رباعی شمارهٔ ۳۶۶
عقل آمد و پندِ عاشقان پیش گرفت
در ره بنشست و رهزنی کیش گرفت
چون در سرشان جایگهِ پند ندید
پای همه بوسید و رَهِ خویش گرفت
رباعی شمارهٔ ۳۶۵: عشقی نه به اندازهٔ ما در سر ماسترباعی شمارهٔ ۳۶۷: عمریست که جان بنده بیخویشتن است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1402/10/27 08:12
زهیر
تو مکتبِ بزرگان عاشق و ادیب بیعقلی نی؛ بلکه ایقد «عشق» سلطنت و حکومت داره که شخصِ عاشق از خود بیخوده و عقلش هم غرقِ مدهوشی و شیداییِ محبوبه.
به همی خاطرم کسی نمیتونه با بلندایِ عقلِ حسابگر به عشق برسه.
«شرطِ اول قَدَم آنست که مجنون باشی»
ولی چون خدا خواهانه و توانا و مقتدر، از لطف و مهربونیش بیچشمداشت «هر تأمینی» میکنه.
«قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون»