت عدل موصوف، و مردی که شیوه او نیکوئی و معروف باشد» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «عدالت در کام پادشاهی که شیرینی آن را یافته باشد از شهد و شکر شیرین تر، و در مشامش از مشک اذفر و عنبر خوشبوتر است» و نیز از آن سرور مأثور است که «پادشاه عادل، بی حساب داخل بهشت گردد» .
هوش مصنوعی: در بسیاری از آیات و احادیث، بر اهمیت عدالت و نیکوکاری تأکید شده است. خداوند می‌فرماید که به عدالت و نیکویی با یکدیگر فرمان می‌دهد. همچنین دستور می‌دهد که امانت‌های مردم را به صاحبانشان برگردانید و در قضاوت میان آنان، بر اساس عدالت حکم کنید. پیامبر اسلام نیز اشاره کرده‌اند که اجرای عدالت حتی در یک ساعت از عبادت هفتاد ساله بهتر است. ایشان تأکید دارند که کسی که در شرایطی که به ظلم نیت ندارد، وارد صبح شود، تمام گناهانش بخشیده می‌شود. همچنین، هیچ ثوابی بزرگ‌تر از ثواب یک سلطان عادل نیست که به راحتی و خوبی عمل کند. امام صادق نیز فرموده‌اند که عدالت در پادشاهی که طعم آن را چشیده است، از هر چیزی شیرین‌تر و خوشبوتر است و پادشاه عادل بدون حساب وارد بهشت می‌شود.
گویند: «یکی از سلاطین را شوق طواف خانه خدا و گذاردن حج بر خاطر غلبه کرد، عازم سفر حجاز گردید، چون ارکان دولت بر این داعیه مطلع گشته عرض کردند که اگر با حشم و سپاه عزیمت این راه نمائید تهیه اسباب آن معتذر، و اگر مخفف توجه فرمائید خطر کلی متصور است علاوه بر اینکه چون مملکت از وجود پادشاه خالی گردد، انواع خلل در بنیان ملک حاصل گردد و رعیت پایمال شوند سلطان گفت: چون این سفر میسر نمی شود چه کنم که ثواب حج دریابم؟ گفتند: در این ولایت عالمی هست که سالها مجاور حرم بوده و ادراک سعادت چندین حج نموده، شاید ثواب حجی از او توان خرید سلطان خود به نزد آن عالم رفته و فیض صحبت او را دریافته، اظهار مطلب نمود عالم گفت: ثواب حجهای خود را به تو می فروشم سلطان گفت: هر حجی به چند؟ گفت: ثواب هر قدمی که در آن زده ام به تمام دنیا سلطان گفت: من زیاده از قدری اندک از دنیا ندارم و آن خود بهای یک قدم نمی شود، پس این سودا چگونه میسر می شود؟ عالم گفت: آسان است، ساعتی که در دیوان دادخواهی به عدالت پردازی، و کار بیچارگان سازی و در دیوان دادخواهی، به عدالت پردازی ثواب آن را به من ده تا من ثواب شصت حج خود را به تو ارزانی دارم و در این معامله هنوز من صرفه برده خواهم بود» و اگر کسی دیده بصیرت بگشاید و به نظر حقیقت بنگرد می بیند که لذت سلطنت و حکمرانی، و شیرینی شهریاری و فرماندهی، در عدل و دادخواهی و کرم و فریادرسی است.
هوش مصنوعی: داستانی روایت شده است درباره پادشاهی که به سفر حج علاقمند شد. او تصمیم گرفت به مکانی که خانه خدا قرار دارد، سفر کند. اما مشاورانش به او هشدار دادند که اگر با سپاه و حشم به این سفر برود، تأمین هزینه‌ها دشوار خواهد بود و از طرفی اگر بدون محافظان برود، خطراتی او را تهدید می‌کند. همچنین، با رفتن او از کشور، امکان ایجاد بی‌نظمی و آزار رعیت وجود دارد. پادشاه گفت که اگر سفر به مکه ممکن نیست، چگونه می‌تواند ثواب حج را به دست آورد؟ مشاوران او گفتند که در آن منطقه عالمی وجود دارد که سال‌ها در نزدیکی خانه خدا زندگی کرده و حج‌های زیادی انجام داده است. او می‌تواند ثواب حج‌هایش را به فروش بگذارد. پادشاه به نزد آن عالم رفت و به او گفت که می‌خواهد ثواب حج‌هایش را بخرد. عالم گفت که برای هر قدمی که در راه خدا برداشته، ثوابش به دنیا می‌ارزد. پادشاه گفت که او زیاد ثروتی ندارد و نمی‌تواند بهای آن را بپردازد. عالم پیشنهاد کرد که به او ثواب ساعات عدالت‌ورزی و فریادرسی که در دیوان دارد، بدهد تا او در عوض، ثواب چندین حج را به او بدهد. گفته شده که اگر کسی با چشم بصیرت به این ماجرا بنگرد، می‌تواند درک کند که لذت واقعی در عدالت و کمک به دیگران نهفته است.
