گنجور

فصل سوم - در بیان صفت نیکوی عفت

دانستی که ضد این دو جنس، صفت «عفت» است و آن عبارت است از مطیع و منقاد شدن قوه شهویه از برای قوه عاقله، تا آنچه امر فرماید درخصوص اکل و شرب و نکاح و جماع، متابعت کند و از آنچه نهی فرماید اجتناب نماید و آن حد اعتدال است، که در شرع و عقل پسندیده است و دو طرف افراط و تفریط آن مذموم و ناپسند است.

پس گمان نکنی که آنچه وارد شده است در فضیلت جوع و گرسنگی، افراط در آن ممدوح باشد چگونه می تواند چنین باشد و حال اینکه غرض از خلقت انسان، بندگی کردن است و آن موقوف است بر قوت، و نشاط طبع و شکی نیست که گرسنگی بسیار قوت را زایل، و نشاط را باطل می کند پس مراد از آن اندک خوردن است به حدی که آدمی ثقل غذا را نفهمد و حیوانیت بر او غالب نشود و همیشه راغب به غذا بوده باشد، نه به حدی که از قوت بیفتد و مزاج را فاسد کند، زیرا که آن خارج از حد اعتدالی است که مقصود شارع است و غیر از معنی عفت است، که در اخبار بسیار، مدح آن وارد شده. حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود که «افضل عبادات عفت است» و حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: «هیچ عبادتی افضل از عفت شکم و فرج نیست» و به این مضمون از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نیز روایت شده است.

و بدان که اعتدال در چیز خوردن، آن است که این قدر چیزی بخورد که ثقل معده و الم گرسنگی هیچ یک را نفهمد بلکه از یاد شکم بیرون رود و از آن متأثر نگردد، زیرا که مقصود از خوردن، زنده بودن و قوت عبادت است و ثقل طعام آدمی را کسل، و از عبادت مانع می شود و الم گرسنگی نیز دل را مشغول می کند و از کار باز می دارد پس سزاوار آن است که چنان چیزی خورد که اثری از اکل در او نباشد تا شبیه به ملائکه گردد، که ایشان نه از ثقل معده متأثر، و نه از گرسنگی متضرر می گردند و از این جهت خدای تعالی فرمود: «کلوا و اشربوا و لا تسرفوا» یعنی «بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید» و این نسبت به اشخاص و احوال و غذا مختلف می گردد و معیار آن است که تا بسیار رغبت نداشته باشد نخورد، و هنوز رغبت او باقی باشد دست بکشد و باید که غرض او از چیز خوردن، لذت یافتن نباشد، بلکه قوت یافتن از برای عبادت معبود مقصود او باشد و در صدد تحصیل غذاهای گوناگون نباشد، بلکه اقتصار کند به نان خالی، گاهی از گندمی و گاهی از جو و اگر به نان، خورش ضمیمه نماید به یکی اکتفا کند و بر گوشت خوردن مداومت نکند، و بالمره هم آن را ترک نکند

حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود که «هر که چهل روز گوشت را ترک کند خلق او بد می شود و هر که چهل روز بر گوشت خوردن مداومت کند دل او را قساوت می گیرد» و حد اعتدال آن است که شبانه روزی یک دفعه چیزی بخورد و بهتر آن است که آن در وقت سحر بعد از فراغ از نماز شب، یا بعد از عشاء باشد و اگر یک دفعه نتواند، دو دفعه بخورد، یکی صبح و دیگری در عشاء و در وقت چیز خوردن «بسم الله» بگوید و بعد از آن خدا را حمد و شکر کند و در اول و آخر دست بشوید و در حدیث وارد است که دست شستن در ابتدا، فقر را زایل کند و ابتدای اکل و انتهای آن را به نمک کند و از برای اکل و شرب، آدابی دیگر هست که در کتب احادیث مذکور است بدان که عرفا ترغیب بسیار در گرسنگی و جوع کرده اند و قواعد بی شمار برای آن ذکر کردند و تصریح کرده اند که کشف اسرار الهیه و رسیدن به مراتب عظیمه، بر آن موقوف است و حکایتهای چند در صبر بر گرسنگی نقل کرده اند.

و از بعضی ذکر نموده اند که یک ماه، یا دو ماه، یا یک سال، چیزی نمی خوردند و این امری است ورای آنچه در اخبار رسیده و غیر از آنچه عامه مردم به آن تکلیف شده اند اگر خوب باشد از برای قومی مخصوص خواهد بود و تکلیف هر کس نیست.

