گنجور

آداب و شروط تعلیم و تعلم

فایده اول: بدان که از برای هر یک از تعلیم و تعلم، آداب و شروطی چند است، اما آداب تعلم، چند چیز است:

اول آنکه طالب علم احتراز کند از پیروی شهوات نفسانیه و هواهای جسمانیه، و آمیزش با اهل دنیا و مصاحبت ارباب هوی و هوس، و بداند که همچنان که چشم ظاهر هرگاه «مأوف باشد، از شعاع خورشید محروم است و همچنین دیده باطن هرگاه مبتلا به متابعت هوا و هوس و مصابحت اهل دنیا باشد از اشعه انوار قدسیه که محل افاضه علوم است بی نصیب است.

دوم اینکه باعث تعلم محض، تقرب به خدا و رسیدن به سعادات بی منتها و ترقی از مرتبه «بهیمیت و دخول در عالم انسانیت باشد و مقصود او مراء و جدال یا رسیدن به منصب و مال یا مفاخرت و تفوق بر امثال و اقران نباشد.

و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که فرمودند: «طلبه علم، سه طایفه هستند، پس بشناس ایشان را: صنف اول کسانی هستند که طلب علم می کنند از برای استخفاف به مردم و استهزای به ایشان، که طریقه جهال است و از برای مراء و جدال با اقران و امثال.

صنف دوم کسانی هستند که آن را طلب می کنند از برای مفاخرت نمودن و خدعه کردن صنف سوم کسانی هستند که آن را می طلبند به جهت تحصیل بصیرت در دین و تکمیل عقل و تحصیل یقین.

و علامت صنف اول آن است که در مقام جدال با اقران و امثال برمی‌آید و در صدد ایذای ایشان و غلبه بر آنها است، و در مجالس و محافل متعرض گفتگوی با ایشان می شود تا فضل خود را ظاهر سازد و در مجامع، ذکر علم و بیان صفت حلم را می کند، خضوع و خشوع را بر خود می بندد مثل اینکه سر به زیر می افکند و نفسهای بلند می کشد و ناله های ضعیف برمی‌آورد و گاهی در راه رفتن پشت خود را خم می کند و گاهی سر می جنباند و دستی حرکت می دهد و دل از ورع خالی، و باطن او از تقوی بریء است خدا او را ذلیل و خوار کند و بینی او را بر خاک بمالد و او را هلاک و مستأصل سازد.

علامت صنف دوم آن است که صاحب مکر و خدعه و نرمی و همواری است با امثال خود، از اهل علم تکبر نماید و از برای اغنیائی که پست رتبه هستند تواضع و فروتنی می کند و حلواهای ایشان را می خورد و دین ایشان را ضایع می کند خدا نام او را بر طرف کند و اثر او از میان علما قطع نماید.

علامت صنف سیم آن است که پیوسته شکسته و محزون است و بیداری را شعار خود ساخته، جامه عبادت پوشیده و در ظلمتهای شب به عبادت پروردگار کوشیده، و عبادت می کند از برای خدا، و از تقصیر خود خائف و ترسان، و همیشه از اعمال خود مضطرب و لزران است خدا را می خواند و می ترسد که دعای او را نشنود و متوجه است به اصلاح نفس خود و بیناست به اوصاف اهل زمان و گریزان است از دوستان به برادران خدا محکم کند اعضا و جوارح او را بر عمل کردن و عطا فرماید به او امان و آسایش در روز قیامت سوم آنکه آنچه را فهمید و دانست به آن عمل کند، که هر که به علم خود عمل نکرد آنچه را دانسته فراموش می کند، و هر که به علم خود عمل کند خدا به او کرامت می فرماید علم آنچه را نمی داند.

