گنجور

فصل پنجم - کارفرمائی قوای چهارگانه

چون دانستی که جنس همه فضایل چهار فضیلت مذکوره است، که هر یک از تهذیب و پاکی یکی از قوای اربع حاصل می شود، و سایر فضایل و اخلاق حسنه مندرج‌اند در تحت این فضایل، بدان که بسیار از علمای اخلاق از برای هر یک از این چهار فضیلت انواعی ذکر کرده اند که مندرج‌اند در تحت آنها.

و لیکن والد ماجد حقیر قدس سره در «جامع السعادات» فرموده اند که این خلاف مقتضای نظر است، زیرا که بعد از آنکه معلوم شد که عدالت، انقیاد قوه عامله است از برای قوه عاقله در کار فرمودن خود قوه عاقله و قوه غضبیه و شهویه، ظاهر می شود که جمیع صفات فضایل و اخلاق حسنه به سبب کارفرمائی قوه عامله می شود آن سه قوای دیگر را پس حقیقت هر صفت نیکی از یکی از این سه قوه و منسوب به آن است، که حصول آن فضیلت از آن قوا به واسطه قوه عامله، و ضبط و ربط و کارفرمائی آن باشد و لیکن، مجرد این، باعث نمی شود که آن فضیلت را نسبت به قوه عامله دهند، با وجود اینکه حقیقت مصدر آن، قوه‌ای دیگر است همچنان که هر گاه قوه عامله مطیع عاقله نشده باشد رذایل سایر قوا را نسبت به آن نمی دهند پس امری از برای قوه عامله باقی نمی ماند مگر محض اطاعت و انقیاد از برای عاقله و ظاهر است که این خود اگر چه فضیلتی است در غایت کمال، و عدم آن رذیله است موجب نکال، بلکه همه فضایل و رذایل از لوازم این دو است، و لیکن موجب فضیلتی دیگر شود و عدمش باعث رذیلتی دیگر گردد، که تعلق به یکی از این سه قوه دیگر نداشته باشد نمی شود، بلکه هر صفتی از فضایل یا رذایل متعلق است به قوه عاقله و غضبیه یا شهویه به توسط قوه عامله و از برای عامله بنفسها فضیلت و رذیلتی دیگر نمی شود مگر محض کارفرمائی، و اگر این موجب استناد هر فضیلتی که به آن سبب حاصل می شود به قوه عامله بودی، بایستی جمیع فضایل مستند به قوه عامله باشد، و همه مندرج در تحت عدالت بوده باشند و شمردن بعضی از فضایل را از انواع عدالت: بدون بعضی دیگر، صحیح نخواهد بود.

پس مقتضای نظر صحیح آن است که گفته شود همه فضایل مندرج‌اند در تحت آن سه فضیلت دیگر، که «حکمت»، «شجاعت» و «عفت» بوده باشد، و اضداد آنها متعلق‌اند به قوای ثلاث «عاقله»، «غضبیه» و «شهویه».

و از این، ظاهر می شد که جمیع اخلاق حسنه و صفات ذمیمه، انواعی هستند مندرجه در تحت سه صفت مذکوره، و اضداد آنها متعلق‌اند به یکی از قوای عاقله، غضبیه و شهویه، یا به دو قوه از آنها یا به سه قوه از آنها، که به کارفرمایی قوه عالمه باشد.

مثال آنکه متعلق به یکی از آنها است مثل «علم و جهل»، که متعلق‌اند به قوه عاقله، و «حلم و غضب»، که متعلق‌اند به قوه غضبیه، و «حرص و قناعت»، که متعلق‌‌اند به قوه شهویه و آنکه متعلق به دو قوه یا سه قوه است به این نحو است که از برای آن، اصنافی چندند که بعضی متعلق به قوه‌ای و بعضی متعلق به قوه‌ای دیگر است، مثل «حب جاه»، که اگر مقصود از آن برتری بر مردم و تسلط بر خلق باشد از متقضیات قوه غضبیه است و اگر مطلوب از آن جمع مال و تنقیح امر اکل و جماع باشد از متعقات قوه شهویه است و همچنین «حسد»، اگر باعث آن عداوت باشد از دمائم قوه غضبیه است، و اگر سبب آن خواهش نعمت محسود باشد از رذائل قوه شهویه است.

