گنجور

غزل شمارهٔ ۵۸۵

مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد
مرا مطرب چنان باید که زهره پیش او میرد
یکی پیمانه‌ای دارم که بر دریا همی‌خندد
دل دیوانه‌ای دارم که بند و پند نپذیرد
خداوندا تو می‌دانی که جانم از تو نشکیبد
ازیرا هیچ ماهی را دمی از آب نگزیرد
زهی هستی که تو داری زهی مستی که من دارم
تو را هستی همی‌زیبد مرا مستی همی‌زیبد
هلا بس کن هلا بس کن که این عشقی که بگزیدی
نشاطی می‌دهد بی‌غم قبولی می‌کند بی‌رد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد
مرا مطرب چنان باید که زهره پیش او میرد
هوش مصنوعی: دلبر من باید به اندازه‌ای جذاب باشد که جان مرا بگیرد و موسیقیدان من باید به قدری ماهر باشد که سر حیا و شرم در حضور او بمیرد.
یکی پیمانه‌ای دارم که بر دریا همی‌خندد
دل دیوانه‌ای دارم که بند و پند نپذیرد
هوش مصنوعی: من یک پیمانه دارم که حتی بر روی دریا هم می‌خندد و دل دیوانه‌ای دارم که هیچ‌گونه محدودیت یا نصیحتی را نمی‌پذیرد.
خداوندا تو می‌دانی که جانم از تو نشکیبد
ازیرا هیچ ماهی را دمی از آب نگزیرد
هوش مصنوعی: خداوند، تو می‌دانی که من نمی‌توانم حتی لحظه‌ای از تو دور شوم، چون هیچ موجودی نمی‌تواند لحظه‌ای بدون آب زندگی کند.
زهی هستی که تو داری زهی مستی که من دارم
تو را هستی همی‌زیبد مرا مستی همی‌زیبد
هوش مصنوعی: زندگی تو نسبت به من، ستودنی و شگفت‌انگیز است. حال و حالتی که من از تو دارم، نیز به من می‌آید و این عشق و شیدایی برای من خوشایند است.
هلا بس کن هلا بس کن که این عشقی که بگزیدی
نشاطی می‌دهد بی‌غم قبولی می‌کند بی‌رد
هوش مصنوعی: لطفاً دست نگه‌دار، زیرا این عشقی که انتخاب کرده‌ای، شادی و نشاطی به تو می‌بخشد و بدون غم، قبولت می‌کند و رد نمی‌کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۸۵ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۸۵ به خوانش حمید توانگر

حاشیه ها

1400/04/26 15:06
آینۀ صفا

My beloved must be so

that the soul grabs unto her saddle

My minstrel must be so

that Venus perishes alongside her 

 

A chalice have I

that ridicules the sea

A crazed heart have I

that evades all tape and tip

 

O creator thou knowest

never my soul suffers from thee

For no fish ever

from water seeks remedy

 

Huzza to the existence of thine

Huzza to the drunkenness of mine

For thee existence adorns

for me drunkenness adorns

 

Hush and halt [Rumi]

for this Love you’ve chosen

Grants a delight free of woe

Approves all with no veto

1403/12/15 03:03
همایون

غزل بی مایه از نویی و آفرینندگی، بسیار قالبی و ادعایی و ناجور خدا را هستی زیبد و مرا مستی و من به اندازه هستی مستی میکنم، پس خوش به حالم 

پیمانه من دریا ها را در خود جای میدهد ادعایی سبک و پوچ