از حضرت امام زین العابدین علیه السلام مروی است که «علمی که به آن عمل نشود زیاد نمی کند از برای صاحبش مگر کفر و دوری از خدا را» و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که فرمودند: «اهل دوزخ متأذی می شوند از بوی عالمی که به علم خود عمل نکرده باشد» و فرمودند «اشد مردم از جهت حسرت و پشیمانی کسی است که دیگری را به خدا خوانده باشد و او قبول نموده و به آن سبب داخل بهشت شود و آن شخص خواننده خود به جهت ترک عمل به آنچه دانسته بود داخل دوزخ گردد» بلی:

چو علمت هست خدمت کن که زشت آید بر دانا
گرفته چینیان احرام و مکی خفته در بطحا

چهارم آنکه حقوق معلم خود را بشناسد، و ادب او را نگاهدارد، و فروتنی و خشوع نسبت به او به جا آورد، و در برابر او سخنی را بر او رد نکند، و به دل او را دوست دارد، و اگر بد او مذکور شود رد کند، و اگر نتواند برخیزد، و حقوق او را فراموش نکند، زیرا که او پدر معنوی و والد روحانی اوست و حقوق او از سایر آباء بیشتر است و همچنین ملاحظه ادب و احترام سایر علما را بکند، خصوصا کسانی که از علم آنها منتفع شده و یا علم آنها با واسطه به او رسیده که آنها نیز پدران با واسطه او هستند.

و به مجرد اینکه چیزی از مطالب آنها به فهم او نرسد زبان اعراض و طعن نگشاید و نسبت غلط به ایشان ندهد و اگر بعد از سعی و جهد مطلبی از ایشان در نظر او صحیح نباشد و خواهد اعتراض نماید بر وجهی «مستحسن و عبارتی مقرون به ادب آن را ادا نماید.

پنجم آنکه نفس خود را از اخلاق رذیله و اوصاف ذمیمه پاک کند، زیرا که مادامی که «لوح» نفس از نقوش باطله پاک نشود انوار علوم بر او نتابد، و تا آئینه دل از زنگ صفات رذیله پرداخته و پاک نگردد صور علمیه در آن عکس نیندازد

و اما آداب تعلیم، آن نیز چند چیز است:

اول آنکه معلم، در تعلیم، قصد تقرب به خدا داشته باشد و غرض او از درس گفتن جاه و ریاست و بزرگی و شهرت، و مقصودش مجمع آرایی و خودنمائی نباشد، و طمع وظیفه سلطان یا مال دیگران او را به تعلیم نداشته باشد، بلکه منظور او به غیر از ارشاد و احیای دلهای مرده و رسیدن به ثوابهای پروردگار، دیگر چیزی نباشد.

و شکی نیست هر که کسی را تعلیم نماید شریک خواهد بود در ثواب تعلیم آن کس دیگری را و در ثواب تعلیم آن دیگر غیر او و همچنین إلی «غیر النهایه» پس به سبب یک تعلیم به ثوابهای بی نهایت می رسد و ستم باشد که کسی چنین امری را «مشوب» به نیتی کند که همه از دستش به در رود.

دوم آنکه بر متعلم، مهربان و مشفق باشد و خیرخواهی او را ملاحظه نماید و او را نصیحتهای مشفقانه گوید و در تعلیم، به قدر فهم او اکتفا کند، و با نرمی و گشاده روئی با او سخن گوید و درشتی و غلظت با او نکند.

سوم آنکه چون او را سزاوار علمی داند از او مضایقه نکند و ضنت و بخل نورزد و کسی را که قابل مطلبی نداند آن مطلب را با او در میان ننهد و با او نگوید.

چهارم آنکه چیزی که خلاف واقع باشد به او نگوید و نخواهد امری را که مطابق واقع نیست به او بفهماند، بلکه چنانچه شبهه ای وارد شود که نداند، سکوت کند و تأمل نماید تا جواب صحیح به دست آورد و تعلیم کند و این شرطی است مهم در تعلیم، زیرا که اگر ملاحظه نشود، ذهن متعلم به خلاف واقع معتاد می شود، و سلیقه او اعوجاج به هم می رساند، و از ترقی باز می ماند.

