گنجور

صفت حسد و مفاسد آن

صفت اول: حسد است و آن عبارت است از: تمنای زوال نعمتی از برادر مسلم خود، از نعمتهائی که صلاح او باشد.

و اگر تمنای زوال نعمت از او نکند، بلکه مثل آن را از برای خود خواهد، آن را غلبه و منافسه خوانند و اگر زوال چیزی را از کسی خواهد، که صلاح او نباشد آن را غیرت گویند.

و ضد حسد، نصیحت است و آن عبارت است از خواستن نعمتی که صلاح برادر مسلم باشد، از برای او و چون هر کسی نمی تواند بفهمد که این نعمت صلاح است یا فساد، و بسا چیزهائی که در نظر ظاهر، کسی آن را صلاح پندارد و در حقیقت وبال و فساد بر صاحب خود باشد، پس شرط نصیحت و دوستی آن را صلاح پندارد و در حقیقت وبال و فساد بر صاحب خود باشد.

پس شرط نصیحت و دوستی آن است که در اموری که صلاح و فساد آن مشتبه است، خواستن و نخواستن آن از برای برادر دینی مشروط به صلاح و فساد باشد، یعنی چنان خواهد که اگر فی الواقع صلاح اوست باقی باشد و اگر باعث فساد است، زایل شود.

و معیار در نصیحت، آن است که آنچه را از برای خود خواهی از برای برادر خود نیز خواهی و آنچه را که از برای خود مکروه داشته باشی، از برای او نیز مکروه داشته باشی.

و معیار در حسد، آن است که آنچه را از برای خود نخواهی از برای او خواهی و آنچه را از برای خود خواهی، از برای او نخواهی.

و مخفی نماند که حسد، اشد امراض نفسانیه، و دشوارترین همه، و بدترین رذایل، و خبیث ترین آنهاست.

عقبه ای زین صعب تر در راه نیست
ای خنک آن کس حسد همراه نیست

صاحب خود را به عذاب دنیا گرفتار، و به عقاب عقبی مبتلا می سازد، زیرا که حسود در دنیا لحظه ای از حزن و الم و غصه و غم خالی نیست چون که او هر نعمتی که از کسی دید متألم می شود و چون نعمت خدا نسبت به بندگان خود بی نهایت است، و هرگز منقطع نمی شود، پس حسود بیچاره، پیوسته محزون و غمناک است و اصلا به محسود ضرری نمی رسد، بلکه ثواب و حسنات او زیاد می شود و درجات او بلند می گردد و به جهت غیبتی که حسود از او می کند و سخنی که نباید، در حق او می گوید، وزر و وبال محسود را بر دوش خود می گیرد و اعمال صالحه خود را به دیوان اعمال او نقل می نماید و با وجود همه اینها چنانچه حسود به دقت تأمل کند، می فهمد که او در مقام عناد و ضدیت با رب الارباب است، زیرا که هر که را نعمتی و کمالی است از رشحات فیض واجب الوجود، و مقتضای حکمت شامله، و مصلحت کامله او است پس مشیت و اراده او چنین اقتضا فرموده است که آن نعمت از برای آن بنده حاصل باشد ولی این حسود مسکین، زوال آن را می خواهد و این نیست مگر نقیض مقدرات الهی را خواستن و اراده خلاف مراد خدا را کردن، بلکه حسود طالب نقص است بر خداوند یا خدا را العیاذ بالله جاهل می داند، زیرا که اگر آن محسود را قابل و لایق آن نعمت می داند و با وجود این، زوال آن را از خدا می طلبد، این نقص بر خداست، که کسی را سزاوار نعمتی باشد منع نماید و اگر او را لایق نمی داند، پس خود را داناتر از خدا می داند به مصالح و مفاسد و این هر دو کفر است.

