گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶

عطارد مشتری باید‌، متاع آسمانی را
مهی مریخ‌چشم ارزد‌، چراغ آن جهانی را
چو چشمی مقترن گردد بدان غیبی چراغ جان
ببیند بی‌قرینه او قرینان نهانی را
یکی جان‌ِ عجب باید که داند جان فدا کردن
دو چشم معنوی باید عروسان معانی را
یکی چشمی‌ست بشکفته‌، صقال روح پذرفته
چو نرگس خواب‌ِ او رفته برای باغبانی را
چنین باغ و چنین شش جو پس این پنج و این شش جو
قیاسی نیست‌، کمتر جو قیاس اقترانی را
به صف‌ها رأیت نُصرت‌، به شب‌ها حارس امت
نهاده بر کفِ وحدت‌، دُر سبع المثانی را
شکسته پشت شیطان را‌، بدیده روی سلطان را
که هر خس از بنا داند به استدلال بانی را
زهی صافی زهی حری مثال می خوشی مری
کسی دزدد چنین دری که بگذارد عوانی را
الی البحر توجهنا و من عذب تفکهنا
لقینا الدر مجانا فلا نبغی الدنانی را
لقیت الماء عطشانا لقیت الرزق عریانا
صحبت اللیث احیانا فلا اخشی السنانی را
توی موسی‌ِ عهد‌ِ خود‌، درآ در بحر جزر و مد
ره فرعون باید زد‌، رها کن این شبانی را
الا ساقی به جان تو به اقبال جوان تو
به ما ده از بنان تو شراب ارغوانی را
بگردان بادهٔ شاهی که همدردی و همراهی
نشان درد اگر خواهی بیا بنگر نشانی را
بیا درده می احمر که هم بحر است و هم گوهر
برهنه کن به یک ساغر حریف امتحانی را
برو ای رهزن مستان رها کن حیله و دستان
که ره نبود در این بستان دغا و قلتبانی را
جواب آنک می‌گوید به زر نخریده‌ای جان را
که هندو قدر نشناسد متاع رایگانی را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عطارد مشتری باید‌، متاع آسمانی را
مهی مریخ‌چشم ارزد‌، چراغ آن جهانی را
هوش مصنوعی: عطارد و مشتری باید باشند تا کالای آسمانی به ارزش چشم مریخ، چراغ آن جهان را فراهم کند.
چو چشمی مقترن گردد بدان غیبی چراغ جان
ببیند بی‌قرینه او قرینان نهانی را
هوش مصنوعی: وقتی که چشم به نور خاصی متصل شود، جان انسان به حقیقتی روشن می‌شود و به واسطه آن، می‌تواند وجودهای پنهانی را ببیند.
یکی جان‌ِ عجب باید که داند جان فدا کردن
دو چشم معنوی باید عروسان معانی را
هوش مصنوعی: کسی باید واقعاً شگفت‌انگیز باشد که بداند چگونه جان را فدای عشق کند و دو چشمی معنوی داشته باشد تا بتواند زیبایی‌های عمیق معانی را ببیند.
یکی چشمی‌ست بشکفته‌، صقال روح پذرفته
چو نرگس خواب‌ِ او رفته برای باغبانی را
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف شخص یا موجودی پرداخته شده است که با چشمان زیبا و درخشانش، نیرویی خاص و روحی لطیف را به نمایش می‌گذارد. این شخص مانند نرگسی است که در خواب به سر می‌برد و به نظر می‌رسد که آماده است تا در خدمت باغبانی و رسیدگی به طبیعت باشد. در واقع، این تصویر به زیبایی و ظرافتی اشاره دارد که در وجود این فرد نهفته است.
چنین باغ و چنین شش جو پس این پنج و این شش جو
قیاسی نیست‌، کمتر جو قیاس اقترانی را
این باغ و این شش جوی را در ورای این شش جهت بجو‌، فهم این از راه قیاس نیست قیاس اقترانی را رها کن.
به صف‌ها رأیت نُصرت‌، به شب‌ها حارس امت
نهاده بر کفِ وحدت‌، دُر سبع المثانی را
هوش مصنوعی: در صف‌ها تو را یاری می‌دانم و در شب‌ها حامی امت را بر اساس اتحاد قرار داده‌ام، چون گوهر این دو چیز ارزشمند است.
شکسته پشت شیطان را‌، بدیده روی سلطان را
که هر خس از بنا داند به استدلال بانی را
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره می‌شود که شیطان، که نماد فریب و نیرنگ است، شکست خورده است و توانایی خود را از دست داده است. همچنین، به نگاه و رفتار سلطان اشاره می‌شود که تجلی قدرت و حکمرانی است. هر خس (یا هر موجود کوچک و بی‌ارزش) می‌تواند به روشنی بفهمد و استدلال کند که بانی و بنیادگذار هر چیز، در واقع همان قدرت یا مقام بالاست. به طور کلی، این بیت به این معنا اشاره دارد که همه چیز به درک و شناخت ریشه و بنیاد خود وابسته است.
زهی صافی زهی حری مثال می خوشی مری
کسی دزدد چنین دری که بگذارد عوانی را
به به! به این صافی و بسیار خالص که همچون شراب خوشگوار است. کسی به چنین دُری دست می‌یابد که عوانی را کنار بگذارد.
الی البحر توجهنا و من عذب تفکهنا
لقینا الدر مجانا فلا نبغی الدنانی را
هوش مصنوعی: به دریا روی آوردیم و از شیرینی طعم آن لذت بردیم. در اینجا گوهرها به رایگان به ما رسیده‌اند، پس نیازی به پول و ثروت دنیا نداریم.
لقیت الماء عطشانا لقیت الرزق عریانا
صحبت اللیث احیانا فلا اخشی السنانی را
هوش مصنوعی: وقتی با آب به تشنگی برخورد کردم، با روزی به حالت عریانی روبرو شدم. گاهی وقت‌ها در کنار شیر (بیدار و قوی) بودم، بنابراین از چنگال‌ها نترسیدم.
توی موسی‌ِ عهد‌ِ خود‌، درآ در بحر جزر و مد
ره فرعون باید زد‌، رها کن این شبانی را
هوش مصنوعی: در زمانه‌ی خود، مثل موسی تا اعماق دریا برو و مثل فرعون با شجاعت عمل کن، دیگر به کارهای دنیوی و کم‌اهمیت نپرداز.
الا ساقی به جان تو به اقبال جوان تو
به ما ده از بنان تو شراب ارغوانی را
هوش مصنوعی: ای ساقی، به خاطر جان و زندگی‌ات، به خاطر خوشبختی جوانی‌ات، از انگشت‌های خودت به ما شراب رنگ ارغوانی بده.
بگردان بادهٔ شاهی که همدردی و همراهی
نشان درد اگر خواهی بیا بنگر نشانی را
هوش مصنوعی: می‌خواهم بادهٔ سلطنتی را دور بریزم، چون اگر به دنبال نشانه‌ای از درد و همدلی هستی، بهتر است به آنچه نشان‌دهندهٔ این احساسات است توجه کنی.
بیا درده می احمر که هم بحر است و هم گوهر
برهنه کن به یک ساغر حریف امتحانی را
هوش مصنوعی: بیا باده‌ا‌ی بنوشیم که هم عمیق و پرمیوه است و هم خالص و ناب. با یک جام، دوستانی را امتحان کنیم.
برو ای رهزن مستان رها کن حیله و دستان
که ره نبود در این بستان دغا و قلتبانی را
هوش مصنوعی: ای دزد مستان، برو و نیرنگ و ترفندهای خود را کنار بگذار، زیرا در این باغ جایی برای فریب و دروغ وجود ندارد.
جواب آنک می‌گوید به زر نخریده‌ای جان را
که هندو قدر نشناسد متاع رایگانی را
هوش مصنوعی: کسی که می‌گوید جان خود را با پول خریداری نکرده‌ای، باید بداند که فردی مانند هندو که به ارزش‌ها آگاه نیست، هیچ گاه چیزی را که رایگان است و ارزش چندانی ندارد، درک نمی‌کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش آرش خیرآبادی
غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش علی اسلامی مذهب