و آنچه مذکور شد، شرایط کلی تعلیم و تعلم است، و یمکن که آداب جزئیه دیگری هم باشد که متفحص در احادیث و علم اخلاق بر آنها مطلع گردد و کسی که معرفت با اهل این زمان داشته باشد، می داند که آداب تعلیم و تعلم، مثل سایر اوصاف کمالیه «مهجور»، و معلم و متعلم از ملاحظه شرایط دورند، زمان و اهل آن فاسد و بازار هدایت و ارشاد «کاسد گشته، نه نیت معلم خالص است و نه قصد متعلم، و نه غرض استاد صحیح است و نه منظور شاگرد، و از این جهت است که از هزار نفر یکی را رتبه کمال حاصل نمی شود، و اکثر در جهل خود باقی مانند، و با وجود اینکه بیشتر عمر خود را در مدارس به سر می برند.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فایده اول: بدان که از برای هر یک از تعلیم و تعلم، آداب و شروطی چند است، اما آداب تعلم، چند چیز است:
هوش مصنوعی: اولین فایده این است که باید بدانید هر دو فرآیند آموزش و یادگیری دارای آداب و شرایط خاصی هستند. اما در مورد آداب یادگیری، چند مورد مهم وجود دارد:
اول آنکه طالب علم احتراز کند از پیروی شهوات نفسانیه و هواهای جسمانیه، و آمیزش با اهل دنیا و مصاحبت ارباب هوی و هوس، و بداند که همچنان که چشم ظاهر هرگاه «مأوف باشد، از شعاع خورشید محروم است و همچنین دیده باطن هرگاه مبتلا به متابعت هوا و هوس و مصابحت اهل دنیا باشد از اشعه انوار قدسیه که محل افاضه علوم است بی نصیب است.
هوش مصنوعی: اولین نکته این است که طلبه باید از پیروی خواسته‌های نفسانی و میل‌های جسمانی پرهیز کند و از ارتباط و دوستی با اهل دنیا و کسانی که به هوس‌های خود سرگرمند دوری گزینند. او باید بداند که همان‌طور که چشم ظاهری اگر ناتوان باشد، از نور خورشید بی‌بهره می‌ماند، به همین شکل دیده باطنی نیز اگر به پیروی از هوس و ارتباط با اهل دنیا دچار شود، از برکات و نورانیّت‌های الهی که منبع افاضه علوم هستند، محروم خواهد شد.
دوم اینکه باعث تعلم محض، تقرب به خدا و رسیدن به سعادات بی منتها و ترقی از مرتبه «بهیمیت و دخول در عالم انسانیت باشد و مقصود او مراء و جدال یا رسیدن به منصب و مال یا مفاخرت و تفوق بر امثال و اقران نباشد.
هوش مصنوعی: علاوه بر این، هدف باید صرفاً یادگیری، نزدیکی به خدا و دستیابی به سعادت‌های بی‌پایان و ارتقاء از سطح حیوانیت به عالم انسانیت باشد. نباید هدف فرد به چالش و جدال، دستیابی به مقام و ثروت، یا فخر و برتری بر دیگران محدود شود.
و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که فرمودند: «طلبه علم، سه طایفه هستند، پس بشناس ایشان را: صنف اول کسانی هستند که طلب علم می کنند از برای استخفاف به مردم و استهزای به ایشان، که طریقه جهال است و از برای مراء و جدال با اقران و امثال.
هوش مصنوعی: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بیان کردند که دانش‌آموزان به سه دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول کسانی هستند که به دنبال علم می‌روند تا به دیگران بی‌احترامی کنند و آن‌ها را مسخره نمایند. این گروه از افرادی هستند که به شیوه نادان‌ها عمل می‌کنند و هدفشان جدل و مجادله با همتایان خود است.
