گنجور

منحصر نبودن لذات در لذات جسم

و عجب از کسانی که چنان پندارند که لذات منحصر است در لذات جسمیه، و غایت کمال انسان را در رسیدن به لذات «اکل» و «شرب» و «نکاح» و «جماع» و امثال این ها می دانند، و نهایت سعادت آن را در التذاذ به این لذات گمان می کنند.

اینان لذات نشئه آخرت و منتهای مرتبه انسانیت را نمی دانند، مگر در رسیدن به وصال غلمان و حور، و خوردن انار و سیب و انگور، و کباب و شراب و المها و عقابهای آن عالم را منحصر می کنند در آتش سوزنده و عقرب گزنده، و «گرز» گران و «سرابیل قطران» و از عبادات و طاعات و ترک دنیا و بیداری شبها نمی طلبند مگر رسیدن به آنها و نجات از این ها را آیا اینان نمی دانند که چنین عباداتی عبادت مزدوران و بندگان است، و امثال این کسان، ترک کرده اند لذات جسمیه کم را که به بیشتر آن برسند، و گذارده اند اندک آن را که زیادت را دریابند؟ و غافل از اینکه امثال این چیزها چگونه کمال حقیقی انسان، و باعث قرب به پروردگار ایشان است، و کسی که گریه اش از ترس سوختن آتش، یا عبادتش از شوق وصال حوران دلکش است، مقصود از روزه اش طعامهای الوان، و از نمازش امید لقای حور و غلمان باشد، چگونه او را از اهل بساط قرب خدای تعالی می توان شمرد، و به چه کمال استحقاق تعظیم و توقیر دارد؟ آری نیست این ها مگر از غفلت از ابتهاجات روحانیه و لذات عقلیه، و منحصر دانستن لذت و ألم در جسمیه گویا به گوش ایشان نرسیده که سید اولیاء علیه السلام می فرماید: «الهی ما عبدتک خوفا من نارک، و لاطمعا فی جنتک، و لکن وجدتک أهلا للعباده فعبدتک» یعنی «خداوندا من عبادت تو را نمی کنم به جهت ترس از آتش دوزخت، یا از طمع شوق در نعیم بهشتت، و لکن تو را سزاوار پرستش یافته، پس بندگی تو را می کنم» و بالجمله لذتهای جسمانیه را اعتباری، و در نظر اهل بصیرت قدر و مقداری نیست، در این لذات انسان با بهایم و حشرات و سایر حیوانات شریکند، و چه کمال است در آنچه انسان در آن مشارکت حیوانات عجم باشد، و در استیفای آنها نفس ناطقه مجرده، خادم قوه بهیمیه گردد.

و عجبتر آن طایفه ای که لذات را منحصر در اکل، شرب، و جماع، مسکن، لباس، حشم، مرکب، و جاه و منصب می دانند، و کسانی را که از این ها بی نصیب اند محروم می شمارند، و بر آنها افتخار می کنند و بزرگی به آنها می فروشند، هرگاه به کسی برخورند که ترک شهوات کرده و پشت پا بر لذات دنیویه زده، در خدمت و نهایت تواضع و فروتنی و مذلت و شکستگی می نمایند و خود را در جنب ایشان از زمره اشقیا می دانند.

و چگونه نیل به لذات جسمیه کمال باشد، و حال اینکه همگی دامن کبریای خالق عالم را از لوث این لذات پاک می کنند، و می گویند که اگر نه چنین باشد نقص لازم خواهد آمد پس اگر این ها کمال بودی بایستی که از برای مبدا کل نیز ثابت باشد و اگر نه این است که این لذات قبیح هستند، چرا صاحب آنها شرم از اظهار آنها دارد، و سعی در پوشیدن آنها می کند؟ و چرا اگر کسی را پرخواره و شکم پرست خوانند تغییر در حالش به هم می رسد و حال اینکه هر کسی طالب نشر در کمال خود است بلکه فی الحقیقه لذات جسمانیه لذت نیستند، بلکه دفع آلامی چندند که از برای بدن حاصل می شوند.

