گنجور

غزل شمارهٔ ۸۰۸

عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
همه از نرگس مخمور تو خمار شدند
دست و پاشان تو شکستی چو نه پا ماند و نه دست
پر گشادند و همه جعفر طیار شدند
اهل دینار کجا امت دیدار کجا
گرچه دینار بشد لایق دیدار شدند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
همه از نرگس مخمور تو خمار شدند
هوش مصنوعی: عید تمام شد و مردم به کارهای خود برگشتند. همه به خاطر جذابیت و زیبایی تو حالت مستی و نشئگی دارند.
دست و پاشان تو شکستی چو نه پا ماند و نه دست
پر گشادند و همه جعفر طیار شدند
هوش مصنوعی: اگر دست و پایشان را بشکنی، دیگر دستانی نخواهد بود و نه پایانی، و همه به یکباره مانند جعفر طیار می‌شوند.
اهل دینار کجا امت دیدار کجا
گرچه دینار بشد لایق دیدار شدند
هوش مصنوعی: کسانی که تنها به ثروت و مال دنیا اهمیت می‌دهند، چگونه می‌توانند حقیقت و ارتباط انسانی را تجربه کنند؟ حتی اگر به ثروت برسند، باز هم شایستگی واقعی برای ارتباط عمیق و معنوی را پیدا نمی‌کنند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۰۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/06/13 06:09
همایون

جلال دین معنی عید را زیاد بکار میگیرد و از معنی های کلیدی اوست
زمانی که نو میشود و انسان طالب نویی را شاد و دوست دار میکند
فرهنگ ایران نیز فرهنگ نوروزی است و برای نوروز اهمیت درجه اول قائل است
فرهنگی که میخواهد نو شدن را همگانی کند
شاید این غزلی نیمه کاره باشد
دینار و دیدار به زیبایی در تضاد و تبدیل انسان بکار گرفته شده است که کمتر در غزلی دیده میشود