غزل شمارهٔ ۹۹۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۹۹۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
حمید رضای ما عمرت دراز باد دیر زیوی و شاد باشی
از این رهگذر بگویم که عمر به فارسی می شود دات چنانچه در کارنامه ارد شیر امده است و نیز به لری همدا یعنی همدات و همسن و دات همان date انگلیسی است و این لغت اصیل و فارسی است .
درود
ایزدان اساطیری ایران، نمود انسانی چندانی ندارند و مانند خدایان یونانی زاد و ولد نمیکنند، اهوره (سرور) مزدا (فرزانه) در راس قرار دارد و باقی ایزدان، مزدا داتهاند. (مزدا داده، نه زاده).
جناب کیخا برای دات به معنی عمر شاهدی در متون سراغ دارید؟
حالا که عمر را گفتم تاریخ هم گفتن دارد لغت تاریخ تا اسارت هرمزان سرلشگر خوزستان وجود نداشته است برای مشخص کردن سألها فقط می گفته اند فلان سال مثلا عام الفیل ، خلیفه هرمزان را که مردی دانا وسرلشگری دلیر بود و دختر عباس ابن عبد المطلب را به زنی داشت در سال های پس از اسارت که مسلمان شده بود خواند به او گفت شما چگونه سألها و ماهها را می خوانید هرمزان (که دایی شیرویه است و یعنی خواهرش زن خسرو پرویز بوده است) گفت میگوییم چه روزی از چه ماهی و ان را مهروز می گوییم خلیفه که محض درنگرفتن بحث شیعه و سنی میان دوستان اسمش را نیاوردم انرا با گردانش عربی مهروخ خواند و مورخ و تاریخ هم بدین ترتیب ساخته شد .
حالا که این گفته امد تنها اضافه کنم هرمزان همان کسی است که به خاطر نجات جانش ایرانیان بد نبال مسافرانشان اب می ریزند و امروز کسی نامش را نمیداند او دلاوری نستوه و گرد است و با آرائه صحیح اسلام پس از اسارت در مدینه مسلمانی پاک است که داماد مهمترین مردان روزگار عباس ابن عبد المطلب شد عموی پیامبر و خواهرش زن خسروپرویز است بر روان او درود پاکان باد
استاد عزیز من جناب امین کیخا سپاسگزارم که ریشه لغت تاریخ را برای استفاده سایر هموطنانتان بدرستی درج فرمودید و از آن آموختم . از باب شاگردی می پرسم اگر هرمزان دایی شیرویه پسر خسروپرویز بوده و خواهرش زن خسروپرویز می بوده لیکن نظامی گنجوی در منظومه خسروشیرین می گوید مادر شیرویه (به معنی دهن گشاد و به قول نظامی : چون شیران ابخر و شیرویه نامش) ، مریم و دختر قیصر روم بوده که زمانی که خسرو از چنگ بهرام چوبین می گریزد و به روم پناه می برد به سفارش قیصر با دخترش ازدواج می کند و بعداً از این زن شیرویه بدنیا می آید پس هرمزان یا باید رومی و برادر مریم باشد یا اصلاً شخص دیگری است و با شیرویه و مادرش نسبتی ندارد .
با سلام لطفا قدری در مورد شان سروده و مرگ سنایی در بالا توضیح بدهید(گفت کسی خواجه سنایی بمرد)