غزل شمارهٔ ۸۹۶
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
زانک بلندت کند تا بتواند فکند
قطره آب منی کز حیوان میزهد
لایق قربان نشد تا نشد آن گوسفند
توده ذرات ریگ تا نشود کوه سخت
کس نزند بر سرش بیهده زخم کلند
تا نشود گردنی گردن کس غل ندید
تا نشود پا روان کس نشود پای بند
پس سبقت رحمتی در غضبی شد پدید
زهر بدان کس دهند کوست مُعوَّد به قند
برگ که رست از زمین تا که درختی نشد
آتش نفروزد او شعله نگردد بلند
باش چو رز میوه دار زور و بلندی مجو
از پی خرما بدانک خار ورا کس نکند
از پی میوه ضعیف رسته درختان زفت
نقش درختان شگرف صورت میوه نژند
دل مثل اولیاست استن جسم جهان
جسم به دل قایم است بیخلل و بیگزند
قوت جسم پدید هست دل ناپدید
تا به کی انکار غیب غیب نگر چند چند
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
زانک بلندت کند تا بتواند فکند
هوش مصنوعی: فریب نخور اگر بختت به اوج برسد، چون ممکن است همان بخت تو را به پایین پرتاب کند.
قطره آب منی کز حیوان میزهد
لایق قربان نشد تا نشد آن گوسفند
هوش مصنوعی: یک قطره آب که از بدن حیوان خارج میشود، برای قربانی شدن شایستگی ندارد تا زمانی که آن گوسفند کامل و مناسب شود.
توده ذرات ریگ تا نشود کوه سخت
کس نزند بر سرش بیهده زخم کلند
هوش مصنوعی: تا زمانی که تودهای از ذرات ریز همچون ریگ شکل نگیرد و به کوهی سخت تبدیل نشود، هیچکس به شکل نابجا و بیدلیل به آن آسیب نمیزند.
تا نشود گردنی گردن کس غل ندید
تا نشود پا روان کس نشود پای بند
هوش مصنوعی: قبل از اینکه کسی به دیگران ظلم کند یا آنها را تحت فشار قرار دهد، باید خود را از قید و بندها و محدودیتها آزاد کند. به این معنی که فرد باید ابتدا خود را تسهیل کند تا بتواند به دیگران نیز آزادی و راحتی ببخشد.
پس سبقت رحمتی در غضبی شد پدید
زهر بدان کس دهند کوست مُعوَّد به قند
معود: معتاد، عادت داده شده.
برگ که رست از زمین تا که درختی نشد
آتش نفروزد او شعله نگردد بلند
هوش مصنوعی: برگ تا زمانی که به درخت تبدیل نشود، نمیتواند آتش بگیرد و شعلهور شود.
باش چو رز میوه دار زور و بلندی مجو
از پی خرما بدانک خار ورا کس نکند
هوش مصنوعی: مثل گل سرخ باش که میوه و زیبایی دارد، اما در پی خرما و قد بلند نرو، زیرا هیچکس به خارها توجهی نمیکند.
از پی میوه ضعیف رسته درختان زفت
نقش درختان شگرف صورت میوه نژند
هوش مصنوعی: در پی میوههای نرم و کمقدرت، درختان تنومند و بزرگ به شکلی زیبا و چشمنواز رشد کردهاند، که در واقع میوههای آنها کیفیت کمتری دارد.
دل مثل اولیاست استن جسم جهان
جسم به دل قایم است بیخلل و بیگزند
هوش مصنوعی: دل مانند اصل و ریشههای ثابت و اثرگذار است. جسم جهان به دل وابسته است و دل در آن بدون هیچ نقص و آسیبی به زندگی ادامه میدهد.
قوت جسم پدید هست دل ناپدید
تا به کی انکار غیب غیب نگر چند چند
هوش مصنوعی: قوت و قدرت جسمانی نمایان است، اما دل و احساسات نامشهود و ناپیدا هستند. تا کی میخواهید غیب و چیزهای پنهان را نادیده بگیرید؟ به اطراف خود نگاه کنید و ببینید که چه چیزهایی در عالم وجود دارند که قابل مشاهده نیستند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۹۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۸۹۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۸۹۶ به خوانش افسر آریا
حاشیه ها
1392/04/05 09:07
امین کیخا
ارزو دارم یک اروس و داماد وقتی می خواهند خانه بخت بروند خون جانوران را نریزند و درختی بکارند بخدا که خداوند به گوشتها و خونها نگاه نمی کند و او پرهیز در دلها را می بیند .
1392/04/05 09:07
امین کیخا
پدید را برای شهادت و ناپدید را برای غیب اورده مولانا .
1392/04/05 09:07
امین کیخا
پیر مغان که ذکرش به خیر باد می فرمود که میوه ( می وا ) بوده است یعنی انچه با می خورند! چه کنیم ما هم گردن نهادیم به این هرمسیگری و تاویل !