پس آنچه را در وقت «اکل»، لذت می دانی نیست مگر دفع الم «گرسنگی» و آنچه را در وقت «مجامعت»، لذت می شماری نیست مگر ازاله کردن «منی» و از این جهت است که سیر را لذتی از اکل نیست، و این خود ظاهر است که خلاصی از ألم، غیر از مرتبه کمال است.

و چون این معلوم شد و دانستی که در لذات جسمیه کمالی نیست، و شناختی که انسان در قوه عاقله و لذات عقلیه شریک ملائکه قدسیه است، و در قوای غضبیه، شهویه، بهیمیه و لذات جسمیه، شبیه سباع و بهائم و شیاطین است، بر تو معلوم می شود که هر یکی از این قوا در آن غالب و طالب لذات آن می شود، شریک می شود با طایفه ای که این قوه منسوب به آن است تا آنکه غلبه به سرحد کمال رسد، در این وقت خود آن می شود، و داخل در آن حزب می گردد.

پس، ای جان برادر چشم بصیرت بگشا و باهوش باش، و ببین که خود را در کجا داشته و مرتبه خود را به کجا رسانیده ای و بدان که اگر قوه شهویه تو بر سایر قوا مسلط شده تا اینکه اکثر شوق تو و بیشتر فکر تو در کار اکل و شرب و جماع و سایر لذات شهویه است، و اکثر اوقات در آراستن طعامهای لذیذه، و یا خواستن زنهای جمیله است، خود را یکی از بهایم بدان و نام انسان بر خود منه.

و اگر تسلط و غلبه در تو از برای قوه غضبیه است، و پیوسته خود را مایل منصب و جاه، و برتری بر عبادالله می بینی، و طالب زدن، بستن، انداختن، شکستن، فحش، دشنام و اذیت انام هستی، خویش را سگی گزنده و یا گرگی درنده می دان، و خود را از زمره انسان مشمار.

و اگر استیلا و قهر از برای قوه شیطانیه است، و همیشه در فکر مکر و حیله و تزویر و خدعه و بستن راههای مخفیه از برای رسیدن به مقتضای غضب و شهوت است، خود را شیطانی دان مجسم و خارج از حزب بنی آدم.