حاشیه ها

1392/04/01 16:07
امین کیخا

به مناسبت لغت های ستاره شناسی در این متن چند برابر نهاد از دکتر حیدری ملایری باز می نویسم ( ستاره شناس و اخترفیزیک دان و البته واژه شناس )
استوا: هموگار
مقارنه: هم ایستان
مقابله پادایستان
اعتدال هموگان
دائره البروج : هورپه
رصد: نپاهیدن
رصدخانه نپاهشگاه
اصطلاحات علمی از دانشمندی که همان علم و واژه شناسی را میداند .

1392/04/01 16:07
امین کیخا

کلمات را از فرهنگ ستاره شناسی که رایگان روی شبکه در دسترس است برداشته ام ، فرهنگی سه زبانه است به فارسی انگلیسی و فرانسه etymological Dictionary of astrology

1392/04/01 16:07
امین کیخا

جای درود فرستادن به ابوریحان است که در ترجمه متون اولیه ستاره شناسی به فارسی کوشش نستوهی کرده است .

1396/01/26 03:03

مشتری . [ م ُ ت َ ] (اِخ ) ستاره ای که سعد اکبر است . (منتهی الارب ). ستاره ای از سیارات فلک ششم که آن رابه فارسی برجیس نامند. (از اقرب الموارد). نام ستاره ای که بر فلک ششم است . اهل تنجیم آن را سعد اکبر دانند و آن را قاضی فلک نیز گویند، به فارسی برجیس و به هندی برهسپت و خانه ٔ اوقوس و حوت و شرف او در سرطان . (از غیاث ) (از آنندراج ). خانه ٔ او حوت و قوس است و بیت الشرف او در سرطان است . (مفاتیح ). سیاره ٔ میان زحل و مریخ . خطیب فلک . قاضی فلک . هرمزد. اورمزد. زاوش . برجیس . هرمز. احور. قاضی چرخ . خانه و بیت او در برج قوس و حوت است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام ستاره ٔ برجیس که آن را ستاره ٔ برووخسپی و زاوش و زواش و زوش و فروزد و مژد و آورسر و هورمز و هورمزد و سعد اکبر و قاضی فلک نیزگویند. (ناظم الاطباء). بزرگترین ستاره ٔ منظومه ٔ شمسی و قطر آن 142000 کیلومتر است و دوازده قمر دارد. مدار این سیاره مابین مریخ و زحل است . (از لاروس ). یکی از بزرگترین سیارات منظومه ٔ شمسی که بعد از زهره به چشم ما درخشان ترین ستارگان است . و از زمین 1295 مرتبه بزرگتر و فاصله اش تا خورشید 778 میلیون کیلومتر است . و در هر 9 ساعت و 55 دقیقه یک بار دور خود می گردد (حرکت وضعی ) و هر 11 سال و 315 روز یک بار دور خورشید می گردد (حرکت انتقالی ). این سیاره دوازده قمر دارد که چند تای آنها بوسیله ٔ گالیله و ماریوس در سال 1610 م . کشف گردید و آخرین آنها که کوچکترین قمر این سیاره است در سال 1951 م . کشف شده است :
فروزنده چون مشتری بر سپهر
همه جای شادی و آرام و مهر.
فردوسی .
چو قیدافه را دید بر تخت گفت
که با رای تو مشتری باد جفت .
فردوسی .

1396/01/26 04:03

. عطارد در نزد یونانیان رب النوع سخنوری و بازرگانی بوده است

1396/01/26 04:03

مهی مریخ چشم ارزد چراغ آن جهانی را
یعنی انسان بزرگ منشی که از گریه و تضرع چشمانش چون مریخ سرخ شده است.

1396/01/26 04:03

مقترن :
دوست، رفیق، محشور، مصاحب، مقرب، مونس، همدم، همصحبت، همنشین

1396/01/26 04:03

قرینان نهانی مراد به احتمال زیاد فرشتگان نگهبان است

1396/01/26 05:03

عطارد مشتری باید متاع آسمانی را
یعنی تاجر واقعی کسی است که مشتدی کالای آسمانی باشد

1397/03/03 15:06
نادر..

قیاسی نیست، کمتر جو..

1399/08/14 12:11
هادی

مولانا ما را دعوت به مشاهده می کند و می گوید که راه شناخت فقط از راه قیاس و قرینه سازی نیست:
«چنین باغ و چنین شش جو پس این پنج و این شش جو
قیاسی نیست کمتر جو قیاس اقترانی را»
بالاتر رفتن در مراتب عشق علاوه بر باز کردن چشم به معانی و غیب، موجب پدیدار شدن خواصی جدید و متنوع در یکجا (می احمر که هم بحر است و هم گوهر) می شود که با منطق قیاسی انتظار حضور آنها نمی رفت و قابل پیشبینی نبودند. او هشدار می دهد که دروغ و ناراستی راهی به مراتب عشق ندارند. و همه اینها را در جواب کسی می گوید که می خواهند قدر متاع عشق و جانی را که به رایگان در اختیار ما قرار گرفته در مقایسه با زر محاسبه کنند.
در این درس مشابهت های زیادی با مفهوم ظهور یافتگی می توان مشاهده کرد:
ظهور یافتگی یا برآمدگی (به انگلیسی: Emergence)، در فلسفه، نظریه سامانه‌ها، علم و هنر، هنگامی رخ می‌دهد که "کل چیزی بزرگتر از جمع اعضا باشد"، به این معنی که کل سیستم رفتاری از خود بروز می‌دهد که اعضایش آن را ندارند. این رفتارها به علت فعل و انفعالات بین اعضا، بروز پیدا می‌کنند. ظهور یافتگی نقش کلیدی در نظریه سامانه‌های پیچیده بازی می‌کند. به عنوان نمونه، پدیدهٔ حیات که در زیست‌شناسی مورد مطالعه قرار می‌گیرد یک خاصیت برآمده از شیمی است، و پدیدهٔ روانشناسی در حقیقت برآمده از پدیده عصب‌شناسیِ موجودات زنده است.