گنجور

غزل شمارهٔ ۹۹۴

دوست همان به که بلاکش بود
عود همان به که در آتش بود
جام جفا باشد دشوارخوار
چون ز کف دوست بود خوش بود
زهر بنوش از قدحی کان قدح
از کرم و لطف منقش بود
عشق خلیلست درآ در میان
غم مخور ار زیر تو آتش بود
سرد شود آتش پیش خلیل
بید و گل و سنبله کش بود
در خم چوگانش یکی گوی شو
تا که فلک زیر تو مفرش بود
رقص کنان گوی اگر چه ز زخم
در غم و در کوب و کشاکش بود
سابق میدان بود او لاجرم
قبله هر فارس مه وش بود
چونک تراشیده شده‌ست او تمام
رست از آن غم که تراشش بود
هر کی مشوش بود او ایمنست
گر دو جهان جمله مشوش بود
مفخر تبریز تو را شمس دین
شرق نه در پنج و نه در شش بود

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوست همان به که بلاکش بود
عود همان به که در آتش بود
هوش مصنوعی: بهتر آن است که دوست، در مشکلات و سختی‌ها کنار ما باشد، مانند عود که بهتر است در آتش بسوزد و عطرش را منتشر کند.
جام جفا باشد دشوارخوار
چون ز کف دوست بود خوش بود
هوش مصنوعی: هر چیزی که در زندگی دشوار و پر زحمت است، وقتی از دست دوست به ما برسد، به نوعی شیرین و دلپذیر به نظر می‌آید.
زهر بنوش از قدحی کان قدح
از کرم و لطف منقش بود
هوش مصنوعی: هرگز از زهر تند و تلخی نترس، زیرا این زهر در ظرفی زیبا و پر از محبت و لطف من قرار دارد.
عشق خلیلست درآ در میان
غم مخور ار زیر تو آتش بود
هوش مصنوعی: عشق مانند آتش خلیل است، به میان بیا و نگران غم نباش؛ حتی اگر زیر پای تو شعله‌ای وجود داشته باشد.
سرد شود آتش پیش خلیل
بید و گل و سنبله کش بود
هوش مصنوعی: آتش در برابر خلیل سرد می‌شود و گیاهان مانند بید، گل و سنبله به رشد ادامه می‌دهند.
در خم چوگانش یکی گوی شو
تا که فلک زیر تو مفرش بود
هوش مصنوعی: اگر در زندگی‌ات هدفی را در نظر بگیری، مانند گوی در بازی چوگان، می‌توانی به جایی برسی که همه چیز به نفع تو باشد و دنیا به واسطه‌ی تلاش‌هایت زیر پای تو قرار بگیرد.
رقص کنان گوی اگر چه ز زخم
در غم و در کوب و کشاکش بود
هوش مصنوعی: با وجود درد و زخم‌هایی که داری، همچنان با شادی و شوق برقص و زندگی را جشن بگیر.
سابق میدان بود او لاجرم
قبله هر فارس مه وش بود
هوش مصنوعی: او در میدان جنگی توانمند و ماهر بود و به همین دلیل همواره در دل هر مرد دلاوری، با زیبایی و شجاعتش جایگاهی ویژه داشت.
چونک تراشیده شده‌ست او تمام
رست از آن غم که تراشش بود
هوش مصنوعی: چون او به طور کامل از غم‌هایش رهایی یافته، به خاطر این‌که دست از رنج و درد برمی‌دارد.
هر کی مشوش بود او ایمنست
گر دو جهان جمله مشوش بود
هوش مصنوعی: هر کس که در دلش نگرانی دارد، در حقیقت از خطری در امان است، حتی اگر تمام جهان در آشوب باشد.
مفخر تبریز تو را شمس دین
شرق نه در پنج و نه در شش بود
هوش مصنوعی: شما مقام و عزتی دارید که قابل مقایسه با هیچ کس دیگری نیست و هیچ عدد و رقمی نمی‌تواند نشان‌دهنده ارزش و جایگاه شما باشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۹۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1403/07/26 01:09
وحید نجف آبادی

آتش عشق است درآ در میان

غم مخور ار زیر تو آتش بود