گنجور

فصل - اقسام تکبر و درجات متکبرین

بدان که تکبر به سه قسم است: اول آنکه تکبر بر خدا کند، همچنان که نمرود و فرعون کردند و این بدترین انواع تکبر، بلکه اعظم افراد کفر است و سبب این، محض جهل و طغیان است و به این قسم خدای تعالی اشاره فرموده که «إن الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» یعنی «به درستی که کسانی که تکبر و گردن کشی از بندگی من می نمایند زود باشد که داخل جهنم شوند، در حالتی که ذلیل و خوار باشند» .

دوم آنکه بر پیغمبران خدا تکبر کند و خود را از آن بالاتر داند که انقیاد و اطاعت ایشان را کند، مانند: ابوجهل و امثال اینها و ایشان کسانی بودند که می گفتند: «أهولاء من الله علیهم من بیننا» یعنی «آیا اینها را خدا منت گذارد و پیغمبر کرد در میان ما؟» و می گفتند: «أنؤمن لبشرین مثلنا» یعنی «آیا ما ایمان بیاوریم از برای دو آدمی مانند ما؟» و می گفتند: «إن أنتم ألا بشر مثلنا» یعنی «نیستید شما مگر بشری مانند ما» و این قسم نیز نزدیک تکبر به خدا است.

سوم آنکه اینکه تکبر بر بندگان خدا نماید، که خود را از ایشان برتر بیند و ایشان را در جنب خود پست و حقیر شمارد و این قسم اگر چه در شناعت، از قسم اول کمتر باشد، اما این نیز از مهلکات عظیمه است بلکه بسا باشد که منجر به مخالفت خدا شود، زیرا که صاحب آن، گاه است حق را از کسی می شنود که خود را از او بالاتر می داند و به این جهت استنکاف از قبول و پیروی آن می کند بلکه چون عظمت و تکبر و برتری و تجبر مختص ذات پاک خداوند علی اعلی است پس هر بنده ای که تکبر نماید در صفتی از صفات خدا، با او منازعه نموده است.

همچنان که از برای تکبر، سه قسم است، همچنین از برای آن، سه درجه است.

درجه اول: اینکه این صفت خبیثه در دل آدمی مستقر باشد و خود را بهتر و برتر از دیگران بیند، و آن را در کردار و گفتار خود ظاهر کند مثل اینکه در مجالس، بالاتر نشیند و خود را بر امثال و اقران خود مقدم دارد و روی خود را از ایشان بگرداند و عبوس کند و چین بر جبهه افکند و کسی که کوتاهی در تعظیم او کند بر او انکار نماید و اظهار مفاخرت و مباهات کند و در صدد غلبه بر ایشان در مسائل علمیه و افعال عملیه باشد و این درجه، بدترین درجات است، زیرا که درخت کبر، در دل صاحبش ریشه دوانیده و شاخ و برگ آن بلند شده و جمیع اعضا و جوارح او را فرو گرفته

درجه دوم اینکه در دل او کبر باشد و کردار متکبرین نیز از او صادر گردد و اما به زبان نیارود و این درجه، یک شاخه کمتر از درجه اول است.

درجه سوم اینکه در دل، خود را بالاتر داند اما در کردار و گفتار مطلقا اظهار ننماید، و نهایت سعی در تواضع و فروتنی کند و چنین شخصی شاخ و برگ درخت کبر را قطع کرده است اما ریشه آن در دل او هست پس اگر به این جهت بر خود غضبناک باشد و در صدد قلع و قمع ریشه آن نیز بوده باشد و سعی کند، او به آسانی بتواند از آن خلاص گردد و اگر احیانا بی اختیار میل به برتری کند و لیکن در مقام مجاهده بوده باشد گناهی بر او نیست و خدا توفیق نجات به او کرامت می فرماید.

