و نیز شناختن خود، موجب شوق به تحصیل کمالات و تهذیب اخلاق و باعث سعی در دفع رذائل می گردد، زیرا که آدمی بعد از آنکه حقیقت خود را شناخت و دانست که حقیقت او جوهری است از عالم ملکوت، که به این عالم جسمانی آمده باشد، که به این فکر افتد که چنین جوهری شریف را عبث و بی فایده به این عالم نفرستاده اند، و این گوهر قیمتی را به بازیچه در صندوقچه بدن ننهاده اند، و بدین سبب در صدد تحصیل فوائد تعلق نفس به بدن برمی آید، و خود را به تدریج به سر منزل شریفی که باید می رساند.
و گاه است که گوئی من خود را شناخته ام، و به حقیقت خود رسیده ام زنهار، زنهار، که این نیست مگر از بی خبری و بی خردی عزیز من چنین شناختن را کلید سعادت نشاید، و این شناسائی تو را به جائی نرساند، که سایر حیوانات نیز با تو در این شناختن شریکند، و آنها نیز خود را چنین شناسند زیرا که تو از ظاهر خود نشناسی مگر سر و روی و دست و پای و چشم و گوش و پوست و گوشت، و از باطن خود ندانی مگر این قدر که چون گرسنه شوی غذای طلبی، و چون بر کسی خشمناک شوی در صدد انتقام برآئی، و چون شهوت بر تو غلبه کند مقاربت خواهش نمائی و امثال اینها، و همه حیوانات با تو در اینها برابرند.
پس هرگاه حقیقت تو همین باشد، از چه راه بر سباع و بهائم، مفارخت می کنی؟ و به چه سبب خود را نیز از آنها بهتر می دانی؟ و اگر تو همین باشی به چه سبب خداوند عالم تو را بر سایر مخلوقات ترجیح داده و فرموده: «و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا» یعنی «ما تفضیل دادیم فرزندان آدم را بر بسیاری از مخلوقات خود و حال اینکه در این صفات و عوارض، بسیاری از حیوانات بر تو ترجیح دارند.
پس باید که حقیقت خود را طلب کنی تا خود چه چیزی، و چه کسی، و از کجا آمده ای، و به کجا خواهی رفت و به این منزلگاه روزی چند به چه کار آمده ای، تو را برای چه آفریده اند و این اعضا و جوارح را به چه سبب به تو داده اند، و زمام قدرت و اختیار را به چه جهت در کف تو نهاده اند؟
و بدانی که سعادت تو چیست، و از چیست، و هلاکت تو چیست.
و بدانی که این صفات و ملکاتی که در تو جمع شده است بعضی از آنها صفات بهایم اند، و برخی صفات سباع و درندگان، و بعضی صفات شیاطین، و پاره ای صفات ملائکه و فرشتگان.
و بشناسی که کدام یک از این صفات، شایسته و سزاوار حقیقت تو است، و باعث نجات و سعادت تو، تا در استحکام آن بکوشی و کدام یک عاریت اند و موجب خذلان و شقاوت، تا در ازاله آن سعی نمایی.
و بالجمله آنچه در آغاز کار و ابتدای طلب، بر طلب سعادت و رستگاری لازم است آن است که سعی در شناختن خود، و پی بردن به حقیقت خود نماید، که بدون آن به سر منزل مقصود نتوان رسید.
اطلاعات
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و نیز شناختن خود، موجب شوق به تحصیل کمالات و تهذیب اخلاق و باعث سعی در دفع رذائل می گردد، زیرا که آدمی بعد از آنکه حقیقت خود را شناخت و دانست که حقیقت او جوهری است از عالم ملکوت، که به این عالم جسمانی آمده باشد، که به این فکر افتد که چنین جوهری شریف را عبث و بی فایده به این عالم نفرستاده اند، و این گوهر قیمتی را به بازیچه در صندوقچه بدن ننهاده اند، و بدین سبب در صدد تحصیل فوائد تعلق نفس به بدن برمی آید، و خود را به تدریج به سر منزل شریفی که باید می رساند.
هوش مصنوعی: شناخت خود باعث ایجاد انگیزه در دستیابی به کمالات و بهبود اخلاق میشود و فرد را به تلاش برای دوری از رذائل ترغیب میکند. زیرا وقتی انسان حقیقت وجود خود را درک میکند و متوجه میشود که او جوهری از دنیای ملکوت است که به این دنیای مادی آمده، به فکر میافتد که وجود این جوهر ارزشمند به هدر نرفته و بیسبب نیست. بنابراین، به دنبال کسب مزایایی که با وجود جسمانیاش مرتبط است، برمیآید و به تدریج خود را به مقامی بلندتر هدایت میکند.
