گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۳۷۸

آمد دل تا دردِ نهانم گفتن
گفتا ز برای او چه دانم گفتن
گفتا که از آن دو چشم یک حرف بگوی
گفتا که دو چشم را چه تانم گفتن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد دل تا دردِ نهانم گفتن
گفتا ز برای او چه دانم گفتن
هوش مصنوعی: دل من از شدت درد پنهانش می‌خواهد بگوید، اما می‌گوید: «برای او چه چیزی می‌دانم که بگویم؟»
گفتا که از آن دو چشم یک حرف بگوی
گفتا که دو چشم را چه تانم گفتن
هوش مصنوعی: گفت که از آن دو چشم می‌خواهم چیزی بپرسم، ولی او پاسخ داد که چگونه می‌توانم از دو چشم حرفی بزنم؟

حاشیه ها

1402/03/21 16:06
زهیر

تانم یعنی: توانم