و اگر تسلط و استیلا از برای عقل باشد، و پیوسته در صدد تحصیل معرفت الهیه، و کسب ملکات ملکیه باشی، و فکر تو مقصور بر عبادت پروردگار، و اطاعت رسول مختار، و طلب راه سعادت و وصول به مرتبه قرب حضرت آفریدگار باشد، خود را انسان حقیقی می دان، که عالم آن از عالم ملائکه مقدسه بالاتر، و رتبه اش از رتبه ایشان والاتر است.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و عجب از کسانی که چنان پندارند که لذات منحصر است در لذات جسمیه، و غایت کمال انسان را در رسیدن به لذات «اکل» و «شرب» و «نکاح» و «جماع» و امثال این ها می دانند، و نهایت سعادت آن را در التذاذ به این لذات گمان می کنند.
هوش مصنوعی: تعجب از افرادی که فکر می‌کنند لذت‌ها فقط به لذت‌های جسمانی محدود می‌شود و فکر می‌کنند کمال انسان تنها در دستیابی به لذت‌های غذایی، نوشیدنی، ازدواج و رابطه جنسی و چیزهای مشابه است. این افراد سعادت را در لذت‌ بردن از این نوع لذت‌ها می‌دانند.
اینان لذات نشئه آخرت و منتهای مرتبه انسانیت را نمی دانند، مگر در رسیدن به وصال غلمان و حور، و خوردن انار و سیب و انگور، و کباب و شراب و المها و عقابهای آن عالم را منحصر می کنند در آتش سوزنده و عقرب گزنده، و «گرز» گران و «سرابیل قطران» و از عبادات و طاعات و ترک دنیا و بیداری شبها نمی طلبند مگر رسیدن به آنها و نجات از این ها را آیا اینان نمی دانند که چنین عباداتی عبادت مزدوران و بندگان است، و امثال این کسان، ترک کرده اند لذات جسمیه کم را که به بیشتر آن برسند، و گذارده اند اندک آن را که زیادت را دریابند؟ و غافل از اینکه امثال این چیزها چگونه کمال حقیقی انسان، و باعث قرب به پروردگار ایشان است، و کسی که گریه اش از ترس سوختن آتش، یا عبادتش از شوق وصال حوران دلکش است، مقصود از روزه اش طعامهای الوان، و از نمازش امید لقای حور و غلمان باشد، چگونه او را از اهل بساط قرب خدای تعالی می توان شمرد، و به چه کمال استحقاق تعظیم و توقیر دارد؟ آری نیست این ها مگر از غفلت از ابتهاجات روحانیه و لذات عقلیه، و منحصر دانستن لذت و ألم در جسمیه گویا به گوش ایشان نرسیده که سید اولیاء علیه السلام می فرماید: «الهی ما عبدتک خوفا من نارک، و لاطمعا فی جنتک، و لکن وجدتک أهلا للعباده فعبدتک» یعنی «خداوندا من عبادت تو را نمی کنم به جهت ترس از آتش دوزخت، یا از طمع شوق در نعیم بهشتت، و لکن تو را سزاوار پرستش یافته، پس بندگی تو را می کنم» و بالجمله لذتهای جسمانیه را اعتباری، و در نظر اهل بصیرت قدر و مقداری نیست، در این لذات انسان با بهایم و حشرات و سایر حیوانات شریکند، و چه کمال است در آنچه انسان در آن مشارکت حیوانات عجم باشد، و در استیفای آنها نفس ناطقه مجرده، خادم قوه بهیمیه گردد.
هوش مصنوعی: این افراد لذت‌های واقعی زندگی پس از مرگ و کمال انسانیت را نمی‌شناسند و فقط به وصال با غلمان و حور، خوردن میوه‌هایی مانند انار و سیب و انگور و لذتی که از کباب و شراب می‌برند، فکر می‌کنند. آن‌ها عذاب‌هایی مانند آتش سوزنده و نیش عقرب را تنها قضاوت می‌کنند و گمان می‌کنند عبادات و پرهیز از دنیای مادی فقط به امید نجات از این عذاب‌ها و رسیدن به لذت‌های مادی است. آیا آنها متوجه نیستند که این نوع عبادت، یعنی عبادت برای مزد، درواقع بیانگر غفلت از لذت‌های روحانی و عقلانی است؟ این افراد از امور دنیوی کم کرده‌اند تا به بیشتر برسند، غافل از اینکه حقیقت کمال انسان و نزدیکی به خداوند در عمیق‌تر و روحانی‌تر بودن عبادت‌هاست. کسی که تنها به خاطر ترس از عذاب یا اشتیاق به لذت‌های بهشتی عبادت می‌کند، آیا می‌تواند از اهل قرب الهی به شمار آید؟ این افراد دریغ کرده‌اند از لذت‌های روحانی و تنها به لذت‌های ظاهری توجه دارند، در حالی که این لذت‌ها ارزشی ندارند و در بسیاری از آن‌ها انسان با حیوانات مشترک است و در این صورت نفس انسان به پایین‌ترین سطوح تنزل می‌یابد.
