گنجور

فصل - مذمت ضرب و شتم، فحش، لعن و طعن

بدان که از آثار و لوازمی که بر حقد و عداوت مترتب می گردد، ضرب و فحش و لعن و طعن است و بسا باشد که اینها از مجرد غضب نیز صادر گردند و می شود که به جهت همنشینی اوباش و اراذل، و مصاحبت فساق و جهال، و کسانی که هرزه گو و معتاد به فحش دادن هستند، فحش دادن عادت کسی شود که بدون دشمنی و غضبی فحش به زبان او جاری گردد و شکی نیست که همه این امور، مذموم است و قبیح، و در شریعت غرا، حرام صریحند و موجب حبط اعمال و مولد خسران مآلند و ملیین و حکماء و متشرعه و سایر عقلاء بر خباثت آنها متفق، و عقل و شرع بر حرمت آنها دو شاهد صادق .

اما ضرب که عبارت است از زدن با دست، با چوب، یا آلتی دیگر پس بدون جهت شرعیه، در حرمت آن شکی نیست و هیچ طایفه از طوایف بنی آدم، و هیچ فرقه از فرق عالم، بی جهت و سبب شرعی تجویز زدن کسی را نکرده اند و در اخبار و آثار، نهی صریح از آن شده و وارد شده است که «هر که مردی را تازیانه زند حق تعالی او را تازیانه ای از آتش خواهد زد».

و اما فحش و دشنام و هرزه زبانی و بدگوئی منشأ همه اینها خباثت نفس و دنائت طبع است و هر که زبان او به اینها دراز، البته خبیث النفس و از جمله اراذل و اوباش، معدود است بلکه از بعضی اخبار مستفاد می شود که رذل مخصوصی شخصی است که مضایقه نداشته باشد از اینکه هر چه بگوید و هر چه به او بگویند.

و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «مومن نیست کسی که طعنه زن و لعن کن و فحش گوی و هرزه زبان است» و نیز فرمودند که «بهشت حرام است بر هر فحش دهنده» و در روایت دیگر از آن سرور مروی است که «هرزه گوئی و پرده دری از شعبه‌ای نفاق است» و نیز از آن حضرت منقول است که «چهار نفرند که اهل دوزخ از آنها متأذی اند: یکی از آنها مردی خواهد بود که پیوسته چرک از دهان او جاری خواهد بود، و آن کسی است که در دنیا فحش گوی بوده» و نیز از آن جناب مروی است که «بهشت حرام است بر هر فحاش هرزه گوی کم حیائی که باک نداشته باشد از اینکه هرچه بگوید و از هر چه از برای او بگویند و چنین شخصی را اگر تفتیش و تفحص کنی و به حقیقت امر او بر خوری یا ولد الزنا است، یا نطفه پدرش با نطفه شیطان ممزوج شده، و این شخص به وجود آمده» یعنی در وقت معاشرت و مجامعت پدرش، شیطان نیز در جماع با او شریک شده و در حدیثی دیگر است که «هرگاه ببینی مردی را که مضایقه ندارد از اینکه هر چه بگوید و هر چه درحق او بگویند، بدانید که او ولد الزنا است، یا به شراکت شیطان هم رسیده» و نیز از آن جناب مروی است که «از جمله بدان و اشرار بندگان خدا کسی است که مردم به جهت فحش گفتن او از همنشینی او کراهت داشته باشند» و مروی است از آن حضرت که «دشنام دادن به مومن، فسق است و کشتن او کفر است و غیبت او معصیت است و حرمت مال او مثل حرمت خون اوست» و فرمود که «بدترین مردم نزد خدا در روز قیامت کسانی هستند که مردم آنها را اکرام و احترام کنند از بیم شر ایشان» و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند که «از جمله علامات شراکت شیطان در نطفه آدمی، که هیچ تشکیکی در آن نیست این است که آدمی فحاش باشد و باکی نداشته باشد از آنچه بگوید و از آنچه به او بگویند» و نیز آن حضرت فرمودند که «هر که مردم از زبان او بترسند، او در آتش خواهد بود» «و دشمن ترین مخلوقات خدا در نزد خدا بنده ای است که مردم از زبان او حذر نمایند» و از حضرت کاظم علیه السلام پرسیدند از حال دو نفر که یکدیگر را دشنام می دادند فرمودند که «هر کدام ابتدای به دشنام کرده اند ظالم ترند و گناه هر دو بر اوست، مادامی که آن دیگری تعدی و زیاده روی به او نکند» و مخفی نماند که حقیقت فحش، عبارت است از اظهار کردن امور قبیحه به الفاظ صریحه و بیشتر اوقات در الفاظ مجامعت و آلات جماع و آنچه از این قبیل است یافت می شود و ارباب فساد و بی شرمان را عبارات فاحشه چند است که ذکر می کنند آنها را، و اهل شرافت و صاحبان نفوس طیبه متعرض آنها نمی شوند بلکه اگر هم ذکر آنها ضروری شود به کنایه و رمز بیان می نمایند و بعضی گفته اند که خداوند عالم به خاطر حیا، کنایه فرمود از جماع، به لمس و مس و دخول و مباشرت، و عبارات قبیحه آنها را ذکر نفرمود و این مخصوص به وقاع و جماع نیست، بلکه از قضاء حاجت هم به کنایه و رمز گفتن اولی است از الفاظ صریحه رکیکه.