و چون شکی نیست که آنچه خدا می کند محض خیر و مصلحت، و خالی از جمیع شرور و مفاسد است پس حاسد فی الحقیقه دشمن خیر، و طالب شر و فساد است پس او شریر و مفسد است و از اینها معلوم می شود سر آنچه مذکور شد، که حسد، بدترین رذایل، و حاسد، شریرترین مردمان است و چه خباثت از این بالاتر که کسی متألم باشد از راحت بنده ای از بندگان خدا، که هیچ ضرری به او نداشته باشد و از این جهت آیات و اخبار بی نهایت در مذمت این صفت وارد شده است چنان که خدای تعالی در مذمت قومی می فرماید: «أم یحسدون الناس علی ما آتیهم الله من فضله» یعنی «آیا حسد می کنند مردمان را بر آنچه خدای از فضل خود بر ایشان عطا فرموده؟» از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «حسد، می خورد اعمال حسنه را، همچنان که آتش هیزم را می خورد» و از آن حضرت منقول است که «پروردگار عالم به موسی بن عمران علیه السلام وحی فرمود که حسد مبر به مردم بر آنچه از فضل من به ایشان رسیده است و چشمهای خود را بر آن مینداز و دل خود را همراه او مکن به درستی که کسی که حسد دارد خشمناک بر نعمتهای من است و برابری می کند. قسمتهائی را که من میان بندگان خود تقسیم کرده ام و هر که چنین باشد من از او نیستم و او از من نیست» و نیز از آن بزرگوار منقول است که «ترسناک ترین چیزی که از آن بر امت خود می ترسم این است که مال ایشان زیاد شود، پس بر یکدیگر حسد بورزند و یکدیگر را به قتل رسانند» و نیز فرمود: «به درستی که از برای نعمتهای خدا، دشمنانی هست عرض شد: کیانند؟ فرمود: کسانی که حسد می برند مردم را بر آنچه از فضل خدا به ایشان رسیده» و در بعضی از احادیث قدسیه وارد شده است که «خدا فرمود که حاسد، دشمن نعمت من، و خشمناک از برای قضای من است و راضی به قسمتی که در میان بندگانم کرده ام نیست» و از حضرت ابی عبدالله علیه السلام مروی است که «آفت دین، حسد و عجب و فخر است» و نیز از آن جناب مروی است که «حاسد ضرر به نفس خود می رساند پیش از آنکه ضرری به محسود برسد»، مانند ابلیس، که به واسطه حسد، از برای خود لعنت را حاصل کرد و از برای آدمی برگزیدگی و هدایت و بلندی و ارتفاع به محل حقایق عهد و اطفا را پس محسود باش و حاسد مباش به درستی که ترازوی حاسد، همیشه سبک است، به واسطه ترازوی محسود یعنی اعمال حسنه حاسد به ترازوی اعمال محسود گذارده می شود و روزی هر کسی قسمت شده است پس چه نفعی می رساند حسد به حاسد؟ و چه ضرر می رساند به محسود؟ و اصل حسد، از کوری دل، و انکار فضل خداست و این، دو بال اند از برای کفر و فرزند آدم به واسطه حسد در حسرت ابدی افتاد و به هلاکتی رسید که هرگز نجاتی از برای او نیست» و از کلام بعضی از حکماست که «حسد، جراحتی است که بهبود از برای آن نیست» و یکی از بزرگان دین گفته است که «حاسد را از مجالس و مجامع عاید نمی شود مگر مذمت و ذلت و از ملائکه به او نمی رسد مگر بغض و لعنت و از خلق نفعی نمی برد مگر غم و محنت و در وقت مردن نمی بیند مگر هول و شدت و در قیامت چیزی به او نمی رسد مگر عذاب و فضیحت».

و بدان که صاحب این صفت، همیشه خوار و بی مقدار است.

و از این جهت است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرموده است که «الحسود لا یسود» یعنی «صاحب حسد، خداوند شرف و بزرگی نمی گردد» و حسود پیوسته به غصه و ألم گرفتار است و از این جهت است که سید انس و جان فرموده: «اقل الناس لذه، الحسود» یعنی «کمترین مردمان از حیث لذت، حسود است» چون که مذاق طبعش همیشه از تلخی حسد متغیر است و بر طبق این کلام است آنچه امیرالمومنین علیه السلام فرموده اند: «الحسود مغموم» یعنی «حسد، آدمی را به غم و اندوه مبتلا می سازد».

