گنجور

غزل شمارهٔ ۹۶۲

سحر این دل من ز سودا چه می‌شد
از آن برق رخسار و سیما چه می‌شد
از آن طلعت خوش و زان آب و آتش
ز فرق سر بنده تا پا چه می‌شد
خدایا تو دانی که بر ما چه آمد
خدایا تو دانی که ما را چه می‌شد
ز ریحان و گل‌ها که روید ز دل‌ها
سراسر همه دشت و صحرا چه می‌شد
ز خورشید پرسی که گردون چه سان بد
ز مه پرس باری که جوزا چه می‌شد
ز معشوق اعظم به هر جان خُرَّم
به پستی چه آمد به بالا چه می‌شد
تعالی تقدس چو بنمود خود را
مقدس دلی از تعالی چه می‌شد
چو می‌کرد بخشش نظر شمس تبریز
به بینا چه بخشید و بینا چه می‌شد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحر این دل من ز سودا چه می‌شد
از آن برق رخسار و سیما چه می‌شد
هوش مصنوعی: در صبحگاهان، دل من از آرزو و خیال چه حالتی می‌گرفت، اگر از زیبایی چهره و سیمای تو خبری بود.
از آن طلعت خوش و زان آب و آتش
ز فرق سر بنده تا پا چه می‌شد
هوش مصنوعی: به خاطر آن چهره زیبا و آن عشق و شور و هیجان، اگر تو را به من ببخشند، از سر تا پا چه تحولی در زندگی من ایجاد می‌شود.
خدایا تو دانی که بر ما چه آمد
خدایا تو دانی که ما را چه می‌شد
هوش مصنوعی: خدایا، تو آگاهی از آنچه بر ما گذشته و از وضعیت ما آگاهی داری.
ز ریحان و گل‌ها که روید ز دل‌ها
سراسر همه دشت و صحرا چه می‌شد
هوش مصنوعی: از گل‌ها و ریحان‌هایی که از دل‌ها می‌رویند، دشت و صحرا چه حال و هوایی پیدا می‌کرد.
ز خورشید پرسی که گردون چه سان بد
ز مه پرس باری که جوزا چه می‌شد
هوش مصنوعی: از خورشید بپرس چگونه آسمان را می‌بیند، و از ماه بپرس که چرا در برج جوزا این چنین می‌شود.
ز معشوق اعظم به هر جان خُرَّم
به پستی چه آمد به بالا چه می‌شد
هوش مصنوعی: از معشوق بزرگ و باعظمت در هر فردی شادی و خوشحالی به وجود می‌آید، اما در مورد پایین‌آمدن یا بالا رفتن چه چیزی اتفاق می‌افتد؟
تعالی تقدس چو بنمود خود را
مقدس دلی از تعالی چه می‌شد
هوش مصنوعی: وقتی که عشق الهی و مقدس خود را نشان می‌دهد، دل کسی که به آن عشق نرسیده، چه وضعیتی پیدا می‌کند؟
چو می‌کرد بخشش نظر شمس تبریز
به بینا چه بخشید و بینا چه می‌شد
هوش مصنوعی: هنگامی که شمس تبریز بخشش و نگاهش را بر کسی می‌افکند، به آن فرد چه بخششی می‌دهد و او به چه حالتی در می‌آید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۶۲ به خوانش عندلیب