پس ارباب حیا باید عبارات صریحه آنها را به زبان نیاورند و همچنین امثال اینها از آنچه در عرف مستهجن و رکیک و مذموم و قبیح باشد.

پس چنانچه بخواهد از زبان زن خود یا زن دیگری سخنی نقل کند نگوید: زن من، یا زن تو چنین گفت بلکه بگوید پرده نشینان خانه من، یا خانه تو یا مادر اطفال چنین گفت، یا در خانه چنین گفتند بلکه از ذکر نام زن در امثال این زمان که عرفا قبیح شده احتراز کند و ملاحظه نکند که اسماء زنان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیه السلام مذکور می شده، زیرا که در زمان سابق این مستهجن نبود و به جهت طریقه سابق، حال هم قبحی در ذکر نام ایشان نیست چون در همه ازمنه ذکر کرده اند و در کتب نوشته اند.

و همچنین کسی را علتی در بدن باشد که از اظهار آن شرم کند اگر ذکر آن ضروری شود تصریح نکند بلکه به کنایه بگوید، مثلا اگر کسی مبروص است یا اقرع باشد و خواهد از سبب آن یا وقت آن از او سئوال کند نگوید: تو در چه وقت پیس شدی؟ یا سر تو به چه سبب کچل شد؟ بلکه بگوید: این عارضه کی از برای تو روی داد؟ یا چه وقت این ناخوشی عارض تو شد؟ زیرا که جمیع این تصریحات داخل فحشند.

و بدان که جمیع الفاظی که متضمن بی شرمی و فحش هستند همه مذموم و قبیح اند، گو بعضی قبیح تر و ذم آن شدیدتر باشد، خواه در مقام دشنام و اذیت بگوئی یا در محل شوخی و مزاح، یا مقامی دیگر و چون این عبارات مختلف اند در قباحت، بعضی از آنها مکروه و بعضی از آنها حرام اند و بعضی حرام را تخصیص داده اند به صورتی که در مقام دشنام و اذیت باشد نه در مقام شوخی یا به جهت عادت به هرزه گوئی و دور نیست که بعضی الفاظ که بسیار فاحش هستند حرام باشند اگر چه در مقام دشنام نباشند.

و اما لعن: و معنی آن راندن و دور کردن از خداست پس شکی در بدی آن نیست و جایز نیست شرعا لعن کردن بر کسی مگر کسی که متصف به صفتی باشد که آن صفت به نص شریعت موجب دوری او از خدا باشد و مجوز لعن او باشد و ذم شدید در اخبار در خصوص لعن کردن رسیده از امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «روزی حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خطبه خواندند و فرمودند که می خواهید خبر دهم شما را به بدان شما؟ عرض کردند: بلی یا رسول الله فرمود: کسی که عطای خود را از دیگران منع می کند، و بنده خود را می زند، و تنها سفر می کند پس مردم چنین گمان کردند که خداوند بنده ای بدتر از چنین شخصی مخلوقی نیافریده سپس حضرت فرمودند می خواهید خبر دهم شما را به بدتر از این؟ عرض کردند بلی فرمودند که فحش دهنده لعن کننده، که هر وقت نزد او اسم مومنین مذکور شود ایشان را لعن کند و اسم او نیز چون نزد مومنین مذکور گردد او را لعن نمایند» و حضرت امام محمد باقر فرمودند که «چون لعنت از دهان شخصی بیرون آید میان او و آن شخص که به او لعنت شده تردد می کند، اگر آن شخص مستحق لعن باشد به او متعلق می شود و اگر نباشد به صاحبش برمی گردد» و از این حدیث مستفاد می گردد که لعن به کسی که سزاوار لعن نباشد، برمی گردد به لعن کننده.