عدل و کرم خسروی است، ورنه گدائی بود
بهر دو ویرانه ده، طبل و علم داشتن
هوش مصنوعی: برابری و بخشندگی ویژگی یک پادشاه واقعی است، وگرنه فقط داشتن ظواهری چون علم و طبل، هیچ ارزشی ندارد و تنها به بی‌فایده‌ای می‌انجامد.
گویند وقتی که اسکندر ذوالقرنین عزم جهانگیری نمود، آثار تفکر از ناصیه خاطرش پیدا، و غبار تکدر از آئینه ضمیرش هویدا می گردید ارسطو که وزیر آن حضرت بود و ظهیر آن دولت، در مقام استفسار برآمده عرض کرد: منت خدای را که امور ملک و سلطنت منتظم است و خزائن موفور، و ممالک معمور، سبب گرفتگی خاطر مبارک چیست؟ فرمود: هر چه به نظر تأمل می نگرم این عمر کوتاه و عرصه محقر دنیا را قابل آن نمی بینم که سوار شوم و به تسخیر آن توجه نمایم و مرا شرم می آید که سر همت به این سراچه فانی فرود آورم.
هوش مصنوعی: روزی اسکندر ذوالقرنین تصمیم به فتح جهان گرفت و نشانه‌های نگرانی در چهره‌اش نمایان شد. ارسطو، وزیر او و یار همیشگی‌اش، از او پرسید که چرا مضطرب و ناراحت است، در حالی که کشورش در نظم و آرامش است و خزائنش پر از نعمت است. اسکندر پاسخ داد که هر بار به فکر می‌افتد، عمر کوتاه و محدود دنیا را کوچک‌تر از آن می‌بیند که خود را برای تسخیر آن تلاش کند و از این که همت خود را در این دنیا گذرا صرف کند، شرم می‌کند.
ارسطو گفت: در این چه شک که این محقر کالا، نه در خور همت والا است، سزاوار آن است که وسعت ممالک عالم باقی را هم ضمیمه ممالک محروسه گردانید و سلطنت بی زوال آن جهانی را نیز وجهت همت فرمایید و چنانچه به ضرب تیغ جهانگشا، ملک دنیا را به قبضه اقتدار درمی آوری، به برکت عدل عالم آرا، دارالملک جهان بقا را نیز مسخر گردانی».
هوش مصنوعی: ارسطو بیان می‌کند که هیچ شکی نیست که این کالاهای کوچک و ناچیز، شایستگی همت عالی را ندارند. او به این نکته اشاره دارد که باید تلاش کرد تا وسعت کشورهای دیگر را نیز به سرزمین‌های تحت کنترل خود افزود و سلطنتی پایدار و ابدی در جهان برقرار کرد. همچنین تأکید می‌کند که اگر با قدرت و توان نظامی، دنیای مادی را تحت کنترل درآوری، باید با برقراری عدالت، سرزمین‌های پایدار و جاویدان را نیز تسخیر کنی.
خلاصه اینکه فواید بسیار اخرویه و مثوبات جزیله صفت خجسته عدل و دادخواهی بالاترین فواید و از فواضل باقیان صالحات است.
هوش مصنوعی: به طور خلاصه، مزایای قابل توجه و ثواب‌های بزرگ ناشی از صفت نیکو و خوشایند عدالت و دادخواهی، از مهم‌ترین فواید و ویژگی‌های کارهای خوب و ماندگار به شمار می‌آید.
گر عدل کردی در این ملک و مال
به مال و به ملکی رسی بی زوال
هوش مصنوعی: اگر در این سرزمین و در مسائل اقتصادی انصاف رعایت کنی و با شایستگی به ثروت و اموال دست یابی، این دستاوردها ماندگار و پایدار خواهند بود.
خدا مهربان است و بس دادگر
ببخشا و بخشایش حق نگر
هوش مصنوعی: خداوند سرشار از محبت و بخشش است و همواره به عدالت عمل می‌کند. لطفش را نادیده نگیرید و به ارزش بخشایش توجه داشته باشید.