بلی: اگر نفس به مرتبه سرکشی رسیده باشد و به هیچ گونه اطاعت ننماید، و رام کردن آن به زجر دادن به گرسنگی بسیار، موقوف باشد، چاره از آن نیست.

و اما جماع: پس حد اعتدال آن، آن است که اقتصار کند بر آن به قدری که نسل منقطع نگردد و از وسوسه شیطان فارغ شود و خطرات شهوات از دل او بیرون رود و منجر به ضعف بدن و اختلال قوا نگردد.

فصل دوم - مذمت خمود و فواید نکاح: و آن عبارت است از کوتاهی کردن در تحصیل نمودن قدر ضرورت از قوت، به جهت سد رمق، و سستی از قدر لازم در شهوت نکاح، به حدی که منجر به برطرف شدن قوت، و تضییع عیال، و قطع نسل شود و شکی نیست که آن در شرع مذموم و ناپسندیده است، زیرا که تحصیل شناخت پروردگار، و سعی در عبادت آفریدگار، و کسب فضائل و دفع رذائل، موقوف به قوت بدن و صحت تن است پس کوتاهی در رساندن غذائی به بدن، که قوت را محافظت نماید، آدمی را از تحصیل سعادات محروم سازد و همچنین اهمال قوه شهوت نکاح، آدمی را از فواید بسیار محروم می گرداند، زیرا که خداوند عالم این قوه را بر بنی آدم مسلط گردانید تا نسل باقی ماند، و وجود این سلسله دائمی باشد پس کسی که آن را مهمل گذارد و ترک نکاح کند ثمره این قوه را ضایع کرده و از فواید بقای نسل محروم شده است، که یکی از آنها: موافقت اراده خداست، که بقای نوع انسان باشد و بسیار شدن بندگان، و بسیار شدن کسانی که پیغمبر آخرالزمان به واسطه آنها مباهات و افتخار می کند و تبرک جستن به دعای خیر فرزند صالح بعد از مردن و وصول به شفاعت اطفال صغیری که پیش از پدر و مادر می میرند، و غیر اینها از فواید با وجود اینکه قطع کردن رشته ای که از آدم أبوالبشر متصل شده و آن را به دیگری نسپردن، خود قصوری است ظاهر و روشن و از برای نکاح و تزویج نیز فواید بسیاری است که کسی که آن را ترک می کند، آن فواید از او فوت می شود از جمله آنها محافظت خود از شر شیطان، و شکستن سورت شهوت، و فارغ شدن از تدبیر منزل، و نگاهبانی خانه، و امر طبخ و فرش و جاروب کردن، و اسباب زندگانی را آراستن، و ظروف و جامه شستن، و امثال اینها از آنچه آدمی را از تحصیل علم و عمل باز می دارد.مطلب دوم: سایر صفاتی که متعلق است به قوه شهویه که از دو جنس مذکور، ناشی می شوند و آنها بسیارند: صفت اول محبت دنیای دنیه و بیان این صفت و آنچه متعلق به آن است در چند فصل ذکر می شود.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دانستی که ضد این دو جنس، صفت «عفت» است و آن عبارت است از مطیع و منقاد شدن قوه شهویه از برای قوه عاقله، تا آنچه امر فرماید درخصوص اکل و شرب و نکاح و جماع، متابعت کند و از آنچه نهی فرماید اجتناب نماید و آن حد اعتدال است، که در شرع و عقل پسندیده است و دو طرف افراط و تفریط آن مذموم و ناپسند است.
هوش مصنوعی: مخالف این دو نوع تمایل، ویژگی «عفت» است. این ویژگی به معنای تسلیم و فرمان‌برداری حسّ شهوانی است در برابر عقل. به این معنا که فرد باید در زمینه‌هایی مثل خوردن، نوشیدن، ازدواج و روابط جنسی از دستورات عقل تبعیت کند و از چیزهایی که عقل نهی کرده است دوری کند. این حالت نشان‌دهنده یک اعتدال است که در دین و عقل مورد تأیید قرار گرفته و هر گونه‌ رفتار افراطی یا تفریطی در این حوزه ناپسند شمرده می‌شود.
