شمارهٔ ۹
عاشق ار بر رخ معشوق نگاهی بکند
نه چنان است گمانم که گناهی بکند
ما به عاشق نه همین رخصت دیدار دهیم
بوسه را نیز دهیم اذن که گاهی بکند
آنکه آرایش این باغ ازو بود اکنون
نگذارند که از دور نگاهی بکند
دیدن چهره ی معشوق ثواب است خصوص
که دمی در دل بیرحم تو راهی بکند
آنچه با این دل ویرانه غم عشق تو کرد
کافرم گر به دهی هیچ سپاهی بکند
دوش دیدم که درآمد ز درم یار به خواب
اثر این خواب به بیداری الهی بکند
باکم از قتل صفایی به ستم نیست ولیک
ترسم از دست تو یک نیم شب آهی بکند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشق ار بر رخ معشوق نگاهی بکند
نه چنان است گمانم که گناهی بکند
هوش مصنوعی: اگر محبوبی به عاشق نگاهی کند، به نظرم نمیتواند این کار را گناه به حساب آورد.
ما به عاشق نه همین رخصت دیدار دهیم
بوسه را نیز دهیم اذن که گاهی بکند
هوش مصنوعی: ما به عاشق تنها اجازه دیدار نمیدهیم، بلکه حتی اجازه میدهیم که در مواقعی بوسهای هم بدهد.
آنکه آرایش این باغ ازو بود اکنون
نگذارند که از دور نگاهی بکند
هوش مصنوعی: آن کسی که زیبایی و زیباییهای این باغ به او تعلق دارد، اکنون اجازه نمیدهند که حتی از دور نگاهی به آن بیندازد.
دیدن چهره ی معشوق ثواب است خصوص
که دمی در دل بیرحم تو راهی بکند
هوش مصنوعی: دیدن چهره معشوق پاداشی دارد، به ویژه اگر لحظهای در دل تو که بیرحم است، جایی برای خود پیدا کند.
آنچه با این دل ویرانه غم عشق تو کرد
کافرم گر به دهی هیچ سپاهی بکند
هوش مصنوعی: غم عشق تو با این دل خراب چه کرد، اگر کافر شوم، شک نکن که هیچ سپاهی نمیتواند چنین کاری کند.
دوش دیدم که درآمد ز درم یار به خواب
اثر این خواب به بیداری الهی بکند
هوش مصنوعی: دیشب دیدم که یارم به آرامی وارد منزل شد و امیدوارم که تأثیر خوابم بر بیداریام به سوی الهی باشد.
باکم از قتل صفایی به ستم نیست ولیک
ترسم از دست تو یک نیم شب آهی بکند
هوش مصنوعی: از کشتن من خللی به زیباییِ زندگیام وارد نمیشود، اما میترسم که تو شبانه یک آه کوچک بکشی و دلم را برنجانی.
حاشیه ها
1403/03/17 13:06
محسن حبیب الهی یان
سلام
بوسه را نیز دهیم اذن گاه گاهی بکند
یا
بوسه را نیز کنیم اذن گاه گاهی بکند
به نظر میاد گاه گاهی بکند درست تره