تجسم متکبرین در قیامت: و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «داخل بهشت نمی شود هر که به قدر یک دانه خردل کبر در دل او باشد و هر که خود را بزرگ شمارد و تکبر کند در راه رفتن، ملاقات خواهد کرد پروردگار را در حالتی که بر او غضبناک باشد» و فرمودند که «خداوند عالم فرموده: کبریا و بزرگی ردای من است، و عظمت و برتری سزاوار من، هر که خواهد در یکی از اینها با من برابری کند او را به جهنم خواهم افکند» و فرمودند که «در روز قیامت از آتش جهنم گردنی بیرون خواهد آمد که دو گوش داشته باشد و دو چشم و یک زبان، و خواهد گفت که من موکل به سه طایفه هستم: یکی متکبرین، دیگری کسانی که با خدا، خدای دیگری را خوانده اند و سوم کسانی که صورت، نقش می کرده اند» و فرمودند که «سه نفرند که خدای تعالی در روز قیامت با ایشان سخن نخواهد فرمود، و عمل ایشان را پاک نخواهد ساخت، و عذاب دردناک از برای ایشان خواهد بود: پیر زناکار، و پادشاه جبار، و متکبر بی خبر» و نیز از آن حضرت مروی است که «بد بنده ای است بنده ای که تکبر کند و از حد خود متجاوز نماید، و پروردگار جبار اعلی را فراموش کند و خداوند کبیر متعال را فراموش نماید و بد بنده ای است بنده ای که به سهو و لهو بگذراند و گورستان و پوسیدن بدن ها را در آنجا فراموش کند» و نیز از آن جناب روایت شده است که «دشمن ترین شما به سوی ما، و دورترین شما از ما در روز آخرت، پرگویان، نازک گویان و متکبران اند» و فرمودند که «متکبرین را در روز قیامت محشور خواهند کرد به صورت مورچه های کوچک، که به جهت بی قدری که در نزد خدا دارند پایمال همه مردم خواهند شد» و فرمودند که «در جهنم وادیی است که او را هبهب گویند و بر خدا ثابت است که هر جبار متکبری را در آن جای دهد» و از کلام عیسی بن مریم علیه السلام است که «همچنان که زرع در زمین نرم می روید و بر سنگ سخت نمی روید، همچنین دانائی و حکمت جای می گیرد در دل اهل تواضع و فروتنی و جای نمی گیرد در دل متکبر نمی بینید که هر که سر می کشد و سر خود را بلند می کند که به سقف رسد، سقف سر او را می شکند؟ و هر که سر خود را به زیر افکند، سقف بر سر او سایه می افکند و او را می پوشاند؟» چون حضرت نوح علیه السلام را هنگام رحلت رسید فرزندان خود را طلبید و گفت: شما را به دو چیز امر می کنم و از دو چیز منع می کنم: منع می کنم از شرک به خدا و کبر و امر می کنم به گفتن «لا اله الا الله و سبحان الله و بحمده» و روزی که حضرت سلیمان بن داود علیه السلام امر کرد که مرغان و جن و انس بیرون آیند، پس بر بساط نشست ودویست هزار نفر از بنی آدم و دویست هزار نفر از جنیان با او بودند و بساط او به قدری بلند شد که صدای تسبیح ملائکه را در آسمان ها شنید سپس این قدر میل به پستی کرد که کف پای او به دریا رسید پس صدائی بلند شد که کسی می گوید: اگر در دل صاحب شما به قدر ذره ای کبر می بود او را به زمین فرو می بردند بیشتر از آنچه بلند کردند او را» و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «از برای متکبرین، در جهنم وادیی است که آن را «سقر» نامند و از شدت حرارت خود به خدا شکایت کرد و رخصت طلبید که یک نفس بکشد، پس نفس کشید، از نفس او جهنم بسوخت» و فرمود که «متکبرین را در روز قیامت به صورت مورچگان محشور خواهند کرد و مردم ایشان را پایمال خواهند نمود تا خدا از حساب بندگان فارغ شود» و فرمود که «هیچ کس نیست که تکبر کند مگر اینکه در خود پستی می بیند، که می خواهد با تکبر آن را بپوشاند» و فرمود که «دو ملک در آسمان هستند که موکل بندگانند که هر که تواضع کند او را بلند مرتبه کنند، و هر که تکبر نماید او را پست مرتبه نمایند» و فرمود که «جبار ملعون، کسی است که به حق جاهل باشد و مردم را حقیر شمارد» و فرمود که «هیچ بنده ای نیست مگر اینکه او را حکمت و دانای است و ملکی است که گناه می دارد آن حکمت را از برای او، پس اگر تکبر کرد می گوید: ذلیل شو، که خدا تو را ذلیل گردانید، پس او را در پیش خود از همه کس بزرگتر، و در نظر مردم از همه کس کوچکتر می شود.