پس باید نهایت احتراز را نمود و لعن نکرد کسی را مگر آنانی که از صاحب شریعت مقدسه تجویز لعن ایشان شده و والد ماجد حقیر قدس سره در کتاب «جامع السعادات» فرموده است که آنچه در شریعت تجویز شده، لعن کردن به کافرین و فاسقین و ظالمین است همچنان که در قرآن وارد شده است و شکی در جواز لعن اینها بر سبیل عموم نیست، به این نوع که بگوئی: «لعنة الله علی الکافرین یا علی الظالمین یا علی الفاسقین» و فرموده اند که شخصی متصف به یکی از این صفات باشد حق آن است که می توان او را لعن کرد و توهم این را که شخص معین گاه است از این صفت توبه کند و با اسلام و با توبه از دنیا برود راهی ندارد، زیرا که مستفاد از قرآن و احادیث آن است که شخص معینی را لعن می توان نمود بلکه از اخبار برمی آید که لعن بر بعضی از اهل جهود و عناد بهترین عبادات و اقرب قربات است خدای تعالی در حق جماعتی می فرماید: «اولئک علیهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین» و در حق جماعتی دیگر می فرماید: «اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون» و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «خدا لعنت کند دروغگو را و اگر چه به مزاح باشد» و چون أبوسفیان هزار بیت در هجو آن سرور گفت، آن حضرت فرمودند: «پروردگارا من شعر نمی توانم گفت و سزاوار من نیست که شعر بگویم به عوض هر حرفی از این اشعار او را هزار لعنت کن» و حضرت امیرالمومنین علیه السلام جماعتی را لعن کردند و مروی است که «آن جناب در قنوت نمازهای واجب، معاویه و عمر و عاص و أبوموسی اشعری و أبوالاعور سلمی را لعن می فرمودند و چناچه لعن ایشان را از جمله عبادات نمی دانستند با وجود اینکه حلم او از همه مردم بیشتر و گذشت او از همه افزون تر بود در نماز این اشخاص را لعن نمی فرموند و در روایتی دیگر است که «آن حضرت در قنوت نمازهای نافله دو بت قریش را که أبوبکر و عمر است لعن می نمود» و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در عقب هر نمازی چهار مرد را لعن می کردند و کسی که ملاحظه کند رفتار حضرت امام حسن علیه السلام را با معاویه علیه اللعنه و اصحاب او که چگونه به آنها لعن می کردند و احادیث و اخباری که در لعن مستحقین لعن از روسای اهل ضلال باسمائهم رسیده تتبع کند می داند که این اشعار دین است و حضرت کاظم علیه السلام ابوحنیفه را لعن فرمودند.

و منع از لعن که رسیده است در لعن بر کسی است که مستحق آن نباشد و آنچه نقل شده که امیرالمومنین علیه السلام از لعن اهل شام نهی فرمود اگر صحیح باشد شاید به جهت این بود که گاه در میان ایشان کسی بوده که مستحق لعن نبوده یا امید اسلام بعضی از ایشان را داشته.

و بالجمله لعن کردند به روسای ظلم و ظلالت و مجاهرین به کفر و فسق جایز و بلکه مستحب است و بر غیر اینها حرام است، تا یقین نشود که متصف است به یکی از صفاتی که موجب لعن می شود، و باید یقین به این کند و به مجرد ظن و تخمین نمی توان اکتفا نمود.

و بدان که گناه لعن، بر اشخاصی که مرده اند و ثابت نیست که مستحق لعن باشند بیشتر، و و بال آن افزون تر است .حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «مردگان را دشنام مدهید، که ایشان رسیدند به آنچه پیش فرستاده اند» و همچنین خوب نیست لعن کردن بر جمادات و حیوانات.

