غزل شمارهٔ ۷۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۷۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۷۰ به خوانش آرش خیرآبادی
غزل شمارهٔ ۷۰ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
اهل تسنن به استناد بیت دوم ( عمر آمد عمر آمد ......) مولوی را سّنی مذهب میدانند خوشحال میشوم اگر دوستان اطلاعی در این مورد دارند بیان بفرمایند .
در جواب آقای اسماعیلی:البته مولانا سنی مذهب بود چون بغیر از این بیت شعر در ابیات دیگر هم از ابوبکر و عمر و. . . صحبت کرده و فضایلی براشون قائل شده که سنی ها همان فضایل رو براشون قائلن در هر صورت مولانا سنی بود ولی با همه به یک دید برخورد میکرد سنی و شیعه براش فرق نداشت برای همین بود که در تشییع جنازه مولانا از هر مذهب و فرقه ای شرکت داشتند
آقا اسمائیل
زیاد از سنی بودن مولوی (لقب علمای اهل سنت مولانا در درجه بالا تر از مولوی قرار دارد ) ناراخت نشو چون شعرای قبل قرن 8 و 9 همه سنی بودند . حتی فردوسی که این همه روی تشیع بودنش مانور داده می شه بیت زیر ازش اومده :
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه
نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دوان بود عثمان گزین
خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول
که او را به خوبی ستاید رسول
که من شهر علمم علیم در ست
درست این سخن قول پیغمبرست
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر/
با سلام زیدیان به خلیفه های سه گانه احترام می گذاشتند ازین رو فردوسی را زیدی مذهب دانسته اند. مولانا هم تحت تاثیر مراد خویش به تسامح و مدارا گرایش داشته است. منظور از برات آمد شب برات است که آن را مقارن با شب 15 شعبان می دانند و در خراسان مراسمی را به این مناسبت برگزار می کننذ.
این رو هم اضافه کنم که حدیثی که در منابع اهل سنت درباره القای آیات شرک آمیز بر پیامبر توسط شیطان و پذیرفتن این آیات از سوی پیامبر و خواندن آیات توسط پیامبر و شادی و سجده مشرکین آمده معروف به " غرانیق " است . بیت دوم شعر بالا هم اشاره به حدیثی از پیامبر در کتب اهل سنت دارد که پیامبر به عمر می فرماید : شیطان تو را در هیچ جایی نمی بیند مگر آن که از راهی غیر از راه تو می رود . خوب سوال اینجاست که چگونه شیطانی که حتی جرات نزدیک شدن به عمربن خطاب را ندارد یا به قول جناب مولوی با دیدن عمر سرش را به زیر می اندازد ، پیامبر را فریب می دهد ، آیات شرک آمیز را بر پیامبر القا می کند و پیامبر هم آنها را باور کرده و برای مردم می خواند و مشرکین نیز از شنیدن آن خوشحال شده و به سجده می افتند .
محمد گرامی کارِ پاکان را قیاس از خود نگیر...
با یک روایت و حدیث که نمیشود مولانا را زیرسوال برد!
به قول شیخ بهایی:
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
حال انتخاب با توست که در زمین ابلیس بازی کنی و به خواندن حدیث ادامه دهی یا قدم در راه عاشقی بگذاری ...
یاحق
با سلام خدمت جناب رازقی . مقصود شما از جمله اول که نوشتید چیست ؟ یعنی بنده ناپاکم ؟ دوستان در کامنت های قبلی در مورد بیت دوم و مذهب جناب مولوی سخن گفته بودند ، بنده نیز درباره این بیت توضیحی ارائه کردم . شما نیز اگر برخی دیگر از صفحات این سایت که اشعار جناب مولوی در آنهاست را دیده باشید می بینید که بحث های زیادی درباره مذهب و اعتقادات ایشان شده ، اما کسی ، دیگری را متهم به دوری از راه و رسم عاشقی و بازی در زمین ابلیس نکرده بود .
احتملا از نمونه غزلهای پیش از ملاقات شمس است که هیچ اثری از او نیست و حال و هوای کمی مذهبی و دینی دارد در عین حال که سبک و سیاق جلال دین در شعر را نشان میدهد و الهام از طبیعت که بهار و نو شدن و نگاه نو پیدا کردن را همیشه میستوده است که نشان تسامح و آزادی و رهایی در منش اوست و زمینهای مناسب برای همنشینی و فرهنگ افرینی آن دو است، حق همیشه بزرگتر از اندیشه ماست
از خدا غیر خدا خواستن.
طن افزونیست وکلی کاستن