فصل - راه معالجه تکبر: دانستی که کبر از جمله مهلکات، و مانع وصول به سعادات است و باعث آن نیست مگر حمق و سفاهت و بی‌خردی و غفلت، زیرا که همه آسمان ها و زمینها و آنچه در آنها موجود است در جنب مخلوقات خدا هیچ و بی مقدارند و همچنین زمین در جنب آسمان ها، و موجودات زمین در جنب زمین، و حیوانات در جنب آنچه بر روی زمین است، و انسان در جنب حیوانات، و این مسکین بیچاره متکبر، در جنب افراد انسان پس چه شده است او را که بزرگی کند.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که تکبر به سه قسم است: اول آنکه تکبر بر خدا کند، همچنان که نمرود و فرعون کردند و این بدترین انواع تکبر، بلکه اعظم افراد کفر است و سبب این، محض جهل و طغیان است و به این قسم خدای تعالی اشاره فرموده که «إن الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» یعنی «به درستی که کسانی که تکبر و گردن کشی از بندگی من می نمایند زود باشد که داخل جهنم شوند، در حالتی که ذلیل و خوار باشند» .
هوش مصنوعی: تکبر به سه نوع تقسیم می‌شود. نوع اول آن، تکبر بر خداوند است که نمونه‌های آن را در تاریخ مانند نمرود و فرعون می‌بینیم. این نوع تکبر، بدترین و شدیدترین نوع کفر به شمار می‌آید و دلیل اصلی آن جهل و سرکشی است. خداوند در این باره فرموده است که کسانی که از بندگی او رنجیده‌خاطرند، به زودی در جهنم وارد می‌شوند و در حالتی ذلیل و خوار خواهند بود.
دوم آنکه بر پیغمبران خدا تکبر کند و خود را از آن بالاتر داند که انقیاد و اطاعت ایشان را کند، مانند: ابوجهل و امثال اینها و ایشان کسانی بودند که می گفتند: «أهولاء من الله علیهم من بیننا» یعنی «آیا اینها را خدا منت گذارد و پیغمبر کرد در میان ما؟» و می گفتند: «أنؤمن لبشرین مثلنا» یعنی «آیا ما ایمان بیاوریم از برای دو آدمی مانند ما؟» و می گفتند: «إن أنتم ألا بشر مثلنا» یعنی «نیستید شما مگر بشری مانند ما» و این قسم نیز نزدیک تکبر به خدا است.
هوش مصنوعی: دوم اینکه برخی افراد بر پیغمبران خدا تکبر می‌ورزند و خود را از آن‌ها بالاتر می‌دانند، به گونه‌ای که حاضر نیستند به آنان تسلیم و اطاعت کنند. افرادی مانند ابوجهل و امثال او بر این عقیده بودند که آیا خداوند این افراد را در میان ما برگزیده و به مقام پیامبری رسانده است؟ آنها می‌گفتند آیا ما باید به دو انسانی مانند خود ایمان بیاوریم؟ و اظهار می‌داشتند که شما نیز فقط انسان‌هایی مشابه ما هستید. این نوع نگرش نیز نشان‌دهنده نوعی خودبرتربینی نسبت به خداوند است.
سوم آنکه اینکه تکبر بر بندگان خدا نماید، که خود را از ایشان برتر بیند و ایشان را در جنب خود پست و حقیر شمارد و این قسم اگر چه در شناعت، از قسم اول کمتر باشد، اما این نیز از مهلکات عظیمه است بلکه بسا باشد که منجر به مخالفت خدا شود، زیرا که صاحب آن، گاه است حق را از کسی می شنود که خود را از او بالاتر می داند و به این جهت استنکاف از قبول و پیروی آن می کند بلکه چون عظمت و تکبر و برتری و تجبر مختص ذات پاک خداوند علی اعلی است پس هر بنده ای که تکبر نماید در صفتی از صفات خدا، با او منازعه نموده است.