صنف دوم کسانی هستند که آن را طلب می کنند از برای مفاخرت نمودن و خدعه کردن صنف سوم کسانی هستند که آن را می طلبند به جهت تحصیل بصیرت در دین و تکمیل عقل و تحصیل یقین.
هوش مصنوعی: گروهی وجود دارند که به دنبال علم هستند تا به خودنمایی و فریب دادن دیگران بپردازند. در مقابل، گروه دیگری هستند که علم را برای درک بهتر دین، تکمیل عقل و رسیدن به یقین جستجو می‌کنند.
و علامت صنف اول آن است که در مقام جدال با اقران و امثال برمی‌آید و در صدد ایذای ایشان و غلبه بر آنها است، و در مجالس و محافل متعرض گفتگوی با ایشان می شود تا فضل خود را ظاهر سازد و در مجامع، ذکر علم و بیان صفت حلم را می کند، خضوع و خشوع را بر خود می بندد مثل اینکه سر به زیر می افکند و نفسهای بلند می کشد و ناله های ضعیف برمی‌آورد و گاهی در راه رفتن پشت خود را خم می کند و گاهی سر می جنباند و دستی حرکت می دهد و دل از ورع خالی، و باطن او از تقوی بریء است خدا او را ذلیل و خوار کند و بینی او را بر خاک بمالد و او را هلاک و مستأصل سازد.
هوش مصنوعی: علامت افرادی که به خود گرفتاری در جدل و دعوا با دیگران دارند، این است که به دنبال آسیب رساندن به دیگران و برتری جستن بر آنها هستند. در جمع‌ها و محافل به دنبال گفتگو با دیگران هستند تا بر دانش خود تأکید کنند و خود را نشان دهند. در این مجالس، از علم و خصوصیت حلم صحبت کرده و خود را خاضع و متواضع نشان می‌دهند؛ به گونه‌ای که سرشان را پایین می‌اندازند و نفس‌های عمیق می‌کشند و ناله‌های ضعیفی از خود در می‌آورند. گاهی در حین حرکت، بدنشان را خم می‌کنند یا سرشان را تکان می‌دهند و حرکات دست دارند. در حالی که قلبشان از پرهیزکاری خالی و باطنشان بی‌تقواست. خداوند او را ذلیل و خوار کند و او را به خاک بیندازد و نابود سازد.
علامت صنف دوم آن است که صاحب مکر و خدعه و نرمی و همواری است با امثال خود، از اهل علم تکبر نماید و از برای اغنیائی که پست رتبه هستند تواضع و فروتنی می کند و حلواهای ایشان را می خورد و دین ایشان را ضایع می کند خدا نام او را بر طرف کند و اثر او از میان علما قطع نماید.
هوش مصنوعی: علامت گروه دوم افراد این است که آن‌ها به صفات فریبندگی و نازک‌خیالی آراسته‌اند و در کنار هم‌صنفان خود با نرمی و ملایمت رفتار می‌کنند. این افراد از دانشمندان به خود می‌بالند و در برابر افراد ثروتمند و کم‌ارزش، فروتنی و خضوع نشان می‌دهند. آن‌ها به راحتی از معارف و اصول خود دور می‌شوند و به خواسته‌های دنیاپرستان تن می‌دهند. امیدواریم که نام چنین افرادی از میان جمع دانشمندان محو شود و تأثیرشان از بین برود.
علامت صنف سیم آن است که پیوسته شکسته و محزون است و بیداری را شعار خود ساخته، جامه عبادت پوشیده و در ظلمتهای شب به عبادت پروردگار کوشیده، و عبادت می کند از برای خدا، و از تقصیر خود خائف و ترسان، و همیشه از اعمال خود مضطرب و لزران است خدا را می خواند و می ترسد که دعای او را نشنود و متوجه است به اصلاح نفس خود و بیناست به اوصاف اهل زمان و گریزان است از دوستان به برادران خدا محکم کند اعضا و جوارح او را بر عمل کردن و عطا فرماید به او امان و آسایش در روز قیامت سوم آنکه آنچه را فهمید و دانست به آن عمل کند، که هر که به علم خود عمل نکرد آنچه را دانسته فراموش می کند، و هر که به علم خود عمل کند خدا به او کرامت می فرماید علم آنچه را نمی داند.
