غزل شمارهٔ ۷۱۱
امروز نگار ما نیامد
آن دلبر و یار ما نیامد
آن گل که میان باغ جانست
امشب به کنار ما نیامد
صحرا گیریم همچو آهو
چون مشک تتار ما نیامد
ای رونق مطربان همین گو
کان رونق کار ما نیامد
آرام مده تو نای و دف را
کآرام و قرار ما نیامد
آن ساقی جان نگشت پیدا
درمان خمار ما نیامد
شمس تبریز شرح فرما
چون فصل بهار ما نیامد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امروز نگار ما نیامد
آن دلبر و یار ما نیامد
هوش مصنوعی: امروز عزیز دل ما نیامد، آن معشوقه و دوست ما هم نیامد.
آن گل که میان باغ جانست
امشب به کنار ما نیامد
هوش مصنوعی: آن گلی که در دل باغ زندگی و روح ماست، امشب به نزد ما نیامد.
صحرا گیریم همچو آهو
چون مشک تتار ما نیامد
هوش مصنوعی: در بیابان با شجاعت و آزادی مانند آهو خواهیم دوید، اما بوی خوش مشک هنوز در دسترس ما نیست.
ای رونق مطربان همین گو
کان رونق کار ما نیامد
هوش مصنوعی: ای زینت و رونق مطربان، بدان که اگر تو نباشی، کار ما رونق نخواهد گرفت.
آرام مده تو نای و دف را
کآرام و قرار ما نیامد
هوش مصنوعی: نوازندگی نای و دف را متوقف نکن، زیرا هنوز آرامش و قرار ما نیامده است.
آن ساقی جان نگشت پیدا
درمان خمار ما نیامد
هوش مصنوعی: ساقی جان ما را ترمیم نکرد و همچنان تشنگی ما برطرف نشد.
شمس تبریز شرح فرما
چون فصل بهار ما نیامد
هوش مصنوعی: شمس تبریز توضیح بده که چرا مانند فصل بهار بر ما نگذشتهایم.
حاشیه ها
1394/01/17 19:04
پویان
مصراع دوم از بیت پنجم صحیح نیست، شکل درست آن: کآرام و قرار ما نیامد
1403/09/28 02:11
همایون
در شاهنامه هنگامی که نخستین مردم که کیومرث است در کوه و از میان جانداران دد و دام بر تخت مینشیند آرامش پدید میآید چنانچه گویی بدون مردم جهان وحشی و ناآرام است. بی آرامی ما تنها هنگامی پیش میآید که دوست نیست و ما تنهاییم این ناآرامی بخش مهم و بنیادی عرفان و فرهنگ جلالدین است

مولانا