شکی نیست که در مقابل هر صفت نیکی خلق بدی است که ضد آن است و چون دانستی که اجناس همه فضایل چهارند، پس معلوم می شود که اجناس صفات رذایل نیز چهارند:
اول: جهل، که ضد حکمت است دوم: جبن، که ضد شجاعت است سوم: شره، که ضد عفت است چهارم: جور، که ضد عدالت است.
و لیکن این به حسب مودای نظر است، اما تحقیق مطلب آن است که از برای هر فضیلتی حدی است مضبوط و معین، که به منزله وسط است، و تجاوز از آن خواه به جانب افراط و خواه به طرف تفریط مودی است به رذیله.
پس هر صفت فضیلتی که وسط است به جای مرکز دایره است، اوصاف رذایل به منزله سایر نقطه هایی است که در میان مرکز یا محیط فرض شود و شکی نیست که مرکز، نقطه ای است معین و سایر نقاط متصوره در اطراف و جوانبش غیرمتناهیهاند.
پس بنابراین، در مقابل هر صفت فضیلتی، اوصاف رذیله غیر متناهیه خواهد بود، و مجرد انحراف از صفت فضیلتی از هر طرفی موجب افتادن در رذیله خواهد بود و استقامت در سلوک طریقه اوصاف حمیده به منزله حرکت در خط مستقیم، و ارتکاب رذایل به جای انحراف از آن است و چون خط مستقیم در میان دو نقطه نیست مگر یکی، و خطوط منحنیه میان آنها لامحاله غیر متناهیه است، پس استقامت بر صفات نیک نیست مگر بر یک نهج، و از برای انحراف از آن مناهج بی شماری است.
و این است سبب در اینکه اسباب بدی و شر بیشتر است از اسباب و بواعث خیر و نیکی و از آنجا که پیدا کردن یک چیز معین در میان امور غیر متناهیه مشکل، و وسط را یافتن فیما بین اطراف متکثره مشکلتر است، پس استقامت بر آن و ثبات در آن اصعب از هر دو است، و لهذا جستن وسط از میان اخلاق، که آن حد اعتدال است و استقامت بر آن، در غایت صعوبت است و از این جهت است که بعد از آنکه سوره «هود» به برگزیده معبود نازل شد، و در آنجا امر به آن بزرگوار شد که «فاستقم کما امرت» یعنی «بایست و ثابت باش همچنانکه تو را امر فرموده ایم» فرمود: «شیبتنی سوره هود» یعنی «پیر کرد مرا سوره هود» و مخفی نماند که وسط بر دو قسم است: حقیقی و اضافی حقیقی آن است که نسبت به آن، طرفین حقیقتا مساوی بوده باشد مثل نسبت چهار به دو و شش و وسط اضافی آن است که نزدیک به حقیقی باشد عرفا و بعضی تفسیر نمودهاند به اینکه نزدیکتر چیزی است به وسط حقیقی که ممکن است از برای نوع یا شخص و وسطی که در علم اخلاق معتبر است و امر به استقامت و ثبات بر آن شده آن وسط اضافی است، زیرا که یافتن وسط حقیقی و رسیدن به آن متعذر، و استقامت و ثبات بر آن غیر میسر است و چون معتبر، وسط اضافی است و اختلاف آن ممکن است، به این جهت است که اوصاف حمیده گاه به اختلاف اشخاص و احوال و اوقات مختلف می شود پس بسا باشد مرتبهای از مراتب وسط اضافی فضیلت باشد به نظر شخصی یا حالی و وقتی، و رذیله باشد نسبت به غیر آن.
اطلاعات
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شکی نیست که در مقابل هر صفت نیکی خلق بدی است که ضد آن است و چون دانستی که اجناس همه فضایل چهارند، پس معلوم می شود که اجناس صفات رذایل نیز چهارند:
هوش مصنوعی: بدون تردید، برای هر صفت خوب، یک صفت بد وجود دارد که مخالف آن است. حالا که متوجه شدی که انواع فضائل به چهار دسته تقسیم میشوند، مشخص میشود که انواع صفات بد نیز چهار دسته هستند.
اول: جهل، که ضد حکمت است دوم: جبن، که ضد شجاعت است سوم: شره، که ضد عفت است چهارم: جور، که ضد عدالت است.
هوش مصنوعی: نخستین چیز نادانی است که مخالف حکمت به شمار میرود. دومین عامل ترسویی است که در تضاد با شجاعت قرار دارد. سومین مورد، طمع است که برعکس عفت است. چهارمین مورد، ستم است که با عدالت در تضاد است.
و لیکن این به حسب مودای نظر است، اما تحقیق مطلب آن است که از برای هر فضیلتی حدی است مضبوط و معین، که به منزله وسط است، و تجاوز از آن خواه به جانب افراط و خواه به طرف تفریط مودی است به رذیله.
هوش مصنوعی: هر فضیلت یک حد مشخص و معین دارد که میتوان آن را به عنوان نقطه تعادل در نظر گرفت. اگر از این حد فراتر برویم، چه به سمت افراط و چه به سمت تفریط، به نقصان یا زشتخویی نزدیک میشویم.
پس هر صفت فضیلتی که وسط است به جای مرکز دایره است، اوصاف رذایل به منزله سایر نقطه هایی است که در میان مرکز یا محیط فرض شود و شکی نیست که مرکز، نقطه ای است معین و سایر نقاط متصوره در اطراف و جوانبش غیرمتناهیهاند.