هوش مصنوعی: شخصی که در مسیر دینداری قرار دارد، همواره در حال اندیشه و غم و اندوه است. او بیداری را شعار خود قرار داده و در لباس عبادت در شب‌های تاریک به پرستش خدا مشغول است. این فرد به خاطر اشتباهات خود نگران و ترسان است و همواره از کارهای خود بی‌قرار و مضطرب است. او در دعا به خداوند توکل می‌کند و از اینکه دعاهایش مستجاب نشود، می‌ترسد. به اصلاح نفس خود اهمیت می‌دهد و به ویژگی‌های آدم‌های زمان خود واقف است، و از نزدیکان خود فاصله می‌گیرد تا به برادران ایمانی نزدیک‌تر شود. او سعی دارد که اعضا و جوارح خود را به اعمال نیک عادت دهد و از خداوند امان و آسایش در روز قیامت را درخواست می‌کند. همچنین، بر این باور است که آنچه را می‌داند باید به کار بندد؛ زیرا اگر کسی به دانش خود عمل نکند، آنچه را آموزش دیده فراموش می‌کند. برعکس، کسی که به علم خود عمل کند، خداوند به او کرامت می‌دهد و از آنچه نمی‌داند، به او علم می‌بخشد.
از حضرت امام زین العابدین علیه السلام مروی است که «علمی که به آن عمل نشود زیاد نمی کند از برای صاحبش مگر کفر و دوری از خدا را» و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که فرمودند: «اهل دوزخ متأذی می شوند از بوی عالمی که به علم خود عمل نکرده باشد» و فرمودند «اشد مردم از جهت حسرت و پشیمانی کسی است که دیگری را به خدا خوانده باشد و او قبول نموده و به آن سبب داخل بهشت شود و آن شخص خواننده خود به جهت ترک عمل به آنچه دانسته بود داخل دوزخ گردد» بلی:
هوش مصنوعی: امام زین العابدین علیه السلام فرموده‌اند که اگر کسی علمی داشته باشد اما به آن عمل نکند، این علم او را از خدا دورتر می‌کند و باعث کفرش می‌شود. همچنین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیان کرده‌اند که افرادی که در آتش دوزخ هستند، از بوی عالمی که به علم خود عمل نکرده، رنج می‌برند. ایشان همچنین می‌فرمایند که بیشترین حسرت و پشیمانی از آن کسی است که دیگران را به سمت خدا دعوت کرده و آنها پذیرفته‌اند و به بهشت رفته‌اند، در حالی که خود آن دعوت کننده به خاطر ترک عمل به دانسته‌هایش به دوزخ می‌رود.
چو علمت هست خدمت کن که زشت آید بر دانا
گرفته چینیان احرام و مکی خفته در بطحا
هوش مصنوعی: وقتی که به دانشی دست یافته‌ای، باید آن را به کار بگیری و خدمتگزاری کنی، زیرا بر افراد دانا زشت است که از دانسته‌های خود استفاده‌ای نکنند. چینی‌ها چون به مکه رفته‌اند و در حال احرام‌اند، در حالی که برخی از مردم در بی‌تفاوتی به سر می‌برند.
چهارم آنکه حقوق معلم خود را بشناسد، و ادب او را نگاهدارد، و فروتنی و خشوع نسبت به او به جا آورد، و در برابر او سخنی را بر او رد نکند، و به دل او را دوست دارد، و اگر بد او مذکور شود رد کند، و اگر نتواند برخیزد، و حقوق او را فراموش نکند، زیرا که او پدر معنوی و والد روحانی اوست و حقوق او از سایر آباء بیشتر است و همچنین ملاحظه ادب و احترام سایر علما را بکند، خصوصا کسانی که از علم آنها منتفع شده و یا علم آنها با واسطه به او رسیده که آنها نیز پدران با واسطه او هستند.