خلاصه آنکه صفت حسد، موجب عذاب و نکال اخروی، و مایه اندوه و ملال دنیوی است و آدمی را صفتی از این ناپسندتر، و دل بیچاره را مرضی از این کشنده تر نیست و اخبار و آثار در مذمت آن بی شمار وارد شده است و آنچه مذکور شد از برای قابل هدایت کافی است و این همه در صورتی است که غرض او از زوال نعمت از محسود امر دینی نباشد اما هرگاه غرض، دینداری باشد داخل حسد نیست و بر آن ضرری مترتب نمی باشد، مثل اینکه هرگاه نعمتی یا دولتی یا منصبی و عزتی، به کافری یا فاجر معصیت کاری برسد و او به دست آویزی آن، فتنه برپا، یا اذیت بندگان خدا نماید یا در میان مردم افساد کند یا مرتکب معصیتی گردد و به این سبب کسی طالب زوال نعمت از او باشد و عزت او را مکروه داشته باشد، ضرر ندارد، و داخل حسد نیست و بر آن معصیتی مترتب نمی گردد.

و مخفی نماند که حسد آن است که کسی طالب زوال نعمتی از برادر دینی خود باشد و اگر زوال آن را نخواهد و لیکن مثل آن را از برای خود خواهد این منافسه و غبطه است و بر آن مذمتی نیست، بلکه آن در امور پسندیده است.

و این است مراد، از آنچه از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «حسد نیکو نیست مگر بر دو کس: یکی مردی که خدا او را مالی داده باشد و همه آن را در راه خدا صرف کند و دیگری مردی که خدا علمی به او کرامت فرموده باشد و او به آن عمل کند و مردم را تعلیم کند» و سبب غبطه بردن بر شخصی، محبت آن بر نعمتی است که از برای او حاصل است.

پس اگر آن نعمت، امر دینی باشد، سبب آن غبطه، محبت خدا و محبت طاعت اوست و این امری است مستحسن و مرغوب و اگر امر دنیوی باشد که مباح باشد، سبب آن، محبت تنعم و التذاذ در دنیاست و این اگر چه حرام نباشد و لیکن شکی نیست که باعث پستی مرتبه، و بازماندن از مقامات بلند، و منازل ارجمند است.

و از برای غبطه دو مرتبه است: یکی آنکه منظور آدمی رسیدن خود به نعمتی باشد که از برای دیگری هم حاصل است به جهت تمشیت امر دین یا دنیای خود، و هیچ چیز دیگر در نظر او نباشد و این هیچ گونه ناخوشی ندارد.

