غزل شمارهٔ ۸۷۶
تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید
در ده شراب و واخرام از بیم و از امید
پیش آر جام آتش اندیشه سوز را
کاندیشههاست در سرم از بیم و از امید
کشتی نوح را که ز طوفان امان ماست
بنما که زیر لنگرم از بیم و از امید
آن زرِّ سرخ و نقدِ طرب را بده که من
رخسار زرد چون زرم از بیم و از امید
در حلقه ز آنچ دادی در حلق من بریز
کآخر چو حلقه بر درم از بیم و از امید
بار دگر به آب ده این رنگ و بوی را
کاین دم به رنگ دیگرم از بیم و از امید
ز آبی که آب کوثر اندر هوای اوست
کاندر هوای کوثرم از بیم و از امید
در عین آتشم چو خلیلم فرست آب
کآذر مثال، بتگرم از بیم و از امید
کوری چشم بد تو ز چشمم نهان مشو
کز چشمها نهانترم از بیم و از امید
در آفتاب روی خودم دار زانک من
مانند این غزل ترم از بیم و از امید
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید
در ده شراب و واخرام از بیم و از امید
هوش مصنوعی: چرا مدت طولانی باید لباسهای پاره و زاهدانه به تن کنم، در حالی که همواره به خاطر ترس و امید به شراب و خوشی روی میآورم؟
پیش آر جام آتش اندیشه سوز را
کاندیشههاست در سرم از بیم و از امید
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به احساسات متضاد اشاره دارد. شاعر از بیکرانگی و شدت تفکر و اندیشهاش سخن میگوید که پر از ترس و امید است. او از شراب آتشین و سوزان سخن میگوید که نمادی از احساسات و افکار عمیق و پیچیدهاش است و میخواهد این جام را به جلو بیاورد تا بتواند این اندیشهها را بهتر درک کند. در واقع، او در میان دو احساس متضاد قرار دارد و این احساسات در ذهنش در جریان است.
کشتی نوح را که ز طوفان امان ماست
بنما که زیر لنگرم از بیم و از امید
هوش مصنوعی: کشتی نوح، که نماد نجات از طوفان است، را نشان بده که من زیر سایهی آن، در میان ترس و امید، قرار دارم.
آن زرِّ سرخ و نقدِ طرب را بده که من
رخسار زرد چون زرم از بیم و از امید
هوش مصنوعی: به من آن طلا و جواهرات خوشحالکننده را بده که من به دلیل ترس و امید، چهرهام مانند طلا زرد شده است.
در حلقه ز آنچ دادی در حلق من بریز
کآخر چو حلقه بر درم از بیم و از امید
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از آن است که به قدری از عشق و احساست به من بده که گویی در دایرهای از آن غرق شوم. زیرا در نهایت، مثل یک حلقه که دور در است، من از عشق و امید پر میشوم و از ترس و ناامیدی دور میمانم.
بار دگر به آب ده این رنگ و بوی را
کاین دم به رنگ دیگرم از بیم و از امید
هوش مصنوعی: بار دیگر به آب، این حالت و عطری که دارم را منتقل کن، چرا که این لحظه به دلیلی از ترس و امید، رنگ و بوی متفاوتی پیدا کرده است.
ز آبی که آب کوثر اندر هوای اوست
کاندر هوای کوثرم از بیم و از امید
هوش مصنوعی: از آب پاکی که در آسمان کوثر وجود دارد، من نیز در سایهاش زندگی میکنم و هم از ترس و هم از امید در آن فضا قرار دارم.
در عین آتشم چو خلیلم فرست آب
کآذر مثال، بتگرم از بیم و از امید
هوش مصنوعی: در حالی که در آتش هستم و مانند پیامبر خلیل به آب نیاز دارم، در حالت ترس و امیدواریم مانند بتگر (مجسمهساز) به دنبال آرزوها و ترسهایم هستم.
کوری چشم بد تو ز چشمم نهان مشو
کز چشمها نهانترم از بیم و از امید
هوش مصنوعی: دیدن تو از دور برایم سخت است، اما نمیخواهم در معرض بدیهای تو قرار بگیرم. من از ترس و امید در دل خود، بیشتر از آنچه در چشمانم نمایان است، پنهان هستم.
در آفتاب روی خودم دار زانک من
مانند این غزل ترم از بیم و از امید
هوش مصنوعی: در مقابل نور خورشید چهرهام را پنهان میکنم، زیرا من مانند این غزل از ترس و امید پر هستم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۷۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/08/05 16:11
در بیت هشتم مصرع دوم : کآزر مثال ، درست است
1397/08/05 17:11
مصرع دوم : واخرم. بابد باشد