غزل شمارهٔ ۸۹۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۹۲ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
عجبا ازین بی التفاتی
یکی از زیباترین غزلهایی که هیچگاه نمیخواهم تمام شود ...
سنجق به معنای پرچم است ...
لشگر والعادیات اشاره به همان صوم است که مانند اسبی بر زمین پست نفْس تاخته و" آتش فالموریات" هم همینطور . اشاره به سوره عادیات است که با تاخت و تاز سپاه اسلام شبانه (که این هم باز تشبیه به شب زنده داری ماه رمضان و روزه و در معنای وسیعتر زندگی است) بر سپاه کفار تاختند .
[این سوره بعد از جنگ" ذات السلاسل" نازل شد و ماجرا چنین بود: در سال هشتم هجرت به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خبر دادند که دوازده هزار سوار در سرزمین" یابس" جمع شده و با یکدیگر عهد کردهاند که تا پیامبر (صلی الله علیه و آله)و علی (علیه السلام) را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشی نکنند از پای ننشینند! پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) جمع کثیری از یاران خود را به سرکردگی بعضی از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولی بعد از گفتگوهایی بدون نتیجه بازگشتند، سرانجام پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را با گروه کثیری از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت، آنها به سرعت به سوی منطقه دشمن حرکت کردند و شبانه راه میرفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند، عدهای را کشتند و زنان و فرزندانشان را اسیر کردند، و اموال فراوانی به غنیمت گرفتند. سوره" و العادیات" نازل شد در حالی که هنوز سربازان اسلام به مدینه باز نگشته بودند، پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) آن روز برای نماز صبح آمد، و این سوره را در نماز تلاوت فرمود، بعد از پایان نماز اصحاب عرض کردند: این سورهای است که ما تا به حال نشنیده بودیم!. فرمود: آری، علی (علیه السلام) بر دشمنان پیروز شد و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد. چند روز بعد علی (علیه السلام) با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد. بعضی معتقدند که این یکی از مصادیق روشن آیه است نه شان نزول...]
جان ز قطیعت برس دست طبیعت ببست به قدرت انسان اشاره میکند که طبیعت را از حتمی بودن میرهاند و ثابت مینماید که همه چیز طبیعت نیست و چیز هایی فرا تر از طبیعت مادی هم وجود دارد .
البقره راست بود ... اشاره به سوره بقره و داستان قربانی کردن گاو (نفس) و بدست آوردن زندگی است ... بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید در این عشق چو میرید همه روح پذیرید ...
اگر از اشعار جلال دین باشد بیشک پیش از ملاقات با شمس سروده شده است و هیچ سنخیتی با غزلهای پس از تحول او ندارد
سلام وقتتون بخیر
در مصراع دوم بیت اول
دست بدار از طعام مائده جان رسید
غلط نوشتید مایده
و همچنین در مصراع اول بیت دوم
قطعیت رو قطیعت نوشتید
با تشکر واقعا سایت گنجور عالیه واقعا یک گنجینه بی انتها و بی نظیره
قطیعت به معنای گله بودن و رمه شدن و چهارپا نمودن است. جان ز قطیعت برست یعنی جان از مرحله بخور و بخواب و چهارپا بودن رها شد و گذشت.
مائده معمولاً سفره را گویند و مایده آنچه در سفره گذارند را . هرچند به اصطلاح ، هر دو در یک معنا نیز استفاده می شوند.
کشیده مایده یک میل در میل
مگس را گاو دادی پشه را پیل .
نظامی .
قضیهی دست جستن عیسی از خر چیست؟
سلام
خر حضرت عیسی در معانی مختلف در آثار شعرا بکار رفته است مثل آدم نادان وکودن وشعر معروف سعدی که ضرب المثل شده خر عیسی گرش به مکه برند // چون بیاید هنوز خر باشد
در جای دیگر صاحب هنر وحکمت
آن خر عیسی مزاج دل گرفت // در مقام عاقلان منزل گرفت
از خر عیسی دریغش نیست قند// لیک خر آمد به خلقت در پسند
خر عیسی است، که از هر هنری باخبر است// هر خری را نتوان گفت که صاحب هنر است
یا کنایه از تن یا نفس انسانی که حمال روح خدایی است که در اینجا کنایه از نفس است چنان که عطار در منطق الطیر میفرماید:
نفس را همچون خر عیسی بسوز // پس چو عیسی جان شو وجان برفروز
خر بسوز ومرغ جان را کار ساز //تا خوشت روح اله آید پیش باز
بقول سنایی عیسی اندر آسمان خر در زمین // من نه باعیسی نه با خر مانده ام
بدین تعبیر خر نماد نفس وتن ،وعیسی نماد جان انسانی است در جای دیگر از زبان مولانا
گفتا که من خربنده ام پس بایزیدش گفت رو// یا رب خرش را مرگ ده تا او شود بنده خدا
که متاسفانه اغلب مردمان فقط در فکر پرورش خر خود میباشند به عیسی وجودی خود بی توجه اند
ترک عیسی کرده خر پرورده ای// لاجرم چون خر برون پرده ای
طالع عیسیست علم ومعرفت // طالعت خر نیست ای تو خر صفت
ناله خر بشنوی رحم آیدت// پس ندای خر،خری فرمایدت
رحم بر عیسی کن وبر خر مکن // طبع را بر عقل خود سرور مکن
طبع را هل تا بگرید زار زار// تو از او بستان ووام جان گزار
سالها خر بنده بودی بس بود // زانکه خربنده زخر واپس بود
( ولیکن ناگفته نماند که اگر اشاره به اتفاقی واقعی در زمان حیات عیسی مسیح نموده بنده مطلع نیستم.)
شاد باشی عزیز
سلام
آیا در گذشته برای اعلام ماه مبارک رمضان از سوی حکام بیرق خاصی بر افراشته میشده که مولانا بدان اشاره کرده یامقصود چیز دیگری است . برام سوال شد .
ممنونم راهنمایی بفرمایید