غزل شمارهٔ ۵۲۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۲۶ به خوانش نادیا رحمان
حاشیه ها
افلاکی در سبب انشاء این غزل گوید:
اصحاب یقین رشوان الله علیهم اجمعین چنان روایت کردند که یار ربانی شیخ فخرالدین سیواسی رحمت الله مردی بود ذوفنون و در آن عهد کتابت اسرار و معانی بر عهده ی او بود از ناگاه در او جنونی طاری شد دیوانه گشت. حضرت مولانا همین غزل را همان روز فرمود.
با عرض پوزش رضوان الله اشتباه تایپ شده است. در حاشیه ی قبل
این شعر زیبا رو استاد شهرام ناظری خونده و خیلی زیباست
در مناقب العارفین افلاکی جلد اول صفحه 237 اینگونه آمده:
ای عاشقان ای عاشقان یک لؤ لؤ دیوانه شد
طشطش فتاد از بام ما تگ سوئ مجنون خانه شد
امروز انسان این غزل را با جان خود حس میکند و میفهمد و کوچکی عقل و قطره بودن هوش خود را به نیکی در مییابد زیرا هم در اعماق و ژرفای اتم رفته است و هم به پهنا و گستره فضا و هم درازنای زمان زیستن و تاریخ تکامل و مدنیت انسان پی برده است و توانائیهای انسان را در پیشرفتهای علمی و شگرد آفرینیها آزموده است، و در همه ابعاد به کوچکی عقل خود رسیده است و آرزو میکند که بجز عقل کاش ابزار دیگری نیز در اختیار میداشت تا از عظمت و بزرگی هستی و شادی و رهایی درخورد انسان برخوردار میشد و آنرا در وجود خود حس میکرد و اینگونه دچار گیجی و سردرگمی و رنج و حسرت و حقارت نمی گردید و برای منافع خود دچار این همه جنگ و خانمان سوزی و نیرنگ و قساوت و رقابت با هم نوع خود نمی شد
امروز بیشتر از همیشه باید سری به بام جلال دین زد و بدور شمع او حلقه زد زیرا او هوشی و عقلی سزاوار انسان یافته است و توانسته است آن را به همه بشناساند و خشکی انسان را به تری و لطافت مبدل سازد
میفرماید یکی از مادیوانه شد ویدانید کار ما افسون نیست او خود افسانه شد یا به افسون پیوست!
این قطرههای هوشها
مغلوب بحر هوش شد
ذرات این جانریزهها
مستهلک جانانه شد..
با جناب همایون موافقم و اینکه باید زانو زد به دامن خالق مجموعه ای به این عظمت که هر روز یه بخش تازه از عظمتشو بهمون نشون میده و حتی لولیان هم دیوانه میکنه...
با سلام خدمت دوستان
من با کمال احترام با جناب همایون مخالف هستم.
چرا که کامل ترین و بزرگ ترین ابزار که ما در اختیار داریم عقل است. و همین ما را بس.
و حضرت مولانا همیشه به فکر کردن و اندیشیدن سفارش کردند. و اگر انسان بتواند به عقل و مغز خود کامل دست پیدا کند میتواند تمام هستی را جابجا.
و بقول سعدی بزرگوار
رسد ادمی به جایی که بجز خدا نبیند
ببین تا چه حد است طیران ادمیت.
اینها شدنی نیست جز با همین عقل بزرگ.
شاد باشید.
سلام و احترام حضور آقا یا خانم هیچ.
عقل منهای وحی = دادن چراغ به دست دزد.
شواهدش را در دنیا ببینیم.
با سلام و احترام به آقای امیر آدینه لو و دیگر اندیشه ورزان
درست است که انسان به قوه عقل از سایر موجودات برتر است.
ولی دانته در کتاب کمدی الهی راه بهشت را به پیروی از عشق طی می کند و راه جهنم را به پیروی از عقل.
علامه جعفری می فرمایند.
از پیروی عقل به جایی نرسیدیم
پیچیده تر از راه بود راهبر ما
اگر مراد از وحی در یادداشت آقای امیر ، همان عشق باشد
(عشق الهی) می تواند انسان شوریده را به سر منزل مقصود برساند. عقل به تنهایی کافی نیست و اشتباه می کند ولی عشق از دل بر می خیزد و اشتباه نمی کند.
با احترام جواد زارعی از تبریز