و مروی است که «هیچ کس لعن به زمین نمی کند مگر اینکه زمین می گوید: لعنت بر هر کدام که گناهکارتریم» و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم انکار فرمودند بر زنی که ناقه را لعن کرد و بر مردی که شتری را لعن نمود.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که از آثار و لوازمی که بر حقد و عداوت مترتب می گردد، ضرب و فحش و لعن و طعن است و بسا باشد که اینها از مجرد غضب نیز صادر گردند و می شود که به جهت همنشینی اوباش و اراذل، و مصاحبت فساق و جهال، و کسانی که هرزه گو و معتاد به فحش دادن هستند، فحش دادن عادت کسی شود که بدون دشمنی و غضبی فحش به زبان او جاری گردد و شکی نیست که همه این امور، مذموم است و قبیح، و در شریعت غرا، حرام صریحند و موجب حبط اعمال و مولد خسران مآلند و ملیین و حکماء و متشرعه و سایر عقلاء بر خباثت آنها متفق، و عقل و شرع بر حرمت آنها دو شاهد صادق .
هوش مصنوعی: بدان که از نشانه‌ها و عواقبی که ناشی از کینه و دشمنی است، فحش و توهین و لعن و عیب‌جویی به شمار می‌رود. این رفتارها ممکن است حتی در حالت خشم نیز از فرد صادر شود و به خاطر هم نشینی با افراد بی‌فرهنگ، دور از اخلاق و کسانی که به فحش دادن عادت کرده‌اند، ممکن است فرد به فحش گفتن عادت کند، به گونه‌ای که این کار بدون وجود کینه یا خشم بر زبانش جاری شود. هیچ شکی نیست که این موضوعات ناپسند و زشت هستند و در شریعت همچنین حرام هستند و باعث نابودی اعمال و ایجاد ضرر در آینده می‌شوند. اندیشمندان و حکما و متشرعه و سایر اهل عقل نیز بر زشت بودن آنها توافق نظر دارند و عقل و شرع، هر دو بر حرمت این اعمال گواهی می‌دهند.
اما ضرب که عبارت است از زدن با دست، با چوب، یا آلتی دیگر پس بدون جهت شرعیه، در حرمت آن شکی نیست و هیچ طایفه از طوایف بنی آدم، و هیچ فرقه از فرق عالم، بی جهت و سبب شرعی تجویز زدن کسی را نکرده اند و در اخبار و آثار، نهی صریح از آن شده و وارد شده است که «هر که مردی را تازیانه زند حق تعالی او را تازیانه ای از آتش خواهد زد».
هوش مصنوعی: ضرب به معنای زدن با دستان، چوب یا هر وسیله دیگری است و بدون وجود دلیل شرعی، حرمت آن کاملاً مشخص است. هیچ‌یک از گروه‌ها یا مذاهب انسانی نمی‌توانند زدن شخصی را بدون دلیل شرعی مجاز بدانند. همچنین در متون دینی به‌روشنی از این کار نهی شده و به این موضوع اشاره شده که هر کسی که مردی را با تازیانه بزند، خداوند او را با تازیانه‌ای از آتش مجازات خواهد کرد.
و اما فحش و دشنام و هرزه زبانی و بدگوئی منشأ همه اینها خباثت نفس و دنائت طبع است و هر که زبان او به اینها دراز، البته خبیث النفس و از جمله اراذل و اوباش، معدود است بلکه از بعضی اخبار مستفاد می شود که رذل مخصوصی شخصی است که مضایقه نداشته باشد از اینکه هر چه بگوید و هر چه به او بگویند.
هوش مصنوعی: فحش، دشنام، زبان‌درازی و بدگویی همگی نشانه‌ای از بدی نفس و طبیعت زیرین افراد است. افرادی که به این رفتارها آلوده‌اند، معمولاً خبیث النفس و از دسته اراذل و اوباش محسوب می‌شوند. حتی از برخی روایات مشخص می‌شود که چنین رذل‌هایی کسانی هستند که در حرف زدن هیچ ملاحظه‌ای ندارند و به راحتی هرچه که بخواهند می‌گویند و همچنین به هر گفته‌ای واکنش نشان می‌دهند.
و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «مومن نیست کسی که طعنه زن و لعن کن و فحش گوی و هرزه زبان است» و نیز فرمودند که «بهشت حرام است بر هر فحش دهنده» و در روایت دیگر از آن سرور مروی است که «هرزه گوئی و پرده دری از شعبه‌ای نفاق است» و نیز از آن حضرت منقول است که «چهار نفرند که اهل دوزخ از آنها متأذی اند: یکی از آنها مردی خواهد بود که پیوسته چرک از دهان او جاری خواهد بود، و آن کسی است که در دنیا فحش گوی بوده» و نیز از آن جناب مروی است که «بهشت حرام است بر هر فحاش هرزه گوی کم حیائی که باک نداشته باشد از اینکه هرچه بگوید و از هر چه از برای او بگویند و چنین شخصی را اگر تفتیش و تفحص کنی و به حقیقت امر او بر خوری یا ولد الزنا است، یا نطفه پدرش با نطفه شیطان ممزوج شده، و این شخص به وجود آمده» یعنی در وقت معاشرت