یا به این نحو است که از برای آن، دو یا سه بالاشتراک مدخلیتی است در نوع آن صفت فضیلت یا رذیلت، یا در صنفی از اصناف آن، مانند: حسدی که منشأ آن، عداوت، یا توقع وصول آن نعمت به حاسند، بعد از زوال آن از محسود باشد و مثل غرور، چنان که آدمی بالطبع مایل به چیزی باشد که خیر او نباشد و از راه جهل آن را خیر پندارد.

پس اگر آن چیز از متقضیات قوه شهویه است، این صفت رذیله خواهد بود و متعلق به قوه عاقله و شهویه، و اگر مقتضای قوه غضبیه باشد این صفت رذیله متعلق خواهد بود به قوه عاقله و غضبیه، و اگر از مقتضیات غضبیه و شهویه باشد، این صفت رذیله متعلق خواهد بود به سه قوه عاقله، غضبیه و شهویه.

و مراد از تعلق صفتی به قوای متعدده و بودن از رذائل یا فضائل آنها، این است که از برای هر یک از آن قوا اثری در حدوث و حصول آن صفت بوده باشد، به این معنی که از جمله علل فاعلیه آن باشد پس، اگر مدخلیت قوه در صفتی مجرد باعثیت باشد، به این معنی که آن قوه باعث شده باشد که آن قوه دیگر آن صفت را ایجاد کند که موجد صفت آن قوه ثانیه باشد که اولی باعث باشد، آن صفت از جمله متعلقات قوه ثانیه شمرده خواهد شد نه اول، مانند غضبی که حاصل شود از تلف گردیدن یکی از ملایمات قوه شهویه، که در حقیقت متعلق به قوه غضبیه است، اگر باعث ایجاد قوه غضبیه این غضب را، قوه شهویه شده باشد.