پس گمان نکنی که آنچه وارد شده است در فضیلت جوع و گرسنگی، افراط در آن ممدوح باشد چگونه می تواند چنین باشد و حال اینکه غرض از خلقت انسان، بندگی کردن است و آن موقوف است بر قوت، و نشاط طبع و شکی نیست که گرسنگی بسیار قوت را زایل، و نشاط را باطل می کند پس مراد از آن اندک خوردن است به حدی که آدمی ثقل غذا را نفهمد و حیوانیت بر او غالب نشود و همیشه راغب به غذا بوده باشد، نه به حدی که از قوت بیفتد و مزاج را فاسد کند، زیرا که آن خارج از حد اعتدالی است که مقصود شارع است و غیر از معنی عفت است، که در اخبار بسیار، مدح آن وارد شده. حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود که «افضل عبادات عفت است» و حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: «هیچ عبادتی افضل از عفت شکم و فرج نیست» و به این مضمون از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نیز روایت شده است.
هوش مصنوعی: نباید تصور کنی که تأکید بر گرسنگی و گرسنگی کشیدن به معنای بهتر بودن آن است، چرا که هدف اصلی خلقت انسان، بندگی و پرستش خداوند است و این موضوع نیازمند قوت و نشاط است. هیچ شکی نیست که گرسنگی زیاد می‌تواند انسان را ضعیف کرده و انرژی‌اش را از بین ببرد. بنابراین منظور از گرسنگی، کاهش مصرف غذا به میزانی است که انسان نتواند سنگینی غذا را حس کند و بر جنبه‌های حیوانی خود غلبه نکند، به طوری که همواره تمایل به غذا داشته باشد، اما نه به حدی که باعث کاهش قدرت و اختلال در سلامتی‌اش شود. این حالت، فراتر از تعادل مورد توجه دین است و همچنین به معنای عفت است که در بسیاری از روایت‌ها بر اساس آن مدح شده است. حضرت علی (ع) می‌فرماید: "نیکوترین عبادات، عفت است" و امام محمد باقر (ع) نیز می‌فرماید: "هیچ عبادتی برتر از عفت شکم و جنسی نیست." همچنین به این مضمون از امام جعفر صادق (ع) نیز نقل شده است.
و بدان که اعتدال در چیز خوردن، آن است که این قدر چیزی بخورد که ثقل معده و الم گرسنگی هیچ یک را نفهمد بلکه از یاد شکم بیرون رود و از آن متأثر نگردد، زیرا که مقصود از خوردن، زنده بودن و قوت عبادت است و ثقل طعام آدمی را کسل، و از عبادت مانع می شود و الم گرسنگی نیز دل را مشغول می کند و از کار باز می دارد پس سزاوار آن است که چنان چیزی خورد که اثری از اکل در او نباشد تا شبیه به ملائکه گردد، که ایشان نه از ثقل معده متأثر، و نه از گرسنگی متضرر می گردند و از این جهت خدای تعالی فرمود: «کلوا و اشربوا و لا تسرفوا» یعنی «بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید» و این نسبت به اشخاص و احوال و غذا مختلف می گردد و معیار آن است که تا بسیار رغبت نداشته باشد نخورد، و هنوز رغبت او باقی باشد دست بکشد و باید که غرض او از چیز خوردن، لذت یافتن نباشد، بلکه قوت یافتن از برای عبادت معبود مقصود او باشد و در صدد تحصیل غذاهای گوناگون نباشد، بلکه اقتصار کند به نان خالی، گاهی از گندمی و گاهی از جو و اگر به نان، خورش ضمیمه نماید به یکی اکتفا کند و بر گوشت خوردن مداومت نکند، و بالمره هم آن را ترک نکند
هوش مصنوعی: اعتدال در خوراک به این معناست که انسان باید به اندازه‌ای غذا بخورد که نه سنگینی معده را حس کند و نه از گرسنگی رنج ببرد. هدف از خوردن، حفظ زندگی و تقویت توانایی برای عبادت است. سنگینی غذا ممکن است باعث کسالت و جلوگیری از عبادت شود و در عین حال گرسنگی هم می‌تواند ذهن را مشغول کند و انسان را از فعالیت بازدارد. بنابراین، باید چیزی بخورد که اثر سنگینی بر او نگذارد و او را شبیه به فرشتگان کند که نه از سنگینی معده رنج می‌برند و نه از گرسنگی متأثر می‌شوند. خداوند در این باره فرموده است که باید بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید. این مسأله به افراد و شرایط مختلف بستگی دارد. بنابراین، باید فقط در صورتی غذا بخورد که رغبت واقعی به آن دارد و به محض اینکه اشتها کاهش پیدا کرد، دست بکشد. هدف از خوردن نباید فقط لذت بردن باشد، بلکه باید برای تقویت عبادت باشد. نیازی نیست به دنبال غذاهای گوناگون باشد، بلکه می‌تواند به نان ساده، مثل نان گندم یا جو، اکتفا کند و اگر با خورشت هم می‌خورد، بهتر است به یکی بسنده کند و مداوم به خوردن گوشت نپردازد، اما به طور کلی هم نباید آن را کاملاً ترک کند.