و مجامعت پدرش، شیطان نیز در جماع با او شریک شده و در حدیثی دیگر است که «هرگاه ببینی مردی را که مضایقه ندارد از اینکه هر چه بگوید و هر چه درحق او بگویند، بدانید که او ولد الزنا است، یا به شراکت شیطان هم رسیده» و نیز از آن جناب مروی است که «از جمله بدان و اشرار بندگان خدا کسی است که مردم به جهت فحش گفتن او از همنشینی او کراهت داشته باشند» و مروی است از آن حضرت که «دشنام دادن به مومن، فسق است و کشتن او کفر است و غیبت او معصیت است و حرمت مال او مثل حرمت خون اوست» و فرمود که «بدترین مردم نزد خدا در روز قیامت کسانی هستند که مردم آنها را اکرام و احترام کنند از بیم شر ایشان» و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند که «از جمله علامات شراکت شیطان در نطفه آدمی، که هیچ تشکیکی در آن نیست این است که آدمی فحاش باشد و باکی نداشته باشد از آنچه بگوید و از آنچه به او بگویند» و نیز آن حضرت فرمودند که «هر که مردم از زبان او بترسند، او در آتش خواهد بود» «و دشمن ترین مخلوقات خدا در نزد خدا بنده ای است که مردم از زبان او حذر نمایند» و از حضرت کاظم علیه السلام پرسیدند از حال دو نفر که یکدیگر را دشنام می دادند فرمودند که «هر کدام ابتدای به دشنام کرده اند ظالم ترند و گناه هر دو بر اوست، مادامی که آن دیگری تعدی و زیاده روی به او نکند» و مخفی نماند که حقیقت فحش، عبارت است از اظهار کردن امور قبیحه به الفاظ صریحه و بیشتر اوقات در الفاظ مجامعت و آلات جماع و آنچه از این قبیل است یافت می شود و ارباب فساد و بی شرمان را عبارات فاحشه چند است که ذکر می کنند آنها را، و اهل شرافت و صاحبان نفوس طیبه متعرض آنها نمی شوند بلکه اگر هم ذکر آنها ضروری شود به کنایه و رمز بیان می نمایند و بعضی گفته اند که خداوند عالم به خاطر حیا، کنایه فرمود از جماع، به لمس و مس و دخول و مباشرت، و عبارات قبیحه آنها را ذکر نفرمود و این مخصوص به وقاع و جماع نیست، بلکه از قضاء حاجت هم به کنایه و رمز گفتن اولی است از الفاظ صریحه رکیکه.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند که مؤمن واقعی کسی نیست که بی‌احترامی کند یا به دیگران فحش دهد و از زبانش هرزه‌گویی بیرون بیاید. همچنین، فرمودند که بهشت بر افرادی که بی‌حیا و فحاش هستند حرام است. در روایات دیگری آمده که بی‌ادبی و سخنان زشت نشانه‌هایی از نفاق است. همچنین فرمودند که چهار گروه از افراد هستند که اهل جهنم از وجود آنها رنج می‌برند، از جمله کسی که از دهانش کثافت و کلمات زشت بیرون می‌آید و فحاش است. کسانی که اینگونه رفتار می‌کنند ممکن است به نطفه‌های ناپاکی مرتبط باشند. به علاوه، فرمودند که بدترین انسان‌ها در روز قیامت کسانی هستند که مردم تنها به خاطر ترسشان از شرشان به آنها احترام می‌گذارند. امام جعفر صادق (ع) نیز اشاره کردند که فحاشی یکی از نشانه‌های تأثیر شیطان بر نسل آدم است. در نهایت، یادآوری شد که فحش دادن به مؤمن یک گناه بزرگ است و احترام مال او باید به اندازه احترام خون او باشد. بسیاری از سخنان ناپسند به صورت کنایه بیان می‌شود و به دلیل حیای خداوند، از ذکر مستقیم آنها پرهیز شده است.
پس ارباب حیا باید عبارات صریحه آنها را به زبان نیاورند و همچنین امثال اینها از آنچه در عرف مستهجن و رکیک و مذموم و قبیح باشد.
هوش مصنوعی: بنابراین افراد با آداب و نجابت باید از گفتن عبارات روشن و واضح که ناپسند، زشت و قبیح به شمار می‌روند، خودداری کنند.
پس چنانچه بخواهد از زبان زن خود یا زن دیگری سخنی نقل کند نگوید: زن من، یا زن تو چنین گفت بلکه بگوید پرده نشینان خانه من، یا خانه تو یا مادر اطفال چنین گفت، یا در خانه چنین گفتند بلکه از ذکر نام زن در امثال این زمان که عرفا قبیح شده احتراز کند و ملاحظه نکند که اسماء زنان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیه السلام مذکور می شده، زیرا که در زمان سابق این مستهجن نبود و به جهت طریقه سابق، حال هم قبحی در ذکر نام ایشان نیست چون در همه ازمنه ذکر کرده اند و در کتب نوشته اند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از زبانی که زن خود یا زنی دیگر استفاده کرده است صحبت کند، نباید جمله‌ای از قبیل "زن من" یا "زن تو" را به کار ببرد. بلکه بهتر است بگوید "پرده‌نشینان خانه من" یا "خانه تو" یا "مادر کودکان" چنین گفتند یا در خانه چنین گفتند. در این زمان ذکر نام زنان به ویژه در این گونه موارد ناپسند به حساب می‌آید. همچنین نباید فراموش کرد که ذکر نام همسران پیامبر و ائمه در گذشته اشکالی نداشت و چون در آن زمان این مسئله ناپسند شناخته نمی‌شد، اکنون نیز قبحی در ذکر آنان وجود ندارد، چرا که در طول تاریخ همواره نام آن‌ها نیز ذکر شده و در کتب مختلف آمده است.
