گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۴۰۷

ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
هوش مصنوعی: ای دوست، مرا بپذیر و جانم را بگیر. مرا مست کن و از هر دو دنیا، نیکبختی‌ام را بستان.
با هرچه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای دلم آرامش بیاورد، اگر تو در آن نباشی، به من آسیب بزند و آن را از من بگیر.

حاشیه ها

1391/02/27 15:04
هاشم ترابی

با سلام.فقط مولانا میتونه اینقدر زیبا و تاثیر گذار عشق الهی رو به قلم بیاره.

1391/07/08 01:10
میم

استاد ناظری در آلبوم لولیان این رباعی رو بی نظیر اجرا می کنن.

1392/09/06 18:12
کامران رشتیانی

من فکر می کنم این رباعی مفهوم عینی شهادت است یعنی جایی که عارف یا شاهد من دون الله رو نمی بینه.
با هر چیزی که دل قرار گیرد بی دوست باید آتش زده شود حتی اگر فرزند عزیزی چون اسماعیل باشد که ابراهیم به قربانگاه برد

1392/12/19 00:03
یار مرا

آری شمس منو خدای من
اما رسد آدمی بجایی که بجز خدا نبیند، و بر این مجاز(هستی) چه کسی معتبر خواهد بود جز وصال دوست؟
پس ای دوست قبولم کن و جانم بستان

1394/05/28 10:07
لاله

من استاد اندیشه اسلامی هستم و هر ترم اشعار زیبای مولانا را در وصف خداوند و پیامبر (ص)برای دانشجویانم می خوانم.مولوی خوانی در کلاس درس بسیار شورانگیز و لذت بخش است.خدایش بیامرزد.

1397/02/29 00:04
اردشیر

استاد ناظری در آلبوم «یادگار دوست» هم، از این قطعه و چند رباعی دیگه استفاده کردند. اما نتونستم تو فهرست گنجور، بین کارهاشون، آلبوم یادگار دوست رو پیدا کنم.

1399/03/28 23:05
علی

سلام دوستان عزیز ...در نهایت احترام به استاد عزیز مولوی شناس باید بگم که من خودم مولانا رو خیلی دوست دارم و عاشقش هستم و میخوام بگم که انقدر تفسیر نکنید روی اشعار حضرت...بزارید هرکس اون زیبایی رو که خودش با عقل خودش درک میکنه با جون و دل لمس کنه و نظرات خودمون رو خیلی صائب ندونیم...
هرکسی از ظن خود شد یار من ....

1404/04/23 17:06
آینهٔ صفا

O Beloved, accept me—then of life, deprive me
Intoxicate me—then of both worlds, deprive me
If my heart finds rest in aught but You
Set me ablaze—and of that, deprive me