اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آب حیوان باید مر روح فزایی را
ماهی همه جان باید دریای خدایی را
روحفزایی و جاودانگی به آب حیات نیاز دارد و ماهی دریای خدایی باید جملگی و تماما جان شود.
ویرانهی آب و گل چون مسکن بوم آمد
این عرصه کجا شاید پروازِ همایی را ؟
خرابه آب و گل که جای بوف است کی شایسته پرواز هماست؟
صد چشم شود حیران در تابش این دولت
تو گوش مکش این سو هر کورِ عصایی را
صدها چشم بینا در تابش این دولت و شکوه، حیران میشوند تو هر کور را بهاینجا میاور
گر نقدِ درستی تو، چون مست و قراضهستی ؟
آخر تو چه پنداری این گنج عطایی را ؟
اگر سکه طلای ناب هستی چرا خراب و قراضه هستی؟ درباره این گنج چه تصور کردهای؟
دلتنگ همیدانند کان جای که انصافست
صد دل به فدا باید آن جان بقایی را
هوش مصنوعی: افراد دلتنگ میدانند که جایی که انصاف و عدالت وجود دارد، برای حفظ یک زندگی ارزشمند باید صد دل را فدای آن کرد.
دل نیست کم از آهن آهن نه که میداند
آن سنگ که پیدا شد پولادربایی را
دل کمتر از آهن نیست، حتی آهن نیز فرق سنگ معمولی و آهنربا را میفهمد.
عقل از پی عشق آمد در عالم خاک ار نی
عقلی بنمی باید بیعهد و وفایی را
عقل را برای خدمت به عشق در این عالم خاک آوردهاند وگرنه بیعهد و وفایی نیاز به عقل ندارد.
خورشید حقایقها شمس الحق تبریز است
دل روی زمین بوسد آن جان سمایی را
خورشید حقیقتها، شمس الحق تبریز، است، و دل بر روی زمین، بهوصل آن جان آسمانی میرسد.
حاشیه ها
خورشید آسمان اگر نباشد هیچ موجود زندهای باقی نمی ماند این خورشید چون موتور گرما بخشی دایما میتابد و همین نظم و پیوستگی و گرما دهی است که زندگی را ممکن و افزاینده کرده است، جلال دین نیز خورشید دیگری را به هستی آورده است و آن شمس است که هم ساخته جلال دین است و هم موجودی زمینی و واقعی بوده است، این خورشید نیز چون خورشید آسمان با کوشش و توانائی جلال دین منظم و دایمی و نیرو بخش است ولی در معنی و معنویات
کسی که با او دوستی کند و زیر تابش این خورشید باشد با دریای معنی در میآمیزد و معنیهای نو همواره به او میرسد
آنچه امروز میآید، آینده آن چیزی است که در گذشته آمده است، این پیغام بزرگ این غزل امروزه در غرب به صورت پدیدار شناسی مورد بررسی فلسفی قرار گرفته و میگیرد
خورشید زمینی حاصل خورشید آسمانی است، این از فرهنگ و فلسفه ایرانی نور و اشراق میآید، نشان آن مرغ همای است که بر فراز ما در پرواز است و نیک بختی انسان را پیاپی پاس میدارد همان گونه که سیمرغ پشتیبان پهلوانی در انسان است