دوم آنکه علاوه بر تمشیت امر خود، بر خود نپسندد که کمتر از آن شخص دیگر باشد و خود را راضی به نقصان از او نکند و این مرتبه موضع خطر و لغزش است، زیرا که بسا باشد رسیدن به آن نعمت، میسر نشود پس نفس، میل به زوال نعمت از آن شخص می کند تا بالاتر از او نباشد و کم کسی است که خود را پست تر از دیگری بتواند دید و خود نتواند به مرتبه او رسید و پستی مرتبه او را میل نداشته باشد و این خود صفت حسد است که اخبث صفات، و ارذل ملکات است.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صفت اول: حسد است و آن عبارت است از: تمنای زوال نعمتی از برادر مسلم خود، از نعمتهائی که صلاح او باشد.
هوش مصنوعی: حسادت به معنای آرزو کردن از دست رفتن نعمتی از برادر مسلمان است، نفعی که برای او خوب و سازنده باشد.
و اگر تمنای زوال نعمت از او نکند، بلکه مثل آن را از برای خود خواهد، آن را غلبه و منافسه خوانند و اگر زوال چیزی را از کسی خواهد، که صلاح او نباشد آن را غیرت گویند.
هوش مصنوعی: اگر کسی از خداوند نخواهد که نعمتی از او زایل شود، بلکه بخواهد نعمتی مشابه برای خود داشته باشد، این حالت را غلبه و رقابت می‌نامند. اما اگر فردی بخواهد که چیزی از دیگری زوال پیدا کند، به‌گونه‌ای که به صلاح او نباشد، این احساس را غیرت می‌نامند.
و ضد حسد، نصیحت است و آن عبارت است از خواستن نعمتی که صلاح برادر مسلم باشد، از برای او و چون هر کسی نمی تواند بفهمد که این نعمت صلاح است یا فساد، و بسا چیزهائی که در نظر ظاهر، کسی آن را صلاح پندارد و در حقیقت وبال و فساد بر صاحب خود باشد، پس شرط نصیحت و دوستی آن را صلاح پندارد و در حقیقت وبال و فساد بر صاحب خود باشد.
هوش مصنوعی: نصیحت و دوری از حسد به این معناست که برای برادر مسلمان خود خیر و نیکی بخواهیم. اما از آنجا که هر فردی نمی‌تواند به خوبی تشخیص دهد که آیا آن نعمت به نفع اوست یا مضراتی برایش دارد، این مهم است که در دوستی و نصیحت، خواسته‌های ما باید بر اساس صلاح واقعی فرد باشد و نه صرفاً بر اساس ظواهر. بسیاری از چیزها ممکن است در نگاه اول خوب به نظر برسند، اما در واقع می‌توانند باعث زیان و مشکل برای شخص شوند. بنابراین، شرط واقعی نصیحت و دوستی این است که آنچه برای دیگران می‌خواهیم، واقعاً به خیر و صلاح آنها باشد.
پس شرط نصیحت و دوستی آن است که در اموری که صلاح و فساد آن مشتبه است، خواستن و نخواستن آن از برای برادر دینی مشروط به صلاح و فساد باشد، یعنی چنان خواهد که اگر فی الواقع صلاح اوست باقی باشد و اگر باعث فساد است، زایل شود.
هوش مصنوعی: شرط نصیحت و دوستی این است که در مسائلی که خوب و بد آنها مشخص نیست، خواسته‌ها و نخواسته‌ها برای برادر دینی باید بر اساس صلاح و فساد او باشد. به این معنا که اگر چیزی واقعاً به نفع اوست، باید ادامه یابد و اگر به ضرر اوست، باید از بین برود.
و معیار در نصیحت، آن است که آنچه را از برای خود خواهی از برای برادر خود نیز خواهی و آنچه را که از برای خود مکروه داشته باشی، از برای او نیز مکروه داشته باشی.
هوش مصنوعی: معیار در نصیحت کردن این است که هر چیزی را که برای خودت می‌خواهی، برای برادرت هم بخواهی و هر چیزی را که برای خودت ناپسند می‌دانی، برای او هم ناپسند بدانی.
و معیار در حسد، آن است که آنچه را از برای خود نخواهی از برای او خواهی و آنچه را از برای خود خواهی، از برای او نخواهی.
هوش مصنوعی: معیار حسد این است که آنچه را که برای خود نمی‌خواهی، برای دیگران بخواهی و برعکس، آنچه را که برای خود می‌خواهی، برای دیگران نخواهی.
