غزل شمارهٔ ۹۱۸
چو کارزار کند شاه روم با شمشاد
چگونه گردم خرم چگونه باشم شاد
جهان عقل چو روم و جهان طبع چو زنگ
میان هر دو فتادهست کارزار و جهاد
شما و هر چه مراد شماست در عالم
من و طریق خداوند مبدا و ایجاد
به اختلاف دو شمشیر نیست امن طریق
که اختلاف مقرر ز شورش اضداد
ولیک ملک مقرر نصیبه خردست
که امن و خوف نداند کلوخ و سنگ و جماد
چراغ عقل در این خانه نور میندهد
ز پیچ پیچ که دارد لهب ز یاغی باد
فرشته رست به علم و بهیمه رست به جهل
میان دو به تنازغ بماند مردم زاد
گهی همیکشدش علم سوی علیین
گهیش جهل به پستی که هر چه بادا باد
نشسته جان که به یک سو کند ظفر این را
که تا رهم ز کشاکش شوم خوش و منقاد
چو نیم کاره شد این قصه چون دهان بستی
ز بیم ولوله و شر و فتنه و فریاد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو کارزار کند شاه روم با شمشاد
چگونه گردم خرم چگونه باشم شاد
هوش مصنوعی: وقتی که جنگ میان شاه روم و شمشاد درگرفته باشد، من چگونه میتوانم شاد و خوشحال باشم؟
جهان عقل چو روم و جهان طبع چو زنگ
میان هر دو فتادهست کارزار و جهاد
هوش مصنوعی: در اینجا مقصود این است که عقل و طبع (عواطف و احساسات) هر کدام در جهانی متفاوت قرار دارند. عقل به دنیای منطقی و فکری اشاره دارد و طبع به دنیای هیجانی و احساسی. در بین این دو، درگیری و مبارزهای وجود دارد که نشاندهنده تناقضها و چالشهایی است که انسان در زندگی با آن مواجه میشود.
شما و هر چه مراد شماست در عالم
من و طریق خداوند مبدا و ایجاد
هوش مصنوعی: شما و تمام خواستهها و آرزوهایتان در زندگی من وجود دارید و تنها راه رسیدن به آنها، مسیر خداوند است.
به اختلاف دو شمشیر نیست امن طریق
که اختلاف مقرر ز شورش اضداد
هوش مصنوعی: امنیت یک راه، به تفاوت دو شمشیر بستگی ندارد؛ بلکه عدم تضاد در میان نیروهای متضاد است که نظم و آرامش را به وجود میآورد.
ولیک ملک مقرر نصیبه خردست
که امن و خوف نداند کلوخ و سنگ و جماد
هوش مصنوعی: اما سرنوشت در دست خرد است که نه از ترس آگاه است و نه از امنیت، و نه به چیزی که بیجان باشد، همچون سنگ و خاک، اعتنایی ندارد.
چراغ عقل در این خانه نور میندهد
ز پیچ پیچ که دارد لهب ز یاغی باد
هوش مصنوعی: در این خانه، روشنی عقل به خوبی تابش میکند، به دلیل اینکه باد سرکش باعث ایجاد نوسان و تحرک در شعلههای آن میشود.
فرشته رست به علم و بهیمه رست به جهل
میان دو به تنازغ بماند مردم زاد
هوش مصنوعی: فرشتگان به خاطر علم و آگاهی به اوج رستگاری میرسند، در حالی که حیوانات به دلیل نادانی در سطوح پایینتری قرار دارند. انسانها اما در میانه این دو دسته قرار دارند و در تلاشاند تا از این تناقضات عبور کنند.
گهی همیکشدش علم سوی علیین
گهیش جهل به پستی که هر چه بادا باد
هوش مصنوعی: گاهی علم او را به اوج و مقام عالی میکشاند و گاهی جهل او را به پایینترین جایگاه میبرد، که در نهایت هر چه که پیش آید، پیش خواهد آمد.
نشسته جان که به یک سو کند ظفر این را
که تا رهم ز کشاکش شوم خوش و منقاد
هوش مصنوعی: جانم در انتظار است که به یک سمت برود و پیروزی به دست آورد، تا این که از این کشمکشها رها شوم و آرامش یابم.
چو نیم کاره شد این قصه چون دهان بستی
ز بیم ولوله و شر و فتنه و فریاد
هوش مصنوعی: وقتی که این داستان ناتمام ماند و تو به خاطر ترس از آشوب، هیاهو و فریاد، سکوت کردی...
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۹۱۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1402/06/13 22:09
کوروش
فرشته رست به علم و بهیمه رست به جهل
میان دو به تنازع بماند مردم زاد
به اشتباه تنازغ نوشته شده
1402/06/14 00:09
رضا از کرمان
سلام
جناب مولانادقیقا همین مضمون ومعنی را در دفتر چهارم مثنوی بخش ۵۶ بیت ۸ با مطلع ذیل آورده که خواندنش خالی از لطف نیست.
در حدیث آمد که یزدان مجید
خلق عالم را سه گونه آفرید
بخش ۵۶ - در تفسیر این حدیث مصطفی علیهالسلام کی ان الله تعالی خلق الملائکة و رکب فیهم العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوة و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله شهوته فهو اعلی من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو ادنی من البهائم
1404/03/27 00:05
همایون
از غزل های اولیه و خالی از عشق شمس که دستاندازی ناشیانه است به غزل