هوش مصنوعی: نکته سوم این است که اگر کسی بر بندگان خدا تکبر ورزد و خود را از آن‌ها برتر ببیند و آن‌ها را حقیر بشمارد، این نوع تکبر هرچند از نظر شدت، کمتر از نوع اول نیست، اما همچنان خطرناک است و ممکن است به تمرّد در برابر خدا منجر شود. زیرا فرد متکبر ممکن است حقیقتی را از کسی بشنود که او را پایین‌تر از خود می‌داند و به همین دلیل از پذیرش و پیروی آن حقیقت خودداری می‌کند. از آنجا که عظمت و برتری تنها مختص خداوند متعال است، هر کسی که متکبر شود، در واقع با یکی از صفات خدا در حال ستیز است.
همچنان که از برای تکبر، سه قسم است، همچنین از برای آن، سه درجه است.
هوش مصنوعی: همان‌طور که تکبر به سه نوع تقسیم می‌شود، آن موضوع نیز سه درجه مختلف دارد.
درجه اول: اینکه این صفت خبیثه در دل آدمی مستقر باشد و خود را بهتر و برتر از دیگران بیند، و آن را در کردار و گفتار خود ظاهر کند مثل اینکه در مجالس، بالاتر نشیند و خود را بر امثال و اقران خود مقدم دارد و روی خود را از ایشان بگرداند و عبوس کند و چین بر جبهه افکند و کسی که کوتاهی در تعظیم او کند بر او انکار نماید و اظهار مفاخرت و مباهات کند و در صدد غلبه بر ایشان در مسائل علمیه و افعال عملیه باشد و این درجه، بدترین درجات است، زیرا که درخت کبر، در دل صاحبش ریشه دوانیده و شاخ و برگ آن بلند شده و جمیع اعضا و جوارح او را فرو گرفته
هوش مصنوعی: درجه اول: وقتی که فردی در دل خود به صفت خبیثی چون تکبر دچار می‌شود و خود را از دیگران بالاتر و برتر می‌بیند. او این احساس را در رفتار و گفتارش نشان می‌دهد، مثلاً در جمع‌ها در مکان بالاتری می‌نشیند، خود را برتر از هم‌پایه‌هایش می‌داند و به آنها توجه نمی‌کند. ممکن است چهره‌اش عبوس شود و از کسانی که به او احترام نمی‌گذارند، انتقاد کند. همچنین به حُسن رفتار و علمش مباهات می‌کند و تلاش می‌کند تا در مسائل علمی یا کارهای عملی بر دیگران غلبه پیدا کند. این حالت، بدترین نوع تکبر است، زیرا نشان‌دهنده آن است که ریشه‌های کبر در دل او تقویت شده و تمام اعضای او را تحت تأثیر قرار داده است.
درجه دوم اینکه در دل او کبر باشد و کردار متکبرین نیز از او صادر گردد و اما به زبان نیارود و این درجه، یک شاخه کمتر از درجه اول است.
هوش مصنوعی: درجه دوم این است که در دل فرد، خودبزرگ‌بینی وجود داشته باشد و اعمال فرد نیز مانند افراد متکبر باشد، ولی او به زبان بیان نکند. این درجه، کمتر از درجه اول است.
درجه سوم اینکه در دل، خود را بالاتر داند اما در کردار و گفتار مطلقا اظهار ننماید، و نهایت سعی در تواضع و فروتنی کند و چنین شخصی شاخ و برگ درخت کبر را قطع کرده است اما ریشه آن در دل او هست پس اگر به این جهت بر خود غضبناک باشد و در صدد قلع و قمع ریشه آن نیز بوده باشد و سعی کند، او به آسانی بتواند از آن خلاص گردد و اگر احیانا بی اختیار میل به برتری کند و لیکن در مقام مجاهده بوده باشد گناهی بر او نیست و خدا توفیق نجات به او کرامت می فرماید.
هوش مصنوعی: درجه سوم این است که فرد در دل خود را بالاتر از دیگران بداند، اما در صحبت و عمل به هیچ وجه این احساس را نشان ندهد و تمام تلاش خود را برای تواضع و فروتنی به کار ببندد. چنین فردی شاخ و برگ کبر را قطع کرده، اما ریشه آن هنوز در دل او وجود دارد. اگر او به خاطر این مسئله بر خود خشمگین شود و به دنبال از بین بردن ریشه آن باشد و تلاش کند، به راحتی می‌تواند با آن خداحافظی کند. اگر به صورت ناخودآگاه تمایل به برتری پیدا کند، اما در تلاش برای خودسازی باشد، در این صورت گناهی بر او نیست و خداوند به او توفیق نجات عطا می‌کند.