و گاه است که گوئی من خود را شناخته ام، و به حقیقت خود رسیده ام زنهار، زنهار، که این نیست مگر از بی خبری و بی خردی عزیز من چنین شناختن را کلید سعادت نشاید، و این شناسائی تو را به جائی نرساند، که سایر حیوانات نیز با تو در این شناختن شریکند، و آنها نیز خود را چنین شناسند زیرا که تو از ظاهر خود نشناسی مگر سر و روی و دست و پای و چشم و گوش و پوست و گوشت، و از باطن خود ندانی مگر این قدر که چون گرسنه شوی غذای طلبی، و چون بر کسی خشمناک شوی در صدد انتقام برآئی، و چون شهوت بر تو غلبه کند مقاربت خواهش نمائی و امثال اینها، و همه حیوانات با تو در اینها برابرند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات احساس میکنم که خودم را شناختهام و به حقیقت وجودم پی بردهام، اما باید بگویم که این تنها نتیجه نادانی و بیخبری است. عزیزم، چنین شناختی نمیتواند کلید خوشبختی باشد و تو را به جایی نخواهد رساند. دیگر حیوانات نیز در این شناخت با تو شریک هستند، چرا که آنها هم خود را به این شکل میشناسند. تو فقط خودت را از طریق چهره، دستها، پاها، چشمها و گوشها میشناسی و از درون خود به اندازهای آگاهی داری که وقتی گرسنه میشوی غذا طلب میکنی، وقتی عصبانی میشوی به فکر انتقام میافتی و وقتی به شهوت برمیخوری به دنبال آن میروی و کارهای مشابه. در این موارد، همه حیوانات با تو برابری دارند.
پس هرگاه حقیقت تو همین باشد، از چه راه بر سباع و بهائم، مفارخت می کنی؟ و به چه سبب خود را نیز از آنها بهتر می دانی؟ و اگر تو همین باشی به چه سبب خداوند عالم تو را بر سایر مخلوقات ترجیح داده و فرموده: «و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا» یعنی «ما تفضیل دادیم فرزندان آدم را بر بسیاری از مخلوقات خود و حال اینکه در این صفات و عوارض، بسیاری از حیوانات بر تو ترجیح دارند.
هوش مصنوعی: اگر حقیقت تو این باشد، چه دلیلی برای اینکه از حیوانات و موجودات دیگر فاصله بگیری و خود را بهتر از آنها بدانید وجود دارد؟ و اگر واقعاً چنین هستی، چرا خداوند تو را بر سایر مخلوقات برتری داده و فرموده است: «ما فرزندان آدم را بر بسیاری از مخلوقات خود تفضیل دادیم»، در حالی که بسیاری از ویژگیها و خصوصیات، در برخی از حیوانات نسبت به تو قویتر است؟
پس باید که حقیقت خود را طلب کنی تا خود چه چیزی، و چه کسی، و از کجا آمده ای، و به کجا خواهی رفت و به این منزلگاه روزی چند به چه کار آمده ای، تو را برای چه آفریده اند و این اعضا و جوارح را به چه سبب به تو داده اند، و زمام قدرت و اختیار را به چه جهت در کف تو نهاده اند؟
هوش مصنوعی: پس باید حقیقت وجود خود را جستجو کنی تا بفهمی چه چیزی هستی، از کجا آمدهای، به کجا خواهی رفت و در این دنیای موقتی چه وظیفهای داری. همچنین، باید دریابی که چرا تو را خلق کردهاند و این اعضا و اندامها را به چه دلیل به تو دادهاند و چرا اختیار و قدرت در دست تو قرار داده شده است.
و بدانی که سعادت تو چیست، و از چیست، و هلاکت تو چیست.
هوش مصنوعی: بدان که خوشبختی واقعی تو در چیست و از چه چیزی ناشی میشود، همچنین بدان که زیان و بدبختی تو در کجا است.
و بدانی که این صفات و ملکاتی که در تو جمع شده است بعضی از آنها صفات بهایم اند، و برخی صفات سباع و درندگان، و بعضی صفات شیاطین، و پاره ای صفات ملائکه و فرشتگان.
هوش مصنوعی: بدان که ویژگیها و خصایصی که در وجود تو تجمع یافته، برخی از آنها مربوط به حیوانات است، برخی دیگر به درندگان و وحشیها تعلق دارد، برخی مربوط به شیاطین و برخی دیگر مربوط به فرشتگان و ملائکه میباشد.
و بشناسی که کدام یک از این صفات، شایسته و سزاوار حقیقت تو است، و باعث نجات و سعادت تو، تا در استحکام آن بکوشی و کدام یک عاریت اند و موجب خذلان و شقاوت، تا در ازاله آن سعی نمایی.
هوش مصنوعی: و با شناخت مشخص کنی که کدامیک از این ویژگیها لایق و مناسب هویت واقعی توست و تو را به نجات و سعادت میرساند، تا در تقویت آن تلاش کنی، و کدامیک فقط به خاطر عاری بودن از آن، سبب شکست و بدبختی تو میشود، تا در حذف آن کوشش کنی.
و بالجمله آنچه در آغاز کار و ابتدای طلب، بر طلب سعادت و رستگاری لازم است آن است که سعی در شناختن خود، و پی بردن به حقیقت خود نماید، که بدون آن به سر منزل مقصود نتوان رسید.
هوش مصنوعی: به طور خلاصه، در ابتدای تلاش برای رسیدن به سعادت و رستگاری، مهم است که به شناخت خود و درک حقیقت وجودیتان بپردازید، زیرا بدون این شناخت، نمیتوانید به هدف نهایی خود برسید.