نوزدهم
ای خواب برو ز همدمانم
تا بیکس و ممتحن نمانم
چون دیک بر آتشم نشاندی
در دیک چه میپزی، چه دانم
یک لحظه که من سری بخارم
ای عشق نمیدهی امانم
از خشم دو گوش حلم بستی
تا نشنوی آوه و فغانم
ما را به جهان حواله کم کن
ای جان چو که من نه زین جهانم
بگشای رهم که تا سبکتر
جان را به جهان جان رسانم
یاری فرما، قلاوزی کن
تا رخت بکوی تو کشانم
ای آنک تو جان این نقوشی
ترجیع کنم گرین بنوشی
تیزآب توی، و چرخ ماییم
سرگشته چو سنگ آسیاییم
تو خورشیدی و ما چو ذره
از کوه برآی تا برآییم
از بهر سکنجبین عسل ده
ما خود همه سرکه میفزاییم
گه خیرهٔ تو، که تو کجایی
گه خیرهٔ خود که ما کجاییم
گه خیرهٔ بسط خویش و ایثار
یا قبض که مهره در رباییم
گاهی مس و گاه زر خالص
گاه از پی هردو کیمیاییم
ترجیع دو، ذوق و میل ایچی
در دادن و در گرفتن از چی
گه شاد بخوردنست و تحصیل
گه شاد به خرج آن و تحلیل
چون نخل، گهی به کسب میوه
گاهی به نثار آن و تنزیل
گه حاتم وقت اندر ایثار
گه عباسی به طوف و زنبیل
ما یا آنیم و این دگر فرع
یا غیر تویم بیدو تبدیل
ور زانک مرکب از دو ضدیم
تذلیل نباشدی و تبجیل
هم اصلاحست عز و ذلش
مانندهٔ رفع و خفض قندیل
بس اصلاحی برای افساد
بس افسادی برای تنحیل
بس مرغ ضعیف پرشکسته
خرطوم هزار پیل خسته
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: ترجیع بند
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خواب برو ز همدمانم
تا بیکس و ممتحن نمانم
هوش مصنوعی: ای خواب، از همراهانم دور شو تا من بدون تنهایی و قضاوت باقی بمانم.
چون دیک بر آتشم نشاندی
در دیک چه میپزی، چه دانم
هوش مصنوعی: وقتی که تو بر روی آتش ظرفی قرار دادهای، من نمیدانم در آن چه غذایی میپزی.
یک لحظه که من سری بخارم
ای عشق نمیدهی امانم
هوش مصنوعی: مکسری از عشق نمیتوانم یک لحظه بدون تو تاب بیاورم و راحتی نخواهم داشت.
از خشم دو گوش حلم بستی
تا نشنوی آوه و فغانم
هوش مصنوعی: به خاطر خشم و عصبانیت، گوشهایم را بستهام تا صدای ناله و فریادم را نشنوم.
ما را به جهان حواله کم کن
ای جان چو که من نه زین جهانم
هوش مصنوعی: ای جان، ما را از این دنیا کم کن، زیرا من به این دنیا تعلق ندارم.
بگشای رهم که تا سبکتر
جان را به جهان جان رسانم
هوش مصنوعی: من را آزاد کن تا بتوانم با خیالی آسوده و سبکبار، جان خود را به جهانی بهتر برسانم.
یاری فرما، قلاوزی کن
تا رخت بکوی تو کشانم
هوش مصنوعی: ای یاری، کمک کن و مرا به سوی خود بکش تا به نزد تو بیایم.
ای آنک تو جان این نقوشی
ترجیع کنم گرین بنوشی
هوش مصنوعی: تو مثل جان هستی برای این طرحها، اگر تو بنوشی، من میتوانم این را بگویم.
تیزآب توی، و چرخ ماییم
سرگشته چو سنگ آسیاییم
هوش مصنوعی: تو مانند آبی روان هستی و ما مانند سنگهای آسیایی هستیم که در گردونهی تو سرگشته و افسردهایم.
