غزل شمارهٔ ۵۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش آرش خیرآبادی
غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش علی اسلامی مذهب
حاشیه ها
به مناسبت لغت های ستاره شناسی در این متن چند برابر نهاد از دکتر حیدری ملایری باز می نویسم ( ستاره شناس و اخترفیزیک دان و البته واژه شناس )
استوا: هموگار
مقارنه: هم ایستان
مقابله پادایستان
اعتدال هموگان
دائره البروج : هورپه
رصد: نپاهیدن
رصدخانه نپاهشگاه
اصطلاحات علمی از دانشمندی که همان علم و واژه شناسی را میداند .
کلمات را از فرهنگ ستاره شناسی که رایگان روی شبکه در دسترس است برداشته ام ، فرهنگی سه زبانه است به فارسی انگلیسی و فرانسه etymological Dictionary of astrology
جای درود فرستادن به ابوریحان است که در ترجمه متون اولیه ستاره شناسی به فارسی کوشش نستوهی کرده است .
مشتری . [ م ُ ت َ ] (اِخ ) ستاره ای که سعد اکبر است . (منتهی الارب ). ستاره ای از سیارات فلک ششم که آن رابه فارسی برجیس نامند. (از اقرب الموارد). نام ستاره ای که بر فلک ششم است . اهل تنجیم آن را سعد اکبر دانند و آن را قاضی فلک نیز گویند، به فارسی برجیس و به هندی برهسپت و خانه ٔ اوقوس و حوت و شرف او در سرطان . (از غیاث ) (از آنندراج ). خانه ٔ او حوت و قوس است و بیت الشرف او در سرطان است . (مفاتیح ). سیاره ٔ میان زحل و مریخ . خطیب فلک . قاضی فلک . هرمزد. اورمزد. زاوش . برجیس . هرمز. احور. قاضی چرخ . خانه و بیت او در برج قوس و حوت است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام ستاره ٔ برجیس که آن را ستاره ٔ برووخسپی و زاوش و زواش و زوش و فروزد و مژد و آورسر و هورمز و هورمزد و سعد اکبر و قاضی فلک نیزگویند. (ناظم الاطباء). بزرگترین ستاره ٔ منظومه ٔ شمسی و قطر آن 142000 کیلومتر است و دوازده قمر دارد. مدار این سیاره مابین مریخ و زحل است . (از لاروس ). یکی از بزرگترین سیارات منظومه ٔ شمسی که بعد از زهره به چشم ما درخشان ترین ستارگان است . و از زمین 1295 مرتبه بزرگتر و فاصله اش تا خورشید 778 میلیون کیلومتر است . و در هر 9 ساعت و 55 دقیقه یک بار دور خود می گردد (حرکت وضعی ) و هر 11 سال و 315 روز یک بار دور خورشید می گردد (حرکت انتقالی ). این سیاره دوازده قمر دارد که چند تای آنها بوسیله ٔ گالیله و ماریوس در سال 1610 م . کشف گردید و آخرین آنها که کوچکترین قمر این سیاره است در سال 1951 م . کشف شده است :
فروزنده چون مشتری بر سپهر
همه جای شادی و آرام و مهر.
فردوسی .
چو قیدافه را دید بر تخت گفت
که با رای تو مشتری باد جفت .
فردوسی .
. عطارد در نزد یونانیان رب النوع سخنوری و بازرگانی بوده است
مهی مریخ چشم ارزد چراغ آن جهانی را
یعنی انسان بزرگ منشی که از گریه و تضرع چشمانش چون مریخ سرخ شده است.
مقترن :
دوست، رفیق، محشور، مصاحب، مقرب، مونس، همدم، همصحبت، همنشین
قرینان نهانی مراد به احتمال زیاد فرشتگان نگهبان است
عطارد مشتری باید متاع آسمانی را
یعنی تاجر واقعی کسی است که مشتدی کالای آسمانی باشد
قیاسی نیست، کمتر جو..
مولانا ما را دعوت به مشاهده می کند و می گوید که راه شناخت فقط از راه قیاس و قرینه سازی نیست:
«چنین باغ و چنین شش جو پس این پنج و این شش جو
قیاسی نیست کمتر جو قیاس اقترانی را»
بالاتر رفتن در مراتب عشق علاوه بر باز کردن چشم به معانی و غیب، موجب پدیدار شدن خواصی جدید و متنوع در یکجا (می احمر که هم بحر است و هم گوهر) می شود که با منطق قیاسی انتظار حضور آنها نمی رفت و قابل پیشبینی نبودند. او هشدار می دهد که دروغ و ناراستی راهی به مراتب عشق ندارند. و همه اینها را در جواب کسی می گوید که می خواهند قدر متاع عشق و جانی را که به رایگان در اختیار ما قرار گرفته در مقایسه با زر محاسبه کنند.
در این درس مشابهت های زیادی با مفهوم ظهور یافتگی می توان مشاهده کرد:
ظهور یافتگی یا برآمدگی (به انگلیسی: Emergence)، در فلسفه، نظریه سامانهها، علم و هنر، هنگامی رخ میدهد که "کل چیزی بزرگتر از جمع اعضا باشد"، به این معنی که کل سیستم رفتاری از خود بروز میدهد که اعضایش آن را ندارند. این رفتارها به علت فعل و انفعالات بین اعضا، بروز پیدا میکنند. ظهور یافتگی نقش کلیدی در نظریه سامانههای پیچیده بازی میکند. به عنوان نمونه، پدیدهٔ حیات که در زیستشناسی مورد مطالعه قرار میگیرد یک خاصیت برآمده از شیمی است، و پدیدهٔ روانشناسی در حقیقت برآمده از پدیده عصبشناسیِ موجودات زنده است.