مراتب یقین
مرتبه اول: علم الیقین است، و آن اولین مرتبه یقین است و عبارت است از: اعتقاد ثابت جازم مطابق واقع و آن حاصل می شود از ترتیب مقدمات و استدلال، مانند یقین کردن به وجود آتش در موضعی به مشاهده دود.
مرتبه دوم: عین الیقین است، و آن عبارت است از مشاهده مطلوب و دیدن آن به چشم بصیرت و دیده باطن، که به مراتب روشن تر از دیده ظاهر است و آنچه مشاهده از آن شود واضح تر و ظاهرتر است.
و اشاره به این مرتبه است آنچه سید اولیاء در جواب ذعلب که سوال کرد از آن حضرت که «هل رایت ربک؟» یعنی «آیا پرودگار خود را دیدهای؟» فرمودند: «لم اعبد ربا لم اره» یعنی «بندگی نمی کنم خدائی را که ندیده باشم» و همین است مراد آن حضرت از آنچه فرمود که «رأی قلبی ربی» یعنی «دید دل من پرودگار مرا» و این مرتبه هم نمی رسد مگر به ریاضت و تصفیه نفس، تا اینکه تجرد تام از برای او حاصل شود و این مانند یقین کردن به وجود آتش است به معاینه دیدن آن.
مرتبه سوم: حق الیقین است، و آن عبارت است از اینکه میان عاقل و «معقول» وحدت معنویه و ربط حقیقی حاصل شود، به نحوی که عاقل، ذات خود را رشحه ای از رشحات فیض معقول و مرتبط به او بیند، و آنا و فآنا اشراقات انوار او را به خود مشاهده نماید، مانند یقین کردن به وجود آتش به داخل آن شدن و رسیدن به این مرتبه موقوف است به مجاهدات شاقه، و ریاضات قویه صعبه، و ترک رسوم و عادات، و قطع ریشه شهوات، و بازداشتن دل از خواطر نفسانیه و افکار ردیه شیطانیه، و پاک نمودن خود از کثافات عالم طبیعت ناهنجار، و دوری از علایق و زخارف دنیای غدار.
بلکه یقین حقیقی نورانی خالی از ظلمات شک و وهم و «شوایب»، اگر چه در مرتبه اول باشد به محض فکر و استدلال حاصل نمی گردد بلکه حصول آن به تصفیه نفس از کدورات اخلاق ذمیمه منوط، و حصول آن به ریاضات و مجاهدات مربوط است.
بلی آئینه دل را تا از زنگ عالم رسم و عادات و غبار خطه طبیعت صیقل ندهی قبول صور حقایق اشیاء نمی کند و مقابله میان او و عقل فعال که محل صور جمیع حقایق است دست ندهد و تا حایل و موانع حاصله از علایق دنیویه از میان برطرف نشود و صور موجوده در آن در آنجا منعکس نگردد و اگر نه این بود که زنگ کدروت معاصی و اخلاق ذمیمه آئینه نفس را تار و موانع و علایق وعادات حایل میانه آن و عالم انوار نشده بود هر نفسی به حسب فطرت، قابل معرفت حقایق ملک و ملکوت بودی و از این جهت است که خداوند عالم آن را از میان سایر مخلوقات برگزید و او را محل امانتی که سموات و ارضین و جبال از تحمل آن امتناع نمودند گرداند و سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم اشاره به کدورات اخلاق ذمیمه فرموده اند که «لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا إلی ملکوت السموات و الارض» یعنی «هرگاه نه این بود که لشگر شیاطین اطراف قلوب بنی آدم را احاطه کرده اند، هر آینه حقایق ملکوت آسمان ها و زمین را مشاهده می نمودند» و اشاره به موانع علائق و عادات فرمودند که «کل مولود یولد علی الفطره فابواه یهودانه و یمجسانه و یتصرانه» یعنی «هر کسی متولد می شود بر فطرت سلیم، و لیکن پدر و مادر او و تبعیت آنها، او را از فطرت خود باز می دارند و آنها را به راههای غیر مستقیمه می افکنند» و مخفی نماند که به هر قدر که از برای نفس، تزکیه و صفا و علم به حقایق و اسرار، و درک عظمت حضرت آفریدگار، و معرفت صفات جلال و جمال پروردگار حاصل می شود به همان قدر سعادت و بهجت و لذت و نعمت در نشئه آخرت از برای او هم می رسد و وسعت مملکت او در بهشت به حسب معرفت او به عظمت و صفات و افعال خداوند متعال خواهد بود، به این معنی که معرفت در دنیا باعث استحقاق این مراتب در آخرت خواهد شد.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.