گنجور

غزل شمارهٔ ۷۰

برات آمد برات آمد بنه شمع براتی را
خضر آمد خضر آمد بیار آب حیاتی را
عمر آمد عمر آمد ببین سرزیر شیطان را
سحر آمد سحر آمد بهل خواب سباتی را
بهار آمد بهار آمد رهیده بین اسیران را
به بستان آ به بستان آ ببین خلق نجاتی را
چو خورشید حمل آمد شعاعش در عمل آمد
ببین لعل بدخشان را و یاقوت زکاتی را
همان سلطان همان سلطان که خاکی را نبات آرد
ببخشد جان ببخشد جان نگاران نباتی را
درختان بین درختان بین همه صایم همه قایم
قبول آمد قبول آمد مناجات صلاتی را
ز نورافشان ز نورافشان نتانی دید ذاتش را
ببین باری ببین باری تجلی صفاتی را
گلستان را گلستان را خماری بد ز جور دی
فرستاد او فرستاد او شرابات نباتی را
بشارت ده بشارت ده به محبوسان جسمانی
که حشر آمد که حشر آمد شهیدان رفاتی را
شقایق را شقایق را تو شاکر بین و گفتی نی
تو هم نو شو تو هم نو شو بهل نطق بیاتی را
شکوفه و میوه بستان برات هر درخت آمد
که بیخم نیست پوسیده ببین وصل سماتی را
زبان صدق و برق رو برات مؤمنان آمد
که جانم واصل وصلست و هشته بی‌ثباتی را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برات آمد برات آمد بنه شمع براتی را
خضر آمد خضر آمد بیار آب حیاتی را
هوش مصنوعی: مژده ای که برات تو رسید، شمعی برایت روشن کن. خضر، به تماشای تو آمده، آب حیات را بیاور تا تو را زنده کند.
عمر آمد عمر آمد ببین سرزیر شیطان را
سحر آمد سحر آمد بهل خواب سباتی را
هوش مصنوعی: عمر (مدت زندگی) به سراغ ما آمده و نشان می‌دهد که وسوسه‌های شیطان چقدر در کمین ماست. سحر (صبح زود) نیز به ما نزدیک شده و خواب آرامی که داریم باید کنار گذاشته شود.
بهار آمد بهار آمد رهیده بین اسیران را
به بستان آ به بستان آ ببین خلق نجاتی را
هوش مصنوعی: بهار فرارسیده و حالا کسانی که در زندان و تنگنا هستند، آزاد شده‌اند. بیا و در باغ تماشا کن که چگونه مردم نجات یافته‌اند.
چو خورشید حمل آمد شعاعش در عمل آمد
ببین لعل بدخشان را و یاقوت زکاتی را
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید نور خود را به زمین می‌تاباند، اثرات آن در زندگی و کارهای انسان‌ها نمایان می‌شود. تو می‌توانی رنگ‌های زیبا و گرانبهایی همچون لعل و یاقوت را ببینی که به عنوان نمادهایی از ثروت و زیبایی، نشانه‌ی برکت و زکات هستند.
همان سلطان همان سلطان که خاکی را نبات آرد
ببخشد جان ببخشد جان نگاران نباتی را
هوش مصنوعی: همان پادشاهی که می‌تواند از خاک، گیاه بسازد و جان دهد، می‌تواند جان انسان‌های زیبا را نیز ببخشد.
درختان بین درختان بین همه صایم همه قایم
قبول آمد قبول آمد مناجات صلاتی را
هوش مصنوعی: درختان در میان هم، همه روزه روزه‌دار و با ادب هستند. آنها به دعا و نماز خود ادامه می‌دهند و این عملشان مورد تأیید قرار گرفته است.
ز نورافشان ز نورافشان نتانی دید ذاتش را
ببین باری ببین باری تجلی صفاتی را
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند ذات نورانی او را ببیند، لااقل می‌تواند جلوه‌های صفات او را مشاهده کند.
گلستان را گلستان را خماری بد ز جور دی
فرستاد او فرستاد او شرابات نباتی را
هوش مصنوعی: گلستان به دلیل ناخوشی و بی‌حالی به سراغ شراب‌های شیرین رفت.
بشارت ده بشارت ده به محبوسان جسمانی
که حشر آمد که حشر آمد شهیدان رفاتی را
هوش مصنوعی: به کسانی که در قید و بند جسم و دنیا گرفتارند، بشارت بده که روز رستاخیز فرا رسیده است و شهدای راه حق به مقام بلند و رفیع خود دست یافته‌اند.
شقایق را شقایق را تو شاکر بین و گفتی نی
تو هم نو شو تو هم نو شو بهل نطق بیاتی را
هوش مصنوعی: شقایق را شکر کن و به یاد داشته باش که تو هم باید خودت را تازه کنی و نو شوی، بی‌آنکه دیگران در مورد تو قضاوت کنند یا سخنی بگویند.
شکوفه و میوه بستان برات هر درخت آمد
که بیخم نیست پوسیده ببین وصل سماتی را
هوش مصنوعی: شکوفه‌ها و میوه‌های باغ هر درخت، نشان از این دارد که بدون ریشه، ممکن است پژمرده و فاسد شود. به وصال زیبایی‌ها نگاه کن.
زبان صدق و برق رو برات مؤمنان آمد
که جانم واصل وصلست و هشته بی‌ثباتی را
هوش مصنوعی: گفتار راست و صادق، همچون رعد و برق برای مؤمنان تابیده است؛ زیرا که جان من به وصال و ارتباط با حق پیوسته و متصل است، و از عدم ثبات و بی‌اساسی رهایی یافته‌ام.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۷۰ به خوانش آرش خیرآبادی

حاشیه ها

1393/01/15 08:04
اسماعیلی

اهل تسنن به استناد بیت دوم ( عمر آمد عمر آمد ......) مولوی را سّنی مذهب میدانند خوشحال میشوم اگر دوستان اطلاعی در این مورد دارند بیان بفرمایند .

