گنجور

فصل - شرافت استغنا و قطع طمع

ضد صفت طمع، «استغنا» و بی نیازی از مردم است و این از جمله فضائلی است که باعث قرب به پروردگار جهان می شود، زیرا که هر که قطع طمع از غیر خدا نمود خدا او را دوست دارد و غنای حقیقی عبارت از آن است.

همچنان که سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «غنا، این نیست که کسی مال بسیار داشته باشد، بلکه غنا عبارت است از بی نیازی نفس» و این خود ظاهر است، زیرا که اگر سوال و احتیاج بد است، بد خواهد بود، خواه چیزی داشته باشد یا نه بلکه در صورت چیزی داشتن، قبیح تر و بدتر است اعرابئی موعظه ای از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خواست،آن سرور فرمود که «هر وقت نماز می گزاری مثل کسی نماز بگزار که دنیا را وداع می کند، زیرا که چه می دانی که تا نماز دیگر خواهی بود و چون سخن گوئی سخنی گوی که نباید عذر آن را بخواهی و مأیوس باشد از آنچه در دست مردمان است» و حضرت سید الساجدین علیه السلام فرمود که «همه خوبیها را دیدم که جمع است در قطع طمع از مردم» و هر که در چیزی امید به مردم نداشته باشد و امر خود واگذارد خدا همه امور او را برمی آورد.

از حضرت صادق علیه السلام مروی است که شرف و بزرگی مومن به برخاستن در شبهاست و عزت او به استغنا و بی نیازی از مردم است» و فرمود که «سه چیز فخر مومن و زینت اوست در دنیا و آخرت نماز شب در سحرها و مأیوس بودن از آنچه در دست مردم است و ولایت و دوستی از برای امامی که از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است» و نیز فرمود که «اگر یکی از شما بخواهد که آنچه از خدا بطلبد به او عطا کند، پس ناامید شود از همه مردم و امید به غیر خدا نداشته باشد و چون خدا دل او را چنین یافت هیچ چیز از خدا نمی خواهد مگر اینکه به او می دهد» و طریق معالجه طمع و خلاصی از آن، و کسب صفت استغنا نزدیک به آن است که در حرص گذشت.

