گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۲

عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
برگیر و دهل می‌زن کآن ماه پدید آمد
عید آمد ای مجنون! غلغل شنو از گردون
کآن معتمد سدره از عرش مجید آمد
عید آمد ره جویان رقصان و غزل گویان
کآن قیصر مه‌رویان زان قصر مشید آمد
صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی
کآن خوبی و زیبایی بی‌مثل و ندید آمد
زان قدرت پیوستش داوود نبی مستش
تا موم کند دستش گر سنگ و حدید آمد
عید آمد و ما بی‌او عیدیم بیا تا ما
بر عید زنیم این دم کآن خوان و ثرید آمد
زو زهر شکر گردد زو ابر قمر گردد
زو تازه و تر گردد هر جا که قدید آمد
برخیز به میدان رو در حلقهٔ رندان رو
رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد
غم‌هاش همه شادی بندش همه آزادی
یک دانه بدو دادی صد باغ مزید آمد
من بندهٔ آن شرقم در نعمت آن غرقم
جز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد
بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسن
رو صبر کن از گفتن چون صبر کلید آمد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
برگیر و دهل می‌زن کآن ماه پدید آمد
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده و خوش شانسی به همراه آن آمده است. شادی کن و به جشن و پایکوبی بپرداز، زیرا که آن ماه زیبا نمایان شده است.
عید آمد ای مجنون! غلغل شنو از گردون
کآن معتمد سدره از عرش مجید آمد
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده ای مجنون! صدای شگفت‌انگیزی را از آسمان بشنو، زیرا آن کسی که به او اعتماد داری از عرش بلند به زمین آمده است.
عید آمد ره جویان رقصان و غزل گویان
کآن قیصر مه‌رویان زان قصر مشید آمد
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده و رهگذران در حال رقص و سرودن غزل هستند، زیرا آن پادشاه زیبا از کاخ بلند و باشکوهش آمده است.
صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی
کآن خوبی و زیبایی بی‌مثل و ندید آمد
هوش مصنوعی: مجنون به شدت تحت تأثیر زیبایی و خوبی خاصی قرار گرفته که هیچ نظیری ندارد، به طوری که تمام دانش و آگاهی‌اش تحت تأثیر آن قرار گرفته و افکارش به جنون تبدیل شده‌اند.
زان قدرت پیوستش داوود نبی مستش
تا موم کند دستش گر سنگ و حدید آمد
هوش مصنوعی: داوود پیامبر با قدرت ویژه‌ای که داشت، حتی سنگ و آهن را نرم می‌کرد.
عید آمد و ما بی‌او عیدیم بیا تا ما
بر عید زنیم این دم کآن خوان و ثرید آمد
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده و ما بدون او نمی‌توانیم عید بگیریم. بیا تا در این لحظه‌ی خوشایند جشن بگیریم، چرا که سفره و غذای لذیذی آورده‌اند.
زو زهر شکر گردد زو ابر قمر گردد
زو تازه و تر گردد هر جا که قدید آمد
هوش مصنوعی: از زهر، شکر به وجود می‌آید و از ابر، ماه زیبا شکل می‌گیرد. هر جا که زیبایی و غنای وجود داشته باشد، تازگی و طراوت به وجود می‌آید.
برخیز به میدان رو در حلقهٔ رندان رو
رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد
هوش مصنوعی: بپا خیز و به میدان برو، به سوی جمعیت خوش‌گذران، و به سمت مهمانی که از راه دور آمده است، برو.
غم‌هاش همه شادی بندش همه آزادی
یک دانه بدو دادی صد باغ مزید آمد
هوش مصنوعی: غم‌های او همه شادی است و بندهایی که او دارد، همه آزادی است. اگر یک دانه به او بدهی، صد باغ پر نعمت به وجود می‌آورد.
من بندهٔ آن شرقم در نعمت آن غرقم
جز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد
هوش مصنوعی: من به نعمت‌های الهی بسیار خوشحالم و غرق در آن‌ها هستم. فقط نعمت‌های ناپاک و ناشایست برای من بی‌ارزش و ناپسند است.
بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسن
رو صبر کن از گفتن چون صبر کلید آمد
هوش مصنوعی: زمانی که در موقعیت‌های نامناسب قرار می‌گیری، بهتر است سکوت کنی و از بیان حرف‌هایت پرهیز کنی. مانند غنچه یا گل سوسن که در انتظار زمان مناسب هستند، تو نیز باید صبر کنی. صبر در زندگی مانند کلیدی است که می‌تواند قفل مشکلات را باز کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۳۲ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۳۲ به خوانش طاهره خان پور
غزل شمارهٔ ۶۳۲ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/07/19 00:10
IMMACULATE

استاد حسن فداییان سه بیت از این شعر رو خوندن که واسه بچه های دهه 60 خیلی خاطره انگیزه و خیلی هم زیباست..

1395/04/06 00:07
ابراهیم شریفی

سلام آیا این غزل درباره ماه رمضانه؟؟؟

1397/04/23 09:06
بهروز

ای شعر را خوانندگان زیادی خوانده‌اند. تعجب می‌کنم که فقط نام یک نفر را نوشته‌اید.

1397/04/23 12:06
حسین،۱

بهروز جان
شما بنویس تا ماهم بدانیم
زنده باشی

1397/08/18 17:11
امید

سلام - در مصرعهای اول هرجا که واژه عید وجود دارد بعد از آن حرف ربط «و» - واو - هم وجو دارد که در بعضی مصرعها از قلم افتلده و وزن شعر را برهم زده است.

1399/01/22 22:03
فرزام

این غزلِ بی گمان در باره‌ی حلول ماه شوال و‌آغاز عید فطر است. چنانچه از بیت نخست بر می آید، هنگام رویت هلال ماه دهل می نواخته اند.

1399/01/08 00:04
محمدحسین باقری

این شعر را آقای سید جلال الدین محمدیان با همین نام «عید آمد و عید آمد» خوانده اند. اما در بیپ تونز و سایت های مشخص شده ی دیگر اسم این آهنگ را ندیدم که اضافه کنم.