و همچنین کسی را علتی در بدن باشد که از اظهار آن شرم کند اگر ذکر آن ضروری شود تصریح نکند بلکه به کنایه بگوید، مثلا اگر کسی مبروص است یا اقرع باشد و خواهد از سبب آن یا وقت آن از او سئوال کند نگوید: تو در چه وقت پیس شدی؟ یا سر تو به چه سبب کچل شد؟ بلکه بگوید: این عارضه کی از برای تو روی داد؟ یا چه وقت این ناخوشی عارض تو شد؟ زیرا که جمیع این تصریحات داخل فحشند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در بدنش عیبی دارد که از بیان آن شرم می‌کند، در مواقع ضروری نباید به صورت مستقیم به آن اشاره کند، بلکه باید به صورت غیرمستقیم صحبت کند. به عنوان مثال، اگر کسی مبتلا به بیماری جذام یا کچلی باشد و کسی درباره علت یا زمان بروز آن از او سوال کند، نباید بگوید: "چه زمانی مبتلا شدی؟" یا "چرا سرت کچل شده؟" بلکه بهتر است بپرسد: "این مشکل کی برای تو پیش آمد؟" یا "این ناخوشی کی برای تو عارض شد؟" زیرا تمامی آن سوالات به صورت مستقیم به عیب او اشاره می‌کنند و ممکن است باعث آزارش شود.
و بدان که جمیع الفاظی که متضمن بی شرمی و فحش هستند همه مذموم و قبیح اند، گو بعضی قبیح تر و ذم آن شدیدتر باشد، خواه در مقام دشنام و اذیت بگوئی یا در محل شوخی و مزاح، یا مقامی دیگر و چون این عبارات مختلف اند در قباحت، بعضی از آنها مکروه و بعضی از آنها حرام اند و بعضی حرام را تخصیص داده اند به صورتی که در مقام دشنام و اذیت باشد نه در مقام شوخی یا به جهت عادت به هرزه گوئی و دور نیست که بعضی الفاظ که بسیار فاحش هستند حرام باشند اگر چه در مقام دشنام نباشند.
هوش مصنوعی: تمامی جملاتی که شامل بی‌احترامی و توهین هستند، ناپسند و زشت به شمار می‌روند. برخی از این جملات ممکن است زشت‌تر و ناپسندتر از بقیه باشند. چه از آن‌ها برای دشنام دادن و آزار دیگران استفاده شود و چه در فضایی شوخی و مزاح، یا حتی در موقعیت‌های دیگر، چون این عبارات از نظر ناپسندی درجات متفاوتی دارند. برخی از آن‌ها مکروه و بعضی دیگر حرام‌اند. همچنین، بعضی از عبارات حرام ممکن است تنها در موقعیت دشنام و آزار معتبر باشند و در مورد شوخی و عادت به گفتار رکیک صدق نکنند. همچنین، ممکن است برخی واژه‌های بسیار فاحش نیز حرام باشند، حتی اگر در زمان دشنام نباشند.
و اما لعن: و معنی آن راندن و دور کردن از خداست پس شکی در بدی آن نیست و جایز نیست شرعا لعن کردن بر کسی مگر کسی که متصف به صفتی باشد که آن صفت به نص شریعت موجب دوری او از خدا باشد و مجوز لعن او باشد و ذم شدید در اخبار در خصوص لعن کردن رسیده از امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «روزی حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خطبه خواندند و فرمودند که می خواهید خبر دهم شما را به بدان شما؟ عرض کردند: بلی یا رسول الله فرمود: کسی که عطای خود را از دیگران منع می کند، و بنده خود را می زند، و تنها سفر می کند پس مردم چنین گمان کردند که خداوند بنده ای بدتر از چنین شخصی مخلوقی نیافریده سپس حضرت فرمودند می خواهید خبر دهم شما را به بدتر از این؟ عرض کردند بلی فرمودند که فحش دهنده لعن کننده، که هر وقت نزد او اسم مومنین مذکور شود ایشان را لعن کند و اسم او نیز چون نزد مومنین مذکور گردد او را لعن نمایند» و حضرت امام محمد باقر فرمودند که «چون لعنت از دهان شخصی بیرون آید میان او و آن شخص که به او لعنت شده تردد می کند، اگر آن شخص مستحق لعن باشد به او متعلق می شود و اگر نباشد به صاحبش برمی گردد» و از این حدیث مستفاد می گردد که لعن به کسی که سزاوار لعن نباشد، برمی گردد به لعن کننده.
