گنجور

غزل شمارهٔ ۵۹۵

آن را که درون دل عشق و طلبی باشد
چون دل نگشاید در آن را سببی باشد
رو بر در دل بنشین کان دلبر پنهانی
وقت سحری آید یا نیم شبی باشد
جانی که جدا گردد جویای خدا گردد
او نادره‌ای باشد او بوالعجبی باشد
آن دیده کز این ایوان ایوان دگر بیند
صاحب نظری باشد شیرین لقبی باشد
آن کس که چنین باشد با روح قرین باشد
در ساعت جان دادن او را طربی باشد
پایش چو به سنگ آید دریش به چنگ آید
جانش چو به لب آید با قندلبی باشد
چون تاج ملوکانش در چشم نمی‌آید
او بی‌پدر و مادر عالی نسبی باشد
خاموش کن و هر جا اسرار مکن پیدا
در جمع سبک روحان هم بولهبی باشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن را که درون دل عشق و طلبی باشد
چون دل نگشاید در آن را سببی باشد
هوش مصنوعی: کسی که در دلش عشق و خواستن وجود دارد، هرگز در دلش را به روی گشایش نمی‌گذارد، چرا که این موضوع دلیلی خاص دارد.
رو بر در دل بنشین کان دلبر پنهانی
وقت سحری آید یا نیم شبی باشد
هوش مصنوعی: به در دل بنشین و به آرامی انتظار بکش که آن محبوب پنهانی می‌تواند در سحرگاه یا نیمه‌شب بیاید.
جانی که جدا گردد جویای خدا گردد
او نادره‌ای باشد او بوالعجبی باشد
هوش مصنوعی: جان که از جسم جدا شود، در پی یافتن خدا می‌گردد. چنین کسی بسیار نادر و شگفت‌انگیز است.
آن دیده کز این ایوان ایوان دگر بیند
صاحب نظری باشد شیرین لقبی باشد
هوش مصنوعی: چشمی که بتواند از این مکان به مکانی دیگر نگاه کند، دارای بینش و بصیرت است و کسی که چنین نگاهی دارد، می‌تواند لقب شیرین و دل‌نواز داشته باشد.
آن کس که چنین باشد با روح قرین باشد
در ساعت جان دادن او را طربی باشد
هوش مصنوعی: کسی که چنین ویژگی‌هایی داشته باشد، در زمان مرگش روحش به آرامش و شادی دست می‌یابد.
پایش چو به سنگ آید دریش به چنگ آید
جانش چو به لب آید با قندلبی باشد
هوش مصنوعی: وقتی پا به سنگ بخورد، دستش به دندان می‌رسد. وقتی که جانش در آستانه مرگ باشد، با لبانی شیرین و دلنشین است.
چون تاج ملوکانش در چشم نمی‌آید
او بی‌پدر و مادر عالی نسبی باشد
هوش مصنوعی: اگرچه او مانند تاج ملوکان در چشم نمی‌آید، اما این بدان معنی نیست که او از خاندانی اصیل و بزرگ نیست و بدون پدر و مادر می‌باشد.
خاموش کن و هر جا اسرار مکن پیدا
در جمع سبک روحان هم بولهبی باشد
هوش مصنوعی: سکوت کن و اسرار را در هیچ جا فاش نکن. در میان افراد سبک‌روح، آن‌ها می‌توانند به راحتی درک کنند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۹۵ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۵۹۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۵۹۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1395/09/26 01:11
شهاب

سلام دوستان
این غزل رو پریسا قبل از انقلاب خونده
و اینکه بیت اولش یه مفهوم ارتباطی روانشناسی رو به زیبایی هر چه تمامتر در قالب شعر بیان کرده
اینکه معشوق از عاشق میپرسه اگه عاشق من بودی پس چرا این قدر دیر اومدی برای ابراز عشق و علاقه؟ و در واقع این یه سوال نیس بلکه یه اعتراضه یعنی تو برخلاف ادعایی که میکنی، از مدتها قبل عاشق من نبودی بلکه تازه حس کردی عاشق شدی و حتی اینکه چون در عشقهای قبلی ناکام موندی، تازه به این نتیجه رسیدی که به سمت من بیایی و ابراز عشق کنی!!!
اینجاس که این بیت به عنوان دفاع عاشق بکار میره و بیان میکنه که علت دیر اومدنم، عاشق تو نبودن نیس بلکه دلایل دیگه داشته...
و در پایان اینکه به نظر من بهترین شعرها، شعرایی هستن که بیانگر جنبه های روانشناسانه ی روابط عاشقانه هستن...
حق یارتان...

1395/10/17 01:01
فرزام

پیوند به وبگاه بیرونی بداهه خوانی بانو پریسا در مایه ی بیات اصفهان

1395/10/17 01:01
فرزام

پیوند به وبگاه بیرونی بداهه خوانی بانو پریسا در بیات اصفهان

1395/11/23 11:01
هانیه سلیمی

در مورد مصرع :"چون تاج ملوکاتش در چشم نمی‌آید"؛ استاد شفیعی کدکنی در تصحیح خود از غزلیات شمس، "تاج ملوکان" آورده که با توجه به معنی مصرع:(تاجِ پادشاهان در چشم او خار می نماید) در مقابل تاجِ ملوکات(چنانچه در نسخه ی استاد فروزانفر و سایت گنجور آمده) درست تر می نماید.
دیگر اینکه واژه ی ملوکات جمع ملوک نیست و چنانچه در لغتنامه دهخدا آمده، "ملوکان" جمع ملوک است به معنی پادشاهان. پس تاج ملوکان صحیح است.

1396/05/16 20:08

در مصرع اول بیت ششم این غزل " دُرّیش " می باشد

1399/08/11 23:11
خالد معصومی

شهرام ناظری
پیوند به وبگاه بیرونی