غزل شمارهٔ ۸۴۶
بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند
هر سنگ دل در این ره قلب از گهر نداند
هر عنکبوت جوله در تار و پود آن چه
از ذوق صنعت خود ذوق دگر نداند
وان کو ز چه برافتد در جام و ساغر افتد
مستیش در سر افتد پا را ز سر نداند
غزل شمارهٔ ۸۴۵: مرغی که ناگهانی در دام ما درآمدغزل شمارهٔ ۸۴۷: پیمانه ایست این جان پیمانه این چه داند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند
هر سنگ دل در این ره قلب از گهر نداند
هوش مصنوعی: بیمار مبتلا به صفرا نمیتواند طعم شیرینی را بچشد و هیچ کس که دلش سنگی است، نمیداند قلب پُر از احساسات را چه حس گرانبهایی دارد.
هر عنکبوت جوله در تار و پود آن چه
از ذوق صنعت خود ذوق دگر نداند
هوش مصنوعی: هر عنکبوتی که در تار و پود خود میبافد، آنچه از احساس و هنر خود دارد را نمیتواند با احساس دیگری مقایسه کند.
وان کو ز چه برافتد در جام و ساغر افتد
مستیش در سر افتد پا را ز سر نداند
هوش مصنوعی: هر کس که به خاطر مشکلات یا ناملایمات سرش به زمین بیفتد و در حال نوشیدن میخواد که لذت ببرد، مستی و سرخوشیاش به قلبش میرسد و دیگر نمیداند که پاهایش در کجا قرار دارند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۴۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1392/07/15 14:10
امین کیخا
با درود به دوستان
در بیماران هپاتیت یا به قول خودم جگراک بیمار بخاطر اسیب دیدن بافتار جگرش نمی تواند نشاسته زیادی انبار کند و نیز کاهش قند خون در این بیماران بسیار روایی دارد و بیمار هپاتیتی نیز از چای و قهوه و سیگار می گریزد گویا مولانا به بد پسندی و بد بیزی بیمار هپاتیت اگاهی داشته است . ( بد بیزی لری است معنی بد گزینی می دهد ) .