و چون دانستی که جمیع فضایل و رذائل متعلق‌اند به یکی از قوه عاقله یا غضبیه یا شهویه، یا به دو قوه از آنها یا به سه قوه، بدان که ما در این کتاب چنان که والد ماجد در «جامع السعادت» ذکر کرده‌اند، اول اوصاف حسنه و صفات رذیله را که متعلق‌اند به قوه عاقله بیان می کنیم، و سپس آنچه را که متعلق است به قوه غضبیه ذکر می نمائیم و پس از آن اوصافی را که منسوب است به قوه شهویه شرح می دهیم، بعد از آن صفاتی را که متعلق‌اند به دو یا سه قوه از این قوا، بیان می نمائیم.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون دانستی که جنس همه فضایل چهار فضیلت مذکوره است، که هر یک از تهذیب و پاکی یکی از قوای اربع حاصل می شود، و سایر فضایل و اخلاق حسنه مندرج‌اند در تحت این فضایل، بدان که بسیار از علمای اخلاق از برای هر یک از این چهار فضیلت انواعی ذکر کرده اند که مندرج‌اند در تحت آنها.
هوش مصنوعی: وقتی متوجه شدی که تمام فضایل به چهار فضیلت اصلی برمی‌گردند، که هر کدام از این فضایل ناشی از پاک‌سازی و تهذیب یکی از قوای چهارگانه انسان است و سایر فضایل و اخلاق نیکو نیز زیرمجموعه این فضایل قرار دارند، بدان که بسیاری از دانشمندان اخلاق برای هر یک از این چهار فضیلت انواع مختلفی را معرفی کرده‌اند که در این دسته‌ها گنجانده می‌شوند.
و لیکن والد ماجد حقیر قدس سره در «جامع السعادات» فرموده اند که این خلاف مقتضای نظر است، زیرا که بعد از آنکه معلوم شد که عدالت، انقیاد قوه عامله است از برای قوه عاقله در کار فرمودن خود قوه عاقله و قوه غضبیه و شهویه، ظاهر می شود که جمیع صفات فضایل و اخلاق حسنه به سبب کارفرمائی قوه عامله می شود آن سه قوای دیگر را پس حقیقت هر صفت نیکی از یکی از این سه قوه و منسوب به آن است، که حصول آن فضیلت از آن قوا به واسطه قوه عامله، و ضبط و ربط و کارفرمائی آن باشد و لیکن، مجرد این، باعث نمی شود که آن فضیلت را نسبت به قوه عامله دهند، با وجود اینکه حقیقت مصدر آن، قوه‌ای دیگر است همچنان که هر گاه قوه عامله مطیع عاقله نشده باشد رذایل سایر قوا را نسبت به آن نمی دهند پس امری از برای قوه عامله باقی نمی ماند مگر محض اطاعت و انقیاد از برای عاقله و ظاهر است که این خود اگر چه فضیلتی است در غایت کمال، و عدم آن رذیله است موجب نکال، بلکه همه فضایل و رذایل از لوازم این دو است، و لیکن موجب فضیلتی دیگر شود و عدمش باعث رذیلتی دیگر گردد، که تعلق به یکی از این سه قوه دیگر نداشته باشد نمی شود، بلکه هر صفتی از فضایل یا رذایل متعلق است به قوه عاقله و غضبیه یا شهویه به توسط قوه عامله و از برای عامله بنفسها فضیلت و رذیلتی دیگر نمی شود مگر محض کارفرمائی، و اگر این موجب استناد هر فضیلتی که به آن سبب حاصل می شود به قوه عامله بودی، بایستی جمیع فضایل مستند به قوه عامله باشد، و همه مندرج در تحت عدالت بوده باشند و شمردن بعضی از فضایل را از انواع عدالت: بدون بعضی دیگر، صحیح نخواهد بود.
هوش مصنوعی: والد بزرگوار حقیر در کتاب «جامع السعادات» بیان کرده اند که این نظریه درست نیست. زیرا وقتی مشخص می‌شود که عدالت به معنای پیروی قوه عملی از قوه عقلی در انجام کارهای خود است، واضح می‌شود که تمام صفات نیکو و اخلاق حسنه از طریق فعالیت قوه عملی به وجود می‌آید. بنابراین، هر صفت نیکویی به یکی از این سه قوه (عقلی، غضبی و شهوی) مربوط می‌شود و کسب آن فضلیت به واسطه قوه عملی صورت می‌گیرد. اما صرف این موضوع باعث نمی‌شود که فضیلت را به قوه عملی نسبت دهیم، به ویژه اینکه منبع اصلی آن قوه‌ای دیگر است. به همین ترتیب، اگر قوه عملی تحت فرمان قوه عقلی نباشد، نمی‌توان عیوب سایر قوا