صفت چهارم - طمع و مفاسد آن: و آن عبارت است از توقع داشتن در اموال مردم و آن نیز یکی از فروع محبت دنیاست و از جمله رذایل مهلکه و صفات خبیثه است و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «زنهار که گرد طمع نگردی که آن فقر حاضری است» و حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود که «از هر که خواهی استغنا کن تا مثل و نظیر آن باشی و به هر که می خواهی احسان کن تا بزرگ و امیر او باشی و از هر که می خواهی طمع کن تا بنده و اسیر او باشی» و بندگی و خادمی طامع، امری است ظاهر و روشن همچنان که مشاهده می شود که صاحبان همت و مناعت طبع، نه کوچکی سلطان را می کند و نه تملق امیر و وزیر را می گوید اما صاحبان طمع، در رکاب ارباب جاه و دولت می دوند و در برابر اهل دنیا دست بر سینه می نهند و اگر به خدمتی سرافراز گردیدند روز و شب نمی آسایند تا آن را به انجام رسانند، که شاید از فضول اموال آنها چیزی بربایند و این به غیر از خادمی و بندگی چیست؟ شخصی دو کودک را در راهی دید که هر یک نانی داشتند و یکی از آنها قدری عسل بر روی نان داشت، آن دیگری از وی عسل خواست گفت سگ من شو تا تو را عسل دهم گفت شدم صاحب عسل رشته ای به دهان او داد تا به دندان گرفت و از عقب او می دوید و صدای سگ می کرد و اگر آن کودک به نان خود ساختی سگ او نگردیدی.صفت پنجم - بخل و مذمت آن: و آن عبارت است از امساک کردن در مقامی که باید بذل کرد و ندادن آنچه را که باید داد و آن طرف تفریط است و افراط آن، اسراف است، که عبارت است از خرج کردن آنچه نباید خرج کرد و این دو طرف، مذموم است و وسط آنها، که صفت جود و سخا بوده باشد پسندیده و محمود است و مخفی نماند که صفت بخل، نتیجه محبت دنیا و ثمره آن است و این، از جمله صفات خبیثه و اخلاق رذیله است.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ضد صفت طمع، «استغنا» و بی نیازی از مردم است و این از جمله فضائلی است که باعث قرب به پروردگار جهان می شود، زیرا که هر که قطع طمع از غیر خدا نمود خدا او را دوست دارد و غنای حقیقی عبارت از آن است.
هوش مصنوعی: ضد طمع، بی نیازی و استقلال از دیگران است که می‌تواند انسان را به خداوند نزدیک‌تر کند. زیرا کسی که از دیگران امید و نیاز خود را قطع کند، خدا او را مورد محبت خود قرار می‌دهد و غنای واقعی به همین معناست.
همچنان که سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «غنا، این نیست که کسی مال بسیار داشته باشد، بلکه غنا عبارت است از بی نیازی نفس» و این خود ظاهر است، زیرا که اگر سوال و احتیاج بد است، بد خواهد بود، خواه چیزی داشته باشد یا نه بلکه در صورت چیزی داشتن، قبیح تر و بدتر است اعرابئی موعظه ای از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خواست،آن سرور فرمود که «هر وقت نماز می گزاری مثل کسی نماز بگزار که دنیا را وداع می کند، زیرا که چه می دانی که تا نماز دیگر خواهی بود و چون سخن گوئی سخنی گوی که نباید عذر آن را بخواهی و مأیوس باشد از آنچه در دست مردمان است» و حضرت سید الساجدین علیه السلام فرمود که «همه خوبیها را دیدم که جمع است در قطع طمع از مردم» و هر که در چیزی امید به مردم نداشته باشد و امر خود واگذارد خدا همه امور او را برمی آورد.
هوش مصنوعی: سید رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند که ثروت واقعی در داشتن مال نیست، بلکه به معنای بی‌نیازی از دیگران است. به عبارت دیگر، اگر نیاز و طلب از دیگران بد است، در هر حالتی بد محسوب می‌شود و داشتن مال تنها وضعیت را بدتر می‌کند. یک عرب از پیامبر درخواست کرد تا درسی به او بدهد. پیامبر فرمودند که هنگام نماز، مانند کسی نماز بخوان که از دنیا جدا می‌شود و هرگز نمی‌داند که آیا تا نماز بعدی زنده خواهد بود یا نه. همچنین در هنگام سخن گفتن، باید سخنانتان به گونه‌ای باشد که نیازی به عذرخواهی نباشد و باید از چیزهایی که در دست مردم است مأیوس بود. امام سجاد (علیه السلام) نیز فرمودند که تمامی خوبی‌ها در قطع امید از مردم جمع است و هر کس به کسی امید نداشته باشد و کارش را به خدا واگذار کند، خدا تمام امور او را سامان می‌دهد.
از حضرت صادق علیه السلام مروی است که شرف و بزرگی مومن به برخاستن در شبهاست و عزت او به استغنا و بی نیازی از مردم است» و فرمود که «سه چیز فخر مومن و زینت اوست در دنیا و آخرت نماز شب در سحرها و مأیوس بودن از آنچه در دست مردم است و ولایت و دوستی از برای امامی که از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است» و نیز فرمود که «اگر یکی از شما بخواهد که آنچه از خدا بطلبد به او عطا کند، پس ناامید شود از همه مردم و امید به غیر خدا نداشته باشد و چون خدا دل او را چنین یافت هیچ چیز از خدا نمی خواهد مگر اینکه به او می دهد» و طریق معالجه طمع و خلاصی از آن، و کسب صفت استغنا نزدیک به آن است که در حرص گذشت.
هوش مصنوعی: از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که شخصیت و عظمت مومن در قیام در شب‌هاست و افتخار او به خودکفایی و بی‌نیازی از دیگران برمی‌گردد. ایشان فرموده‌اند که سه چیز باعث فخر و زینت مومن در دنیا و آخرت است: نماز شب در سحرها، ناامیدی از آنچه در دست مردم است و محبت و ولایت به امامان از خاندان پیامبر. همچنین ایشان تاکید کرده‌اند که اگر کسی بخواهد از خدا چیزی درخواست کند، باید از مردم ناامید شود و تنها به خدا امید ببندد؛ زیرا وقتی خداوند دل او را به این حالت ببیند، بدون استثنا خواسته‌اش را برآورده می‌کند. برای رهایی از طمع و حرص، باید به سمت ویژگی خودکفایی و بی‌نیازی حرکت کرد.