و مخفی نماند که حسد، اشد امراض نفسانیه، و دشوارترین همه، و بدترین رذایل، و خبیث ترین آنهاست.
هوش مصنوعی: حسد یکی از شدیدترین بیماری‌های روانی است و از همه آنها دشوارتر و بدتر به شمار می‌آید. همچنین، آن را از زشت‌ترین و ناپسندترین ویژگی‌ها می‌دانند.
عقبه ای زین صعب تر در راه نیست
ای خنک آن کس حسد همراه نیست
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، سختی‌ها و چالش‌های زیادی وجود دارند، اما خوشا به حال کسی که در این راه حسد و کینه را با خود ندارد.
صاحب خود را به عذاب دنیا گرفتار، و به عقاب عقبی مبتلا می سازد، زیرا که حسود در دنیا لحظه ای از حزن و الم و غصه و غم خالی نیست چون که او هر نعمتی که از کسی دید متألم می شود و چون نعمت خدا نسبت به بندگان خود بی نهایت است، و هرگز منقطع نمی شود، پس حسود بیچاره، پیوسته محزون و غمناک است و اصلا به محسود ضرری نمی رسد، بلکه ثواب و حسنات او زیاد می شود و درجات او بلند می گردد و به جهت غیبتی که حسود از او می کند و سخنی که نباید، در حق او می گوید، وزر و وبال محسود را بر دوش خود می گیرد و اعمال صالحه خود را به دیوان اعمال او نقل می نماید و با وجود همه اینها چنانچه حسود به دقت تأمل کند، می فهمد که او در مقام عناد و ضدیت با رب الارباب است، زیرا که هر که را نعمتی و کمالی است از رشحات فیض واجب الوجود، و مقتضای حکمت شامله، و مصلحت کامله او است پس مشیت و اراده او چنین اقتضا فرموده است که آن نعمت از برای آن بنده حاصل باشد ولی این حسود مسکین، زوال آن را می خواهد و این نیست مگر نقیض مقدرات الهی را خواستن و اراده خلاف مراد خدا را کردن، بلکه حسود طالب نقص است بر خداوند یا خدا را العیاذ بالله جاهل می داند، زیرا که اگر آن محسود را قابل و لایق آن نعمت می داند و با وجود این، زوال آن را از خدا می طلبد، این نقص بر خداست، که کسی را سزاوار نعمتی باشد منع نماید و اگر او را لایق نمی داند، پس خود را داناتر از خدا می داند به مصالح و مفاسد و این هر دو کفر است.
هوش مصنوعی: حسادت انسان را در دنیا به درد و رنج و دردسر می‌کشاند و او را دچار عذاب در آخرت می‌کند. شخص حسود در هر لحظه با غم و اندوه سر و کار دارد، زیرا هر وقت نعمتی را از کسی ببیند، دچار ناراحتی می‌شود. با توجه به اینکه نعمت‌های خداوند بی‌پایان و مستمر هستند، حسود همیشه در غم و اندوه به سر می‌برد و هیچ ضرری به کسی که حسد می‌ورزد نمی‌رسد. بلکه برعکس، اعمال نیک او افزایش یافته و درجات او بالا می‌رود. به خاطر حسادت و سخنانی که در حق دیگران می‌زند، او بار گناهان دیگران را به دوش می‌کشد و اعمال خود را به حساب آنها می‌نویسد. اگر حسود با دقت فکر کند، می‌فهمد که در واقع با اراده و حکمت خداوند در تضاد است، زیرا هر نعمتی که به کسی داده می‌شود، ناشی از فیض و حکمت خداست و او خواسته است که آن نعمت به آن بندۀ خاص داده شود. اما حسود برعکس می‌خواهد که آن نعمت از بین برود، که این به معنای تلاش برای نقض اراده الهی است. اگر او معتقد باشد که شخصی شایسته آن نعمت است، ولی در عین حال طلب زوال آن را از خدا کند، در حقیقت به نقص خداوند اعتقاد دارد و اگر بر این باور باشد که او شایسته نیست، در واقع خود را داناتر از خدا به حساب می‌آورد که هر دو این اندیشه‌ها بر اساس اعتقادات مذهبی نادرست به حساب می‌آید.