را به آن نسبت داد. در نتیجه، قوه عملی تنها در مقام اطاعت از قوه عقلی باقی می‌ماند و این خود هرچند عالی است، اما نبود آن عیب محسوب می‌شود. به عبارتی، تمام فضایل و رذایل از ویژگی‌های این دو قوه ناشی می‌شود و فضیلت یا رذیلت دیگری به وجود نخواهد آمد که مربوط به یکی از این سه قوه نباشد. هر صفتی از فضایل یا رذایل به قوه عقلی یا غضبی یا شهوی نسبت داده می‌شود و تنها از طریق قوه عملی به تحقق می‌رسد. اگر قرار باشد هر فضیلتی که به این طریق به دست می‌آید به قوه عملی نسبت داده شود، باید تمام فضایل به قوه عملی مرتبط باشند و همه در زیر عنوان عدالت قرار گیرند. بنابراین، بیان برخی فضایل به عنوان گونه‌ای از عدالت و نادیده گرفتن برخی دیگر، نادرست خواهد بود.
پس مقتضای نظر صحیح آن است که گفته شود همه فضایل مندرج‌اند در تحت آن سه فضیلت دیگر، که «حکمت»، «شجاعت» و «عفت» بوده باشد، و اضداد آنها متعلق‌اند به قوای ثلاث «عاقله»، «غضبیه» و «شهویه».
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که تمام فضایل اخلاقی به سه فضیلت اصلی یعنی «حکمت»، «شجاعت» و «عفت» مرتبط هستند. همچنین، ویژگی‌های منفی یا ضد این فضایل نیز به سه قوای انسانی «عقل»، «خشم» و «تمایلات جنسی» تعلق دارند.
و از این، ظاهر می شد که جمیع اخلاق حسنه و صفات ذمیمه، انواعی هستند مندرجه در تحت سه صفت مذکوره، و اضداد آنها متعلق‌اند به یکی از قوای عاقله، غضبیه و شهویه، یا به دو قوه از آنها یا به سه قوه از آنها، که به کارفرمایی قوه عالمه باشد.
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد تمام ویژگی‌های خوب و صفات ناپسند، به سه ویژگی اصلی تقسیم‌بندی می‌شوند و نقطه مقابل آن‌ها به یکی از قواهای عقلانی، قوه خشم و قوه شهوت مربوط می‌شود، یا ممکن است به دو یا سه مورد از این قوا مرتبط باشند، در حالی که تحت نظارت قوه دانایی قرار دارند.
مثال آنکه متعلق به یکی از آنها است مثل «علم و جهل»، که متعلق‌اند به قوه عاقله، و «حلم و غضب»، که متعلق‌اند به قوه غضبیه، و «حرص و قناعت»، که متعلق‌‌اند به قوه شهویه و آنکه متعلق به دو قوه یا سه قوه است به این نحو است که از برای آن، اصنافی چندند که بعضی متعلق به قوه‌ای و بعضی متعلق به قوه‌ای دیگر است، مثل «حب جاه»، که اگر مقصود از آن برتری بر مردم و تسلط بر خلق باشد از متقضیات قوه غضبیه است و اگر مطلوب از آن جمع مال و تنقیح امر اکل و جماع باشد از متعقات قوه شهویه است و همچنین «حسد»، اگر باعث آن عداوت باشد از دمائم قوه غضبیه است، و اگر سبب آن خواهش نعمت محسود باشد از رذائل قوه شهویه است.
هوش مصنوعی: برای مثال، برخی احساسات و ویژگی‌ها به دو یا چند نیروی روانی مختلف مربوط می‌شوند. به عنوان مثال، اصطلاحاتی مثل «علم و جهل» به قوه عقل مربوط است، در حالی که «حلم و غضب» به قوه خشم مربوط می‌شود. همچنین «حرص و قناعت» به قوه شهوت برمی‌گردد. در مواردی که یک موضوع به چند قوه مربوط می‌شود، مانند «حب جاه»، اگر هدف از آن برتری بر دیگران باشد، به قوه خشم وابسته است و اگر هدف، جمع‌آوری ثروت و رضایت از نیازهای جسمی باشد، به قوه شهوت مربوط می‌شود. همچنین «حسد» می‌تواند در صورت ایجاد عداوت به قوه خشم مربوط باشد و اگر فقط به دنبال بهره‌مندی از مواهب شخص حسود باشد، به قوه شهوت ارتباط پیدا می‌کند.
یا به این نحو است که از برای آن، دو یا سه بالاشتراک مدخلیتی است در نوع آن صفت فضیلت یا رذیلت، یا در صنفی از اصناف آن، مانند: حسدی که منشأ آن، عداوت، یا توقع وصول آن نعمت به حاسند، بعد از زوال آن از محسود باشد و مثل غرور، چنان که آدمی بالطبع مایل به چیزی باشد که خیر او نباشد و از راه جهل آن را خیر پندارد.
