گنجور

غزل شمارهٔ ۸۳۸

گر نخسپی شبکی جان چه شود
ور نکوبی در هجران چه شود
ور بیاری شبکی روز آری
از برای دل یاران چه شود
ور دو دیده به تو روشن گردد
کوری دیده شیطان چه شود
گر برآری ز دل بحر غبار
چون کف موسی عمران چه شود
ور سلیمان بر موران آید
تا شود مور سلیمان چه شود
ور چو الیاس قلاووز شوی
تا لب چشمه حیوان چه شود
ور بروید ز گل افشانی تو
همه عالم گل و ریحان چه شود
آب حیوان که در آن تاریکیست
پر شود شهر و بیابان چه شود
ور ز خوان کرم و نعمت تو
زنده گردد دو سه مهمان چه شود
ور ز دلداری و جان بخشی تو
جان بیابد دو سه بی‌جان چه شود
ور سواره سوی میدان آیی
تا شود سینه چو میدان چه شود
روی چون ماهت اگر بنمایی
تا رود زهره به میزان چه شود
آستین کرم ار افشانی
تا ندریم گریبان چه شود
ور بریزی قدحی مالامال
بر سر وقت خماران چه شود
ور بپوشیم یکی خلعت نو
ما غلامان ز تو سلطان چه شود
ور چو موسی بپذیری چوبی
تا شود چوب تو ثعبان چه شود
رو به لطف آر و ز دشمن مشنو
گر بجویی دل ایشان چه شود
بس کن ای دل ز فغان جمع نشین
گر نگویی تو پریشان چه شود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر نخسپی شبکی جان چه شود
ور نکوبی در هجران چه شود
هوش مصنوعی: اگر در حالتی که دلت شکسته و غمگینی، ناامید باشی، چه بر تو می‌گذرد؟ و اگر در دوری و جدایی کسی را نزنیم و به او آسیب نزنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟
ور بیاری شبکی روز آری
از برای دل یاران چه شود
هوش مصنوعی: اگر شب در روز بیفتد، برای دل دوستان چه خواهد شد؟
ور دو دیده به تو روشن گردد
کوری دیده شیطان چه شود
هوش مصنوعی: اگر دو چشم به روشنایی تو بینا شوند، در این صورت کوری چشم شیطان چه معنا دارد؟
گر برآری ز دل بحر غبار
چون کف موسی عمران چه شود
هوش مصنوعی: اگر از دل خود غبار و کدورت‌ها را برطرف کنی، مانند کف دریا که در زمان موسی (علیه‌السلام) به وجود آمد، چه تغییرات شگرفی خواهد داشت.
ور سلیمان بر موران آید
تا شود مور سلیمان چه شود
هوش مصنوعی: اگر سلیمان بر روی مورچی بیفتد و بخواهد که آن مور را سلیمان کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ور چو الیاس قلاووز شوی
تا لب چشمه حیوان چه شود
هوش مصنوعی: اگر مانند الیاس، قلاوز و کارشناس شوی، تا زمانی که به لب چشمه حیوان برسی، چه بر تو خواهد گذشت؟
ور بروید ز گل افشانی تو
همه عالم گل و ریحان چه شود
هوش مصنوعی: اگر از گل افشانی تو گل و ریحان در همه عالم بروید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
آب حیوان که در آن تاریکیست
پر شود شهر و بیابان چه شود
هوش مصنوعی: اگر آب حیاتی که در آن تاریکی وجود دارد، پر شود، چه بر سر شهرها و بیابان‌ها خواهد آمد؟
ور ز خوان کرم و نعمت تو
زنده گردد دو سه مهمان چه شود
هوش مصنوعی: اگر دو یا سه مهمان از سفره رحمت و نعمت تو بهره‌مند شوند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ور ز دلداری و جان بخشی تو
جان بیابد دو سه بی‌جان چه شود
هوش مصنوعی: اگر تو بتوانی دل‌ها را آرام کنی و بخشی از جان خود را به دیگران ببخشی، حالا فکر کن که افراد بی‌جان و بی‌روح چه حالتی خواهند داشت.
ور سواره سوی میدان آیی
تا شود سینه چو میدان چه شود
هوش مصنوعی: اگر سوار بر اسب به میدان بیایی، سینه‌ات چنان بزرگ و گسترده خواهد شد که گویی خود میدان است.
روی چون ماهت اگر بنمایی
تا رود زهره به میزان چه شود
هوش مصنوعی: اگر چهره‌ات را نشان دهی، زیبایی‌ات باعث می‌شود که زهره (سیاره) نیز از زیبایی تو حسرت بخورد و جایگاهش تغییر کند.
آستین کرم ار افشانی
تا ندریم گریبان چه شود
هوش مصنوعی: اگر در آستین خود کرم‌ها را پخش کنی، نمی‌دانیم که چه بلایی سر گریبان‌مان می‌آید.
ور بریزی قدحی مالامال
بر سر وقت خماران چه شود
هوش مصنوعی: اگر جامی پر از می را در هنگامه‌ی مستی بر سر کسی بریزی، چه تاثیری خواهد داشت؟
ور بپوشیم یکی خلعت نو
ما غلامان ز تو سلطان چه شود
هوش مصنوعی: اگر ما لباس نو بپوشیم، برای ما که غلامان تو هستیم، ای سلطان، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ور چو موسی بپذیری چوبی
تا شود چوب تو ثعبان چه شود
هوش مصنوعی: اگر مانند موسی چوبی را بپذیری، آن چوب تبدیل به یک مار خواهد شد. چه اتفاقی خواهد افتاد؟
رو به لطف آر و ز دشمن مشنو
گر بجویی دل ایشان چه شود
هوش مصنوعی: اگر به لطف و مهربانی روی بیاوری و به حرف‌های دشمنان گوش نکنی، وقتی دل آنها را بجویی، چه بر سرشان خواهد آمد؟
بس کن ای دل ز فغان جمع نشین
گر نگویی تو پریشان چه شود
هوش مصنوعی: عزیزم، دیگر از غصه و ناله دست بردار و به آرامش بنشین. اگر تو از نگرانی‌ها و دلشوره‌هایت سخن نگویی، چه بر سر تو خواهد آمد؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۳۸ به خوانش عندلیب