گنجور

غزل شمارهٔ ۶۱۲

بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد
جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت
هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
از لذت جام تو دل ماند به دام تو
جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد
بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد
باغ از دی نامحرم سه ماه نمی‌زد دم
بر بوی بهار تو از غیب دمید آمد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
هوش مصنوعی: ماه روزه گذشت و عید فرارسید. شبهای دوری معشوق سپری شد و حالا معشوق نمایان شده است.
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
هوش مصنوعی: صبح که به روشنی و حقیقت رسید، عذرای تو به عاشق و معشوق تبدیل شد. کسی که به عنوان شیخ شناخته می‌شد، اکنون مرید و پیرو کسی شده است.
شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد
هوش مصنوعی: در زمان جنگ و نبرد، تضادها و دوگانگی‌های مختلفی نمایان می‌شود؛ به طوری که در یک سو سم و زهر دیده می‌شود و در سوی دیگر شهد و شیرینی. همچنین در این اوضاع، سنگ و جواهر به یکدیگر اضافه می‌شوند و قفل‌ها به کلیدها نیاز پیدا می‌کنند. این تغییرات نشان‌دهنده تنوع و تضادهای زندگی است.
جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت
هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
هوش مصنوعی: روح انسان به پاکی می‌رود، حتی اگر بدنش آلوده باشد. هرچند که خورشید به همه می‌تابد، هم بر خوبان و هم بر بدها.
از لذت جام تو دل ماند به دام تو
جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد
هوش مصنوعی: از لذت نوشیدن شراب تو، دل آدمی در چنگ تو گرفتار می‌شود و وقتی که جان هم از این امر آگاه می‌شود، او نیز به دویدن و آوردن به سوی تو می‌شتابد.
بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد
هوش مصنوعی: بسیاری از کسانی که توبه کردند، این توبه بر دل سخت‌شان تأثیر نگذاشت و به حالت قبلی خود بازگشتند. همچنین، افرادی که زاهد و عابد بودند و ظاهراً در راه عبادت قدم می‌زدند، در نهایت به راحتی از زهد و عبادت خود فاصله گرفتند.
باغ از دی نامحرم سه ماه نمی‌زد دم
بر بوی بهار تو از غیب دمید آمد
هوش مصنوعی: باغ به مدت سه ماه به خاطر ورود نامحرمان، صدایی نداشت و بهار تنها به واسطهٔ تو از عالم غیب به زندگی باغ بازگشت.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۱۲ به خوانش عندلیب