هوش مصنوعی: این‌گونه می‌توان گفت که برای یک صفت فضیلت یا رذیلت، ممکن است دو یا سه عارضه مشترک وجود داشته باشد. برای مثال، حسد ممکن است ناشی از دشمنی یا انتظار دستیابی به چیزی باشد که فرد حسود آن را از شخصی دیگر گرفته است. همچنین غرور می‌تواند حالتی باشد که انسان به طور طبیعی تمایل به چیزی دارد که در واقع به نفع او نیست، اما به دلیل نادانی آن را به عنوان خیر تلقی می‌کند.
پس اگر آن چیز از متقضیات قوه شهویه است، این صفت رذیله خواهد بود و متعلق به قوه عاقله و شهویه، و اگر مقتضای قوه غضبیه باشد این صفت رذیله متعلق خواهد بود به قوه عاقله و غضبیه، و اگر از مقتضیات غضبیه و شهویه باشد، این صفت رذیله متعلق خواهد بود به سه قوه عاقله، غضبیه و شهویه.
هوش مصنوعی: بنابراین، اگر چیزی از ویژگی‌های تمایل به لذت و شهوت باشد، این خصیصه ناپسند خواهد بود و مربوط به عقل و شهوت است. اما اگر به تحریک خشم مربوط باشد، آن خصیصه ناپسند به عقل و خشم مربوط می‌شود. همچنین، اگر آن چیز ناشی از هر دو ویژگی خشم و شهوت باشد، این خصیصه ناپسند به هر سه بخش عقل، خشم و شهوت مرتبط خواهد بود.
و مراد از تعلق صفتی به قوای متعدده و بودن از رذائل یا فضائل آنها، این است که از برای هر یک از آن قوا اثری در حدوث و حصول آن صفت بوده باشد، به این معنی که از جمله علل فاعلیه آن باشد پس، اگر مدخلیت قوه در صفتی مجرد باعثیت باشد، به این معنی که آن قوه باعث شده باشد که آن قوه دیگر آن صفت را ایجاد کند که موجد صفت آن قوه ثانیه باشد که اولی باعث باشد، آن صفت از جمله متعلقات قوه ثانیه شمرده خواهد شد نه اول، مانند غضبی که حاصل شود از تلف گردیدن یکی از ملایمات قوه شهویه، که در حقیقت متعلق به قوه غضبیه است، اگر باعث ایجاد قوه غضبیه این غضب را، قوه شهویه شده باشد.
هوش مصنوعی: هدف از بیان ارتباط صفات با قوای مختلف و وجود رذائل یا فضائل در آنها این است که برای هر یک از این قوای انسانی باید نوعی تأثیر در پیدایش آن صفت وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، این قوا باید به عنوان یکی از علل مؤثر در شکل‌گیری صفات به حساب آیند. اگر دخالت یک قوه در یک صفت به‌طور مشخص به‌عنوان علت شناخته شود، به این معناست که آن قوه موجب ایجاد صفتی در قوه‌ای دیگر است که خود به نوعی تحت تأثیر قوه اول قرار گرفته است. به عنوان مثال، اگر خشم ناشی از از دست دادن یکی از لذت‌ها ناشی از قوه شهویه باشد، در این حالت خشم بیشتر به قوه غضبیه تعلق دارد، چرا که قوه شهویه به عنوان علت پیدایش خشم شناخته می‌شود.
و چون دانستی که جمیع فضایل و رذائل متعلق‌اند به یکی از قوه عاقله یا غضبیه یا شهویه، یا به دو قوه از آنها یا به سه قوه، بدان که ما در این کتاب چنان که والد ماجد در «جامع السعادت» ذکر کرده‌اند، اول اوصاف حسنه و صفات رذیله را که متعلق‌اند به قوه عاقله بیان می کنیم، و سپس آنچه را که متعلق است به قوه غضبیه ذکر می نمائیم و پس از آن اوصافی را که منسوب است به قوه شهویه شرح می دهیم، بعد از آن صفاتی را که متعلق‌اند به دو یا سه قوه از این قوا، بیان می نمائیم.
هوش مصنوعی: وقتی که متوجه شدی همه فضایل و رذایل به یکی از قوا مانند عقل، غضب یا شهوت تعلق دارند، یا به دو یا سه تا از این قوا، باید بدانیم که در این کتاب، ابتدا ویژگی‌های خوب و بد مربوط به قوه عقل را بررسی می‌کنیم. سپس به ویژگی‌های مرتبط با قوه غضب خواهیم پرداخت و پس از آن اوصاف مربوط به قوه شهوت را توضیح خواهیم داد. در پایان، ویژگی‌هایی که به دو یا سه تا از این قوا مرتبط هستند را بیان خواهیم کرد.