گنجور

غزل شمارهٔ ۹۱۰

بر آستانه اسرار آسمان نرسد
به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد
گمان عارف در معرفت چو سیر کند
هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد
کسی که جغدصفت شد در این جهان خراب
ز بلبلان ببرید و به گلستان نرسد
هر آن دلی که به یک دانگ جو جوست ز حرص
به دانک بسته شود جان او به کان نرسد
علف مده حس خود را در این مکان ز بتان
که حس چو گشت مکانی به لامکان نرسد
که آهوی متأنس بماند از یاران
به لاله زار و به مرعای ارغوان نرسد
به سوی عکه روی تا به مکه پیوندی
برو محال مجو کت همین همان نرسد
پیاز و سیر به بینی بری و می‌بویی
از آن پیاز دم ناف آهوان نرسد
خموش اگر سر گنجینه ضمیرستت
که در ضمیر هدی دل رسد زبان نرسد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر آستانه اسرار آسمان نرسد
به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد
هوش مصنوعی: در ایوان دانش و حقیقت آسمانی، هیچ‌گونه نردبانی از فقیر و یقین به اوج نمی‌رسد.
گمان عارف در معرفت چو سیر کند
هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد
هوش مصنوعی: عاشق و عارف وقتی در مسیر شناخت و درک عمیق پیش می‌روند، حتی اگر در آسمان هزاران ستاره و ماه را ببینند، همچنان به آن تصور و گمان از معرفت و شناخت واقعی نخواهند رسید.
کسی که جغدصفت شد در این جهان خراب
ز بلبلان ببرید و به گلستان نرسد
هوش مصنوعی: کسی که مانند جغد به شب و تاریکی عادت کند و از زیبایی‌ها و خوشی‌های زندگی فاصله بگیرد، هرگز نمی‌تواند به خوشی‌ها و شادی‌های واقعی برسد.
هر آن دلی که به یک دانگ جو جوست ز حرص
به دانک بسته شود جان او به کان نرسد
هوش مصنوعی: هر دلی که به دنبال یک بخش کوچک از طلا باشد، به خاطر حرص و طمعش، در نهایت از رسیدن به ارزش‌های واقعی و بزرگ‌تر باز می‌ماند.
علف مده حس خود را در این مکان ز بتان
که حس چو گشت مکانی به لامکان نرسد
هوش مصنوعی: در این فضا به دنبال حس خود نباش، زیرا وقتی حس در این مکان محدود شود، قادر به رسیدن به حقیقت بی‌نهایت نخواهد بود.
که آهوی متأنس بماند از یاران
به لاله زار و به مرعای ارغوان نرسد
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالتی از جدایی و دوری است. شاعر اشاره می‌کند که حیوانی زیبا و آرام باید همچنان در میان دوستانش باشد و از زیبایی‌های دنیای بیرون دور بماند تا به مکان‌های ناپسند و بی‌احساس نرود. این تصویر به ما احساس نیاز به مراقبت و محافظت از زیبایی‌ها و لحظات خوب را منتقل می‌کند.
به سوی عکه روی تا به مکه پیوندی
برو محال مجو کت همین همان نرسد
هوش مصنوعی: به سمت عکه برو تا به مکه برسد، اما نخواهی توانست این مسیر را طی کنی، زیرا همین مسیر برای تو فراهم نیست.
پیاز و سیر به بینی بری و می‌بویی
از آن پیاز دم ناف آهوان نرسد
هوش مصنوعی: اگر بوی پیاز و سیر را به مشام برسانی، دیگر بوی خوشی مانند بوی دم ناف آهوان را نمی‌شنوی.
خموش اگر سر گنجینه ضمیرستت
که در ضمیر هدی دل رسد زبان نرسد
هوش مصنوعی: اگر درونت پر از افکار و احساسات ارزشمند است، بهتر است سکوت کنی. زیرا آنچه در دل و ضمیرت وجود دارد، فراتر از کلام و بیان است و فقط با دل می‌توان آن را درک کرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۱۰ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۹۱۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/03/21 14:06
نادر..

علف مده حس خود را در این مکان ز بتان
که حس چو گشت مکانی، به لامکان نرسد
..
پیاز و سیر به بینی بری و می‌بویی
از آن پیاز، دَم ناف آهوان نرسد..

1403/09/09 03:12
وحید نجف آبادی

این ترجمه هوش مصنوعی داستانی شده

بیت دوم رو کاملا برعکس ترجمه کرده

معنای کلی بیت 

وقتی عارف سیر میکنه در عوالم بالا 

هزاران ستاره به گرد پاش نمیرسند