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود که «هر که چهل روز گوشت را ترک کند خلق او بد می شود و هر که چهل روز بر گوشت خوردن مداومت کند دل او را قساوت می گیرد» و حد اعتدال آن است که شبانه روزی یک دفعه چیزی بخورد و بهتر آن است که آن در وقت سحر بعد از فراغ از نماز شب، یا بعد از عشاء باشد و اگر یک دفعه نتواند، دو دفعه بخورد، یکی صبح و دیگری در عشاء و در وقت چیز خوردن «بسم الله» بگوید و بعد از آن خدا را حمد و شکر کند و در اول و آخر دست بشوید و در حدیث وارد است که دست شستن در ابتدا، فقر را زایل کند و ابتدای اکل و انتهای آن را به نمک کند و از برای اکل و شرب، آدابی دیگر هست که در کتب احادیث مذکور است بدان که عرفا ترغیب بسیار در گرسنگی و جوع کرده اند و قواعد بی شمار برای آن ذکر کردند و تصریح کرده اند که کشف اسرار الهیه و رسیدن به مراتب عظیمه، بر آن موقوف است و حکایتهای چند در صبر بر گرسنگی نقل کرده اند.
هوش مصنوعی: حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که اگر کسی به مدت چهل روز از خوردن گوشت خودداری کند، رفتار و خلق و خوی او بد می‌شود و اگر به مدت چهل روز به خوردن گوشت ادامه دهد، دل او سخت و قسی می‌گردد. بهترین حالت این است که فرد در طول روز یک بار غذا بخورد و بهتر است این غذا خوردن در زمان سحر بعد از نماز شب یا بعد از نماز عشاء باشد. اگر نتوانست در یک بار غذا بخورد، می‌تواند دو بار بخورد، یکی در صبح و دیگری در عشاء. در زمان غذا خوردن، باید «بسم الله» بگوید و بعد از آن خدا را شکر و حمد کند. همچنین باید در ابتدای غذا و بعد از آن دست‌هایش را بشوید. طبق حدیث، شستن دست‌ها در ابتدا باعث از بین رفتن فقر می‌شود. توصیه شده است که شروع و پایان غذا با نمک باشد و برای خوردن و نوشیدن آداب دیگری نیز وجود دارد که در کتب احادیث آمده است. عرفا به گرسنگی و تحمل گرسنگی بسیار توصیه کرده‌اند و قواعد زیادی برای آن بیان شده که رسیدن به کشف اسرار الهی و درجات عالی را به آن مرتبط می‌دانند و داستان‌هایی درباره صبر بر گرسنگی نقل شده است.
و از بعضی ذکر نموده اند که یک ماه، یا دو ماه، یا یک سال، چیزی نمی خوردند و این امری است ورای آنچه در اخبار رسیده و غیر از آنچه عامه مردم به آن تکلیف شده اند اگر خوب باشد از برای قومی مخصوص خواهد بود و تکلیف هر کس نیست.
هوش مصنوعی: برخی گفته‌اند که افراد ممکن است یک ماه، دو ماه یا حتی یک سال چیزی نخورند. این موضوع فراتر از آن چیزی است که در اخبار آمده و متفاوت از تکلیفی است که برای عموم مردم تعیین شده است. اگر هم این کار خوب باشد، فقط مناسب گروه خاصی خواهد بود و الزام‌آور برای همه نیست.
بلی: اگر نفس به مرتبه سرکشی رسیده باشد و به هیچ گونه اطاعت ننماید، و رام کردن آن به زجر دادن به گرسنگی بسیار، موقوف باشد، چاره از آن نیست.
هوش مصنوعی: اگر نفس به مرحله ای رسیده باشد که سرکش شده و هیچ گونه اطاعتی نکند، و کنترل آن فقط با ایجاد زجر و گرسنگی فراوان ممکن باشد، دیگر چاره ای وجود ندارد.
و اما جماع: پس حد اعتدال آن، آن است که اقتصار کند بر آن به قدری که نسل منقطع نگردد و از وسوسه شیطان فارغ شود و خطرات شهوات از دل او بیرون رود و منجر به ضعف بدن و اختلال قوا نگردد.
هوش مصنوعی: جماع باید به گونه‌ای انجام شود که نسل قطع نشود و شخص از وسوسه‌های شیطانی دور بماند. همچنین باید توجه داشت که این عمل نباید به ضعف جسمانی یا اختلال در توانایی‌ها منجر شود.