گنجور

غزل شمارهٔ ۸۵۲

جز لطف و جز حلاوت خود از شکر چه آید
جز نور بخش کردن خود از قمر چه آید
جز رنگ‌های دلکش از گلستان چه خیزد
جز برگ و جز شکوفه از شاخ تر چه آید
جز طالع مبارک از مشتری چه یابی
جز نقدهای روشن از کان زر چه آید
آن آفتاب تابان مر لعل را چه بخشد
وز آب زندگانی اندر جگر چه آید
از دیدن جمالی کو حسن آفریند
بالله یکی نظر کن کاندر نظر چه آید
ماییم و شور مستی مستی و بت پرستی
زین سان که ما شدستیم از ما دگر چه آید
مستی و مستتر شو بی‌زیر و بی‌زبر شو
بی خویش و بی‌خبر شو خود از خبر چه آید
چیزی ز ماست باقی مردانه باش ساقی
درده می رواقی زین مختصر چه آید
چون گل رویم بیرون با جامه‌های گلگون
مجنون شویم مجنون از خواب و خور چه آید
ای شه صلاح دین تو بیرون مشو ز صورت
بنما فرشتگان را تو کز بشر چه آید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز لطف و جز حلاوت خود از شکر چه آید
جز نور بخش کردن خود از قمر چه آید
هوش مصنوعی: جز لطف و زیبایی خود، شکر هیچ فایده‌ای ندارد و جز نورافشانی خود، ماه هم هیچ نفعی نمی‌دهد.
جز رنگ‌های دلکش از گلستان چه خیزد
جز برگ و جز شکوفه از شاخ تر چه آید
هوش مصنوعی: از گلستان فقط زیبایی‌های دل‌نواز وجود دارد و از شاخه‌های تر نیز فقط برگ و شکوفه می‌روید.
جز طالع مبارک از مشتری چه یابی
جز نقدهای روشن از کان زر چه آید
هوش مصنوعی: به جز سرنوشت خوشی که از سیاره مشتری به تو می‌رسد، نمی‌توانی چیزی بهتر از ثروت واقعی و روشن که از منبع طلا به دست می‌آید، به دست آوری.
آن آفتاب تابان مر لعل را چه بخشد
وز آب زندگانی اندر جگر چه آید
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که آیا آن خورشید درخشان می‌تواند آن گوهر گرانبها را به کسی ببخشد و چه سودی از آب حیات برای آن کس به وجود می‌آید؟ به نوعی، شاعر به ارزش و تأثیر واقعی چیزها و عناصر غیابی که ممکن است در زندگی ما وجود داشته باشند، می‌پردازد.
از دیدن جمالی کو حسن آفریند
بالله یکی نظر کن کاندر نظر چه آید
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی کسی نگاه کنی که خود زیبایی را خلق کرده، با یک نگاه متوجه خواهی شد که در این نگاه چه چیزهایی نهفته است.
ماییم و شور مستی مستی و بت پرستی
زین سان که ما شدستیم از ما دگر چه آید
هوش مصنوعی: ما در حال تجربه‌ و نشاطی عمیق هستیم و در دنیای عشق و نمازهای خود غرق شده‌ایم. حالا که به این حالت رسیده‌ایم، دیگر چه چیزی می‌تواند برای ما رخ دهد؟
مستی و مستتر شو بی‌زیر و بی‌زبر شو
بی خویش و بی‌خبر شو خود از خبر چه آید
هوش مصنوعی: به حالت افراطی و شگفت‌انگیزی برو، به شکلی که از خود و آگاهی‌ات بی‌توجه باشی. هیچ چیز از حالت آگاهیت بر تو تاثیر نگذارد.
چیزی ز ماست باقی مردانه باش ساقی
درده می رواقی زین مختصر چه آید
هوش مصنوعی: چیزی از ما باقی مانده است، ای ساقی، با شجاعت و مردانگی، باده را در جام بریز. از این کمبود چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟
چون گل رویم بیرون با جامه‌های گلگون
مجنون شویم مجنون از خواب و خور چه آید
هوش مصنوعی: وقتی که با لباس‌های زرق و برق‌دار شبیه گل به بیرون می‌روم، مثل مجنون دلبسته و عاشق می‌شوم. چه فایده‌ای دارد که خواب و خوراک داشته باشیم؟
ای شه صلاح دین تو بیرون مشو ز صورت
بنما فرشتگان را تو کز بشر چه آید
هوش مصنوعی: ای سید و پیشوای دین، از دیدار ما دور نشو. به فرشتگان نشان بده که انسان‌ها چه کارهایی می‌توانند بکنند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۵۲ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۸۵۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/07/16 14:10
امین کیخا

شوربختم که بانو الهام مظفری از ما گویا رنجیدند خواستم نبود که چنین شود باشد که روی کنند به نگاردن دوباره که چشم براه نوشتن همه دوستانیم

1392/07/16 14:10
امین کیخا

راوق همان باده راوک است که فارسی است

1392/07/16 14:10
امین کیخا

رواقی گونه ای نگاه فیلسوفانه نیز هست