گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۷

سجده کنم پیشکش آن قد و بالا چه شود
دیده کنم پیشکش آن دل بینا چه شود
باده او را نخورم ور نخورم پس کی خورد
گر بخورم نقد و نیندیشم فردا چه شود
باده او همدل من بام فلک منزل من
گر بگشایم پر خود برپرم آن جا چه شود
دل نشناسم چه بود جان و بدن تا برود
غم نخورم غم نخورم غم نخورم تا چه شود

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سجده کنم پیشکش آن قد و بالا چه شود
دیده کنم پیشکش آن دل بینا چه شود
هوش مصنوعی: اگر به خاطر زیبایی و قامت آن محبوب، سجده کنم، چه اتفاقی می‌افتد؟ و اگر بخواهم از دل بینا و آگاه‌ام برای او تقدیم کنم، چه دگرگونی در من رخ خواهد داد؟
باده او را نخورم ور نخورم پس کی خورد
گر بخورم نقد و نیندیشم فردا چه شود
هوش مصنوعی: اگر باده او را نخورم، پس چه زمانی آن را می‌نوشم؟ اگر بخورم، نباید نگران فردا باشم و درباره عواقبش فکر کنم.
باده او همدل من بام فلک منزل من
گر بگشایم پر خود برپرم آن جا چه شود
هوش مصنوعی: نوشیدنی او همدم من است و بلندای آسمان خانه من است. اگر بال و پر خود را بگشایم و به سمت آنجا پرواز کنم، چه سرنوشتی در انتظارم خواهد بود؟
دل نشناسم چه بود جان و بدن تا برود
غم نخورم غم نخورم غم نخورم تا چه شود
هوش مصنوعی: قلبی ندارم که جان و بدن را بشناسد، بنابراین نگران نباشم، نگران نباشم، ببینیم چه پیش خواهد آمد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۴۷ به خوانش عندلیب