گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۶۹۸

ای آن‌که طبیب دردهای مایی
این درد ز حد رفت چه می‌فرمایی
والله اگر هزار معجون داری
من جان نبرم تا تو رخی ننمایی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آن‌که طبیب دردهای مایی
این درد ز حد رفت چه می‌فرمایی
هوش مصنوعی: ای کسی که درمانگر دردهای ما هستی، این درد به حدی شدید شده که چه می‌کنی؟
والله اگر هزار معجون داری
من جان نبرم تا تو رخی ننمایی
هوش مصنوعی: قسم به خدا، حتی اگر هزار دارو و معجون داشته باشی، من جانم را نخواهم گرفت تا زمانی که تو رویت را به من نشان دهی.

حاشیه ها

1390/09/23 22:11
نازیلا

من جان نبرم تا تو رخی ننمائی

1395/06/27 14:08
ساعد

ای آنکه طبیب درد مایی
بس درد مراست گو کجایی
والله اگر هزار معجون داری
من جان نبرم تا که تو رخ ننمایی

1395/06/30 22:08
امیرفراهانی

ای آنکه طبیب دردهای مائی
این درد ز حد برفت چه میفرمائی
والله اگر هزار معجون داری
من جان نبرم ، تا تو رخی ننمائی

1398/06/23 08:08
مهسا

ای آنکه طبیب دردهای مائی
این درد ز حد رفت چه میفرمائی
والله اگر هزار معجون داری
من جان نبرم تا تو رخی ننمائی

1403/05/23 02:07
هیچ

این درد رسید به استخوان دو تا گشتیم 

از زمین برخواستیم و در آسمان بنمائی