هوش مصنوعی: معلم خود را بشناس و احترامی که شایسته اوست، رعایت کن. در برابر او تواضع داشته باش و هرگز سخنی برعلیه او نگو. در دل دوستش داشته باش و اگر از او بد گفته شد، دفاع کن. اگر نمی‌توانی بلند شوی، حداقل حقوق او را فراموش نکن، چرا که او پدر معنوی و والد روحانی توست و حقوق او بیشتر از دیگر پدران است. همچنین به ادب و احترام دیگر علمای بزرگ توجه کن، به ویژه کسانی که از علم آنها بهره‌مند شده‌ای یا دانشی که به تو منتقل شده، به واسطه آنهاست، زیرا آنان نیز مانند پدران تو هستند.
و به مجرد اینکه چیزی از مطالب آنها به فهم او نرسد زبان اعراض و طعن نگشاید و نسبت غلط به ایشان ندهد و اگر بعد از سعی و جهد مطلبی از ایشان در نظر او صحیح نباشد و خواهد اعتراض نماید بر وجهی «مستحسن و عبارتی مقرون به ادب آن را ادا نماید.
هوش مصنوعی: به محض اینکه او چیزی از مطالب آنها را متوجه نشود، زبانش به انتقاد و طعنه نخواهد گشود و به آنها نسبت اشتباهی نخواهد داد. همچنین اگر بعد از تلاش و کوشش، مطلبی از آنها را نادرست ببیند و بخواهد اعتراضی کند، باید آن را به شیوه‌ای مناسب و با عباراتی مؤدبانه بیان کند.
پنجم آنکه نفس خود را از اخلاق رذیله و اوصاف ذمیمه پاک کند، زیرا که مادامی که «لوح» نفس از نقوش باطله پاک نشود انوار علوم بر او نتابد، و تا آئینه دل از زنگ صفات رذیله پرداخته و پاک نگردد صور علمیه در آن عکس نیندازد
هوش مصنوعی: پنجمین نکته این است که باید خود را از خصوصیات ناپسند و اخلاق زشت مبری کنیم، زیرا تا زمانی که جان انسان از نقوش ناپسند خالی نشود، نور علم بر او نمی‌تابد و تا زمانی که دل از آلودگی‌های صفات زشت پاک نشود، نمی‌تواند تصاویر علمی را در خود منعکس کند.
و اما آداب تعلیم، آن نیز چند چیز است:
هوش مصنوعی: و اما آداب آموزش، شامل چندین نکته است:
اول آنکه معلم، در تعلیم، قصد تقرب به خدا داشته باشد و غرض او از درس گفتن جاه و ریاست و بزرگی و شهرت، و مقصودش مجمع آرایی و خودنمائی نباشد، و طمع وظیفه سلطان یا مال دیگران او را به تعلیم نداشته باشد، بلکه منظور او به غیر از ارشاد و احیای دلهای مرده و رسیدن به ثوابهای پروردگار، دیگر چیزی نباشد.
هوش مصنوعی: اولین نکته این است که معلم باید در تدریس خود نیت نزدیکی به خداوند داشته باشد و هدف او از آموزش، به دست آوردن مقام، شهرت یا خودنمایی نباشد. همچنین نباید به امید کسب منفعت از دیگران یا انتظار پاداش‌های دنیوی به تدریس بپردازد. بلکه هدف او باید تنها ارشاد دیگران، زنده کردن دل‌های مرده و دستیابی به پاداش‌های الهی باشد.
و شکی نیست هر که کسی را تعلیم نماید شریک خواهد بود در ثواب تعلیم آن کس دیگری را و در ثواب تعلیم آن دیگر غیر او و همچنین إلی «غیر النهایه» پس به سبب یک تعلیم به ثوابهای بی نهایت می رسد و ستم باشد که کسی چنین امری را «مشوب» به نیتی کند که همه از دستش به در رود.
هوش مصنوعی: بدون شک، هر کسی که شخصی را آموزش دهد، به ثواب آموزش آن فرد و همچنین ثواب آموزش افرادی که او بعدها آموزش می‌دهد، شریک خواهد شد و این ادامه خواهد داشت تا بی‌نهایت. بنابراین، با یک عمل آموزشی، می‌تواند به ثواب‌های بی‌نهایتی دست یابد. این بسیار نادرست است اگر کسی چنین فرصتی را با نیت‌های نادرست آلوده کند و باعث شود که همه این ثواب‌ها از دستش برود.
