گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۷

عجب آن دلبر زیبا کجا شد
عجب آن سرو خوش بالا کجا شد
میان ما چو شمعی نور می‌داد
کجا شد ای عجب بی‌ما کجا شد
دلم چون برگ می‌لرزد همه روز
که دلبر نیم شب تنها کجا شد
برو بر ره بپرس از رهگذاران
که آن همراه جان افزا کجا شد
برو در باغ پرس از باغبانان
که آن شاخ گل رعنا کجا شد
برو بر بام پرس از پاسبانان
که آن سلطان بی‌همتا کجا شد
چو دیوانه همی‌گردم به صحرا
که آن آهو در این صحرا کجا شد
دو چشم من چو جیحون شد ز گریه
که آن گوهر در این دریا کجا شد
ز ماه و زهره می‌پرسم همه شب
که آن مه رو بر این بالا کجا شد
چو آن ماست چون با دیگرانست
چو این جا نیست او آن جا کجا شد
دل و جانش چو با الله پیوست
اگر زین آب و گل شد لاکجا شد
بگو روشن که شمس الدین تبریز
چو گفت الشمس لا یخفی کجا شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عجب آن دلبر زیبا کجا شد
عجب آن سرو خوش بالا کجا شد
هوش مصنوعی: شگفتا آن معشوق زیبایی که کجا رفته است، شگفتا آن سرو خوش قامت که کجا ناپدید شده است.
میان ما چو شمعی نور می‌داد
کجا شد ای عجب بی‌ما کجا شد
هوش مصنوعی: در میان ما مانند شمعی نور و روشنی می‌بخشید. حالا نمی‌دانم او کجا رفته و چرا بی‌خبر از ما شده است.
دلم چون برگ می‌لرزد همه روز
که دلبر نیم شب تنها کجا شد
هوش مصنوعی: دل من مانند برگ درخت در تمام روزها می‌لرزد، به خاطر اینکه معشوقم در نیمه شب به کجا رفته و تنهاست.
برو بر ره بپرس از رهگذاران
که آن همراه جان افزا کجا شد
هوش مصنوعی: برو و از افرادی که در راه هستند بپرس که آن کسی که جانت را شاداب می‌کرد، کجا رفته است.
برو در باغ پرس از باغبانان
که آن شاخ گل رعنا کجا شد
هوش مصنوعی: به باغ برو و از باغبان‌ها بپرس که آن گل زیبا کجا رفته است.
برو بر بام پرس از پاسبانان
که آن سلطان بی‌همتا کجا شد
هوش مصنوعی: به بالای خانه برو و از نگهبانان بپرس که آن پادشاهی که نظیر ندارد، کجاست؟
چو دیوانه همی‌گردم به صحرا
که آن آهو در این صحرا کجا شد
هوش مصنوعی: من مانند دیوانه‌ای در صحرا می‌گردم تا دریابم آن آهو که در این دشت کجاست.
دو چشم من چو جیحون شد ز گریه
که آن گوهر در این دریا کجا شد
هوش مصنوعی: چشم‌های من به مانند جیحون از اشک پر شده است و می‌پرسم که آن گوهر گرانبها در این دریا کجا رفته است.
ز ماه و زهره می‌پرسم همه شب
که آن مه رو بر این بالا کجا شد
هوش مصنوعی: من تمام شب از ماه و ستاره‌ها می‌پرسم که آن چهره‌ی زیبا که بر این آسمان می‌درخشد کجاست.
چو آن ماست چون با دیگرانست
چو این جا نیست او آن جا کجا شد
هوش مصنوعی: زمانی که ماست در کنار دیگران قرار می‌گیرد، شبیه به آنها می‌شود. اما وقتی که در اینجا نیست، پس در کجا قرار دارد؟
دل و جانش چو با الله پیوست
اگر زین آب و گل شد لاکجا شد
هوش مصنوعی: وقتی دل و جانش به خداوند وصل شد، دیگر از این دنیای مادی و موقتی رها گشته و به جایی دیگر منتقل شد.
بگو روشن که شمس الدین تبریز
چو گفت الشمس لا یخفی کجا شد
هوش مصنوعی: بگو که شمس الدین تبریزی روشنایی را بیان کرد، همچنان که خورشید نمی‌تواند پنهان بماند؛ او کجا رفت؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۷۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/10/17 09:01
سعید رمضانی

ابیاتی از این غزل زیبا را استاد علیرضا افتخاری در آلبوم مهمان تو در آوازی زیبا اجرا نموده اند.

1395/06/26 03:08
رضا اهور

یاهو...
به نظر میرسد که
این غزل را مولانا در دوری از شمس تبریزی سروده است.

1395/10/24 20:12
امین افشار

چو آنِ ماست، چون با دیگرانست؟؟!!
چو این جا نیست او، آنِ جا کجا شد؟؟

1395/10/24 20:12
امین افشار

بگو روشن که شمس الدین تبریز
چو گفت الشمس لا یخفی، کجا شد؟!؟