تو خورشیدی و ما چو ذره
از کوه برآی تا برآییم
هوش مصنوعی: تو همچون خورشید درخشان هستی و ما مانند ذراتی کوچک از کوه، به تو نزدیک میشویم تا از نور تو بهرهمند شویم.
از بهر سکنجبین عسل ده
ما خود همه سرکه میفزاییم
هوش مصنوعی: به خاطر تهیه سکنجبین (یک نوشیدنی ترش و شیرین) از عسل، ما خود به طور مداوم سرکه به آن اضافه میکنیم.
گه خیرهٔ تو، که تو کجایی
گه خیرهٔ خود که ما کجاییم
هوش مصنوعی: گاهی به دنبال تو هستیم و گاهی به خودمان مینگریم، چون نمیدانیم تو کجایی و ما کجا هستیم.
گه خیرهٔ بسط خویش و ایثار
یا قبض که مهره در رباییم
هوش مصنوعی: گاهی به دلیل قدرت و وسعت وجودیام و ایثار، و گاهی به خاطر محدودیت و تنگنظری، من مانند مهرهای هستم که در این بازی زندگی در حال حرکت هستم.
گاهی مس و گاه زر خالص
گاه از پی هردو کیمیاییم
هوش مصنوعی: گاهی ما به مانند مس هستیم و گاهی به مانند طلا، و در هر حال به دنبال ارزش و کیمیاگری در زندگی هستیم.
ترجیع دو، ذوق و میل ایچی
در دادن و در گرفتن از چی
هوش مصنوعی: دوست داشتن و اشتیاق به چیزها، در دادن و گرفتن آنها چقدر مهم است.
گه شاد بخوردنست و تحصیل
گه شاد به خرج آن و تحلیل
هوش مصنوعی: گاهی زندگی به خوردن و لذت بردن میگذرد و گاهی با صرف هزینه و تحلیل اوضاع میتوان به شادی دست یافت.
چون نخل، گهی به کسب میوه
گاهی به نثار آن و تنزیل
هوش مصنوعی: هر انسانی مانند نخل میباشد که گاهی به تلاش و کسب درآمد مشغول است و زمانی دیگر به تقسیم و به اشتراکگذاری آنچه به دست آورده، میپردازد.
گه حاتم وقت اندر ایثار
گه عباسی به طوف و زنبیل
هوش مصنوعی: گاهی مانند حاتم طایی در بذل و بخشش عمل میکنیم و در زمانی دیگر مانند عباسیان با برکت و فخر زندگی میگذرانیم، گاهی در حال خدمت و قربانی کردن برای دیگران هستیم و زمانی در حال لذت بردن از نعمتها.
ما یا آنیم و این دگر فرع
یا غیر تویم بیدو تبدیل
هوش مصنوعی: ما فقط یا همان هستیم و این موضوع دیگری است یا غیر از تو وجود ندارد و تغییر نمیکند.
ور زانک مرکب از دو ضدیم
تذلیل نباشدی و تبجیل
هوش مصنوعی: اگر ما از دو عنصر متضاد تشکیل شده باشیم، نه مورد تحقیر قرار میگیریم و نه مورد ستایش.
هم اصلاحست عز و ذلش
مانندهٔ رفع و خفض قندیل
هوش مصنوعی: بهبود و پیشرفت همواره با لحظات افت و خیز همراه است، مانند تغییرات در روشنایی و خاموشی یک چراغ که به بالا و پایین رفتن آن وابسته است.
بس اصلاحی برای افساد
بس افسادی برای تنحیل
هوش مصنوعی: برای هر اصلاحی در جامعه، مشکلات و معضلات زیادی وجود دارد که میتواند کار را سخت کند و برعکس، هر تغییر منفی میتواند به آسانی به فضاهای مثبت تبدیل شود.
بس مرغ ضعیف پرشکسته
خرطوم هزار پیل خسته
هوش مصنوعی: بسیارند مرغانی که با وجود ناتوانی و شکستگی به تلاش و کوشش ادامه میدهند، در حالی که هزار فیل نیز از خستگی زانوی خود را به زمین گذاشتهاند.