دوم آنکه بر متعلم، مهربان و مشفق باشد و خیرخواهی او را ملاحظه نماید و او را نصیحتهای مشفقانه گوید و در تعلیم، به قدر فهم او اکتفا کند، و با نرمی و گشاده روئی با او سخن گوید و درشتی و غلظت با او نکند.
هوش مصنوعی: دوم این‌که باید معلم نسبت به شاگرد خود مهربان و دلسوز باشد و خیرخواهی‌اش را در نظر بگیرد. باید با نصیحت‌های محبت‌آمیز و سازنده با او صحبت کند و در آموزش، به اندازه‌ی فهم او محتوا را ارائه دهد. همچنین باید با لطافت و خوش‌رویی با او گفتگو کند و با خشم و سخت‌گیری برخورد نکند.
سوم آنکه چون او را سزاوار علمی داند از او مضایقه نکند و ضنت و بخل نورزد و کسی را که قابل مطلبی نداند آن مطلب را با او در میان ننهد و با او نگوید.
هوش مصنوعی: سوم این‌که اگر کسی را شایسته‌ی یادگیری دانستید، در دادن اطلاعات و یادگیری به او دریغ نکنید و بخیل نباشید. همچنین اگر کسی را نالایق دیدید، مطالب مهم را با او در میان نگذارید و چیزی به او نگویید.
چهارم آنکه چیزی که خلاف واقع باشد به او نگوید و نخواهد امری را که مطابق واقع نیست به او بفهماند، بلکه چنانچه شبهه ای وارد شود که نداند، سکوت کند و تأمل نماید تا جواب صحیح به دست آورد و تعلیم کند و این شرطی است مهم در تعلیم، زیرا که اگر ملاحظه نشود، ذهن متعلم به خلاف واقع معتاد می شود، و سلیقه او اعوجاج به هم می رساند، و از ترقی باز می ماند.
هوش مصنوعی: چهارمین نکته این است که نباید چیزی را که واقعیت ندارد به او بگوید و نباید به او اطلاعات نادرست بدهد. اگر مشکلی پیش آمد که نتواند درباره‌اش تصمیم بگیرد، باید سکوت کند و کمی تأمل کند تا جواب درست را پیدا کند و به او آموزش دهد. این اصل در آموزش بسیار مهم است، زیرا اگر این نکته رعایت نشود، ذهن دانش‌آموز به اطلاعات غلط عادت می‌کند و تفکر او مختل می‌شود و از پیشرفت بازمی‌ماند.
و آنچه مذکور شد، شرایط کلی تعلیم و تعلم است، و یمکن که آداب جزئیه دیگری هم باشد که متفحص در احادیث و علم اخلاق بر آنها مطلع گردد و کسی که معرفت با اهل این زمان داشته باشد، می داند که آداب تعلیم و تعلم، مثل سایر اوصاف کمالیه «مهجور»، و معلم و متعلم از ملاحظه شرایط دورند، زمان و اهل آن فاسد و بازار هدایت و ارشاد «کاسد گشته، نه نیت معلم خالص است و نه قصد متعلم، و نه غرض استاد صحیح است و نه منظور شاگرد، و از این جهت است که از هزار نفر یکی را رتبه کمال حاصل نمی شود، و اکثر در جهل خود باقی مانند، و با وجود اینکه بیشتر عمر خود را در مدارس به سر می برند.
هوش مصنوعی: شرایط عمومی تعلیم و یادگیری مشخص شده است و ممکن است آداب خاص دیگری نیز وجود داشته باشد که در احادیث و علم اخلاق به آنها اشاره شده باشد. کسی که با اوضاع کنونی آشنا باشد، می‌داند که آداب تعلیم و یادگیری مانند سایر ویژگی‌های کمال به فراموشی سپرده شده‌اند. معلمان و دانش‌آموزان از شرایط روز دور هستند و زمانه و مردم آن دچار فساد شده‌اند. نه نیت معلم خالص است و نه هدف دانش‌آموز از یادگیری صحیح، و از این رو کمتر از یک نفر در هزار به مقام کمال می‌رسد و اکثر افراد همچنان در جهل خود باقی می‌مانند، هرچند که بیشتر عمرشان را در مدارس سپری می‌کنند.