و چون شکی نیست که آنچه خدا می کند محض خیر و مصلحت، و خالی از جمیع شرور و مفاسد است پس حاسد فی الحقیقه دشمن خیر، و طالب شر و فساد است پس او شریر و مفسد است و از اینها معلوم می شود سر آنچه مذکور شد، که حسد، بدترین رذایل، و حاسد، شریرترین مردمان است و چه خباثت از این بالاتر که کسی متألم باشد از راحت بنده ای از بندگان خدا، که هیچ ضرری به او نداشته باشد و از این جهت آیات و اخبار بی نهایت در مذمت این صفت وارد شده است چنان که خدای تعالی در مذمت قومی می فرماید: «أم یحسدون الناس علی ما آتیهم الله من فضله» یعنی «آیا حسد می کنند مردمان را بر آنچه خدای از فضل خود بر ایشان عطا فرموده؟» از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «حسد، می خورد اعمال حسنه را، همچنان که آتش هیزم را می خورد» و از آن حضرت منقول است که «پروردگار عالم به موسی بن عمران علیه السلام وحی فرمود که حسد مبر به مردم بر آنچه از فضل من به ایشان رسیده است و چشمهای خود را بر آن مینداز و دل خود را همراه او مکن به درستی که کسی که حسد دارد خشمناک بر نعمتهای من است و برابری می کند. قسمتهائی را که من میان بندگان خود تقسیم کرده ام و هر که چنین باشد من از او نیستم و او از من نیست» و نیز از آن بزرگوار منقول است که «ترسناک ترین چیزی که از آن بر امت خود می ترسم این است که مال ایشان زیاد شود، پس بر یکدیگر حسد بورزند و یکدیگر را به قتل رسانند» و نیز فرمود: «به درستی که از برای نعمتهای خدا، دشمنانی هست عرض شد: کیانند؟ فرمود: کسانی که حسد می برند مردم را بر آنچه از فضل خدا به ایشان رسیده» و در بعضی از احادیث قدسیه وارد شده است که «خدا فرمود که حاسد، دشمن نعمت من، و خشمناک از برای قضای من است و راضی به قسمتی که در میان بندگانم کرده ام نیست» و از حضرت ابی عبدالله علیه السلام مروی است که «آفت دین، حسد و عجب و فخر است» و نیز از آن جناب مروی است که «حاسد ضرر به نفس خود می رساند پیش از آنکه ضرری به محسود برسد»، مانند ابلیس، که به واسطه حسد، از برای خود لعنت را حاصل کرد و از برای آدمی برگزیدگی و هدایت و بلندی و ارتفاع به محل حقایق عهد و اطفا را پس محسود باش و حاسد مباش به درستی که ترازوی حاسد، همیشه سبک است، به واسطه ترازوی محسود یعنی اعمال حسنه حاسد به ترازوی اعمال محسود گذارده می شود و روزی هر کسی قسمت شده است پس چه نفعی می رساند حسد به حاسد؟ و چه ضرر می رساند به محسود؟ و اصل حسد، از کوری دل، و انکار فضل خداست و این، دو بال اند از برای کفر و فرزند آدم به واسطه حسد در حسرت ابدی افتاد و به هلاکتی رسید که هرگز نجاتی از برای او نیست» و از کلام بعضی از حکماست که «حسد، جراحتی است که بهبود از برای آن نیست» و یکی از بزرگان دین گفته است که «حاسد را از مجالس و مجامع عاید نمی شود مگر مذمت و ذلت و از ملائکه به او نمی رسد مگر بغض و لعنت و از خلق نفعی نمی برد مگر غم و محنت و در وقت مردن نمی بیند مگر هول و شدت و در قیامت چیزی به او نمی رسد مگر عذاب و فضیحت».
هوش مصنوعی: خداوند هر کار که انجام می‌دهد، فقط در راستای خیر و مصلحت است و هیچ‌گونه شر و آسیبی در آن نیست. بنابراین، کسی که حسد می‌ورزد در واقع دشمن خیر است و خواهان شر و فساد. حسد یکی از بدترین رذایل است و حاسد بدترین انسان‌ها به شمار می‌آید. چه زشت است که شخصی از آرامش و راحتی دیگران ناراحت شود، در حالی که آن شخص هیچ ضرری به او نمی‌زند. در این باره آیات و اخبار فراوانی وجود دارد که حسد را محکوم می‌کنند. در بسیاری از احادیث آمده است که حسد، کارهای نیک را از بین می‌برد. همچنین خداوند به حضرت موسی وحی کرد که بر نعمت‌های دیگران حسد نوزند و اگر کسی نسبت به تقسیم نعمت‌ها حسد می‌ورزد، او از خداوند نیست و خداوند نیز از او نیست. وجود حسد در جامعه می‌تواند منجر به قتل و ناهنجاری‌های دیگری شود. حاسد دشمن نعمت‌های خداست و به بدبختی و عذاب دچار می‌شود. حسد ریشه در انکار نعمت‌های خدا دارد و افراد با حسد به عذابی ابدی دچار می‌شوند. برخی از حکما نیز بر این باورند که حسد زخم و جراحتی است که درمان ندارد و حاسد تنها به مذمت و ذلت و غم دچار می‌شود.