هوش مصنوعی: هر صفت فضیلت که در میانه قرار دارد، مانند مرکز دایره است و صفات رذیلت به عنوان نقاط دیگری در میان مرکز یا محیط دایره فرض میشوند. بدون شک، مرکز یک نقطه مشخص است و سایر نقاطی که در اطراف آن وجود دارند، نامتناهی و بیاندازه هستند.
پس بنابراین، در مقابل هر صفت فضیلتی، اوصاف رذیله غیر متناهیه خواهد بود، و مجرد انحراف از صفت فضیلتی از هر طرفی موجب افتادن در رذیله خواهد بود و استقامت در سلوک طریقه اوصاف حمیده به منزله حرکت در خط مستقیم، و ارتکاب رذایل به جای انحراف از آن است و چون خط مستقیم در میان دو نقطه نیست مگر یکی، و خطوط منحنیه میان آنها لامحاله غیر متناهیه است، پس استقامت بر صفات نیک نیست مگر بر یک نهج، و از برای انحراف از آن مناهج بی شماری است.
هوش مصنوعی: در مقابل هر ویژگی مثبت، ویژگیهای منفی و ناپسند به طور نامحدودی وجود دارد. هر گونه انحراف از ویژگی مثبت، فرد را به سمت رذیلت سوق میدهد. ایستادگی در راه خصوصیات خوب مانند حرکت در یک خط مستقیم است و انجام اعمال ناپسند به معنای انحراف از این مسیر میباشد. تنها یک خط مستقیم میان دو نقطه وجود دارد، اما بین آن دو نقطه میتوان بینهایت خط منحنی رسم کرد. بنابراین، پایبندی به ویژگیهای نیک تنها یک راه دارد، در حالی که انحراف از آن میتواند به طرق مختلف و بیشماری انجام شود.
و این است سبب در اینکه اسباب بدی و شر بیشتر است از اسباب و بواعث خیر و نیکی و از آنجا که پیدا کردن یک چیز معین در میان امور غیر متناهیه مشکل، و وسط را یافتن فیما بین اطراف متکثره مشکلتر است، پس استقامت بر آن و ثبات در آن اصعب از هر دو است، و لهذا جستن وسط از میان اخلاق، که آن حد اعتدال است و استقامت بر آن، در غایت صعوبت است و از این جهت است که بعد از آنکه سوره «هود» به برگزیده معبود نازل شد، و در آنجا امر به آن بزرگوار شد که «فاستقم کما امرت» یعنی «بایست و ثابت باش همچنانکه تو را امر فرموده ایم» فرمود: «شیبتنی سوره هود» یعنی «پیر کرد مرا سوره هود» و مخفی نماند که وسط بر دو قسم است: حقیقی و اضافی حقیقی آن است که نسبت به آن، طرفین حقیقتا مساوی بوده باشد مثل نسبت چهار به دو و شش و وسط اضافی آن است که نزدیک به حقیقی باشد عرفا و بعضی تفسیر نمودهاند به اینکه نزدیکتر چیزی است به وسط حقیقی که ممکن است از برای نوع یا شخص و وسطی که در علم اخلاق معتبر است و امر به استقامت و ثبات بر آن شده آن وسط اضافی است، زیرا که یافتن وسط حقیقی و رسیدن به آن متعذر، و استقامت و ثبات بر آن غیر میسر است و چون معتبر، وسط اضافی است و اختلاف آن ممکن است، به این جهت است که اوصاف حمیده گاه به اختلاف اشخاص و احوال و اوقات مختلف می شود پس بسا باشد مرتبهای از مراتب وسط اضافی فضیلت باشد به نظر شخصی یا حالی و وقتی، و رذیله باشد نسبت به غیر آن.
هوش مصنوعی: دلیل این که موارد بد و شر بیشتر از موارد خوب و نیکو است، این است که پیدا کردن یک چیز خاص در میان امور نامحدود دشوار است و همچنین یافتن یک حالت میانه بین دو طرف مختلف نیز سختتر است. بنابراین، ایستادگی و ثبات بر روی آن حالت میانه از هر دو موضوع دشوارتر است. به همین خاطر، رسیدن به حالت میانه در اخلاق که همان اعتدال است و ثابت ماندن بر آن، بسیار سخت و پیچیده است. پس از نزول سوره «هود» به پیامبر، که در آن دستور به ایستادگی بر اصول داده شده، او گفت: «سوره هود مرا پیر کرد». باید توجه داشت که حالت میانه به دو نوع تقسیم میشود: حقیقی و اضافی. حالت میانه حقیقی زمانی است که دو طرف به طور واقعی برابر باشند، مانند نسبت ۴ به ۲ و ۶. اما حالت میانه اضافی به وضعیتی گفته میشود که به حالت حقیقی نزدیکتر است و بسته به عرف و نظر افراد، ممکن است متفاوت باشد. در علم اخلاق، مورد نظر ما همان حالت میانه اضافی است، زیرا یافتن حالت میانه حقیقی دشوار است و ایستادگی بر آن نیز غیرممکن به نظر میرسد. از آنجایی که حالت میانه اضافی مورد اعتبار قرار میگیرد و تفاوتهایی در آن ممکن است، بنابراین ویژگیهای نیکو گاهی بسته به اشخاص و شرایط مختلف میشود. بنابراین ممکن است یک مرتبه از حالت میانه اضافی برای شخص یا موقعیتی فضیلت به حساب آید و برای دیگری رذیلت باشد.