و عجبتر آن طایفه ای که لذات را منحصر در اکل، شرب، و جماع، مسکن، لباس، حشم، مرکب، و جاه و منصب می دانند، و کسانی را که از این ها بی نصیب اند محروم می شمارند، و بر آنها افتخار می کنند و بزرگی به آنها می فروشند، هرگاه به کسی برخورند که ترک شهوات کرده و پشت پا بر لذات دنیویه زده، در خدمت و نهایت تواضع و فروتنی و مذلت و شکستگی می نمایند و خود را در جنب ایشان از زمره اشقیا می دانند.
هوش مصنوعی: شگفت‌آورتر آن گروهی هستند که لذت‌ها را فقط در غذا، نوشیدنی، ازدواج، مسکن، لباس، مرکب، و مقام‌های اجتماعی می‌دانند و کسانی را که از این چیزها بهره‌ای ندارند، بی‌نصیب می‌شمارند. این افراد بر آنها افتخار می‌کنند و خود را بزرگ‌تر از آنها می‌دانند. اما زمانی که به کسی برخورد می‌کنند که از شهوت‌ها دوری کرده و به لذت‌های دنیوی پشت کرده، با فروتنی و تواضع در برابر او قرار می‌گیرند و احساس می‌کنند که در مقایسه با او، جزو بدبخت‌ها هستند.
و چگونه نیل به لذات جسمیه کمال باشد، و حال اینکه همگی دامن کبریای خالق عالم را از لوث این لذات پاک می کنند، و می گویند که اگر نه چنین باشد نقص لازم خواهد آمد پس اگر این ها کمال بودی بایستی که از برای مبدا کل نیز ثابت باشد و اگر نه این است که این لذات قبیح هستند، چرا صاحب آنها شرم از اظهار آنها دارد، و سعی در پوشیدن آنها می کند؟ و چرا اگر کسی را پرخواره و شکم پرست خوانند تغییر در حالش به هم می رسد و حال اینکه هر کسی طالب نشر در کمال خود است بلکه فی الحقیقه لذات جسمانیه لذت نیستند، بلکه دفع آلامی چندند که از برای بدن حاصل می شوند.
هوش مصنوعی: چگونه می‌توان لذت‌های جسمی را کمال دانست، در حالی که این لذت‌ها همه وجود پروردگار را از آلودگی به خود پاک می‌کنند؟ اگر بخواهیم این لذات را به عنوان کمال بپذیریم، باید آنها را برای آغاز هر چیزی نیز ثابت بدانیم. در غیر این صورت، می‌توان گفت که این لذت‌ها ناپسند هستند. چرا صاحب این لذت‌ها از نمایاندن آنها شرم دارد و تلاش می‌کند تا آنها را پنهان کند؟ چرا اگر کسی را شکم‌پرست و پرخواره بنامند، حالش تغییر می‌کند؟ در واقع، هر کسی در پی ارتقاء کمال خود است و باید گفت که لذت‌های جسمانی واقعاً لذت نیستند، بلکه تنها راهی برای کاهش دردها و رنج‌هایی هستند که برای بدن به وجود می‌آید.
پس آنچه را در وقت «اکل»، لذت می دانی نیست مگر دفع الم «گرسنگی» و آنچه را در وقت «مجامعت»، لذت می شماری نیست مگر ازاله کردن «منی» و از این جهت است که سیر را لذتی از اکل نیست، و این خود ظاهر است که خلاصی از ألم، غیر از مرتبه کمال است.
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که خوراک می‌خوری، لذتی که احساس می‌کنی تنها برای رفع گرسنگی است و در زمان برقراری رابطه جنسی، لذت تنها به خاطر دفع منی است. به همین دلیل، اگر سیر باشی، دیگر لذتی از غذا خوردن احساس نمی‌کنی. واضح است که خلاصی از درد و رنج، با رسیدن به کمال متفاوت است.
و چون این معلوم شد و دانستی که در لذات جسمیه کمالی نیست، و شناختی که انسان در قوه عاقله و لذات عقلیه شریک ملائکه قدسیه است، و در قوای غضبیه، شهویه، بهیمیه و لذات جسمیه، شبیه سباع و بهائم و شیاطین است، بر تو معلوم می شود که هر یکی از این قوا در آن غالب و طالب لذات آن می شود، شریک می شود با طایفه ای که این قوه منسوب به آن است تا آنکه غلبه به سرحد کمال رسد، در این وقت خود آن می شود، و داخل در آن حزب می گردد.