و بدان که صاحب این صفت، همیشه خوار و بی مقدار است.
هوش مصنوعی: باید این را بدانید که کسی که چنین ویژگی‌هایی دارد، همیشه در چشم دیگران کم ارزش و بی‌احترام است.
و از این جهت است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرموده است که «الحسود لا یسود» یعنی «صاحب حسد، خداوند شرف و بزرگی نمی گردد» و حسود پیوسته به غصه و ألم گرفتار است و از این جهت است که سید انس و جان فرموده: «اقل الناس لذه، الحسود» یعنی «کمترین مردمان از حیث لذت، حسود است» چون که مذاق طبعش همیشه از تلخی حسد متغیر است و بر طبق این کلام است آنچه امیرالمومنین علیه السلام فرموده اند: «الحسود مغموم» یعنی «حسد، آدمی را به غم و اندوه مبتلا می سازد».
هوش مصنوعی: از این رو است که امام علی (علیه‌السلام) بیان کرده‌اند که حسود هیچگاه به مقام و منزلت نخواهد رسید و شخص حسود همواره در غم و ناراحتی به سر می‌برد. به همین دلیل، پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودند که حسودها از نظر لذت و شادی در پایین‌ترین مرتبه قرار دارند، زیرا روح و طبیعت آن‌ها به خاطر تلخی حسد همواره در تغییر است. بنابراین، امام علی (علیه‌السلام) نیز اشاره کرده‌اند که حسود همیشه غمگین و افسرده است.
خلاصه آنکه صفت حسد، موجب عذاب و نکال اخروی، و مایه اندوه و ملال دنیوی است و آدمی را صفتی از این ناپسندتر، و دل بیچاره را مرضی از این کشنده تر نیست و اخبار و آثار در مذمت آن بی شمار وارد شده است و آنچه مذکور شد از برای قابل هدایت کافی است و این همه در صورتی است که غرض او از زوال نعمت از محسود امر دینی نباشد اما هرگاه غرض، دینداری باشد داخل حسد نیست و بر آن ضرری مترتب نمی باشد، مثل اینکه هرگاه نعمتی یا دولتی یا منصبی و عزتی، به کافری یا فاجر معصیت کاری برسد و او به دست آویزی آن، فتنه برپا، یا اذیت بندگان خدا نماید یا در میان مردم افساد کند یا مرتکب معصیتی گردد و به این سبب کسی طالب زوال نعمت از او باشد و عزت او را مکروه داشته باشد، ضرر ندارد، و داخل حسد نیست و بر آن معصیتی مترتب نمی گردد.
هوش مصنوعی: حسد باعث عذاب در آخرت و رنج و اندوه در دنیا می‌شود. هیچ صفتی بدتر از حسد نیست و این حسرت، دل انسان را به شدت آزار می‌دهد. درباره مذمت حسد، روایت‌ها و آثار بسیار زیادی وجود دارد. این مطالب برای کسانی که قابل هدایت هستند، کافی است. البته اگر کسی اراده کند که نعمت‌های یک انسان به دلایل مذهبی از او خارج شود، این حسد به حساب نمی‌آید. به عنوان مثال، اگر یک کافر یا فاسق به برکت یک نعمت، مصیبت یا آشتی را به وجود آورد یا به مردم آسیب برساند، در این صورت گفتن این که ای کاش این نعمت از او گرفته شود، حسد محسوب نمی‌شود و ضرری به دنبال نخواهد داشت.
و مخفی نماند که حسد آن است که کسی طالب زوال نعمتی از برادر دینی خود باشد و اگر زوال آن را نخواهد و لیکن مثل آن را از برای خود خواهد این منافسه و غبطه است و بر آن مذمتی نیست، بلکه آن در امور پسندیده است.
هوش مصنوعی: حسادت به این معناست که کسی بخواهد نعمت‌های برادر دینی‌اش از بین برود. اما اگر شخصی زوال نعمت دیگری را نخواهد و صرفاً خواهان دستیابی به نعمت‌های مشابه برای خود باشد، این احساس، رقابت و آرزوی خوب است و هیچ نکوهشی در آن نیست؛ بلکه این نوع احساس در برخی موارد قابل تحسین است.