1393/03/24 06:05
بهمن

در جواب آقای اسماعیلی:البته مولانا سنی مذهب بود چون بغیر از این بیت شعر در ابیات دیگر هم از ابوبکر و عمر و. . . صحبت کرده و فضایلی براشون قائل شده که سنی ها همان فضایل رو براشون قائلن در هر صورت مولانا سنی بود ولی با همه به یک دید برخورد میکرد سنی و شیعه براش فرق نداشت برای همین بود که در تشییع جنازه مولانا از هر مذهب و فرقه ای شرکت داشتند

1393/06/16 13:09
مسعود

آقا اسمائیل
زیاد از سنی بودن مولوی (لقب علمای اهل سنت مولانا در درجه بالا تر از مولوی قرار دارد ) ناراخت نشو چون شعرای قبل قرن 8 و 9 همه سنی بودند . حتی فردوسی که این همه روی تشیع بودنش مانور داده می شه بیت زیر ازش اومده :
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه
نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دوان بود عثمان گزین
خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول
که او را به خوبی ستاید رسول
که من شهر علمم علیم در ست
درست این سخن قول پیغمبرست
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر/

1394/03/03 18:06
ر غلامی

با سلام زیدیان به خلیفه های سه گانه احترام می گذاشتند ازین رو فردوسی را زیدی مذهب دانسته اند. مولانا هم تحت تاثیر مراد خویش به تسامح و مدارا گرایش داشته است. منظور از برات آمد شب برات است که آن را مقارن با شب 15 شعبان می دانند و در خراسان مراسمی را به این مناسبت برگزار می کننذ.

1396/08/13 02:11
محمد

این رو هم اضافه کنم که حدیثی که در منابع اهل سنت درباره القای آیات شرک آمیز بر پیامبر توسط شیطان و پذیرفتن این آیات از سوی پیامبر و خواندن آیات توسط پیامبر و شادی و سجده مشرکین آمده معروف به " غرانیق " است . بیت دوم شعر بالا هم اشاره به حدیثی از پیامبر در کتب اهل سنت دارد که پیامبر به عمر می فرماید : شیطان تو را در هیچ جایی نمی بیند مگر آن که از راهی غیر از راه تو می رود . خوب سوال اینجاست که چگونه شیطانی که حتی جرات نزدیک شدن به عمربن خطاب را ندارد یا به قول جناب مولوی با دیدن عمر سرش را به زیر می اندازد ، پیامبر را فریب می دهد ، آیات شرک آمیز را بر پیامبر القا می کند و پیامبر هم آنها را باور کرده و برای مردم می خواند و مشرکین نیز از شنیدن آن خوشحال شده و به سجده می افتند .

1396/08/13 15:11
رازقی

محمد گرامی کارِ پاکان را قیاس از خود نگیر...
با یک روایت و حدیث که نمیشود مولانا را زیرسوال برد!
به قول شیخ بهایی:
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
حال انتخاب با توست که در زمین ابلیس بازی کنی و به خواندن حدیث ادامه دهی یا قدم در راه عاشقی بگذاری ...
یاحق

1396/08/13 20:11
محمد

با سلام خدمت جناب رازقی . مقصود شما از جمله اول که نوشتید چیست ؟ یعنی بنده ناپاکم ؟ دوستان در کامنت های قبلی در مورد بیت دوم و مذهب جناب مولوی سخن گفته بودند ، بنده نیز درباره این بیت توضیحی ارائه کردم . شما نیز اگر برخی دیگر از صفحات این سایت که اشعار جناب مولوی در آنهاست را دیده باشید می بینید که بحث های زیادی درباره مذهب و اعتقادات ایشان شده ، اما کسی ، دیگری را متهم به دوری از راه و رسم عاشقی و بازی در زمین ابلیس نکرده بود .

1397/02/04 21:05
همایون

احتملا از نمونه غزل‌های پیش از ملاقات شمس است که هیچ اثری از او نیست و حال و هوای کمی مذهبی و دینی دارد در عین حال که سبک و سیاق جلال دین در شعر را نشان می‌‌دهد و الهام از طبیعت که بهار و نو شدن و نگاه نو پیدا کردن را همیشه می‌‌ستوده است که نشان تسامح و آزادی و رهایی در منش اوست و زمینه‌ای مناسب برای همنشینی و فرهنگ افرینی آن دو است، حق همیشه بزرگتر از اندیشه ماست

1402/01/25 01:03
شاهرخ کاطمی

از خدا غیر خدا خواستن.

 

طن افزونیست وکلی کاستن