هوش مصنوعی: زمانی که متوجه شوی که لذت‌های جسمانی به تنهایی کامل نیستند و درک کنی که انسان در بخش عقلانی خود می‌تواند با ملائکه و موجودات مقدس شریک باشد، و در حالتی دیگر، در بخش خشم و شهوت و لذت‌های جسمانی، به موجودات وحشی و حیوانات و شیاطین شباهت دارد، متوجه خواهی شد که هر یک از این نیروها اگر بر دیگری غلبه کند، به تدریج به سمت خواسته‌ها و لذاتی که به آن مرتبط هستند، می‌رسد. زمانی که یکی از این نیروها به اوج خود برسد، خود را همان می‌بیند و به یکی از آن گروه‌ها ملحق می‌شود.
پس، ای جان برادر چشم بصیرت بگشا و باهوش باش، و ببین که خود را در کجا داشته و مرتبه خود را به کجا رسانیده ای و بدان که اگر قوه شهویه تو بر سایر قوا مسلط شده تا اینکه اکثر شوق تو و بیشتر فکر تو در کار اکل و شرب و جماع و سایر لذات شهویه است، و اکثر اوقات در آراستن طعامهای لذیذه، و یا خواستن زنهای جمیله است، خود را یکی از بهایم بدان و نام انسان بر خود منه.
هوش مصنوعی: ای برادر، با دقت و آگاهی به خودت نگاه کن و ببین در کجا ایستاده‌ای و به چه جایگاهی رسیده‌ای. اگر تمایلات شهوانی‌ات بر دیگر جنبه‌های وجودت چیره شده و بیشتر انرژی و فکر تو صرف لذت‌های مربوط به خوردن و آشامیدن و روابط جنسی می‌شود، و بیشتر وقتت را در آماده‌سازی غذاهای خوشمزه یا خواسته‌های زنی زیبا صرف می‌کنی، باید بدانی که در واقع مانند یک حیوانی هستی و نمی‌توانی خود را انسان بنامید.
و اگر تسلط و غلبه در تو از برای قوه غضبیه است، و پیوسته خود را مایل منصب و جاه، و برتری بر عبادالله می بینی، و طالب زدن، بستن، انداختن، شکستن، فحش، دشنام و اذیت انام هستی، خویش را سگی گزنده و یا گرگی درنده می دان، و خود را از زمره انسان مشمار.
هوش مصنوعی: اگر در تو تسلط و غلبه ناشی از خشم و غضب باشد و همواره در پی مقام و قدرت و برتری بر دیگران باشی و به دنبال آسیب رساندن، بستن، تخریب، فحاشی و آزار مردم باشی، باید خود را مانند سگی گزنده یا گرگی درنده قلمداد کنی و خود را در زمره انسان‌ها به حساب نیاوری.
و اگر استیلا و قهر از برای قوه شیطانیه است، و همیشه در فکر مکر و حیله و تزویر و خدعه و بستن راههای مخفیه از برای رسیدن به مقتضای غضب و شهوت است، خود را شیطانی دان مجسم و خارج از حزب بنی آدم.
هوش مصنوعی: اگر سلطه و تسلط ناشی از نیروی شیطانی باشد و همواره در اندیشه نقشه‌کشی، تزویر، فریب و مسدود کردن راه‌های پنهانی برای دستیابی به خواسته‌های غضب و شهوت باشد، باید خود را از جنس شیطان دانسته و جدا از جمعیت انسان‌ها تصور کند.
و اگر تسلط و استیلا از برای عقل باشد، و پیوسته در صدد تحصیل معرفت الهیه، و کسب ملکات ملکیه باشی، و فکر تو مقصور بر عبادت پروردگار، و اطاعت رسول مختار، و طلب راه سعادت و وصول به مرتبه قرب حضرت آفریدگار باشد، خود را انسان حقیقی می دان، که عالم آن از عالم ملائکه مقدسه بالاتر، و رتبه اش از رتبه ایشان والاتر است.
هوش مصنوعی: اگر عقل بر زندگی‌ات تسلط داشته باشد و همواره در تلاش برای دستیابی به معرفت الهی و کسب صفات نیکو باشی، و افکار تو تنها معطوف به عبادت پروردگار، اطاعت از پیامبر و جستجوی راه سعادت و رسیدن به مقام قرب الهی باشد، می‌توانی خود را یک انسان واقعی بدانید، که در این صورت مقام و منزلت او از مقام و منزلت ملائکه مقدس بالاتر است.