و این است مراد، از آنچه از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «حسد نیکو نیست مگر بر دو کس: یکی مردی که خدا او را مالی داده باشد و همه آن را در راه خدا صرف کند و دیگری مردی که خدا علمی به او کرامت فرموده باشد و او به آن عمل کند و مردم را تعلیم کند» و سبب غبطه بردن بر شخصی، محبت آن بر نعمتی است که از برای او حاصل است.
هوش مصنوعی: حسد به طور کلی عمل ناپسندی است، اما در مورد دو نوع فرد خاص می‌توان به حسد مثبت یا غبطه اشاره کرد. اولین فرد کسی است که خداوند به او ثروتی داده و او آن را در راه خدا صرف می‌کند. دومین فرد کسی است که دانش و علمی از سوی خداوند به او عطا شده و او از آن علم به نحو احسن بهره‌برداری می‌کند و دیگران را نیز آموزش می‌دهد. غبطه به معنای محبت و آرزوی خوبی برای دیگران است، به ویژه زمانی که فردی از نعمت و برکت خاصی برخوردار است.
پس اگر آن نعمت، امر دینی باشد، سبب آن غبطه، محبت خدا و محبت طاعت اوست و این امری است مستحسن و مرغوب و اگر امر دنیوی باشد که مباح باشد، سبب آن، محبت تنعم و التذاذ در دنیاست و این اگر چه حرام نباشد و لیکن شکی نیست که باعث پستی مرتبه، و بازماندن از مقامات بلند، و منازل ارجمند است.
هوش مصنوعی: بنابراین، اگر نعمت مورد نظر جنبه دینی داشته باشد، دلیل آن خوشحالی و شادمانی، محبت به خدا و عشق به انجام اطاعت اوست که امری پسندیده و مطلوب به شمار می‌رود. اما اگر آن نعمت جنبه دنیوی داشته باشد و از نظر شرعی نیز مجاز باشد، دلیل خوشحالی در اینجا محبت به لذت‌ها و نعمت‌های دنیوی است. هرچند این نعمت‌ها حرام نیستند، اما بدون شک موجب نزول مرتبه انسان و ممانعت از دستیابی به مقام‌های عالی و منزلت‌های باارزش خواهد شد.
و از برای غبطه دو مرتبه است: یکی آنکه منظور آدمی رسیدن خود به نعمتی باشد که از برای دیگری هم حاصل است به جهت تمشیت امر دین یا دنیای خود، و هیچ چیز دیگر در نظر او نباشد و این هیچ گونه ناخوشی ندارد.
هوش مصنوعی: غبطه دو نوع است: یکی زمانی است که فرد آرزو می‌کند به نعمتی برسد که برای دیگری نیز حاصل شده است، به خاطر اینکه کارهای دینی یا دنیوی خود را بهبود بخشد، و در این حالت هیچ چیز دیگری برای او مهم نیست و این احساس هیچ ناراحتی به همراه ندارد.
دوم آنکه علاوه بر تمشیت امر خود، بر خود نپسندد که کمتر از آن شخص دیگر باشد و خود را راضی به نقصان از او نکند و این مرتبه موضع خطر و لغزش است، زیرا که بسا باشد رسیدن به آن نعمت، میسر نشود پس نفس، میل به زوال نعمت از آن شخص می کند تا بالاتر از او نباشد و کم کسی است که خود را پست تر از دیگری بتواند دید و خود نتواند به مرتبه او رسید و پستی مرتبه او را میل نداشته باشد و این خود صفت حسد است که اخبث صفات، و ارذل ملکات است.
هوش مصنوعی: دوم آنکه علاوه بر اینکه هر فرد باید به امور خود رسیدگی کند، نباید بخواهد که کمتر از دیگران باشد و نباید خود را به کمبود از دیگران راضی کند. این نگرش می‌تواند خطرناک باشد، زیرا ممکن است فرد به آن نعمت و جایگاه نرسد و در نتیجه، تمایل پیدا کند تا آن نعمت از دیگران زایل شود تا خودش در وضعیت بهتری قرار گیرد. افراد کمی هستند که بتوانند خود را پایین‌تر از دیگران ببینند و در عین حال تمایلی به پایین آوردن جایگاه دیگران نداشته باشند. این حس عدم پذیرش جایگاه دیگران، خود یکی از بدترین ویژگی‌ها و صفات زشت است.