هوش مصنوعی: لعن به معنای رانده شدن و دور کردن از خداوند است و به همین خاطر، لعن کردن بر کسی که مستحق آن نیست، از نظر شرعی جایز نیست. تنها در مواردی که شخصی صفاتی دارد که به موجب نصوص شرعی نشان‌دهنده دوری او از خدا باشد، لعن کردن او مجاز است. در روایتی از امام محمد باقر علیه‌السلام آمده که پیامبر اکرم خطبه‌ای خواندند و فرمودند که افرادی را به شما معرفی کنم که بدترین‌ها هستند. آن حضرت به ویژگی‌هایی اشاره کردند، از جمله اینکه کسی که عطای خود را از دیگران دریغ می‌کند، یا بنده‌اش را می‌زند، و به تنهایی سفر می‌کند. پس از این توضیحات، پیامبر (ص) به بدتر از این‌ها اشاره کردند: افرادی که فحش و لعن می‌دهند و نسبت به مومنین چنین برخوردی دارند. امام محمد باقر (ع) نیز بیان کردند که وقتی لعنت از دهان کسی بیرون می‌آید، این لعن به شخص مورد لعنت مربوط می‌شود؛ اگر آن شخص مستحق لعن باشد، به او تعلق می‌گیرد و اگر نباشد، بر می‌گردد به شخصی که لعن کرده است. از این روایات نتیجه می‌گیریم که لعن به کسی که سزاوار آن نیست، به خود لعن‌کننده برمی‌گردد.
پس باید نهایت احتراز را نمود و لعن نکرد کسی را مگر آنانی که از صاحب شریعت مقدسه تجویز لعن ایشان شده و والد ماجد حقیر قدس سره در کتاب «جامع السعادات» فرموده است که آنچه در شریعت تجویز شده، لعن کردن به کافرین و فاسقین و ظالمین است همچنان که در قرآن وارد شده است و شکی در جواز لعن اینها بر سبیل عموم نیست، به این نوع که بگوئی: «لعنة الله علی الکافرین یا علی الظالمین یا علی الفاسقین» و فرموده اند که شخصی متصف به یکی از این صفات باشد حق آن است که می توان او را لعن کرد و توهم این را که شخص معین گاه است از این صفت توبه کند و با اسلام و با توبه از دنیا برود راهی ندارد، زیرا که مستفاد از قرآن و احادیث آن است که شخص معینی را لعن می توان نمود بلکه از اخبار برمی آید که لعن بر بعضی از اهل جهود و عناد بهترین عبادات و اقرب قربات است خدای تعالی در حق جماعتی می فرماید: «اولئک علیهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین» و در حق جماعتی دیگر می فرماید: «اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون» و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «خدا لعنت کند دروغگو را و اگر چه به مزاح باشد» و چون أبوسفیان هزار بیت در هجو آن سرور گفت، آن حضرت فرمودند: «پروردگارا من شعر نمی توانم گفت و سزاوار من نیست که شعر بگویم به عوض هر حرفی از این اشعار او را هزار لعنت کن» و حضرت امیرالمومنین علیه السلام جماعتی را لعن کردند و مروی است که «آن جناب در قنوت نمازهای واجب، معاویه و عمر و عاص و أبوموسی اشعری و أبوالاعور سلمی را لعن می فرمودند و چناچه لعن ایشان را از جمله عبادات نمی دانستند با وجود اینکه حلم او از همه مردم بیشتر و گذشت او از همه افزون تر بود در نماز این اشخاص را لعن نمی فرموند و در روایتی دیگر است که «آن حضرت در قنوت نمازهای نافله دو بت قریش را که أبوبکر و عمر است لعن می نمود» و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در عقب هر نمازی چهار مرد را لعن می کردند و کسی که ملاحظه کند رفتار حضرت امام حسن علیه السلام را با معاویه علیه اللعنه و اصحاب او که چگونه به آنها لعن می کردند و احادیث و اخباری که در لعن مستحقین لعن از روسای اهل ضلال باسمائهم رسیده تتبع کند می داند که این اشعار دین است و حضرت کاظم علیه السلام ابوحنیفه را لعن فرمودند.
هوش مصنوعی: بنابراین باید با احتیاط عمل کرد و کسی را لعن نکرد مگر آن دسته از افرادی که لعن آنها از سوی صاحب شریعت مجاز شمرده شده است. در کتاب «جامع السعادات» آمده که بر اساس شریعت، لعن کافران، فاسقان و ظالمین مجاز است و در قرآن نیز به این موضوع اشاره شده است. بنابراین، هیچ شکی در این که لعن این گروه‌ها به‌طور کلی جائز است، وجود ندارد. به عنوان مثال، می‌توان گفت: «لعنت خدا بر کافران، یا بر ظالمین، یا بر فاسقان». همچنین گفته شده است که اگر فردی به یکی از این صفات متصف باشد، لعن او صحیح است. تصور این که فرد مشخصی ممکن است از این صفات توبه کند و با ایمان از دنیا برود، رد می‌شود. زیرا در قرآن و احادیث مشخص شده که می‌توان فرد خاصی را لعن کرد. برخی اخبار نیز بیان می‌کنند که لعن برخی از مخالفان و دشمنان بهترین نوع عبادت‌ها است. خداوند درباره برخی می‌فرماید: «لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آن‌هاست» و درباره گروهی دیگر می‌فرماید: «خداوند آن‌ها را لعنت می‌کند و لعن‌کنندگان نیز بر آن‌ها لعنت می‌کنند». پیامبر اسلام نیز فرمودند: «خداوند دروغگو را لعنت کند، حتی اگر به شوخی باشد». وقتی ابوسفیان اشعاری در هجو پیامبر گفت، آن حضرت دعا کرد که به جای هر کلمه‌ای که او گفت، هزار لعنت بر او نازل شود. همچنین، امام علی (علیه‌السلام) برخی افراد را لعن کرده و از او نقل شده که در قنوت نمازهای واجب، افرادی مانند معاویه و عمر و عاص و ابوموسی را لعنت می‌کرد. اگر لعن آن‌ها را از اعمال عبادی نمی‌دانستند، با توجه به حلم و گذشت او، در نمازهای خود آنان را لعن نمی‌کرد. همچنین، در گزارش دیگری آمده که آن حضرت در قنوت نمازهای نافله، ابوبکر و عمر را لعن می‌نمود. امام جعفر صادق (علیه‌السلام) نیز بعد از هر نماز چهار نفر را لعن می‌کردند و اگر کسی به رفتار امام حسن (علیه‌السلام) با معاویه و یاران او توجه کند، درمی‌یابد که این کار دینی است و امام کاظم (علیه‌السلام) نیز ابوحنیفه را لعن کرده‌اند.
و منع از لعن که رسیده است در لعن بر کسی است که مستحق آن نباشد و آنچه نقل شده که امیرالمومنین علیه السلام از لعن اهل شام نهی فرمود اگر صحیح باشد شاید به جهت این بود که گاه در میان ایشان کسی بوده که مستحق لعن نبوده یا امید اسلام بعضی از ایشان را داشته.
هوش مصنوعی: لعنت کردن به کسی که مستحق آن نیست، منع شده است. گفته شده که امیرالمؤمنین علیه‌السلام از لعن اهل شام نهی کردند. اگر این موضوع درست باشد، ممکن است به این دلیل باشد که به احتمال زیاد در بین آن‌ها افرادی بودند که مستحق لعن نبوده‌اند یا امید داشتند که برخی از آن‌ها اسلام را بپذیرند.
و بالجمله لعن کردند به روسای ظلم و ظلالت و مجاهرین به کفر و فسق جایز و بلکه مستحب است و بر غیر اینها حرام است، تا یقین نشود که متصف است به یکی از صفاتی که موجب لعن می شود، و باید یقین به این کند و به مجرد ظن و تخمین نمی توان اکتفا نمود.
هوش مصنوعی: به طور کلی لعن کردن بر کسانی که سرکرده ظلم و گمراهی هستند یا خود را به کفر و گناه علنی نشان می‌دهند، جایز و حتی مستحب است. اما برای دیگران انجام این کار حرام است، مگر اینکه به طور قطع معلوم شود که آن شخص به یکی از صفاتی که مستحق لعن است، متصف می‌باشد. بنابراین باید از اطمینان و یقین برخوردار بود و نمی‌توان به صرف ظن و گمان بسنده کرد.
و بدان که گناه لعن، بر اشخاصی که مرده اند و ثابت نیست که مستحق لعن باشند بیشتر، و و بال آن افزون تر است .حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «مردگان را دشنام مدهید، که ایشان رسیدند به آنچه پیش فرستاده اند» و همچنین خوب نیست لعن کردن بر جمادات و حیوانات.
هوش مصنوعی: بدانید که لعنت کردن بر افرادی که فوت کرده‌اند و مشخص نیست که لیاقت چنین لعن و نفرینی را داشته باشند، خطا و نادرست است و عواقب آن نیز شدیدتر خواهد بود. پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «مردگان را دشنام ندهید، زیرا آن‌ها به آنچه که انجام داده‌اند رسیده‌اند.» همچنین لعن کردن جمادات و حیوانات نیز جایز نیست و از این کار باید پرهیز کرد.
و مروی است که «هیچ کس لعن به زمین نمی کند مگر اینکه زمین می گوید: لعنت بر هر کدام که گناهکارتریم» و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم انکار فرمودند بر زنی که ناقه را لعن کرد و بر مردی که شتری را لعن نمود.
هوش مصنوعی: نقل شده است که هیچ‌کس نمی‌تواند به زمین لعنت بفرستد، مگر این که زمین به او پاسخ می‌دهد و می‌گوید: لعنت بر هر کسی که گناهکارتر است. همچنین، پیامبر اسلام بر زنی که بر شتر نفرین کرد و مردی که بر ناقه نفرین نمود، واکنش منفی نشان دادند.